یادداشتی چند از تاریخ پرافتخار سازمان کارگران
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
جعفر پیشهوری:
من از سازمانهای صنفی پیشهوران زحمتکش که از قدیم در شهرهای ایران وجود داشته است نمیخواهم بحث بکنم. اینها اگرچه در اواخر «اتحادیههای صنفی کارگری»نامیده میشدند ولی در حقیقت اتحادیهٔ کارگری بهمعنای امروزی نبوده جنبهٔ حرفه و صنفی داشتند. استادان و شاگردان هم در آن با رأی مساوی شرکت می کردند، حتی در اغلب موارد رهبری و ریاست آنها با استادان و صاحبکاران بود.
هدف آنها هم با هدف اتحادیههای
- صفحه ۱۳۹
کارگری توفیر داشت. اتحادیهٔ کارگران برای حفظ حقوق طبقهٔ رنجبر و مزدبگیر مبارزه می کند، اتحادیههای اصناف نظرشان حفظ منافع حرفهٔ خود بوده که در نتیجه منظور استادکاران به واسطهٔ آنها تامین میشد. بهطور تحقیق، اولین سازمان کارگری ایرانی اتحادیهٔ کارگران مطابع تهران است. این اتحادیه، اثنای جنگ جهانی گذشته در تحت عنوان «سندیکای کارگران مطابع»تأسیس گردیده بود. کارگران چاپخانه موفق شده بودند اتحادیهٔ خود را رسیمت بدهند. کابینهٔ وثوقالدوله برای تعیین حدود کارگر و کارفرما نظامنامهٔ مخصوصی نوشته رسماٌ بهدست آنها داد بود، شاید اولین سندی است که بهواسطهٔ آن ساعت کار برای کارگران هشت ساعت تعیین گردیده است. شدیدترین دورهٔ نهضت کارگری بهعقیدهٔ من در سابق، سال ۱۲۹۰ بوده است. در این تاریخ بود که اتحادیههای کارگری در اطراف یک مرکز واحد گرد آمده توانست در جامعه اظهار وجود بکند. اگرچه آمار دقیقی در دست نیست ولی بهطور تقریبی می توان گفت که عدهٔ افرادی که دور اتحادیهها گرد آمده بودند از هفت هزار نفر تجاوز می کرد. این در آن دوره نیروی شگرفی بهشمار میرفت. هر رأس شورای مرکزی سیدمحمد دهگان مرحوم قرار گرفته بود. اتحادیهٔ چاپخانه را که در واقع مهمترین اتحادیههای آن زمان بود سید مرتضی حجازی و سید محمد تنها (اسماعیلی)اداره می کردند. شکرالله نساج رئیس اتحادیهٔ بافندگان استاد میرزاعلی و استادحسین بنا رؤسای اتحادیههای بنایان و کارگران ساختمانی بودند، حسن آقا و کیمرام (حقیقت) در رأس اتحادیه کفاشان قرار گرفته بودند. آقای ابوالفضل لسانی و آقای فروزش از مؤسسین اتحادیهٔ معلمین محسوب میشدند. علاوه بر تهران، از اتحادیهٔ کارگران بندر پهلوی باید اسم برد که از روی تشکیلات صحیح برای انتخاب آقای محمد آخوندزاده در دورهٔ چهارم شدیداً وارد نبرد سیاسی بوده است. اتحادیهها در آغاز دیکتاتوری شاه سابق از بزرگترین مخالفین او بهشمار میرفتند. از اعتصابات آن دوره، من خاطرات بسیار شیرینی دارم که شاید در موقعش بتوانم بنویسم. نقداً باید از اعتصاب کارگران نانواخانه که چندین روز طول کشید و با موفقیت کارگران خاتمه یافت، و دیگر، اعتصاب بزرگ معلمین که با نمایش عظیم بهآخر رسید اسم برده شود. مخصوصاً نمایش اخیر بسیار جالب توجه بود. یکی از نمایندگان در مجلس گفته بود که من استخوان پوسیدهٔ یک سرباز را با صد معلم عوض نمی کنم. در اثر این حرف که واقعاً برای خوشآیند سردار سپه گفته شده بود، اتحادیه معلمین اعتصاب کرد. برای همدردی، اتحادیههای دیگر نیز به آنها پیوستند. نمایش بسیار عظیم بود، پلیسی سوار با شمشیر مداخله کرد ولی نمایش دهندگان با موفقیت کامل کار خود را ادامه دادند. بعد از سقوط سلسلهٔ قاجاریه و برچیده شدن اساس