پرستار

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۴۲ توسط Hooman (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۱۰ صفحه ۱۵۱
کتاب هفته شماره ۱۰ صفحه ۱۵۱
کتاب هفته شماره ۱۰ صفحه ۱۵۲
کتاب هفته شماره ۱۰ صفحه ۱۵۲

کتاب شعر

با همکاری یداله رؤیائی


۱- پرستار ... مهدی اخوان امید

۲- ابر و نور ... منوچهر آتشی

۳- چند شعر از تاگور ... ترجمه دکتر رضا براهینی

۴- چند شعر از کتاب باغبان تاگور ... ترجمه محمود کیانوش

۵- واپسین ارمغان از تاگور ... ترجمه حسن قباد

۶- از پنجره‌ای باز ... حشمت جزنی

۷- خراباتی ... جلال‌الدین مولوی



مهدی اخوان. امید

پرستار

اقول و اللیل فی امتداد

و ادمع‌ الغیث فی انسفاح

اظن لیلی بغیر شک

قدبات یبکی علی‌الصباح
«لاادری»


شب از شب‌های پائیزی است.

از آن همدرد و با مت مهربان شب‌های شک‌آور.

شبی گریان و طولانی.

شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد،

و یا بر بامدادم گرید، بر من نیز پنهانی.

من این می‌گویم و دنباله دارد شب.


خموش و مهربان با من

بکردار پرستاری سیه‌پوش پیشاپیش، دل برکنده از بیمار

نشسته در کنارم، اشک بارد شب

من این‌ها گویم و دنباله دارد شب.