اعتلای رماننویسی در ایران ۱
م-ع. سپانلو
اعتلای رماننویسی در ایران رُمان در زبان فارسی پدیدهئی است تقریباً جوان که همزمان با سالهای آگاهی و نهضت مشروطیت مورد توجه جدی قرار گرفته است. امّا مدتها نویسندگان فارسی بیشتر به قصهٔ کوتاه عنایت داشتهاند، از این رو رمان فارسی بیشتر سرگذشت خود را در گرایشهای عوامپسند رمان تاریخی که بهتقلید از ترجمههای غربی نوشته میشد، طی کرده است.رمان اجتماعی شاخهئی نورسته است که در طول نیم قرن کموبیش و در حاشیه رشد میکرد. امّا ناگاه در سالهای اخیر با حرکتی انفجارگونه چندین رمان انتشار پیدا کرد و از آن جمله، سال پیش حدود ده رمان اجتماعی قابل بحث به گنجینهٔ ادبیات ما اضافه شد. ما بر این دو شاخه (رمان تاریخی- رمان اجتماعی) مروری کلی خواهیم کرد و آن گاه، به معرفی رمانهای خوب سال گذشته خواهیم پرداخت.
رمات تاریخی
گرچه نوشتن رمان تاریخی در زبان فارسی در انعکاس ترجمهٔ آثار غربیان آغاز شد، این شکل در ایران بیسابقه نبود. از سوئی افسانهها و نقلهای عامیانهٔ تاریخی (ابومسلمنامه، رموز حمزه، اسکندرنامه، و غیره) وجود داشت و از سوی دیگر بخشهائی از تواریخ قدیمی (همچون تاریخ بیهقی، بدایع الوقایع، عالمآرای عباسی، و جز اینها). آمیختن حادثه و اسطوره و خرافات با مرزها و اتفاقات معین تاریخ، حصب تخیّل و حادثهساز گذشتگان است. اشاره شد که رمان تاریخی، در عصر جدید زبان فارسی، تا حدّ زیادی مدیون ترجمههاست، و باید اضافه کرد که در صدر این مترجمان محمدطاهر میرزا قرار میگیرد که نخستین بار رمان های الکساندر دوما (سه تفنگدار، کنتِ مونت کریستو و ...) را به خوانندهٔ فارسی زبان شناساند و این رمانها محبوبترین کتب سرگرمکنندهٔ روزگار خود شناخته شد. جاذبهٔ این طیف، نخستین رمانهای فارسی را پدید آورد: شمس و طغرا نوشته محمد باقر خسروی، عشق و سلطنت نوشته شیخ موسی کبودرآهنگی و دامگستران نوشته صنعتی زاده کرمانی از مشهورترین پیشگامان این رشته به شمار است. با اشاعهٔ فکر آزادی و استقرار حکومت مشروطه، این نویسندگان، گذشته را بهانهئی میکردند برای مقایسهٔ میان دیروز و امروز. خطابهائی چون «فرزندان سیروس و دارا» یا «اجداد شاه عباس و نادر» از مصطلحات دائمی نویسندگان و روزنامهنگاران آن دوران خطاب به مردم ایران است. مردمی که میبایست با فروزشِ حسِ «ناسیونالیسم» احساس شخصیت کنند و سرنوشت خود به دست گیرند. امّا با کودتای رضاخان، حکومت به طرزی منظم به بهرهبرداری از این احساس آغاز کرد. حکومتی که هر گونه ایدئولوِژی سیاسی را ممنوع میکرد و خود فاقد آرمان بود، یک ناسیونالیسم غیرسیاسی و گذشتهگرا را وسیلهٔ استقرار خود شناخته بود. در دوران رضاخان، تشویق حکومت، رمانهای تاریخی را رواجی کلّی داد. گرچه در آثار گریگور یقیکیان (نمایشنامهنویس ارمنی) و نیز در یک دو اثر سعید نفیسی، در دهه اول قرن خورشیدی تا توجهی به یک برداشت مترقی از تاریخ شده است، لکن این صداها به زودی خاموش شد. نویسندگان اغلب ملزم بودند چنان به گذشتهٔ درخشان ایران اشاره کنند که پنداری تمام آن یکچا به قزاق سوادکوهی ارث رسیده است. مشهورترین رمان تاریخی دورهٔ سیاه بیست ساله، آشیانهٔ عقاب نوشتهٔ زینالعابدین مؤتمن است. این داستان نسبتاً