کار صیادی و نقش واسطهها در چاهبهار، طیس و کنارک
جهانگیر گیاهی
این گزارش خلاصهٔ یادداشتهائی است از چاهبهار و اطراف آن در تابستان ۱۳۵۷. نویسنده سعی کرده است که آنچه را از کار ماهیگیری در چاهبهار و دو نقطه دیگر در حوالی آن (یعنی طیس و کِنارَک) دیده و دریافته است، بازگو کند. در ابتدای گزارش کلیاتی دربارهٔ هر یک از این سه محل میخوانید، که در مجموع، تصویری کلی و گذراست از زندگی مردم این نقاط. سپس، بهکار ماهیگیری و تجارت ماهی در این منطقه پرداخته میشود.
نویسنده کوشش کرده است که رنجی را که صیادان میبرند و ستمی را که بر آنان میرود و نیز نقشی را که واسطهها در کار صیادی برعهده دارند، بازگو کرده مشکلات کار صیادی را در منطقه نشان دهد.
شکی نیست که پس از دیگرگونیهای یک سال اخیر مسائل و مشکلات جدیدی هم در منطقه بهوجود آمده است. اما از آنجا که هنوز هیچ یک از مسائل و مشکلات قدیمی حل نشده آگاهی بهآنها ضروری است. در این گزارش پارهئی از آن مسائل قدیمی بازگو شده است.
«کتاب جمعه»
کلیاتی از منطقه
• بندر چاهبهار. بندر چاهبهار از قدیمیترین بنادر جنوب ایران و در عین حال از بنادر بزرگ بلوچستان است. در اواخر دوره قاجاریه و همچنین در اوائل دورهٔ پهلوی دریانوردان پرتغالی که پایگاهی در نزدیکی بندر فعلی چابهار داشتند[۱]، بهاین بندر رفت و آمد میکردند.
امروزه چابهار در واقع یک بندر نظامی است، اما از لحاظ اقتصادی هم (خاصه از نظر صید ماهی)، اهمیت خاصی دارد. مردم منطقه گذشته از ماهیگیری بهفعالیتهای دیگری هم اشتغال دارند که از آن جمله است خرید و فروش اجناس خارجی (قاچاق)، کارگری در شرکتهای ساختمانی، اشتغال در ادارات و مؤسسات دولتی و مانند اینها.
ساکنان چابهار، طوایف مختلف بلوچ (بومی) و افراد غیر بلوچاند (مهاجر). ساکنان غیربومی (مهاجران) معمولا کارمندان دولت و بخش خصوصیاند که عموماً بهطور موقت[۲] در منطقه زندگی میکنند. اما بومیان چاهبهار بهطور کلّی از این طوایفاند: مُلّازِهی، قاسم زهیو سردارزِهی.
همهٔ ماهیگیرانی که در چاهبهار بهصید ماهی اشتغال دارند، ساکن چاهبهار نیستند. بلکه عدهئی از آنها در رَمین، بَریس یا پَسابندر ساکناند.
این ماهیگیران، نسل در نسل بهماهیگیری اشتغال داشته یا آن که بهطور کلی کار دریائی میکردهاند چون جاشوئی و مانند آن.
صیادانی که در خود چابهار زندگی میکنند، اکثراً در محلی ساکنند که بهمحلهٔ «شیریها» معروف است. نزدیک به۱۰۰ خانوار در این محل زندگی میکنند.
• طیس. طیس در شمال شرقی بندر چاهبهار واقع است و فاصله آن تا چاهبهار حدود ۱۵ کیلومتر است. طیس منطقهئی است خوش آب و هوا و سبز و حاصلخیز. در سالهای اخیر در طیس باغی احداث کردهاند که تنوع درختان میوهٔ آن (موز، زردآلو، سیب و مانند آن) حاکی از استعداد زمین و آب و هوای مناسب طیس برای توسعه باغداری و صیفیکاری (مانند گوجهفرنگی، هندوانه و غیره) است.
صیادان ساکن طیس در قسمت غربی آبادی سکونت دارند و خانههای آنها عموماً در جوار هم بنا شده است. این محل نزدیکترین نقطه روستای طیس است بهساحل دریا. در این محله، ۶۰ خانوار ماهیگیر سکونت دارند.
صیادان در اطراف خانههای خود باغچه کوچکی درست کردهاند که در آن صیفیکاری میکنند. ظاهراً زنان این صیادان از شغل شوهرانشان دلخوشی ندارند و مایلند که آنها فقط بهکشاورزی بپردازند. هم از این روست که در طیس زنان از هر نوع مشارکتی در کار ماهیگیری (از قبیل تعمیر تور یا خشک کردن ماهی و مانند آن) خودداری میکنند.[۳]
در طیس ۶ فروند لنج هست که یک فروند آن ۶ تنی، ۳ فروند ۴ تنی و دو فروند دیگر ۳ تنی است. بهعلاوه یک لنج ۱۰ تنی هم در طیس هست که معمولاً از آن برای ماهیگیری استفاده نمیکنند. با این لنج غالباً بهحمل سیمان از کشتیهای بزرگ بهپایگاهی که در حوالی کنارک در دست احداث است، میپردازند. ۱۵ قایق ماهیگیری کوچک (دو نفره) هم در طیس هست که فقط از ۹ دستگاه آن استفاده میکنند. ۶ قایق دیگر ظاهراً بهدلیل فقدان نیروی انسانی بیمصرف مانده است.
