بررسی شعارهای دوران قیام ۱
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
تحلیل شعارهائی که در جریان قیام مطرح بوده است، به شناخت عوامل و خصلتها و ویژگیهای حرکت انقلابی مردم ما کمک میکند. در واقع میتوان از طریق روانشناسی اجتماعی گروههای مختلفی که طرح کنندهٔ شعارها بودهاند، موقیعت و شرایط عینی و ذهنی جامعه را آشکار ساخت.
شعارها بازگوی جنبههای گوناگون فرهنگ، ایدئولوژی، روحیه و میزان خودانگیختگی یا آگاهی است و نیز مراحل عمل طبقات و استراتژی و تاکتیک گروههای سیاسی و اجتماعی مختلف را در بر میگیرد، که در مبارزه شرکت داشتهاند و تشخیص و شناخت قیام، به تشخیص و ارزیابی آنها نیز وابسته است.
از طریق شعارها میتوان دریافت که:
۱. جامعهئی که در آن مردم بهضرورت انقلاب پی بردند چه و چگونه بود؟
۲. وجه مشترک عینی مردم در مبارزه چه بود؟
۳. تقاضاهای دوران قیام چه بود؟
۴. حرکت انقلابی مردم چه مسیر و مراحلی را طی کرد؟
۵. چه گروههایی در مبارزه شرکت داشتند؟
۶. رهبری چگونه و چرا بهاین صورت شکل گرفت؟
۷. وضعیت پس از قیام میبایست چگونه باشد، و اکنون چگونه است؟
هر یک از انواع شعارهای استراتژیک، تاکتیکی و تبلیغی، بهبخشی از مسائل بالا پاسخ میدهد. شعارهای استراتژیک هدفهای مراحل معینی را بازگو میکند، و مهمترین تضادی را که در هر مرحله برای مردم مطرح بوده فاش میسازد. این گونه شعارها بازگوی راهحلی است که مردم با توجه به تضاد عمدهٔ جامعه میجسته یا ظاهر میکردند. این شعارها از آنچه که باید سرنگون شود، و از میان برود سخن میگوید، و از نظامی که باید مستقر شود، خبر میدهد. و نشان میدهد که چه نیروهائی در مبارزه و مراحل مختلف آن مشارکت داشتهاند. استراتژیشان و میزان کارآئی و حدود عمل انقلابیشان چه بود است. کدام گروه در آغاز و دوران حرکت آرام نهضت، و کدام گروه در فرجام و دوران حرکت رادیکال آن، کاربرد مشخص و تعینکنندهئی داشتهاست.
به همین گونه شعارهای تاکتیکی نیز، مسایل خاص خود را طرح و ارایه میکند. فراز و نشیب و تندی و کندی و مشخصات در حال تغیر هر مرحله را نشان میدهد. شکلهای مختلف اعتراضات و اعتصابات را مینمایاند. اقدامات موضعی و تظاهرات خیابانی مردم را تصویر میکند. یکجا سربازان را بهفرار از خدمت ترغیب میکند، و در جای دیگر از ضدیت با ارتش و نابود کردن آن سخن میگوید. یک روز از مسلح شدن تودهها، و روز دیگر از ایجاد ارتش خلقی طرفداری میکند.
شعارهائی که جنبههای تبلیغی داشت، گاه مسائلی را طرح میکند که با زندگی مردم آمیخته بوده است، و بههمین سبب نیزتأثیر عمیق گذاشته است. و گاه اموری را عنوان میکند که بهزندگی مردم نزدیک نبوده، و بههمین دلیل نیز در همهٔ مردم مؤثر نیفتاده است. این مسأله خاصه در مورد شعارهای تبلیغی برخی گروههای سیاسی مصداق دارد. چرا که این گونه گروهها فراموش کرده بودند که شعارهای تبلیغی، باید آن گونه باشد که حتی عامیترین افراد هم بتوانند آن را درک کنند.
ارتباط شگفتیآوری میان انواع مختلف شعارها با حرکت و فرهنگ خود مردم، و خصلت و قدرت شعارسازی آنها وجود دارد. مردم با توجه بههر مسألهئی که در طی قیام پیش آمده شعار ساختهاند. و در واقع در این جنبش وظیفهئی را بهعهده گرفتهاند، که خاص گروههای رهبری است. مردم کمکاری گروههای رهبری را جبران کرده، و ضمن تعیین شعارهای خاص هر مرحله، گاه آنها را بهرهبری ارائه و تحمیل کردهاند.
