فعالیتهای جنبی کشاورزی در مناطق روستائی ایران
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
محمد جواد زاهدی
مقدّمه:
از گذشته بسیار دور تا بهامروز، ویژگی تولید در حوزههای روستائی کشور ما آمیختگی تولید کشاورزی و تولید مصنوعات (کالاهای) غیر کشاورزی بوده است. تا همین اواخر روستاها چون در خارج از حیطه اقتصاد پولی بود و مبادلات تجاری در آنها رواج نداشت، از این رو جوامع نسبتاً بستهئی را تشکیل میدادهاند که ساکنانش تقریباً ناگزیر بودهاند که تمامی مایحتاجشان را خود تولید و مصرف کنند. یعنی جامعه روستائی علاوه بر تولید کشاورزی که تولید غالب و عمدهٔ آن بود بهدلیل رواج نداشتن مبادله بایست در سایر زمینههای تولیدی نیز خودبسنده میبود. بهعبارت روشنتر، تقسیم کار اجتماعی در روستاها صورت کاملی بهخود نگرفته بود و میان تولید کشاورزی و تولیدات غیر کشاورزی موردنیاز جامعه سامان مشخصی وجود نداشت. این ویژگی قرنهای متمادی در جامعه روستائی کشور ما حاکم بوده است و هنوز هم کمابیش باقی است. چنین مینمود که اصلاحات ارضی با دگرگون کردن اساس مصرف روستاها و افزودن بهآن، و با کشاندن روستاها بهحیطهٔ اقتصاد پولی، و با عمومیت بخشیدن بهمبادله، اساس این رابطه را دیگرگون کرده باشد. اما، در عمل، در روستاها تولید کالاهای غیر کشاورزی در جوار تولید کشاورزی بهحیات خود ادامه داد. شکی نیست که در جریان این دیگرگونیهای ساخت اقتصادی روستا تولید کالاهای غیر کشاورزی بهعنوان فعالیتهای جنبی کشاورزی بسی بیشتر از خود تولیدات کشاورزی آسیب دیده است. اما تولید آن بهاین دلایل همچنان باقی ماند:
یک. حفظ یک منبع درآمد که بهاقتصاد فقیر خانوار روستائی کمک کند.
دو. استفاده از حداکثر امکانات تولیدی در زمینهٔ تولید اصلی و امکانات محیط پیرامون، برای تنوع بخشیدن بهتولید و خودکفائی هرچه بیشتر.
سه. ایجاد و حفظ اشتغال برای زنان، که نیمی از جمعیت ساکن روستا از آنان تشکیل میشود.
چهار. ایجاد تعامل میان نیروی انسانی هر خانوار و ظرفیتهای تولیدی آن خانوار.
پنج. وجود سنت دیرپای هماهنگی میان تولیدات کشاورزی و تولیدات غیر کشاورزی در روستاها. و دلایل دیگر.
بهعبارت کلّی، تولید کالاهای غیر کشاورزی در نقاط روستائی دقیقاً مبتنی بر سه نکته است، یکی ضرورتهای تولیدی روستا و دیگری تصمیمگیری معقول روستائی در زمینهٔ تولید، و سوم راه حلیهائی که هر جامعه برای ایجاد توازن میان نیروی انسانی و امکانات معیشتی خود ابداع و حفظ میکند.
شکی نیست که در اقتصاد سرمایهداری، تولید کوچک بهناگزیر و بر اساس نوعی جبر تاریخی سیری نزولی دارد و تولید کوچک روستائی هم، خواه تولید کشاورزی باشد و خواه تولید کالاهای غیر کشاورزی که در سطح کوچکی انجام میشود، از این قاعده مستثنی نیست. اما از آنجا که لازم است نظام تولیدی بههم پاشیدهٔ روستاهای ما سامان یابد، با توجه بهغلبهٔ فعلی اقتصاد تولید خانوادگی کوچکِ جامعه روستائی، و تقویت و توسعه بخشیدن بهکارکرد اقتصادی همین تولید کوچک خانوادگی در آینده ضرورت دارد، از این رو باید برای فعالیتهای جنبی کشاورزی چارهئی اندیشید و نقش مهمتری در مجموع اقتصاد ملی برای آن قائل شد.