صیادان طیس ماهیهای صید شده را یا بهچابهار برده بهواسطهها میفروشند یا آن که آن را بهواسطههای دورهگردی میفروشند که برای خرید ماهی بهطیس میآیند. در واقع اگر مقدار صید زیاد باشد، صیادان برای جلوگیری از فاسد شدن ماهی باید حتماً آن را بهچابهار ببرند و بهواسطههای آنجا بفروشند اما اگر مقدار صید زیاد نباشد، صیادان میتوانند آن را بهسهولت بهواسطههای دورهگرد و محلی بفروشند و حتی اگر بهاین واسطهها هم دسترسی نداشته باشند، میتوانند ماهیها را پاک کرده خشک کنند و سپس ماهیهای خشکشده را در فرصتهای دیگر بفروشند. ظاهراً قیمت فروش ماهی در طیس و چاهبهار تفاوت چندانی ندارد. اما بههرحال در چاهبهار ماهی را کمی گرانتر میفروشند، مثلاً قیمت یک شیرماهی بزرگ در طیس حداکثر ۴۰۰ ریال است. حال آن که در چاهبهار همین ماهی را بهقیمت ۵۰۰ ریال میفروشند.
برای خشک کردن ماهی، وجود نمک ضروری است. در نتیجه تهیه نمک یکی از مشاغل عمدهٔ اهالی منطقه شده است. اینها معمولاً نمک را از پشتِ کوه طیس بهدست میآورند. این نمک علاوه بر تأمین نیازهای مصرفی صیادان طیس، مصرف واسطههای چابهار و کنارک را هم تأمین میکند. نمک را در پیت حَلَبی میفروشند و قیمت هر پیت (۱۸ کیلوئی) نمک ۳۰ ریال است. چگونگی تهیهٔ نمک بهاین ترتیب است که ابتدا گودال کمعمقی در ساحل میکنند که هنگام مدّ دریا، پر از آب میشود، سپس تابش شدید آفتاب آب درون گودال را بخار میکند، و در نتیجه نمکِ آب در گودال میماند. سپس این نمکها را جمع کرده با پیت حلبی بهطیس، چابهار و کنارک میبرند.
بعضی از صیادان طیس کمی زمین و نخل هم دارند که در مواقع بیکاری در آن بهکار میپردازند. از این گذشته، صیادان طیس معمولاً دو ماه از تابستان را که دریا برای صید مساعد نیست، برای «خرماخوری»[۴] بهمناطق نیکشهر ، قَصْرِ قَند، کوشک، دُزدان، تُوکال و هیِت[۵] میروند. طیس یک شرکت تعاونی دارد که اجناسی چون آرد و برنج و روغن و قند و شکر و غیره را بهاهالی میفروشد. امّا عیب این شرکت فقط در این است که اغلب آنچه را مورد نیاز اهالی است ندارد، در نتیجه اهالی طیس باید مایحتاج خود را از مغازههای محل یا از چاهبهار و آن هم با قیمتهای گرانتری خریداری کنند.
• کِنارک. بندر کنارک در غرب چابهار واقع است. دامنهٔ فعالیتهای ماهیگیری در این بندر نسبتاً وسیعتر از چاهبهار است. چرا که تعداد قایقها و لنجهای ماهیگیری آن بیشتر است. تعداد لنجهای ۳ تا ۴ تنی موجود در کنارک حدود ۶۰ فروند و تعداد لنجهای بزرگ ۴۵ تنی بیش از ۲۰ فروند است. حدود ۱۰ فروند لنج ۹۰ تنی هم در کنارک هست، که بهطور کلّی نه برای کار صید، بلکه بهمنظور حمل سیمان و غیره از آن استفاده میکنند. هر لنجی چند نفر مالک دارد.
بهدلیل گستردهتر بودن دامنهٔ فعالیتهای ماهیگیری در کنارک، مقدار صید هم در آنجا زیادتر است. بههمین جهت هم ادارهٔ شیلات جنوب سردخانهئی در نزدیکی ژاندارمری کنارک احداث کرده است که هنوز از آن بهرهبرداری نکردهاند.
واسطههای عمدهٔ کنارک حدود ۱۰ نفرند. این واسطهها بهخلاف واسطههای چاهبهاری که شهرداری محل مخصوصی جهت خرید و فروش ماهی برای آنها ساخته، درون کپرها یا «شَراع»[۶]ها بهخرید و فروش ماهی میپردازند. در کنارک جایگاههای دیگری هم وجود دارد که آن را «مَکّار»[۷] مینامند که از آن هم برای فروش ماهی استفاده میکنند. کار این واسطهها فقط خرید و فروش ماهی است.
در بندر کنارک نجاران و استادکارانی زندگی میکنند که قایق ماهیگیری میسازند. سر قایق ماهیگیری، معمولاً یک استادکار و یک نجار و سه شاگرد کار میکنند. استادکار الوارها را بهشکلی که نجار میخواهد در میآورد و نجار هم از آنها قایق میسازد.
ماهیگیری در منطقه:
صیادان چاهبهار عقیده دارند که دریا همیشه پر از ماهی است اما با وسائلی که آنها دارند صید در همهٔ فصول برایشان امکانپذیر نیست. قایقهای ماهیگیری آنقدر مجهز نیست که در تابستان در مقابل امواج دریا مقاومت کند. بنابراین صید ماهی عملاً بهوضع دریا بستگی دارد. دریا، تحت تأثیر عوامل جوی، بخشی از سال غالباً آرامتر است و صیادان هم بهطور کلی فقط در پائیز و زمستان و نیمهٔ اول بهار بهصید میپردازند. در نیمهٔ دوم بهار و در تابستان صیادان لنج و قایق خود را از دریا خارج میکنند و بهتعمیر آن، و سایر ابزار صید، مانند تور و غیره میپردازند[۸]. البته چنین نیست که صیادان در این مدت هیچ گونه فعالیتی در زمینه ماهیگیری انجام ندهند. چرا که صید ماهی در این منطقه در واقع نوعی شیوه معیشت است و بههیچ رو نمیتوان فعالیت معیشتی را تعطیل کرد. هم ازاین جاست که غالب صیادان در این فصل از روی نیاز بهامرار معاش، قایقهای کوچک خود را بهآب میاندازند و با قلاب یا با تورهای کوچک، در فاصله، کمی از ساحل بهصید ماهی میپردازند. مقدار صید در این مدت (یعنی نیمه دوم بهار تا آخر تابستان) گاهی چنان کاهش مییابد که حتی ممکن است که صیادان نتوانند بهاندازهٔ مصرف روزانهٔ خود هم صید کنند.
