انگورِ دیم
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
این بررسی در سال ۱۳۵۶ در بوشهر انجام شده است. پژوهشگر در این گزارش به شرح و توصیف شیوهئی از تولید کشاورزی پرداخته است که پیش از هر چیز بازگوی کوشش انسان است در بهره برداری از امکانات محیط طبیعی پیرامونش. سرسپردگی رژیم قبلی، این شیوهٔ ابتدائی اما مؤثر را به آستانهٔ نابودی کشانده است و پژوهشگر چند و چون این نابودی را نشان داده است، و در کنار آن داستان غمبار نابودی جوامع روستائی منطقه را نیز بازگو کرده است.
ك.ج.
مقدمه
در ایران انگور یکی از فرآوردههای مهم کشاورزی است. از دیرباز در بسیاری از نقاط ایران پرورش تاک معمول بوده است. در هر ناحیه کشاورزان با توجه به موقعیت جغرافیائی و شرایط اقلیمی، شیوههای و صناعتهائی در پرورش این گیاه ابداع کردهاند. تنوع این ابداعات، حکایت از هوش و نبوغ در همساز کردن عناصر طبیعت و چارهاندیشی برای نارسائیها و تنگناهای آن میکند. کتابهائی که در زمینهی امور دهقانی و زراعت از نوشتههای گذشتگان بهما رسیده مفصلاً از ارزش و اهمیت کشت انگور بحث کردهاند[۱]. در این گزارش، نمونهئی از جالبترین اشکال کشت سنتی مویدیم در روستاهای اطراف بندر بوشهر معرفی میشود[۲].
موقعیت جغرافیائی
بندر بوشهر در ارتفاع ۴ تا ۲۰ متری از سطح دریا در کنار خلیج فارس قرار دارد. این بندر در شبه جزیرهٔ مرجانی بوشهر واقع شده که هنگام مد دریا به شکل جزیره در میآید. در چنین مواقعی، راه برازجان بهبوشهر که از سطح زمین بلندتر ساخته شده و آب آن را فرا نمیگیرد، تنها خط ارتباطی زمینی میان این شبه جزیره با سایر نقاط استان است. خاکی حاصلخیز، به طول ۲۳ و عرض ۳ تا ۵ کیلومتر، در قسمت جنوبی این شبه جزیره و در امتداد دریا گسترده است. دهکدههای پیرامون بندر بوشهر در مجاورت یکدیگر بر این خاک مستقرند. جنس خاک از طبقات رسوبی جوان و بدون تکامل پروفیلی تشکیل شده که معمولاً از نظر مواد آلی فقیر است و احتیاج به ترمیم دارد. در اطراف بهمنی و هلیله عمق خاک بیشتر و ساختمان آن تقریباً تکامل یافتهتر است، اما جنس خاک در طبقات زیرین سنگین و غالباً نفوذناپذیر است[۳].
آب و هوا
آب و هوای بوشهر گرم و مرطوب است. متوسط حداکثر درجهٔ حرارت ۲۹ و متوسط حداقل آن ۱۸ درجهٔ سانتیگراد است. متوسط گرمای هوا در تابستان ۵/۳۳ است، اما در روزهای گرم تابستان درجه حرارت گاهی به ۵۰ درجه هم میرسد. در سردترین روزهای زمستان درجه حرارت به ندرت بهصفر میرسد. بوشهر در اقلیم گرم و مرطوب صحرائی واقع شده است. نوسان درجهٔ حرارت طی سال و در شبانه روز نسبتاًّ کم است. رطوبت نسبی هوا در این ناحیه در طول سال از همهٔ نواحی جنوبی ایران بیشتر است.