• فعالیت جنبی کشاورزی چیست؟
مجموعهٔ فعالیتهائی که در جوار تولید کشاورزی و دامی بهایجاد کالا میانجامد فعالیتهای جنبی کشاورزی خوانده میشود. یعنی چنین کالاهائی از طریق تغییر شکل مواد حاصل از تولید کشاورزی یا دامی، یا تبدیل و ترکیب آنها یا استفاده از مواد اولیهٔ موجود در محیط طبیعی روستا ایجاد میشود. ماحصل این فعالیتهای جنبی کشاورزی هم ارزش مصرف دارد و هم ارزش مبادله. نگفته نماند که در اینجا ارزش هنری که کیفیت ویژهئی بهپارهئی از این تولیدات میدهد مورد نظر ما نیست[۱]. لازم است بهاین نکته اشاره کنم که جنبهٔ خود مصرفی تولید در این رشته فعالیتها صرفاً ناشی از سطح نازل تولید است حال آن که محصول تولید شده بهخودی خود واجد خصلت کالائی است. (البته بهاستثنای دو مورد تهیه نان و آسیا کردن غلات و حبوبات که در اینجا در زمره فعالیتهای جنبی کشاورزی محسوب شده است). مفهموم فعالیتهای جنبی کشاورزی نیاز بهاندکی توضیح دارد. این فعالیتها درواقع گستردهتر از مفهموم «صنایع روستائی» است که خود شاخهئی از «صنایع دستی»[۲] است. اصطلاح متداول «صنایع روستائی» فقط ناظر بهمنشأ جغرافیائی این رشته از تولیدات است حال آن که مفهموم «فعالیتهای جنبی کشاورزی»، علاوه بر شمول بهمنشأ جغرافیائی، دلالت دارد بر اساس تولیدی این فعالیتها، که مبتنی بر یکی از شاخههای مهم اقتصاد کشاورزی، یعنی تولیدات زراعی یا دامی است، و نیز بیانگر نقش مکمل این دسته از تولیدات در کلّ، اقتصاد روستائی است. از این گذشته، امروزه صنعت دیگر معنی و مفهموم مشخصی دارد و فعالیتهای صنعتی بر اساس روستائی بودن یا شهری بودن گروهبندی نمیشود. گذشته از این، اصطلاح «صنایع روستائی» در زمینه فن و شیوه تولید گنگ و توهمانگیز است. بهنظر میرسد که این اصطلاح هم بهاندازهٔ کافی رسا و روشن نباشد چرا که از یک سو جدا کردن تولید مصنوعات دستی در قلمرو شهر و روستا (چنان که از این اصطلاح استنباط میشود) هم دشوار است و هم بیمعنی، و از سوی دیگر از این اصطلاح اتکاء تعیینکنندهٔ تولید این گونه مصنوعات بهفعالیتهای کشاورزی و دامداری، دریافته نمیشود. حال آن که، بهاستثنای یکی دو مورد حصیربافی یا سفالسازی و مانند اینها، ساختن این مصنوعات بدون استفاده از دستاوردهای تولیدات زراعی یا دامی ناممکن است و نادرند روستاهائی که مردمش بدون هیچ گونه فعالیتی در زمینه کشاورزی یا دامپروری بهتولید این گونه مصنوعات اشتغال داشته باشند و تنها منبع معیشتیشان تولید در زمینهٔ این گونه فعالیتها باشد. بهاین دلائل در اینجا از این گونه فعالیتها تحت عنوان «فعالیتهای جنبی کشاورزی» نام بردهایم و ناگفته نماند که کشاورزی در اینجا بهمفهوم وسیع یک بخش (Sector) اقتصادی بهکار برده شده است.
فعالیتهای جنبی کشاورزی را میتوان بهچند گروه عمده تقسیم کرد:
۱. گروه فعالیتهای نساجی و فعالیتهای وابسته بهآن. مانند بافتن قالی، قلیچه، گلیم، جاجیم، جوراب، خورجین؛ جوال دوزی، پوستیندوزی؛ بافتن سجاده و روفرشی...