اما در فصل ماهیگیری مقدار صید زیاد است. صیادان ماهیهای صید شده را بهواسطهها میفروشند، و واسطهها هم مقداری از آن را در بازار ماهیفروشان (مارکیت)[۹] فروخته مابقی را خشک میکنند و از طریق واسطههای محلی بهبازارهای اطراف عرضه میکنند.
• شیوههای صید: در این منطقه ماهی را بهچهار طریق زیر صید میکنند:
۱. صید با تور روآبی.
۲. صید با تور زیرآبی.
۳. صید با تورهای کوچک ماهیگیری (یک یا دو نفره).
۴. صید با قلاب ماهیگیری.
صید با تور روآبی: این نوع صید از مهمترین شیوههای ماهیگیری این منطقه است. صیادان بهدلیل نوع کاربرد تور در این نوع صید آن را تور روآبی مینامند. عرض این تور تا ۱۲ «بغل»[۱۰] و طول آن ۱۰۰۰ تا ۴۰۰۰ بغل است. هر بغل تور روی آبی از ۲۰ «چشم»[۱۱] تشکیل شده است. تور روآبی را سیادان در محلی که تجمع ماهی بیشتر است بهدریا میریزند. تشخیص این محل با ناخداست[۱۲]. برای بهآب ریختن تور ابتدا سرعت لنج (یگدار)[۱۳] را بهحداقل میرسانند، سپس ناخدا بهجاشوها میگوید تور را بهآب بریزند. جاشوها بلافاصله یک سر تور را که وزنهئی (لنگر یا سنگ) بهآن بستهاند بهآب میاندازند و بعد بتدریج و متناسب با سرعت لنج (یگدار) بقیهٔ آن را بهآب میریزند. چون همهٔ تور را بهآب ریختند ناخدا «یگدار» را متوقف میکند و بیآن که لنگر بیندازد لااقل ۶ ساعت لنج را روی آب متوقف نگه میدارد. تور روآبی را معمولاً شبها بهآب میریزند با توجه بهآن که در این نوع صید موتور لنج را خاموش کرده و بیآن که لنگر بیاندازند یگدار را درجا متوقف میکنند، این خطر هست که امواج دریا یگدار را که با موتور خاموش روی آب شناور است بهوسط دریا برده غرق کند یا آن را بهساحل آورده بهصخرهها بکوبد.
جاشوها بعد از حداکثر ۶ ساعت بهفرمان ناخدا تور را میکشند و ماهیهای صید شده را از درون تور جمع کرده بع داخل محفظهٔ وسیعی که وسط یگدار تعبیه کردهاند (ساتو)[۱۴]، میریزند. بهاین ترتیب در این نوع صید ماهیگیران همهٔ شب را در دریا بهسر میبرند و هنگام طلوع آفتاب تور را جمع کرده و با ماهیهائی که صید کردهاند بهساحل باز میگردند.
تور زیرآبی: صید با تور زیرآبی هم از شیوههای مهم ماهیگیری در منطقه بهشمار میرود. این نوع تور را بهخاطر نوع کاربرد آن، تور زیرآبی مینامند. در این نوع صید بر خلاف نوع قبلی، صیادان پس از آن که تور را بهدریا ریختند بهساحل باز میگردند و سپیدهٔ صبح بعد برای جمع کردن تور بهمحلی که آن را بهدریا ریختهاند، برمیگردند. صیادان پس از برچیدن تور و بیرون آوردن ماهیهای صید شده مجدداً تور را در همان محل یا در محلی دیگر بهدریا ریخته خود بهساحل باز میگردند و این کار را در طی فصل صید مرتباً تکرار میکنند.
از نظر صیادان تورهای زیرآبی بهدلیل نوع کاربردی که دارد، مناسبتر است. اما این تور از نظر اقتصادی از تور روآبی نامناسبتر و کم صرفهتر است چرا که این تور مدت بیشتری در آب میماند، و در نتیجه زودتر مستهلک میشود.
برای بهآب ریختن تور زیرآبی ناخدا محلی را که برای صید ماهی مناسبتر است، پیدا میکند و آنگاه جاشوها بهدستور ناخدا ابتدا یک سر تور را بهدریا میریزند و بعد با در نظر گرفتن سرعت لنج (که در این موقع حداقل سرعت را دارد) بقیه تور را هم تدریجاً بهدریا میریزند. صیادان بهدو سر زیرین این تور لنگر میبندند و برای آن که قسمتهای دیگر لبهٔ زیرین تور زیرآبی هم بهکف دریا بنشیند، در هر چند متر وزنههائی هم بهاین قسمتها نصب میکنند. قسمت بالائی تورهای زیرآبی را بهعلائم و نشانههائی مجهز میکنند از قبیل «علمدار»[۱۵] و «بُوج»[۱۶] و غیره. تا وقتی برای جمع کردن تور بهدریا باز میگردند بتوانند از روی این علائم و نشانهها محل تور را بهراحتی پیدا کنند. این علائم را بهدو سر طنابی که بهلبهٔ بالاوی تور وصل است، نصب میکنند.
