تاریخ و پراتیک اجتماعی: در پهنه‌ی مبارزات خلق‌ها

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۴۳ توسط Ykhoie (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۵ صفحه ۱۴۵


[گذشته مردود يا گذشتهٔ راه نجات/مردم کِبِک کانادا، بومیان استرالیا و اوکسیتان‌ها/ جنبش‌های ملی و مبارزات اجتماعی لنگر در گذشته دارند: بورژوازی و مردم/تله‌های گذشتهٔ اسطوره‌ئی: دقت علمی و گذشت‌ناپذیری سیاسی/«سال ۰۱» چون قطع و توقفی در زمان.]

در مبارزه با نظام موجود، این گرایش طبیعی در ما هست که گذشته و ستم‌ نامهٔ آن را دور بریزیم. «از گذشته لوح پاکی بسازید!» در انقلاب فرانسه مجسمه‌ها را می‌شکستند، زرادخانه‌ها ررا نابود می‌کردند، شجره‌نامچه‌ها و اسناد مالکیت فئودالی را به آتش می‌کشیدند. شعار انقلاب فرهنگی چین روبیدن «چهار کهنه» بود، یعنی اندیشه‌های کهنه، رسوم کهنه، فرهنگ کهنه، و عادات کهنه.
اما ردّ و نفی گذشته مانع از توسل به گذشته نیست. مردم برای آن که با روایت رسمی گذشته - یعنی گذشته‌ئی که آن را بنابر منافع «ساخت قدرت» مثله و تحریف و سانسور کرده‌اند – از در مخالفت درآیند روایت دیگری از آن به‌دست می‌دهند که با آمال‌شان همسازتر باشد و غنای راستین تاریخ آنان را منعکس کند.
این گرایش در جنبش‌های آزادیبخش اروپای مرکزی در سدهٔ نوزدهم بسیار آشکار بود. ملیّون هونگری، بوهمیا، صربی، رومانی متون قدیمی را منتشر می‌کردند، دربارهٔ تاریخ ملی‌شان کتاب می‌نوشتند، و افسانه‌های پریان و آثار هنری قرون وسطی را گرد‌آوری می‌کردند؛ یعنی، هر آن چیزی که ارزش گذشتهٔ آنان را برجستگی می‌بخشید و به مبارزهٔ آنان علیه سلطه‌ٔ ترک‌های عثمانی و امپراطوری اتریش یاری می‌کرد.
امروزه عزم‌ِ آزاد ساختن گذشته، استفاده از آن برای اظهار هویت ملّی، در همهٔ جنبش‌های رهائی‌بخش کشورهای جهان سوم به‌یک اندازه نیرومند است. حتی نام برخی از حکومت‌های جدید چون غنا ، مالی و غیره، سنت‌های قرون وسطائی آفریقا را که کلاً در دورهٔ استعمار فراموش شده‌ بود، یعنی زمانی که این کشورها را «ساحل طلا» و «سودان فرانسه» می‌نامیدند، از نو زنده می‌سازد. توپاماروهای (Tupamaro) انقلابی اوروگوئه نام آخرین فرمانروای اینکا (یعنی، توپاآمارو Tupa - Amaro) را که در قرن شانزدهم میلادی در مقابل (سربازان) اسپانیائی‌ها مقاومت کرد، برگزیدند و آن را عمومیت بخشیدند. بدین‌ سان مبارزات امروزی لنگرگاهی در گذشته دارد. برخورد انقلابیون ویتنامی و فلسطینی نیز همین‌ گونه است. واحدهای نظامی و ارتش مهاجم نام دلاوران شهیر و نبردهای گدشته ملّی را برخود دارند از آن جمله‌اند ترانگ هونگ دآئو (Tran Hung Dao) که در قرن سیزدهم مغولان را شکست داد، یا یارموک، فتح بزرگ اعراب بر بیزانس در قرن هفتم[۱].
بازتابی و فتح مجددِ گذشته، غالباً شکل واژگونی ارزش‌ها و نمادها را به‌خود می‌گیرد، و می‌تواند مایهٔ شماتت هم باشد. هنگامی که رزمندگان سرخ‌پوست جزیره آلکاتراز (Alcatraz) را (که سابقاً زندان خلیج سانفرانسیسکو بود) در سال ۱۹۷۰ اشغال کردند پرداخت مبلغ کِنائی ۲۴ دلار را پیشنهاد کردند - مبلغی را که سفیدپوستان در قرن هفدهم بابت اشغال جزیرهٔ مانهاتَن [نیویورک] به سرخ‌پوستان پرداختند.
حفظ اماکن تاریخی یکی از درخواست‌های مردم است - حق آنان بر [شناخت] گذشته خودشان جنبه‌ئی از تقاضای حق حیات امروزین آن‌هاست، چنان که یک سرخ‌پوست آن را چروکی (Cherokee)به‌شیوه خودش توضیح داد:


«هنگامی که مردم چروکی دوهزار سال پیش به درهٔ تنسی کوچیدند، در کنار رود ::کوچک تنسی اسکان گرفتند و خانه‌ها و دهکده‌های زیادی ساختند. قسمت اعظم ::جامعه چروکی از آنجا آغاز شد...
امروز دیگر چندان چیزی از آن خانه‌ها و دهکده‌های قدیمی چروکی با‌جای نمانده ::است. همهٔ آن‌ها یا ویران شده یا سیلاب آن‌ها را فراگرفته. تنها منطقه‌ئی که باقی‌ ::مانده ‌است و از تاریخ چروکی‌ها حمایت می‌کند، کنار [رود] تنسی است. اکنون این یخش ::هم دستخوش تهدید سیل است. دولت در آنجا دست اندرکار ساختن سدّ است.
درحالی که تمام بخش شرقی تنسی پر از دریاچه است چندان نیازی به‌این نیست که ::تاریخ مردمی را [با ایجاد سد] پاک نابود کنند... مردم چروکی را از سرزمین‌شان ::رانده و چون گله به سرزمین‌های بیگانه برده‌اند و هویت‌شان دستخوش تجاوز شده است. ::اکنون، دولت [آمریکا] دارد سنگ تمام می‌گذارد، می‌گوید که این سرخ‌پوستان ::حقی بر مکانی ندارند که بیایند به نوادگان خود بگویند: «این جائی است که
[روزی] دهکده‌های بزرگ ما در آن بود. این جائی است که فرهنگ ما آغاز شد. این ::همان‌جائی است که سفیدپوستان ملتی را قتل عام می‌کنند.»[۲]