باران
متوسط بارندگی ۱۰ ساله ۴۵-۱۳۵۴ در بوشهر ۲۴۷ میلیمتر است. بارندگی در مهرماه شروع میشود، امّا مقدار آن بسیار کم است، از مهر تا فروردین هراز چند گاهی باران کمی میبارد در اردیبهشت ماه میزان بارندگی تقریباً به صفر میرسد. در باقی ماهها دیگر باران نمیبارد. قسمت اعظم بارندگی، در زمستان است. نزول باران متغیر است. پیش آمده که بارندگی در یکسال به حداکثر ۴۲۵ میلیمتر نیز برسد (در سال ۱۳۵۰) و در یکماههٔ آذر نیز اتفاق افتاده که ۳۳۷ میلیمتر باران ببارد. و حداکثر بارندگی در یک روز ۱۵۲ میلیمتر نیز ثبت شده است [۴]. در این منطقه به خاطر فراوانی نسبی باران، میتوان غلات کشت کرد. در اطراف بوشهر مراتع زمستانی بسیار خوبی هشت که گلههای بسیار در زمستان از نواحی سردسیر به آنجا مهاجرت میکنند. در این منطقه اگر باران زمستانه به موقع در آبان و آذر و دیماه ببارد و در اسفند ماه نیز بارش تکرار شود، زراعت دیم به مقدار شگفتیآوری حاصل میدهد؛ ابن بلخی در ۵۱۰ هجری در «فارسنامه»ی خود در ذکر ماندستان که امروزه آن را بلوک دشتی مینامند، و از توابع شهرستان بوشهر است، به همین حقیقت اشاره میکند و دربارهٔ این آبادی مینویسد:«ریعی (بازدهئی) دارد چنانک از یک من هزار من تخم دخل باشد... و هرگاه باران در اول زمستان بارد در آذرماه و دی ماه آن سال دخل عظیم باشد و نعم بسیار...» [۵]
آبادیهای اطراف
شعاع آبادی بوشهر را پهنای خاک حاصلخیزی که در جنوب آن گسترده است تعیین میکند. به علت قابلیتهای زراعی این خاک، آبادیهای بوشهر تماماً در جنوب بندر و نزدیک به هم واقع شده است. فاصلهٔ دورترین روستا تا بندر ۲۳ کیلومتر است، این آبادیها، به ترتیب فاصله از بندر بوشهر، عبارت است از: جَغرِهٔ علیباشِ، لِیل شِمالی، لِیل جنوبی، باغ ملا، مخ بلند، شَغاب، تنگک صَفَری، تنگک محمدجعفری، تنگک زنگنه، بهمنی، امامزاده، سبزآباد، رونی، جلالی، دَوّاس، خواجهها، ریشهر، سَرتَل، هلیله، و بندرگاه. شغل ساکنان روستاهای آخری منحصراً ماهیگیری است. آب ...ادههای این آبادیها .... است و هوای آنها هم برای سکون سازگارتر از هوای بوشهر است. شغل اغلب اهالی این روستاها کشاورزی است، امّا از یک دهه پیش اشتغال در بخشهای خدمات و صنعت و اختصاص یافتن بخش مهمی از مرغوبترین و حاصلخیزترین زمینها به فعالیتهای دیگر باعث رکود کشاورزی شده است. بیش از ۶۰ درصد اراضی مزروعی آباد و نخلستانها را به تأسیسات پایگاههای هوائی و دریائی و نیروگاه برق اتمی اختصاص دادهاند و آن را کاملاً از حالت زمین زراعی درآوردهاند. امروزه تنها ۴ درصد از جمعیت فعال در آبادیهای یاد شده به کشاورزی اشتغال دارند. و حدود ۳ درصد اراضی مزروعی باقیمانده زیر کشت انواع محصولات صیفی است.
محصولات کشاورزی
یکپارچگی سبب شده است که خاک حاصلخیز اراضی مزروعی در آبادیهای اطراف بوشهر تا حدودی یک پارچه و بهم پیوسته باشد. در گذشتهٔ نزدیک، علاوه بر زراعت دیم، زراعت آبی هم انجام میشد. آب لازم برای این نوع زراعت را از چاهها تأمین میکردند. در منطقه گذشته از کشت گندم و جو که به صورت دیم انجام میشد در اراضی مشروب از آب چاهها کشت پنبه، تنباکو، پیاز، کاهو، خیار، هندوانه، خربزه، گوجه فرنگی و انواع سبزیها هم رونق داشت. این محصولات، هم مصرف خانوارهای ساکن این روستاها را تأمین میکرد و هم نیازهای بوشهر را و حتی قسمتی از آن را به شیخ نشینهای جنوب خلیج فارس هم صادر میکردند. خرما و فرآوردههای دامی را هم باید به این محصولا افزود. در گذشته از جمله فرآوردههای مهم این آبادیها انگور بود که مازاد آن را به بوشهر حمل میکردند و این مازاد میتوانست انگور مصرفی شهر را تأمین کند. تعداد بنههای انگور در روستاهای اطراف بوشهر در حدود ۶۰۰ بنه بود. از این تعداد تقریباً ۱۰۰ بنه در قریهٔ هلیله و بقیه در آبادیهای دیگر قرار داشت. [۶]
کشتِ سنتی مو