صید با تورهای کوچک ماهیگیری. در تابستان که دریا آرام نیست و خطر امواج مانع پیشروی صیادان است، صیادان بهناگزیر از ابزار و شیوههای دیگر صید استفاده میکنند. یکی از این شیوهها بهکار بردن تورهای ماهیگیری کوچک است که آن را بهصورت انفرادی یا دو نفره بهکار میبرند. تورهای کوچک ماهیگیری کارائی انواع دیگر تور را ندارد اما از آن رو که در مقایسه با قلاب ماهیگیری کارائی بیشتری دارد، در تابستان، بیشتر از این نوع تور استفاده میکنند.
صید با قلاب ماهیگیری: قلاب ماهیگیری انواع و اندازههای مختلفی دارد. متداولترین نوع آن در منطقه قلاب «چهار شاخه»[۱۷] است. مزیت این نوع قلاب آن است که صیادان ناگزیر نیستند که بهآن طعمه بیاویزند. صیادان این نوع قلاب را در محلهائی که تراکم ماهی زیاد است بهکار میبرند. نحوهٔ استفاده از این قلاب چنین است که صیاد آن را بهداخل آب پرت کرده سپس با شدت و با یک حرکت تند آن را بهطرف خود میکشد. در نتیجهٔ این حرکت تند شاخ قلاب بههر قسمتی از بدن ماهی اصابت کند آن را دریده در آن فرو میرود، و بهاین ترتیب ماهی را صید میکنند.
چنین بهنظر میآید که ماهیگیری با قلاب بیشتر بهبخت و اقبال بستگی داشته باشد. اما باید توجه داشت که پرتاب این قلابها با مهارت و محاسبه دقیقی صورت میگیرد و صید با آن بستگی دارد بهانتخاب درست محل تجمع ماهی و نحوهٔ پرتاب قلاب و نوع کشیدن آن و نیز سرعتی که قلاب را پس از پرتاب بیرون میکشند.
بازار ماهیفروشان:
بازار ماهیفروشان محل خرید و فروش ماهی است که شهرداری آن را در کنار ساحل چاهبهار احداث کرده است. اهالی چاهبهار بهبازار ماهیفروشان «مارکیت» میگویند.
مارکیت فضائی است که در حدود پانصد تا ششصد متر مربع؛ سقف ندارد اما در چند نقطه آن حصیرهائی را روی پایههای چوبی بهعنوان سایهبان گستردهاند. کف آن سیمانی است و دو سکو هم در وسط آن درست کردهاند. یک رشته لولهٔ آب هم درون مارکیت کشیدهاند که آب مورد مصرف آن را تأمین میکند.
سال تأسیس مارکیت دقیقاً مشخص نیست، اما به گفتهٔ اهالی، آن را در سال ۱۳۴۵ تأسیس کردهاند. قبل از تأسیس این محل ماهی را در محل دیگری خریدوفروش میکردند که آن جا در حال حاضر مبدل بهمخروبه شده است. محل قبلی بازار ماهیفروشان را ظاهراً هندیها ساخته بودند و چون هندیها بازار را بهزبان انگلیسی «مارکت» میگفتند در نتیجه اهالی هم آن را بهنام «مارکیت» شناختند و این اصطلاح تا آن جا متداول شده است که بازار ماهیفروشان جدید را هم مارکیت مینامند.
کارگران مارکیت: در مارکیت تعدادی کارگر بهکار اشتغال دارند. کار تعدادی از این کارگران تمیز کردن ماهی (یعنی جدا کردن گوشت ماهی از فلس و استخوان) است. این کارگران بهازای تمیز کردن هر ماهی ۱۰ ریال دستمزد میگیرند. درآمد روزانه این کارگران نسبت بهمقدار صید در روزها و فصول متفاوت سال نوسان زیادی دارد. این درآمد در فصول ماهیگیری حداکثر ۱۰۰۰ ریال است و در روزهائی که صید کم باشد بسیار ناچیز است. این کارگران علاوه بر تمیز کردن ماهی برای خریداران، بهخشک کردن ماهی برای واسطهها هم میپردازند. واسطهها بهاین کارگران بهازای ۱۲ ساعت کار مداوم خشک کردن ماهی دستمزدی معادل ۷۰۰ یا ۸۰۰ ریال میپردازند. این کارگران درآمد ثابتی ندارند. امیدشان بهدریاست که آرام باشد و بهصیاد است که صید کند، و باآن که سالهاست بهاین کار پررنج اشتغال دارند، دولت هنوز هیچ گونه توجهی بهوضع آنها نکرده است.
کار مابقی کارگران مارکیت آن است که ماهیهای صید شده را با زنبیلی (لاچ)[۱۸] بهمارکیت میآورند. این کارگران بهازای هر زنبیل ماهی که حمل کنند ۱۵ ریال از واسطهها اجرت میگیرند.
واسطهها: بهطور کلی در بازار ماهیفروشان چاهبهار، چهار نفر امور مربوط بهخرید و فروش ماهی (واسطهگری) را بهعهده دارند. مارکیت در واقع محل کسب و کار این عده است. اینها سالهاست که بهکار خرید و فروش ماهی مشغولند. این واسطهها قبلاً جاشو، ناخدا یا صیاد بودند و بهامور صید بهخوبی آشنا، و طی سالهای متمادی، واسطهگری بتدریج توانستهاند قدرت اقتصادی بیشتری بهدست آوردند و اکنون بر بازار ماهیفروشان چاهبهار کاملاً مسلطند.