دراز ده جلدی به وقایع زمان ملکشاه سلجوقی و نهضت اسماعیلیه برمیگردد. ماجرا از مسابقهٔ خواجه نطامالملک و حسن صباح بر سر تنظیم دفاتر مالیاتی و خدعهٔ وزیر مرتجع عصر آغاز میشود و بهموازات آن، نطفهٔ داستان به صورت عشقی که جریانهای سیاسی روز بر آن تأثیر میگذارد رشد میکند. آشیانهٔ عقاب نقاشی گذرها و گزمهها، دهلیزهای پنهان و پرتوطئه، کاخهای پرشکوه، عشرتگاههای رنگین، توصیف مالداران، توطئهگران، مبارزان، ملحدان و دیوانگان است. – جدال جوانمردی و ریا، در دنیائی که جوانمردی را بهائی نمیگذارد. طبعاً، به رسم روز، روشنفکران نیز بدین قطب گرایش یافتند: حیدرعلی کمالی لازیکا را نوشت و صادق هدایت مازیار را با حس تندِ ضدّ تازیش رقم زد، و سعید نفیسی نیز ناسیونالیسم خود را در قصههای ماه نخشب نشان داد. با سرنگونی دیکتاتوری و سست شدن عنصر تشویق دولتی و فتح باب مطبوعات سیاسی و ادبیات انتقادی، رمان تاریخی پشتوانهاش را در مقابل اقتضاهای نوین از دست داد. امّا برای یک جامعهٔ سنّتی که در آن «تفریح» مکروه و محدود است، این گونه ادبیات هنوز شگرد دیگری در آستین داشت. این شگرد، عامل مطبوعات سرگرمکنندهٔ و رواج پاورقی در مجلّات بود. پاورقی به تدریج یکی از حوائج روزمرّه عامّه شد. د رمیان برآورندگان این حوائج نامهایی هست که میتوان ذکر کرد: بهعنوان نمونه. ناصر نجمی، که اسلوب شورانگیزی داشت امّا بهترین کتابش «عباس میرزا» بیشتر تاریخ به نظر میرسد تا داستان تخیّلی. یا رحیمزاده صفوی که عملیات جادوگران و «افسانههای تخیلی علمی» را وارد رمان تاریخی کرد و از «چشمه آب حیات» در کویر لوت حکایتها گفت. و سیروس بهمن که شهوتناکی و اروتیسمی عنان گسسته را با داستان تاریخی درآمیخت جوانان سرگشته پس از ۲۸ مرداد ۳۲ را به دخمههای کیف و فراموشی کهن کشاند. همچنین ناظرزادهٔ کرمانی و میمندینژاد که هیچ یک قدرت تخیّل لازم را نداشتند امّا صفحاتی از محلات پرفروشِ عامّه پسند را بهطور دائم قبضه کرده بودند. در این رمان پارورقیهای دو مجله «تهران مصّور» و «ترقی» بهخاطر قدرت حادثه پردازی نویسندگان خود بیش از مجلات مشابه مورد اقبال خوانندگان قرار گرفت. نویسندهٔ تهران مصور، حسینقلی مستعان، در چند زمینه پاورقی نوشت که مشهورترین آنها شهرآشوب و آفت، ماجراهای هوسناکی است که در خانوادههای «قدیمه» میگذرد. آفت، بهخصوص از نظر جامعهشناسیِ خانوادههای متعین این مملکت در دوران سیاه بیست ساله، قابل توجه است. رمان تاریخی رابعه به مدت چند سال در مجلهٔ تهران مصور پاورقی میشد. رابعه با وصف خلفبن احمد سامانی شروع میشود. – مردی فاضل اما شهوتران و بیرحم، که دو پسر خود را در پی رقابتهای سیاسی و عشقی به قتل میرساند. عامل مادینهٔ داستان، رابعه دختر عضدالدوله دیلمی است. علیرغم تکرّر و یک شکلی حوادث، که گوئی رابعه ناموس خود را بهدست گرفته تا از شرّ گرگان جامعه بهدر برد، انصاف را که «شخصیت» افسانهئی این زن بهطرزی چشمگیر بازسازی شده است. رمانهای تاریخی نویسنده مجلهٔ ترقی ابراهیم مدرسی پرشمارتر است. عروس مدائن بهزمان یزدگرد سوم ساسانی، پنجهٔ خونین بهزمان شاه صفیصفوی، عشق و انتقام بهزمان اردوان پنجم اشکانی، و پیک اجل بهزمان حمله مغول ... آثاری هستند که