مراسم «چَمَر» در ایلام
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
سوگ-آواز پیشینهئی کهن دارد: در فنیقیه سوگ-آواز را گی گِروس (Giggros) یا «گی گِرَس» (Giggras) مینامیدند که ترکیبی بود ازنوای فلوت و دهل، و آن را در مراسمِ آئینیِ سوگ «ادونیس» (Adonis) مینواختند. میگویند «ادونیس» ازدرختی زاده شد و در جوانی به سبب زیبائی بیمانندش موردِ مهرِ «افرودیت» یا «ونوس» (خدای بانوی عشق) و مورد کینِ «مارس» یا «مریخ» (خدای جنگ) قرار گرفت که دلدادهٔ «افرودیت» بود و سرانجام «مارس» در شکارگاه بههیأت گرازی درآمد و او را کشت. مراسمی که در هر سال بهیادبود مرگ «ادونیس» در فنیقیه و اسکندریه و کنعان و بهیادبود مرگ سیاووش در بخارا و ایران برگزار میشد، ریشهئی کهنتر از این روایت دارد. این مراسم با اساطیر آغاز دورهٔ نوسنگی ارتباط مییابد. در ایران و فنیقیه و اسکندریه این مراسم را بعد از برداشت گندم و در تابستان یعنی زمان خشکیدن و فسردن گیاه انجام میدادند. در کنعان سوگ «ادونی» (Adony) را (که در واقع مراسم رستخیز او بود) هم زمان با آمدن بهار و طغیان «نهر ابراهیم» انجام میدادند. سوگ «ادونی» را وقتی برگزار میکردند که «نهرِ ابراهیم» بهسبب طغیان و شستن لایههای رُسیِ سرچشمه خود سرخ رنگ میشد و سرخی آن را بهزخم «ادونی» و خون او نسبت میدادند.
سوگ سیاووش در ایران، سوگ «ادوانی» در کنعان و سوگ «ادونیس» در فنیقیه و اسکندریه بهاعجاب انگیزی رویش و مرگ گیاه و دیگر باره روئیدن آن برای انسانِ آغاز دورهٔ کشاورزی و نوسنگی ارتباط مییابد و قهرمانان این روایت «گیاه خدا»یان دورهئی کهنترند که با گذشت زمان به گونهئی دیگر در مراسم آئینی، اسطورهها و روایات دورههای بعد نمایان شدهاند.
سوگِ آواز آئینی «چَمَر» شباهت زیادی با این مراسم آئینی دارد.
در مناطق روستائی و عشیرهئی ایلام و لرستان «چَمَری» Chamari نوایِ غمباری است که در سوگ از دست رفتن و مرگ عزیزان بهنوا در میآورند. از کیفیت برگزاری «چَمَر» و مراسم آن در مناطق روستائی و عشایری ایلام و لرستان چنین برمیآید که با گذشت زمان و دگرگونی نسبیِ روال زندگانی مردمان این مناطق سوگِ سیاووش و «ادونی» بهگونهئی در مراسم سوگواری این مردم ادامه یافته و نام نوایِ غمبار «چَمَر» بهمراسمی که همراه آن اجرا میکنند، اتلاق شده است.
با توجه بهمراسم «چَمَر» میتوان دریافت که روستائیان و عشایر ایلام مراسم روبهرو شدن با مسأله مرگ را در سه مرحلهٔ متوالی انجام میدهند:
۱. هنگام نزع: چنان که در شهرها نیز معمول است بههنگام نزع بیمار را رو بهقبله میخوابانند و نزدیکان را از بستر او دور میکنند. قاری یا ملای ده یا ایل (اگر در دسترس باشد) بالایِ سر بیمار مینشیند و بهصدای بلند قرآن میخواند. زاری و گریهٔ نزدیکان پیش از مردن بیمار ممنوع است و برآنند که این کار بیمار را «جان بهسر» میکند و مرگ را بر او مشکل میسازد.
۲. تدفین: بعد از مردن بیمار اگر شبانگاه مرده باشد تا صبح بالای سرش قرآن میخوانند و چراغی را بالای سر او روشن نگه میدارند. با فرا رسیدن روز مرده را میشویند و طی مراسمی که مانند مراسم مذهبی مناطق دیگر ایران است مرده را به خاک میسپارند و غالباً کسانی را که برای آنها «چََمَر» برگزار میکنند در امامزادهها و پیرها بهخاک میسپارند. با توجه بهگورهای این مردمان چون مناطق دیگر میتوان وضع مادی صاحب گور را بهخوبی تشخیص داد و بهسهولت میتوان دید که فاصلهٔ طبقاتی افراد حتی بعد مرگ هم رعایت شده است.