دو مسئله بهمسلط شدن این واسطهها کمک کرده است. یکی آن که ادارهٔ شیلات بهصید ماهی و وضع صیادان توجهی ندارد و دیگر آن که چون میزان صید ماهی در فصل ماهیگیری فوقالعاده زیاد است صیادان ناگزیرند که بهنرخ واسطهها تن دهند. در نتیجه، بهقدرت اقتصادی این واسطهها روز بهروز افزوده میشود. نفوذ اقتصادی این واسطهها سبب شده است که میدان از وجود رقبای دیگر خالی باشد و صیادان روز بهروز بههمین واسطهها وابستهتر شوند. یعنی آن که این واسطهها توانستهاند با توجه بهسابقهئی که در کار خرید و فروش ماهی دارند و با استفاده از قدرت اقتصادی خود هر رقیبی را از میدان بدر کنند و در نتیجه صیادان را ناگزیر کنند که فقط بهآنها مراجعه کنند. وانگهی هریک از این واسطهها از تعدادی از صیادان و صاحبان قایقهای ماهیگیری طلبکارند و درنتیجه توانستهاند آنها را از این طریق بهخود وابسته کنند. یعنی آن که هریک از این واسطهها از طریق وامهائی که بهتعدادی از صیادان دادهاند ماهیگیر را متعهد کرده که اولاً همهٔ صیدش را فقط بهاو بفروشد، و ثانیاً بههمان نرخی بفروشد که واسطه میخواهد. بهاین ترتیب پیداست که اقتصاد ماهی در بازار چابهار و حتی نواحی دوردست آن، فقط در دست همین واسطههاست.
شیوهٔ دیگری که واسطهها برای استثمار هر چه بیشتر صیادان، بهکار میبرند آن است که در مقابل تعهد صیادان مبنی بر این که همهٔ صید خود را همیشه بهآنان بفروشند، متقابلاً تعهد میکنند که همه ماهیهای صید شده را از این صیادان (در همهٔ فصول سال) بخرند. هرچند که چنین تعهدی از یک طرف تا حدودی نگرانی[۱۹] صیادان را برطرف میکند و در نتیجه آنان میتوانند بیدلهرهٔ ماندن و فروش نرفتن ماهیهای صید شده، بهصید هر چه بیشتر ماهی بپردازند. اما از طرف دیگر با توجه بهاین که نرخ ماهی را همیشه واسطهها تعیین میکنند چنین تعهدی موجبات استثمار هرچه بیشتر صیادان را فراهم میکند.
واسطهها نه فقط نرخ خرید ماهی را تعیین میکنند، بلکه در تعیین نرخ فروش[۲۰] آن هم کاملاً آزادند. چرا که این واسطهها، با تسلط کامل بر بازار عرضه و تقاضا در عمل بهنرخی که شهرداری برای فروش ماهی تعیین میکند، هیچ توجهی نمیکنند.
خرید و فروش ماهی بیدخالت واسطهها: علاوه بر بازار ماهیفروشان که ماهیهای صید شده را بیشتر در آن محل خرید و فروش میکنند، نوعی خرید و فروش دیگر هم در منطقه رواج دارد که مستقیماً میان صیاد بهعنوان فروشنده و خریدار بهمفهوم مصرفکننده انجام میشود. بهاین ترتیب که وقتی قایقهای ماهیگیری بهساحل نزدیک میشوند عدهئی از مردم شناکنان خود را بهآن میرسانند و بیدخالت واسطهها ماهی را از صیادان میخرند. در چنین صورتی هم صیاد ماهی خود را بهنرخی بیش از آنچه که بهواسطه میفروخت میفروشد و هم آن که خریدار ماهی را ارزانتر از آنچه که باید از واسطه بخرد، میخرد. خرید و فروش ماهی بیدخالت واسطهها معمولاً در همهٔ فصول سال انجام میگیرد. اما رونق آن بیشتر در ماههای تیر و مرداد و شهریور است. چرا که میزان صید در این فصل بهشدت کاهش مییابد و در نتیجه از یک طرف کاهش مقدار صید و از طرف دیگر نازلتر بودن قیمتی که صیاد برای فروش ماهی تعیین میکند (نسبت بهقیمتی که واسطهها تعیین میکنند) سبب میشود که اهالی بهمحض نزدیک شدن صیادان بهساحل خود را بهقایقها رسانده و قبل از این که ماهیهای صید شده بهدست واسطهها برسد آن را از صیادان خریداری کنند.
خشک کردن ماهی: هرچند که ماهی مهمترین غذای اهالی است اما در فصول ماهیگیری با توجه بهمقدار متوسط صید ماهی در روز، طبیعی است که عرضه آن بهبازار بهمراتب بیشتر از نیاز روزانه اهالی شهر باشد. درنتیجه واسطهها بهرغم تمایلشان[۲۱] ناگزیرند که برای جلوگیری از گندیدگی و فساد ماهی (که منجر بهضرر و زیان آنها خواهد شد) آنها را خشک کنند. برای خشک کردن ماهی ابتدا امعا و احشای ماهی را خارج کرده سپس ماهی را نمک میزنند و در آفتاب خشک میکنند. واسطهها برای خشک کردن ماهی هیچ گونه اصول بهداشتی را رعایت نمیکنند. در بسیاری از موارد مصرف ماهی خشک ایجاد مسمومیت غذائی میکند.
