گل نی
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
شعر و تصویرها از: منوچهر شیبانی
گلهای اختران ز نسیم سحرگهان
- چونان حبابها پس بلور آبها
چشمان خفتهٔ شفق آهسته باز شد
بر باد گشت دفتر تصویر خوابها
دریاچهٔ سپید
چون دختری به ناز
بر بستر بلور
- آرام خفته بود
با موجهای رنگ به لبخنده لب گشود
رازی به سینه داشت که با کس نگفته بود
***
مرغی سپیدبال
از لا به لای ابر
بر پشت اسب باد
چون چهرهٔ خیال
- آرام میپرید
- آرام میپرید
***
نیهای برکه، سر به هم آورده، رازدار
غوکی سیه، چو زال، همه گیسوان سپید
بر لوح آبها
افتاده نقش چهرهٔ نیزار
غوک سیاهدل
آگاه مینمود به اسرار
مرغ سپیدبال
از تخت آسمان
او را به جلوه دید
- پائین، سویش پرید:
– گل کرده نی؟
– نی
– کی میدهد ز نی گل نی؟
– چون مهر پژمرد
– هاهی... هاهی...
خندید مرغ و چرخزنان ز آن میان پرید.
***
هنگام شام تیره که خورشید محتضر
خون ریزدش ز حفرهٔ قلبی که سفته داشت
دریاچه، زردچهره به خونابه میسترد
چین روی چین کشیده و رازی نهفته داشت
نیهای بند بند
آورده سر به هم
راز شباب را
خواهند آشکار:
– گل کرده نی؟
– نی.
– چشمم سپید شد
– دیگر دلم ز دیدن او ناامید شد.
– ای ناشکیبمرغ! دمد گل
– کی؟
– چون ماه سرزند
– هاهی... هاهی...
***
ماه پریدهرنگ ز کهسارهای دور
پیچید حریر مه به تن شاخههای تار
آئینههای موج شتابان پی نسیم
نیزار وهمناک غمافزای و رازدار
یک قایق شکسته
غوکی که لب به روی لبان بسته
امیدهای باد گسسته:
– گل کرده نی؟
– نی.
– کی میدهد ز نی گل نی؟
– چون مهر سر زند
– هاهی... هاهی...
– دیدم ستارهٔ سحرت را
– دیدم نزار شامگهت را
– دیدم به سیم غرقه مهت را
– گلهای وعدهٔ تو، نروئیده خاک شد
– ای غوک یاوهگوی!
خندید مرغ و چرخزنان زان میان پرید