از خوانندگان ۱۶
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
دو شعر از آریا آریاپور
بر بازوان زخمی خورشید
بر بازوان زخمی خورشید
وقتی فرود میآیم
شكل جنون و
بغضِ قیام دارد
دلم
***
ولی به خواب من نمیآئی
ای روز بلند،
كه آسمان سینهام
سوگوار ستاره است.
اگر صدایی بماند
تا در نازكای من
اندوه قد میكشد
تنهائی گیاهِ برابرم
شكل مصیبت است
***
از معماری انزوا
تا رؤیای سقوط
- زنگولهئیست
امّا
خواب آرام قبیله را
- آشفته نمیكند
***
با این همه
از كلام من
صدائی اگر بماند
- پرنده میشوم.