دو پرندهٔ آبی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
![]() | این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
از: دی. اچ. لاورنس
ترجمه: پردیس
زنی بود که شوهرش را دوست میداشت ولی نمیتوانست با او زندگی کند. شوهر نیز بهنوبه خود صمیمانه بهزنش علاقمند بود و معهذا نمیتوانست با او بسازد. هیچکدام هنوز چهل سال نداشتند و هر دو زیبا و جذاب بودند. بیشائبهترین احترامات را برای یکدیگر قائل بودند و بدون اینکه دلیلش را بدانند حس میکردند که برای ابد بههم پیوستهاند. بیشتر از هر کس دیگر در جهان بههم نزدیک بودند و میدانستند هیچکس بهخوبی خودشان قادر نیست آنها را بشناسد.
با اینوصف نمیتوانستند با هم زندگی کنند. معمولاً از نظر مسافت هزار و پانصد کیلومتر بین آنها فاصله بود اما مرد