و بار آوردن انگور، که از موقعیت اقلیمی این خطه برخاسته است، نمایش گویائی است از همسازی با محیط و گذشتن از مرز قیودات و تنگناهای طبیعت. انگور را چاههائی میکارند که غالباً دهانهئی چارگوش دارد چاهها را در سنگ کندهاند. طول این دهانهها اغلب میان ۵/۱ تا ۲ متر متفاوت است. عمق پوستهٔ سنگ از ۸۰/۱ تا ۴ متر متغیر است. پس از گذشتن از پوستهٔ سنگی به طبقات خاک رُس میرسند که در محل به «خاک چوب» میگویند. خاکها را از چاه خارج میکنند تا چاه به سطح آب زیرزمینی نزدیکتر شود. بسته به هر منطقه عمق چاه میان ۶ تا ۱۸ متر نوسان دارد. هرقدر چاه عمیقتر باشد و آبخور آن بیشتر، بنهٔ انگوری که در آن کاشتهاند بهتر بر میدهد. چاههای هلیله عموماً چنین است: چاهها را، هنگامی که به آب برسد، تا نیمه از خاک زراعتی پر میکنند. آنگاه سیلاب باران را، از طریق جویهائی که پیرامون چاه کندهاند، به درون چاه هدایت میکنند. چاه را به مدت سه سال وا می گذارند تا خاک آن هم شیرین شود و هم پوک. در اسفند ماه سال دوم یک (پی ته) شاخه، از بنههای بزرگ انگور که حدود هشت متر درازا دارد، از کمر در خاک مینشانند و روی آن خاک میریزند. اسفندماه سال بعد این شاخه را که در زمین ریشه دوانده است ریشه میکنند و در چاههای آماده میکارند. سر گیاه را بالای چاه میگذارند تا به سرعت جوانه بزند و شاخه بپراکند. این شاخه در سال اول تقریباً دو تا سه کیلو انگور میدهد. این نهال را «تیم» میگویند. تیم باید فقط با ریشهٔ اصلی در چاه قوت گرفته و رشد کند. روی همین اصل، نمیگذارند جوانهئی یا شاخهئی از پائین به آن افزوده شود. شاخه را از یک متر و نیم به پائین تا سطح خاک به عنوان تنهٔ اصلی درخت نگه میدارند، بعد، از همان قسمت شاخههای متعددی جوانه می زند و میبالد و از چاه بر میآید و به بار مینشیند. انگور به شعاع ۱۵۰ متر چتر میزند لاله میبندد. قطر تنه هم گاه بسیار زیاد میشود. در یکی از چاههای هلیله قطر تنهٔ تاک به ۵۱ سانتیمتر میرسد. چاههای هلیله بسیار بزرگ اس و تنورهٔ آنها وسیع. هر چاه یک بنهٔ انگور را در بر میگیرد. اما در سرتل وبهمنی و اطراف آن تا ۱۸ چاه هم در یک حصار و باغ رز دیده شده است. میان کشاورزان پیوند مو معمول نیست و نوع تیمهای انگور نیز محلی است. هرس درختان میان کشاورزان معمول است. اما فقط سرشاخهها را هرس میکنند. جوانهها را، پس از خروج از چاه، به تدریج روی پایههائی سنگی قرار میدهند که در محل به آن «خن» میگویند. خنها سنگچینی است از قالبهای سنگی مکعب شکل که آنها را از طبقات رسوبی فسیلی جدا می کنند و روی هم میچینند. بسته به میزان وسعت چتر درختها، از ۱۲ تا ۱۸ عدد خن در ۳ تا ۶ و در ۳ قسمت اطراف چاه میچینند. متوسط فاصلهٔ خنها از یکدیگر در حدود ۷۰ سانتیمتر است و متوسط ابعاد خنها ۹۰×۷۰×۷۰ سانتیمتر. روی خنها را غالباً با خارهای کُنار [۷] میپوشانند و بعد شاخههای درخت را روی آنها میگذارند تا به قول کشاورزان محل «بخار زمین بالا نیاید و بنه را نسوزاند». دور هر بنهٔ انگور را با دیوارهئی اغلب دایرهوار یا مستطیل شکل محصور میکنند. این دیواره را رسوبی که در ساختن خنها به کار میرود میسازند. بلندی دیواره را رسوبی که در ساختن خنها به کار میرود میسازند. بلندی دیواره سنگچین یک بالا (=۵/۱متر) است. روی دیواره را هم با خار کُنار میپوشانند و خارها را با سنگ محکم میکنند. از این طریق از ورود مال و حیوانات به داخل بنه جلوگیری میکنند.
آبیاری بُنِه
در سه طرف دیواره، بسته به پستی و بلندی زمین و نوع شیب، پشتههائی از خاک رس به طول ۵۰ تا ۱۰۰ متر، درست میکنند و آب بارانهای زمستانی را به درون نهری، که معمولاً از داخل محیطی که با دیوار محصور کردهاند شروع میشود، تا سر چاه سرازیر میکنند. در منطقهٔ هلیله اغلب چاهها از آب باران پر نمیشود، بلکه آب به طبقات زیرین نفوذ میکند و در سفرههای زیرزمینی ذخیره میشود. حال آن که در سایر نقاط، چاهها اغلب، به علت نفوذناپذیری لایهها، از آب پر میشود. آب سرریز شده از طریق نهرهائی به داخل چاههای دیگر داخل حصار هدایت میشود تا داخل سایر بنهها بریزد. به همین منظور چاهها و بنههای انگور را، در روستای سرتل و اطراف آن، در یک جهت و در شیبی نزدیک به هم با فاصلهٔ نسبتاً کمی از یکدیگر، ساختهاند و آن را از این طریق آبیاری میکند.