با وجود آن که ماهی خشک شده طبیعتاً نمیتواند همان کیفیتی را داشته باشد که ماهی تازه دارد، اما فروش آن بخش وسیعی از بازار ماهی را در منطقه در برمیگیرد. یعنی نه فقط در چاهبهار، بلکه در مناطق مجاور آن و در بسیاری از روستاهای منطقه هم واسطههای دورهگرد و محلی ماهی خشک را بهمردم عرضه میکنند. یکی از علل مهم استفاده اهالی از ماهی خشک فقدان تنوع مواد غذائی و فقر بیش از حد مردم منطقه است.
واسطههای محلی: گذشته از واسطههای عمدهئی که در چابهار بهخرید و فروش ماهی مشغولند، واسطههای دیگری هم هستند که ماهیهای خشک را از این واسطهها خریده بهبازارهای اطراف عرضه میکنند. قدرت خرید این واسطهها زیاد نیست و بههمین دلیل هم تعداد آنان نسبتاً زیاد است. البته پراکندگی جمعیت منطقه (که نتیجه آن پراکندگی بازارهای فروش است) هم از عوامل دیگری است که زیاد بودن تعداد این واسطهها را توجیه میکند.
نرخ فروش ماهی خشک را واسطههای عمده تعیین میکنند و واسطههای محلی هم در بازارهای محلی آن را بههر قیمت که دلشان بخواهد میفروشند. بیشتر مردم تنگدست مصرفکنندگان ماهی خشکاند که اکثریت افراد منطقه را در برمی گیرد و فقر غذائی این مردم سبب شده که ماهی خشک با آن کیفیت بدش یکی از عمدهترین مواد غذائی شده و بازار مصرف وسیعی داشته باشد.
هرچند که خصلت سودجوئی در سوداگری کاری است محتوم و اجتنابناپذیر و احتکار کالا هم یکی از اشکال بهدست آوردن سود بیشتر است. امّا ماهی خشک شده را بهدو دلیل مهم نمیتوان احتکار کرد. یکی آن که بهعلت صید فراوان ماهی و عرضهٔ آن بهبازارهای اطراف احتکار ماهی خشک بیفایده است و دیگر آن که چون ماهی خشک شده برای مدتی طولانی دوام ندارد، این است که واسطهها بهشدت از احتکار ماهی خشک پرهیز میکنند. این مسأله ظاهراً باید سبب آن شود که ماهی خشک سالم بهدست مردم برسد، اما در عمل چنین نیست و همیشه بخشی از ماهیهای خشکی که بهفروش میرسد، فاسد است. چرا که واسطههای محلی قادر نیستند که آنرا بهموقع و قبل از فاسد شدن بهفروش برسانند و در نتیجه عملاً ماهی خشک مدتها نزد واسطههای محلی باقی میماند. و فاسد میشود، و این واسطهها ماهیهای خشک فاسد را بهقیمت ناچیزی بهاهالی میفروشند.
شک نیست که تغذیهٔ چنین ماهیهائی جز مسمومیت و ابتلا بهبیماریهای انگلی و غیره سودی ندارد، و همواره سلامت مصرفکنندگان را بهخطر میاندازد.
بازار فروش ماهی خشک بهطور کلی بخش وسیعی از بلوچستان را دربرمیگیرد. بهطوری که حتی در اطراف زاهدان هم ماهی خشک خریدار دارد. بیشتر بازارهای فروش ماهی خشک در مناطق روستائی است. بهویژه روستاهای اطراف ایرانشهر، رشتیاری، نیکشهر، کنارک و چاهبهار. در این مناطق افرادی هستند که فقط بهکار خرید و فروش ماهی خشک اشتغال دارند. این افراد ماهی خشک را از چابهار و مناطق مجاور آن خریداری کرده و در محل بهاهالی عرضه میکنند. قیمت ماهی خشک در بازار ماهیفروشان چاهبهار بهطور کلی ارزانتر از قیمت ماهی تازه است. اما اهالی مناطق افراد بهعلت وجود واسطههای متعدد ماهی خشک را گرانتر از ماهی تازه میخرند.
کودماهی: ماهی را بهمنظور استفاده از گوشت آن صید میکنند اما از بعضی از ماهیها مانند «تین» و «کوسهماهی» و غیره فقط برای تهیهٔ کود استفاده میکنند. البته از جگر این ماهیها مادهئی تهیه میکنند که بهاستحکام بدنهٔ قایقها در مقابل آب دریا میافزاید[۲۲]. صیادان این نوع ماهی را پس از صید بهواسطهها میفروشند و واسطهها هم آن را خشک کرده با آن ماهیهائی که از شدت گندیدگی و فساد دیگر قابل فروش نیست، بهعنوان کودماهی بهخریداران آن میفروشند.
نقش ادارات و سازمانهای دولتی منطقه در امور مربوط بهصید ماهی:
از میان همهٔ سازمانها و ادارات دولتی که هر یک بهنحوی میتوانند در کار صید ماهی سهم داشته باشد (یعنی سازمانهائی چون سازمان شیلات، ادارهٔ شکاربانی - سازمان کشتیرانی و بنادر، شهرداری، گمرک و بهداری) فقط شهرداری و گمرک، مختصری از کارهای وابسته بهصید ماهی را بهعهده گرفتهاند، که آن هم بهعلل گوناگون یا بهصورت رفع تکلیف درآمده یا آنکه با ایجاد محدودیتهای بیشتری که در کار صید اعمال میکنند، مشکلات بیشتری را برای صیادان منطقه فراهم آوردهاند. بنابراین حرفهٔ صیادی و بازار خرید و فروش ماهی در منطقه با مسائل و مشکلات فراوانی رو بهروست.
