شبانه ۱

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۱ توسط Hooman (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۱۳ صفحه ۱۲۳
کتاب هفته شماره ۱۳ صفحه ۱۲۳

شبانه

آن که دانست، زبان بست

و آن که می‌گفت، ندانست


چه غم‌آلوده شبی بود!

و آن مسافر که در آن ظلمت خاموش گذشت

و برانگیخت سگان را به صدای سم اسبش بر سنگ

بی‌ که یک دم به خیالش گذرد

که فرود آید شب را، گوئی

همه رویای تبی بود.

چه غم‌آلوده شبی بود!


ا. بامداد

آذرماه چهل