عارفانه
نسخهٔ تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۰۰ توسط PardisParto (بحث | مشارکتها)
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
عارفانه
پیغامهای برفیم را
به سکوت زمستانیت پیوند زدی
تا رسالت شب را پذیرفتم
آیا این صدای تو نیست
که از گلوی قناریها
پرواز میکند؟
و این وسوسهی تو نیست
که در جیرجیر زنجره ها
در تمامی شب موج میزند؟
دیشب تو را
از ارتفاع ستاره فرود آوردم و
خود
تا ارتفاع ستاره صعود کردم.
مگر تبار من بلوغ پرواز تجربه نکرده است؟
سهم من از این پرواز کو؟
آی
باغبان باغ هزار در!
دشت سوخته ی خواهشم را
به ضیافت باران دعوت نمیکنی؟
رضا دبیری جوان
فروردین 53