ستارهٔ آبی

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۳

ستاره‌ی آبی


1

آنجا را تو آسمان، پشت آن تکه ابر سفید شفاف،

ستاره‌ئی هست. یک ستاره‌ی آبی.

و اینجا روی زمین، دختری در ایوان خانه‌شان

ایستاده محو تماشای ستاره‌ی آبی است.

ستاره‌ی آبی دخترک را از تمام ابرهای آسمان بیشتر

دوست می‌دارد و تا آنجا که دختر به یاد می‌آورد – نمی‌داند چرا –

ستاره‌ی آبی همیشه پشت ابر پنهان بوده است.


2

باد تندی می‌آید. موهای دختر افشان می‌شود.

ابری که ستاره‌ی آبی پشت آن است، کنار می‌رود و

ستاره‌ی آبی ناگهان از آن بالا به زیر می‌افتد.


3

دختر روی پله‌های ایوان نشسته آرام آرام گریه می‌کند. دیگر باد نمی آید. دامن کبود دختر پر از تکه‌های آبی رنگ بلورین است.


راضیه تابستان 57