از نامهای تاریخ برای نوآموزان تاریخ چهرهئی گیرا و فراموش نشدنی رقم میزنند؛ و طعم تند ماجرا، هیجانات لازمِ یک رمان تاریخی به سبک غربی را خلق میکند. پیک اجل، یکی از بهترین کارهای نویسنده، از حملهٔ مغولان به شهر مرزی اُتْرار آغاز میشود و تا هجوم آنان به شهرهای آباد ایران و سرانجام عبور جلالالدین مینکْبُرنی از رود سِند ادامه مییابد. مدرسی در کنار تشریح سیماهای قهرمانانش گوشهٔ چشمی هم به جامعهٔ آن روزگار ایران دارد. با او به راهها و کاروانسراها و شهرهای ماوراءالهنر میرویم و پرّشِ زوبین جلالالدین، نگاه ما را تا سینهٔ سردار مغول امتداد میدهد. اثر دیگر مدرسی که در عهد خود پرخواننده بود داستان درازِ دلشاد خاتون است در چند هزار صفحه. ماجرا در زمان سلطان ابوسعید آخرین ایلخان مغول اتفاق میافتد و قهرمانان اصلی آن دو زن مشهور – دلشاد خاتون و بغداد خاتوناند. در این جا عامل طنز نیز وارد رمان تاریخی شده است. رمان در حدود یک صد شخصیت دارد، نکتهٔ جالب این که، علیرغم این حجم سنگین، وقایع مکرر در آن کمیاب است. امّا بهترین رمان تاریخی فارسی در این سرگذشت نه چندان کوتاه، ده نفر قزلباش است، اثر حسین مسرور، که از حدود سال ۱۳۲۷ بهصورت پاورقی در روزنامه اطلاعات چاپ میشد. امتیاز این کتاب وقوف دقیق نویسنده بر چند و چون زندگی اجتماعی زمانِ داستان است و اشخاص آن صورت داده. مکالمات ده نفر قزلباش که با اصطلاحات و تعابیر خاص روزگارِ وقوعِ حکایت آراسته شده،یک سر رایحهٔ تاریخ میدهد. شروعی شورانگیز که برمبنای یک واقعهٔ تاریخی انتخاب شده نقطهٔ عزیمت ماجرا است. حرمخانهٔ سلطنتی شاه تهماسب صفویه، در ارگ تربت حیدریه، بهمحاصرهٔ عبدالله خان ازُبک درآمده است. تسلیم حرمخانه به اُزبک ضدشیعه، یعنی بیآبروئی و زوالِ سلسلهٔ متعصب و ناموسپرستِ صفوی. فرصتی برای امداد و استمداد نیست. شاه تهماسب تصمیم خشنی میگیرد: باید عدهئی از جان گذشته داوطلب شوند، شب و روز بتازند، در فاصلهٔ زمانی کوتاهی از قزوین به تربتحیدریه برسند، صف محاصره را بههر قیمتی که باشد بشکافند و حکم مرگ زنان حرمخانهٔ سلطنتی را بهدست رئیس قراولان خاصّه برسانند. – هجده نفر داوطلب میشوند. هجده نفر قزلباش که پس از سفری شتابناک به سپاه اُزبک میرسند و میکوشند به حلقهٔ محاصره رخنه کنند. از این عده هشت تن کشته میشوند و ده نفر به اَرگ میرسند: ده نفر قزلباش. حسین مسرور، در متجاوز از یک هزار و پانصد صفحه، طرحی دقیق از وضع اجتماعی و سیاسی ایران از اواخر سلطنت شاه تهماسب تا عصر شاه عباس بهما ارائه میدهد. مطالعهٔ همه جانبهٔ او ما را با نوع زندگی، خوراک، پوشاک، اسلحه، طرز گفتار، و سازمانهای مذهبی و اداری آن عصر آشنا میکند. ××× با پایان گرفتن فعالیتهای قلمی مسرور، مستعان و مدرسی، رمان تاریخی نیز تقریباً از میان رفته است. هنوز گهگاه در بعضی مجلات، بههوای گذشته، پاورقیهای تاریخی چاپ میشود. ولی عدم نیازِ زمانه و فقد قدرت لازم در نویسندگان دست بهدست هم داده نشان میدهد که رمان تاریخی فارسی، با نیکوبدش، امری مربوط به گذشته است مگر آن که بهطریقی دیگر و در مقتضیاتی دیگر تجدید حیات کند. مثلاً رمان تاریخی- مذهبی در شرایط امروز.
مبحث بعدی: رُمان اجتماعی فارسی