مرغ دریا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
دل من خون شد از آسیب دنیا
- عجب حالی است حال مرغ دریا
جهانی دارد اما این جهان نیست
- که در آن از کسالتها نشان نیست
نه در کارش فریب و خودنمایی
- نه در جانش غریو بی وفائی
به نفرینش کجا آهنگ باشد
- چه کم دارد کز آن دلتنگ باشد
مناظر بهجت انگیز و نظر پاک
- تن زیبنده و جان طربناک
اگر راه جهان پست و بلند است
- بدان سان کو خرامد دلپسند است
حریف آفتاب و ابر در اوج
- رفیق جذر و مد همبازی موج
ز دور آن جا که بر امواج خفته است
- به چشم آید که نیلوفر شکفته است
چو برخیزد جهان زیر بر اوست
- همه پهنای دریا کشور اوست
نه طوفانش بیازارد نه کولاک
- نه از آبش هراس آید نه از خاک
نه از همسایگان مکر و اهانت
- نه از هم خانگان جور و خیانت
خیال آسوده جان ایمن افق باز
- مجال زندگی یارای پرواز
به خود امیدوار از همگنان شاد
- منیع و مستقل آزد آزاد