ستارهٔ آبی
نسخهٔ تاریخ ۱۸ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۵۷ توسط PardisParto (بحث | مشارکتها)
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
ستارهی آبی
1
آنجا را تو آسمان، پشت آن تکه ابر سفید شفاف،
ستارهئی هست. یک ستارهی آبی.
و اینجا روی زمین، دختری در ایوان خانهشان
ایستاده محو تماشای ستارهی آبی است.
ستارهی آبی دخترک را از تمام ابرهای آسمان بیشتر
دوست میدارد و تا آنجا که دختر به یاد میآورد – نمیداند چرا –
ستارهی آبی همیشه پشت ابر پنهان بوده است.
2
باد تندی میآید. موهای دختر افشان میشود.
ابری که ستارهی آبی پشت آن است، کنار میرود و
ستارهی آبی ناگهان از آن بالا به زیر میافتد.
3
دختر روی پلههای ایوان نشسته آرام آرام گریه میکند. دیگر باد نمی آید. دامن کبود دختر پر از تکههای آبی رنگ بلورین است.
راضیه تابستان 57