واسطهها با تسلطی که بر بازار خرید و فروش ماهی دارند، از هیچ گونه اجحافی بهصیادان و خریداران ماهی (خواه مصرفکننده و خواه واسطهٔ محل) کوتاهی نمیکنند. شهرداری هم فقط بهتعیین نرخ خرید و فروش ماهی در بازار ماهیفروشان و ابلاغ آن بهواسطهها اکتفا میکند و عملاً هیچ گونه دخالتی بهمنظور کنترل قیمت ماهی نمیکند.
اداره گمرک هم جز صدور پروانهٔ صید، عملاً هیچ گونه مسئولیتی را در خارج از شعاع ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متری ساحال (از اسکله) بهعهده نمیگیرد. صیادان برای گرفتن پروانهٔ صید از اداره گمرک چابهار قبلاً باید از اداره گمرک بندرعباس جواز کسب گرفته باشند. بهنظر میرسد که صدور پروانهٔ صید بیشتر بهمنظور محدود کردن صیادان و کنترل آنها در امور قاچاق باشد تا تدبیری برای رفع مشکلات شغلی آنان. چرا که ادارهٔ گمرک از طریق این پروانه بهصیادان اجازه میدهد که فقط ۳ روز در دریا باشند و بس. صیادان میتوانند در رأس مهلتی که بهآنها دادهاند، خود را بهادارهٔ گمرک معرفی کنند و مجدداً مهلت گذشته را تمدید کنند. اما این تعهد تا حدود بسیار زیادی دامنهٔ فعالیتهای صیادان را در زمینهٔ صید ماهی محدود میکند. چون آنها بهاین ترتیب قادر نیستند که برای صید زیاد از ساحل فاصله بگیرند.
اگر صیادی رأس مهلت تعیین شده خود را بهاداره گمرک معرفی نکند، یا آن که بیاجازهٔ قبلی از ادارهٔ گمرک بهصید برود، مجبور بهپرداخت جریمهئی بهمبلغ ۱۰۰۰ ریال است، و بهعلاوهٔ این ممکن است که جواز کسب او را هم برای مدتی باطل کنند یا آن که برای مدتی پروانهٔ صید بهنام او صادر نکنند.
در واقع این ادارات عملاً هیچ کاری برای رفاه صیادان و بهبود اوضاع بازار ماهی و رفع مشکلات صید منطقه نمیکنند و حتی بنا بهماهیت بوروکراتیکشان بر مشکلات صیادان نیز میافزایند.
فعالیتهای غیرماهیگیری صیادان: در فصل تابستان که میزان صید کاهش مییابد تعدادی از صیادان چاهبهار بهحمل بارهای لنجهائی میپردازند که از داخل یا خارج از کشور بهاین بندر وارد میشود[۲۳]. این بارها یا شامل سیمان و سایر مصالح ساختمانی است یا اجناس مسافرانی است که از دوبی، پاکستان، ابوظبی و نقاط دیگر آمدهاند. تعدادی از صیادان هم در فصل تابستان محل سکونت خود را بهقصد خرماخوری ترک میکنند. این عده معمولاً بهنیکشهر، قصرقند، کوشک و دزدان و توکال و نقاط دور و نزدیک دیگر میروند.
در کنارک فعالیتهای غیرماهیگیری صیادان غالباً شامل کارگری در شرکتهای ساختمانی منطقه است. اما چون در طیس بیشتر صیادان مختصر زمین و درختی دارند، فعالیتهای غیرماهیگیری آنان بهطور کلی بهکار کشاورزی اختصاص مییابد.
ناگفته نماند که یکی دیگر از فعالیتهای غیرماهیگیری تعدادی از صیادان منطقه، حمل اجناس قاچاق (سیگار، رادیو، ضبطصوت، تلویزیون و غیره) از دوبی و سایر کشورهای آن سوی خلیج فارس است.
یادداشتها
- ^ این پایگاه دریائی روی تپهئی احداث شده که مشرف بهدریاست و بر سر راهچاهبهار و طیس و نیکشهر واقع است. این قلعه امروزه مخروبهاست.
- ^ بهندرت میتوان یک غیربومی را در چاهبهار یافت که سالها در آن محل زندگی کرده باشد. غالب کارمندان غیربومی نمیتوانند بیش از دو الی سه سال در این منطقه زندگی کنند.
- ^ البته موارد استثنائی هم هست. امّا زنان صیادان طبس بهجای مشارکت در کارهای ماهیگیری شوهرانشان بهطور کلی بهکارهای گلدوزی و دوزندگی و غیره میپردازند.
- ^ در بلوچستان «خرماخوری» اصطلاحاً بهمعنی خرماچینی در ازای دریافت خرماست. این اصطلاح در مورد افراد و گروههائی بهکار میرود که هنگام برداشت محصول خرما محل زندگی خود را ترک کرده بهمناطقی میروند که نخلستان دارد و برای صاحبان نخلستانها خرما میچینند. اینها معمولاً دستمزد جنسی میگیرند که همان خرماست. یعنی صاحبان نخلستان در قبال خرماچینی بهآنها پول نمیپردازند بلکه مقداری خرما میدهند. شکی نیست که این رسم ناشی از فقر شدیدی است که در منطقه حاکم است.
- ^ نامِ شهری کوچک و روستاهائی در اطراف چاهبهار.
- ^ «شراع» در لغت بهمعنای «خیمه» و «سایبان» و آن اطاقکی است که با چوب و حصیر میسازند. ابعاد شراعها متفاوت است اما اندازهٔ معمولی و متوسط آن تقریباً ۳×۳ است.
- ^ «مَکّار» سایهبانی است با سقفی حصیری.
- ^ همهٔ ابزارهای کار صیادان از قایق و لنج گرفته تا جزئیترین وسیله صید، قدیمی است.
