اتحادیه‌های کارگری: سازمان دادن به‌تجربهٔ بزرگ انقلاب ایران

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۰۴ توسط Ainaz (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۹۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۹۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۹۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۹۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۱۰۹

اول ماه مه، جشن جهانی کارگران است. روز کارگر است. این روزها تاریخچه اول ماه مه را درهمه روزنامه‌ها کم و بیش نوشته‌اند.پس به تعریف کارگر بپردازیم.

کارگر چیست؟

 در ماده یک قانون کار مصوب اسفند (۱۳۷۷) گفته می‌شود:«کارگر ...کسی است که به هر عنوان به‌دستور کارفرما در مقابل دریافت حقوق یا مزد کار می کند.» همین قانون « کارگران کشاورزی، خدمه، و مستخدمین منازل» و اشخاصی را که «مشمول قانون استخدام کشوری یا سایر قوانین ومقررات استخدامی می‌باشند» از حوزه شمول قانون کار مستثنی کرده است.

تعریف به‌ظاهر سادهٔ قانون کار،در عمل اشکالات زیادی را برانگیخت: غرض از کار چه نوع کاری است: کار فکری یا کار یدی؟ غرض از کارگر کشاورزی چیست؟ کارگران برنجکوبی و پنبه پاک‌کنی هم کارگر کشاورزی هستند یا نه؟ با توجه به توسعه فراوانی که دولت‌و بخش دولتی پیدا کرده است، چگونه می‌توان کارمندان و کارکنان بخش عمومی را از قانون کار به‌کنار گذاشت؟ عدم توجه به مسألهٔ کار فکری، عملاً موجب شده است که در بخش خصوصی، کارفرمایان هرچه می‌خواهند با مستخدمان و کارگران خود بکنند و کسی را فریادرسی نباشد.

از تعریف قانون بگذریم که تعریفی ناقص است. به‌فکر این باشیم که چنان معیارهائی بدست آوریم که بتواندما را در تعریف درست‌تری از «کارگر» یاری دهد.

آدمی کار می‌کند چون محتاج است ومی‌کوشد تا با کار، نیازهای خود را پاسخ دهد. همهٔ داستان زندگی اجتماعی از همین جا شروع می‌شود. آن هم به‌همین سادگی. اما این جا هم« آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». این که براساس همین کار و کارکردن و نیاز برآوردن