«من لوله چراغ میسازم»
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
من لولهٔ چراغ میسازم
لولهٔ چراغ گردسوز.
لوله چراغهای من
شب را
در بیغولههای تاریک
میشکند.
سرکارگر
سردماغ و خوشخلق است.
اما اگر بیگدار بهآب زدی
برایت دک و پوز سالم باقی نمیگذارد.
سرکارگر، همیشه
ساعتها در اتاق دود گرفتهاش
مینشیند و سیگار میکشد.
و من لوله چراغ میسازم
ده ساعت در روز.
***
رفیقی دارم
که سه تا سه تا
لولهٔ چراغها را در تنور میچیند.
دستمزد من روزی ۵۰ تومان است
اما او فقط
۳۰ تومان میگیرد.
من سرم درد میکند
و او پایش رماتیسم دارد.
خانهٔ او خیلی دور است،
او در ده تازهآباد
عاشق «رقیه» است.
او فکر میکند لوله چارغهایش را
«رقیه» هم میخرد
و در تَلارِ خانهشان، کنار همین لوله چراغهائی که ما میسازیم،
شبها که جیرجیرکها بیامان میخوانند
مینشیند و انتظارش را میکشد.
اما من از حرفهایش روده بُر میشوم
سرکارگر با شکم بزرگش یکدفعه غافلگیرم میکند
و دک و پوز سالم برایم باقی نمیگذارد،
و من نیشم را میبندم
تا چهار ساعت دیگر لولهٔ چراغ بسازم.
- لوله چراغسازی شوش
- محمدعلی طالبی