- ^ در اصطلاح محلی بهبازار ماهیفروشان «مارکیت» میگویند که همان کلمهٔ Market انگلیسی است. در سرتاسر جنوب ازاین گونه مصطلحات فراوان است که عمومیت استفاده از آن یادگار حضور نیروهای نظامی بریتانیائی در سالهای گذشته است. از آنجا که بازار بهمعنای مکانی است که محل تلاقی عرضه و تقاضاست و این مفهوم را در سرتاسر ایران میشناسند، در اینجا نیز همان اصطلاح بازار ماهیفروشان را بهکار بردهایم که مراد از آن مکانی است که در آن فقط ماهی میفروشند.
- ^ هر «بغل» در حدود ۱٫۵ متر است و ان فاصله میان انگشتان دو دست است وقتی که دستها را کاملاً بهطرفین باز کرده باشند.
- ^ «چشم» نخهای افقی و عمودی تور است که بهفاصلهٔ ۱۶ × ۸ سانتیمتری با گیرههائی بهیکدیگر متصل شدهاند.
- ^ ناخدای قایق ماهیگیری بهعلت تجربهئی که در کار صید دارد، میتواند از چند طریق محل تجمع ماهیان را در دریا تشخیص دهد. این روشها عبارت است از:
۱. ماهی در قسمتی از آب دریا زندگی میکند که سنگی و صخرهئی باشد نه صاف و ماسهئی.
۲. صیادان بهتجربهدریافتهاند که هرگاه آب قسمتی از دریا بهرنگ زرد در آید ماهی در آن فراوان است.
۳. ناخداها میگویند ماهیها، بهخصوص در شب، صداهائی تولید میکنند که آنان بهآسانی آن صداها را میشناسند.
۴. صیادان معتقدند که پرواز مرغان دریائی بر فراز نقطهئی از دریا نشانهٔ آن است که در آن محل ماهی فراوان است. و چیزهائی از این گونه. - ^ «یگدار» بهقایق ماهیگیری میگویند، خاصه قایقهای مخصوص بهآب ریختن تورهای روآبی و زیرآبی.
- ^ «ساتو» نام قسمتی از یگدار (قایق) است که بهمنزلهٔ انبار از آن استفاده میکنند و هنگام صید، ماهیهای صید شده را در آن میریزند.
- ^ علمدار نوعی تیر چوبی است بهطول ۴٫۵ متر که انتهای آن کلفتتر است. صیادان بهانتهای علمدار چند قطعه سنگ میبندند تا در آب بهطور عمودی بایستد. چهار یا پنچ بوج هم بهوسط علمدار نصب میکنند. این بوجها از فرو رفتن علمدار در آب جلوگیری میکند. صیادان پارچهٔ معمولاً سفیدی بهنام «پرچم» بهانتهای آن قسمت از علمدار که بیرون از آب است نصب میکنند.
- ^ «بُوج» وسیلهئی است که صیادان با آن اندازهٔ فرو رفتن تور را در داخل آب کنترل میکنند. بوج در عین حال از جمع شدن تور در آب هم جلوگیری میکند. بوج را معمولاً از چوب پنبه یا یونولیت میسازند. بیضی شکل است و اندازههای کوچک، متوسط و بزرگ دارد. بوج را معمولاٌ از پاکستان و دوبی میخرند.
- ^ قلاب چارشاخ از چهار طرف دارای شاخههای چنگک مانندی است که هر یک خود میتواند کار یک قلاب را بکند.
- ^ «لاچ» زنبیلی است که آن را از برگ درخت خرما میسازند و بهآن «چلی» هم میگویند.
- ^ یکی از نگرانیهای صیادان در فصل صید، نبودن خریدار در محل است که در این صورت باید بهبندرعباس رفته و ماهیهای صید شده را در آن جا بفروشند. واسطههای چابهار بهخوبی از این نگرانی صیادان باخبرند و از آن برای استثمار صیادان بهرهبرداری میکنند.
- ^ در چابهار ماهی را دانهئی میفروشند، نه کیلوئی و قیمت هر ماهی بهاندازه و نوع آن بستگی دارد.
- ^ واسطهها از آن رو مایل بهخشک کردن ماهی نیستند که از طرفی میتوانند ماهی تازه را گرانتر بفروشند و از طرف دیگر خشک کردن ماهی مستلزم هزینه و مشکلاتی است. اما میزان صید در فصول ماهیگیری بیش از نیازهای خریداران است و واسطهها ناگزیر میشوند که برای جلوگیری از فاسد شدن ماهیهای بهفروش نرفته آن را خشک کنند.
- ^ جگر این ماهیها چربی بسیار زیادی دارد. این چربی از طرفی بهجسم تختههای بدنهٔ قایق نفوذ کرده مانع نفوذ آب بهآنها میشود که این خود مانع پوسیدگی سریع تختههاست. و از طرف دیگر، بهسبب غلظت زیادی که جگر این ماهیها دارد، معمولاً از آن برای پر کردن درز و منافذ قایقهای نوساز استفاده میکنند. از این گذشته، اهالی از جگر ماهی «پتن» استفاده داروئی هم میکنند. بهاین معنی که جگر این ماهی را بهمحل درد میمالند و معتقدند که این کار باد بدن را از بین برده، در نتیجه درد آرام میگیرد.
- ^ این نوع لنجها بهعلت بزرگی و سنگینی نمیتواند تا ساحل پیشروی کند و بهناگزیر باید در فاصلهئی نسبتاً دورتر از ساحل لنگر بیاندازند. بار این لنجها را قایقهای کوچکتر بهساحل حمل میکنند. این قایقهای کوچک معمولاً همان قایقهای ماهیگیری است.