ده رمان بزرگ جهان ۴

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۳۸ توسط Zahram (بحث | مشارکت‌ها) (تایپ تا پایان صفحه ۱۳۴)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۳
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۳
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۴
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۴
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۵
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۵
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۶
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۶
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۷
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۷
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۸
کتاب هفته شماره ۲۵ صفحه ۱۳۸

اثر سامرست موآم داستانسرای بزرگ معاصر

ترجمهٔ: کاوه دهگان

لئون تولستوی و جنگ و صلح

من معتقدم بالزاک بزرگترین رمان‌نویسی است که تاکنون جهان شناخته است، ولی عقیده دارم جنگ و صلح تولستوی بزرگترین رمان عالم است.

رمانی با یک چنین پهنه وسیع که درباره یک‌چنان دوران خطیر تاریخی گفتگو کند و اینهمه قهرمان داشته باشد، قبلاً نوشته نشده بود و گمان می‌کنم هرگز دوباره نوشته نشود. درست گفته‌اند که جنگ و صلح یک حماسه است.

من هیچ اثر خیالی دیگری را نمی‌شناسم که به‌حقیقت بتوان آن را بدینگونه توصیف کرد.

استارخوف[۱] که از دوستان تولستوی و منتقد توانائی بود، عقیده خود را درباره جنگ و صلح در چند جمله پرحرارت بیان کرده است. او می‌گوید: «جنگ و صلح، تصویر کاملی از زندگی بشریست. تصویر کاملی از روسیه آنزمان است تصویر کاملی از همه چیزهائیست که در آنها، مردم سعادت و عظمت، اندوه و خواری خود را می‌یابند. این است جنگ و صلح»

تولستوی وقتی نوشتن جنگ و صلح را آغاز کرد، سی و شش ساله بود، و این سنی است که در آن، استعداد آفرینش یک نویسنده معمولاً در حد کمال است، و هنگامیکه آنرا تمام کرد، شش سال گذشته بود. دورانی را که تولستوی برای رمان خود برگزید، زمان جنگ‌های ناپلئون بود و نقطهٔ اوج داستان، حمله ناپلئون به‌روسیه و آتش‌سوزی مسکو و عقب‌نشینی و اضمحلال ارتش‌های ناپلئون است.

وقتی تولستوی شروع به‌نوشتن رمان خود کرد، در نظر داشت داستانی درباره زندگی خانوادگی اشراف روسیه بنویسد و قرار بود حوادث تاریخی فقط به‌منزله زمینه رمان او به‌کار روند. بنا بود قهرمان داستان دچار حوادثی شوند که از لحاظ روحی تأثیر عمیقی در آنها بگذارد، ولی در پایان، پس از تحمل مشقات زیاد، پاک و بی‌غش شوند و از یک زندگی آرام و سعادتمند برخوردار گردند. فقط در جریان نوشتن رمان بود که تولستوی درباره مبارزه عظیمی که میان نیروهای مخالف در گرفته بود، بیش از پیش تأکید کرد، و از مقالات وسیع او یک فلسفه تاریخی پدید آمد که من، بعد به‌اختصار به‌آن اشاره خواهم کرد.

می‌گویند جنگ و صلح نزدیک به‌پانصد قهرمان دارد. شخصیت تک تک این قهرمان‌ها در کتاب کاملاً مشخص و معلوم شده و با وضوح تمام به‌خواننده معرفی گشته است.

اینکار، به‌خودی خود یک کار بزرگ است. توجه و علاقه خواننده، همچنانکه در اکثر رمان‌ها معمول است فقط به دو یا سه نفر، حتی به‌یک دسته، جلب نمی‌شود، بلکه او متوجه اعضای چهار خانواده اشرافی، متوجه روستوف‌ها[۲]، بولکونسکی‌ها[۳]، کوراگین‌ها[۴] و بزوخوف‌ها[۵] می‌شود.

یکی از مشکلاتی که رمان‌نویس باید با آن مبارزه کند اینست: وقتی موضوع رمان به‌این نیاز دارد که نویسنده به‌گروه‌های دیگری هم

پاورقی‌ها

  1. ^  Strakhov.
  2. ^  Rostovs.
  3. ^  Bolkonskis.
  4. ^  Kuragins.
  5. ^  Bezukhovs.