مشروطه و آزادی، اتحادیههای کارگری نیز تحت شدیدترین فشار شهربانی قرار گرفت. عده زیادی را توقیف کردند. بعضی از سران اتحادیهها از ترس مرعوب شده پای خود را کنار کشیدند. محمد آخوندزاده بهخارج از ایران تبعید شد. بالاخره اتحادیههای کارگری مانند سازمانهای اجتماعی آن دوره ظاراً از بین رفتند، ولی در حقیقت این یک عقبنشینی ممتد بیش نبود. مجاهدین راه آزادی کارگران یک آن از وظیفهٔ خود غفلت نکردند. مرحوم حجازی در آن شدیدترین دورهٔ
- صفحه ۱۴۰
دیکتاتوری از فعالیت باز نماند: ریاست اتحادیهها را به عهده گرفت و سازمانها را حتیالمقدور و در حدودی که وضعیت اجازه میداد نگذاشت از بین برود تا سال شوم ۱۳۰۶ در رسید. این جوان رشید که از مرز - که قلعهٔ آهنین رضاخان بود - عبور کرده در کنگرهٔ کارگران عالم شرکت جسته بود در مراجعت از اروپا در بندر پهلوی گیر افتاده و زیر شکنجه و فشار شهربانی بدرود حیات گفت. بعد از آن، کارگرانی که با جان خود بازی می کردند علی شرقی را روی کار آوردند. سید محمد تنها در اصفهان کار می کرد و بنای اتحادیه پرافتخار آنجا را می گذاشت. نهایت این قهرمانان نیز گیر افتادند و اتحادیهها برای مدیدی تعطیل گردید. بعد از شهریور را البته اشخاصی که مستقیماً در اتحادیه دخالت دارند خواهند نوشت. یکی از اسناد پرافتخار اتحادیهٔ کارگری ارگان رسمی آنها است که یکسال تام با ارتجاع مبارزه نمود. این روزنامه حقیقت است که در زمان خود مشهورترین و مبارزترین و کثیرالانتشارترین روزنامهها بوده است. برای یادآوری یک بار دیگ اساس اشخامی را که می شناسم و در راه مبارزه طبقه کارگر جان داد»اند تکرار می کنم. ۱ _ سید مرتضی حجاری، اهل تهران، از طفولیت وارد چاپخانه شد» پانزده سال از عمر خود را درراه اتحادیه های کارگری صرف کرده بالاخره در زندان شهر بانی تربانی شد» است. مزارش معلوم نیست ولی خاطر» او در قلب کارگران همیشه باقی خواهأ ماند. ۲ _ علی شرقی، اهل کرمرود،از مجاهدین ستار خان بود بعد به جریان ک وگری ملحق گرد ید. خود کارکی حمل ونقل و ساخثمان بود. در کفکره جهانی کارگران شرکت کرد. در سال ۱۳۰۹ توقیف شر و از نئش سال حبس بلاتکلیف، در قصر قجر ظاهرأ به مرض سکت قلبی فوت کرد. ۳ _ سید محمد اسماعیلی (تنها)، اهل تهران، از کودکی در چاپخانه وارد کار شد. در ۱۷ سالکی عضو اتحادیه بود. بعد برای تشکیل اتحادیأ کارگران کارخانه های جنوب به اصنهان و خرزمتان رفت. در خوزستان کرفتار شد. پس از هفت سال ، حبس در زندان قصر، ظاهرأ به مرض روحی در گذشت. لأ_ محمد انز ابی، اهل ارد بیل، حروفچین و اموزکار بود! پس از ۳ سال حبس بلاتکلیف ظاهرأ به مرض آپاندیسیت فوت نمود. ` ~ _ آتای بوررحمتی از ملوانان بندر پهلوی بود. پس ازمدت مدیدی حبس کشیدنی با حال رقت آوری در زندان قصر درگذشت. بالاخره عد» زیادی از مبا رزین د کارگران و اعضای اتحادیه ها در زندان ها و تبعید گاه ها از نین وفتند تا پایا اتحادیه های امروزی ایران گذاشته شد. من از کارگرانی که امروز در اطراف این تشکیلات گرد آمده اند تمنا دارم فراموش فکنند که این سازمان محصول تربانی ها و از « جآن گذشتگی های بسیاری است و آن را باید حفظ کرد. مر آن و هر دقیقه پرچم آن را بالاتر ببرنا و راهی را که با خون و اشک در نوشته شد» است گم فکنند. پیروزی قطعی طبقه کارگر و زحمت کش _ف نهائی ما است.
- صفحه ۱۴۱