پنجمین سفر «گالی‌وِر»*

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۰۶ توسط Ahou (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۲۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۷۰

آندْرِیْ آنیکین Andrey Anikin (نویسندۀ معاصر شوروی)

از سوی ناشر

بیخود نیست که می‌گویند: کسی را از سرنوشت خود خبر نباشد.

لموئل گالیور Lemuel Gulliver بعد از پایان دادن به‌کارِ یادداشت‌های مربوط به چهار سفر پرمخاطرۀ دریائیش به‌کشورهای ماورای بحار چنین پنداشته بود که باقی ایام عمرش را میان افراد خانواده‌اش در صلح و صفا سپری خواهد کرد. ولیکن به‌حکم شرایطی که پیش آمده بود ناچار شد به‌زودی راه سفری دیگر را در پیش بگیرد و گزارش آن را٬ وقتی در آیندۀ دور٬ به‌رشتۀ تحریر درآورد. مرحوم دکتر جاناتان سویفت که از قرار معلوم ناشر اصلی یادداشت‌های گالی‌وِر بود فرصت آن را نیافت که این گزارش را نیز انتشار دهد٬و اکنون این وظیفه بر عهدۀ تعهد ماست.

گالی‌وِر در جریان پنجمین سفر خود از دو سرزمین بازدید کرد. سرزمین‌هائی که فاقد لی‌لی‌پوت و غول و جزایر پرنده یا اسب‌های سخنگو بود [۱]. با اینهمه داستان بی‌پیرایه‌اش عاری از لطف و آموزندگی نیست. سیاح ما می‌نویسد: « شیوۀ زندگی مردم این دو سرزمین چنان متفاوت و حتی متضاد است که مشکل بتواند در تخیل کسی بگنجد. امّا من روی تجربۀ شخصی خود متقاعد شدم که ابنای بشر ازلحاظ نارسائی‌های سرشت خود شباهت‌های عجیبی با یکدیگر دارند. اکنون که فاصلۀ من و خط پایان عمرم دم به‌دم کم و کمتر می‌شود٬بار دیگر دست به‌قلم برده‌ام تا انسان‌ها را از مخاطراتی که در پس استحالۀ اهالی پکونیارنیا pekuniaria (یعنی این مردم سودجو و نفع‌پرست) و یا اهالی اکْویگومیا (یعنی این مردمی٬ که روحاً و جسماً فقیرند) نهان است برحذر دارم».

وی ریشۀ نام نخستین سرزمین را٬ به‌حق٬از کلمۀ لاتینی پکونیا (به‌معنی پول) مشتق می‌داند. و البته در همین جا با حجب و فروتنی مخصوص به‌خود قید می‌کند که موضوع کشف نحوۀ راه یافتن زبان لاتین را به جزیرۀ پرتی که در مناطق جنوبی اقیانوس هند واقع شده است به‌عهدۀ اشخاص عالم‌تری وا می‌گذارد. اکویگْومیا نیز کلمه‌ای است با ریشۀ لاتین و می‌تواند به‌معنی «سرزمین انسان‌های برابر» باشد.

امیدواریم در آینده بتوانیم آن قسمت از گزارش گالی‌وِر از رویدادهای سرزمین پکونیاریا و آداب و رسوم اهل آن حکایت می‌کند منتشر کنیم. لیکن در حال حاضر ناچاریم به‌معلومات مختصری بسنده کنیم؛ معلوماتی که باید روشنگر رویدادهای بعدی باشد.

پول٬ مالکیت و رقابت ـ این سه خدای والای پرستشگاه پکونیاریائی ـ بی‌رحمانه بر همه چیز مردم حکومت می‌کند. سرزمینی است که در آن هیچ کاری به‌رایگان صورت نمی‌گیرد. هیچ گامی برداشته نمی‌شود مگر اینکه نفعی از آن متصور باشد.

گالی‌وِر موفق شد با روش ادارۀ کشور نیز آشنا شود. نام پارلمان آن کاخ مالکان است و از کسانی تشکیل می‌شود که بتوانند و بخواهند ثابت کنند که ثروت‌شان از حدَ معینی بر گذشته است.

تا مدتی دراز موفق نمی‌شد به اصالتِ بازی‌های احمقانه٬ و اعمال عجیب و بی‌معنی٬ اسراف و گشادبازی مردم در امر پوشاک و تزئین خانه‌هایشان خو بگیرد. لیکن سرانجام پی برد که سرّ رفاه و رونق اقتصادی مملکت در همین امر نهفته است و مالکان با تمام امکاناتی که در اختیار خود دارند این سودای