۲. گروه فعالیتهای نساجی و فعالیتهای وابسته بهآن. مانند تهیه منسوجات گلدوزی، سوزن دوزی، ابریشمبافی، زری بافی، ملحفه (ملافه)بافی؛ تهیهٔ پارچههای پشمی، شالبافی، عبا دوزی، چفیه دوزی، مقنعه دوزی، چادر دوزی نمدمالی، زیلوبافی، و...
۳. گروه فعالیتهای ریسندگی و فعالیتهای وابسته بهآن. مانند نخریسی، پشمریسی، ریسمان بافی، پنبه پاک کنی، پشم چینی،...
۴. گروه فعالیتهای حصیر بافی. مانند زنبیل بافی، سبد بافی، جاروبافی، بادبزن بافی، حصیر بافی...
۵. گروه فعالیتهای تهیه محصولات غذائی. مانند تهیه انواع نان، خشکبار، تهیهٔ پنیر، روغن، کشک، نگهداری زنبور عسل، آسیا کردن غلات و حبوبات...
۶. سایر فعالیتها. مانند گیوه دوزی، سفالسازی (کوزه گری)، گُلابگیری و مانند اینها.
رونق این فعالیتها در جوامع روستائی کشور ما بهماهیت ساخت اقتصادی این جوامع بستگی دارد. مثلاً فعالیتهای مربوط بهگروه بافندگی در کلیهٔ مناطق روستائی، که بهدلیل وجود باران کافی و مساعد بودن وضع مراتع و چراگاههای طبیعی دامپروری در آن توسعه یافته است، عمومیت دارد. اتکاء این گروه از فعالیتهای جنبی کشاورزی بهپشم، که خود نتیجه وجود دامداری است، دلیلی است بر تعلق آن بهجامعهٔ قبیلهئی از یک سو و جامعه دهقانی - قبیلهئی از سوی دیگر.
قالی و قالیچهبافی، خورجین بافی، جوال بافی - جاجیم بافی و چادربافی (سیاه چادر)، در کلیهٔ جوامع عشایری (قبیلهئی) کشور ما متداول است. و بهدلیل غلبه و رواج شیوه تولید دامداری است که نواحی کرمان، اصفهان، فارس، آذربایجان، خراسان و کردستان مهمترین مراکز قالی بافی ایران است. و نیز فعالیتهای مربوط بهگروه حصیربافی بنا بهنوع مادهٔ اولیهٔ مورد نیاز آن، در مناطقی که از نظر شرایط اقلیمی بیشتر برای کشاورزی و باغبانی مساعد است، توسعه یافته است. هم از این روست که جوامع دهقانی و باغبانی گیلان، مازندران، خوزستان و هرمزگان مهمترین مراکز محصولات حصیری است. بهطور کلی رونق انواع مختلف فعالیتهای جنبی کشاورزی را در جوامع مختلف روستائی کشور میتوان بهصورت زیر گروهبندی کرد:
نوع جامعهٔ روستائی | نوع غالب تولید | انواع فعالیتهای جنبی کشاورزی |
قبیلهئی | دامداری | قالی بافی، قالیچهبافی، گلیمبافی، جاجیم بافی، جوراب بافی، خورجینبافی، جوالبافی، تهیه پنیر، روغن و کشک، تهیه پارچههای پشمی، چادربافی، ریسمان بافی، تهیه مشک، پوستیندوزی و پاپوشدوزی، پشمریس... |
دهقانی - قبیلهئی | زراعت - دامداری | قالی و قالیچهبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، زیلوبافی، جوراببافی، خورجینبافی، جوالبافی، تهیه پنیر، روغن و کشک، تهیه پارچههای پشمی، نمدمالی، گیوهدوزی، طناببافی، نخریسی، شالبافی، پشمریسی، عبادوزی - نگهداری زنبور عسل... |
دهقانی - کشاورزی | زراعت | حصیربافی، پرورش کرم ابریشم، نگهداری زنبور عسل، تهیه خشکبار، ابریشمبافی، تهیه منسوجات گلدوزی، سوزن دوزی.
نخریسی - آسیا کردن غلات و حبوبات - سفال سازی... |
دهقانی - باغبانی | باغداری | حصیربافی - ریسمانبافی - تهیه خشکبار - نکهداری زنبور عسل. سفالسازی - گلابگیری. |