«هر شعار خاص را باید از مجموع جنبههای خاص یک وضعیت سیاسی معین استنتاج کرد»[۱]. و طبعاً فقط کسانی که بهتمامی دقیق و خصوصیات این «وضعیت سیاسی» واقفاند، میتوانند چنین استنتاجی بکنند. اما در جنبش انقلابی مردم ایران، رهبری از آغاز نهضت، به طور منظم و سازمان یافته، بهطرح شعارها نپرداخت. و درنتیجه روانشناسی اجتماعی مردم، و تصمیمات آنها در طرح هر شعار لازم، و واکنش آنها در برابر هر حرکت دشمن، اهمیت تعیینکنندهئی یافت.
این مسأله نشان میدهد مردمی که در یک حرکت انقلابی بسیج شدهاند، تا چه اندازه میتوانند شرایط عینی را احساس کنند. و معلوم میشود که این احساس یا حتی آموزش با چه سرعتی ظاهر میشود. یعنی انقلاب با چنان سرعتی مردم و رهبران را آموزش میدهد که تصور آن در وضعیت غیرانقلابی بسیار دشوار است. مردم چنان بهسرعت فرا میگرفتهاند، و مسائل را احساس میکردهاند، که در برابر هر مسألهٔ تازه یا واکنش حکومت یا هر چرخشی که در عمل و حرکت انقلابی رخ میداد، بیدرنگ شعار لازم را یافته و مطرح میکردند. حال آن که «بارها اتفاق افتاده است که بههنگام چرخشهای تند و سریع تاریخ، گاه حتی احزاب مترقی هم قادر نبودهاند که خود را با موقعیت جدید منطبق کنند. و در نتیجه شعارهائی را تکرار کردهاند که فقط در دوره و مرحلهٔ پیشین صحیح بوده. و در مرحلهٔ جدید معنای خود را از دست داده است.»[۲]
اگر کرونولوژی قیام تنظیم میشد، و واقعهنگاری تاریخی جنبش خلق در رابطه با شعارهای هر مرحله و هر واقعه، تدوین میشد، در مییافتیم که هر قسمت از شعارهای موجود، در چه مرحله و چگونه و تا چه مدتی و در چه شرایطی، و با توجه بهچه واقعه یا مشکلی طرح و تبلیغ شده است.
اگرچه در این بررسی مجال چنین انطباقی نبوده،؟ اما امید است آن طبقهبندی که ارائه میشود، تا حدودی زمینهٔ درک این امر را فراهم کند.
***
روز ۲۵ اسفندماه ۵۷ که شهرداری تهران تصمیم گرفت شهر را پاکسازی کند، مسألهٔ شعارها بهشکلی تازه مطرح شد، که بیانگر چگونگی برخورد گروههای مختلف مردم با این پدیده بود و معلوم شد که هر قشر و گروهی در این مورد چگونه میاندیشد. همچنان که هر قشر و گروهی نسبت بهقیام هم بهگونهئی خاص میاندیشید و میاندیشد.
در مصاحبههای رادیوتلویزیونی آن هنگام از عدهئی میشنیدیم که: «ما انقلاب کردهایم و میماند. دیگر ماندن شعارها لازم نیست. روی دیوار ماندن شعارها در حالی که خود انقلاب ماندنی است، لازم بهنظر نمیرسد. توی کتابها خواهند نوشت و ثبت خواهند کرد. پس دیوارها را باید پاک کرد.»
برخی عقیده داشتند که «دیوارها را باید پاک کرد. و پس از آن هر چه را کمیته یا دولت انقلاب صلاح و لازم دید، با خط خوش بر دیوارها مینویسند.»
عدهئی که حرکت و عمل مردم بیش از مسائل دیگر برایشان ملاک عمل بود میگفتند که «شعارها باید حتماً روی دیوارها، بههمان شکلی که خود مردم نوشتهاند، باقی بماند. تا شرایط پیش از قیام را نشان دهد. و همواره معلوم باشد که تقاضاهای مردم، و چگونگی عملشان چه بود.»
و گروهی نیز که پس از قیام بهمن، نوعی تردید و نگرانی نسبت بهراه