فرمانروائی سرمایه و پیدایش دموکراسی ۴
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
گوران تربورن
سرمایه داری و دمکراسی: گرایشهای ذاتی
دمکراسی بورژوائی کنونی بهدلیل گذشتن از مسیرهای گوناگون و پرپیچ و خم بهشکلی در آمده که امروزه یافتن پیوندهای آن با خصلتهای اساسی سرمایهداری، غیرممکن و در صورت امکان گمراه کننده است. بههر ترتیب این واقعیت که:
۱-دمکراسی به گونهئی که در بالا تعریف شد، در هیچ کجا، پیش از پیدایش سرمایهداری وجود نداشته است. ۲- برخی از کشورهای سرمایهداری، آن نوع از دمکراسی را تجربه کردهاند که کاملا ناشی از تکامل درونی آنهاست. ۳- امروزه شکل حاکمیت کلیۀ دولتهای بورژائی پیشرفته، دموکراسی است. در اینجا لازم است که گرایشهای ذاتی درون سرمایهداری را توضیح دهیم: گروهبندی نخستین این گرایشها براساس تاثیر آنها بر دو خصیصۀ مرکزی دموکراسی بورژوائی است:
(الف) دخالت دادن تودهها در بخشی از جریان سیاسی. (ب) حاکمیت بر مبنای انتخاب و رقابت انتخاباتی. گرایشها بر مبنای این دو خصیصه عبارت است از:
۱- دموکراسی بورژائی همواره در پی مبارزات تودهئی درمدت زمانهای گوناگون و با درجات متفاوتی از اعمال شیوههای قهرآمیز بهدست آمده است. بنابراین، نخستین گرایش ذاتی در شرایط پیکار مردمی بدست آمده است. رهائی قانونی کار و ایجاد بازار کار آزاد، صنعتی کردن، تمرکز سرمایه، تماماً گرایشهای ذاتیئی است که همگام با یکدیگر شالودۀ جنبش کارگری پرقدرت و با ثباتی را بنیاد نهاده که دستیابی بدانها توسط طبقات تحت استثمار در اشکال تولید پیش از سرمایهداری غیرممکن بود. برطبق تحلیل مارکس از تنقاضات رشدیابندۀ سرمایهداری،