گرسنگی کتاب
دکتر علی شکوئی
در سال 1971، در سراسر جهان نزدیک به 500 هزار عنوان کتاب منتشر شده و تیراژ این کتابها میان – 7 تا – 8 میلیارد نسخه بوده است. در سالهای اخیر رشد سالیانهٔ عنوان کتاب 4٪ و رشد تیراژ 6٪ گزارش شده و میان سالهای 1950 تا 1970، انتشار کتاب در جهان از جهت عنوان به دو برابر و از نظر تیراژ به سه برابر رسیده است.
مصرف سرانهٔ کتاب روبهافزایش دارد و کتاب نقش خود را در ارتباط جمعی به خوبی ایفا میکند. اما چرا ما باید در این دوران "فراوانی" کتاب، از گرسنگی کتاب سخن به میان آوریم؟ بحث این است که توزثع و انتشار کتاب به صورت یکسان و برابر صورت نمیگیرد.
در 25 سال پیش، کشورهای زیادی از بند استعمار رهائی یافتند و به استقلال رسیدند. دولتها و مردم کشورهای استعمارزده، بلافاصله شروع به دگرگونی شرایط اقتصادی و اجتماعی خود کردند. در مسیر توسعه، کشورهای استقلال یافته و کشورهای در حال توسعه، به ورود اتوموبیل یا مونتاژ آن، ایجاد کارخانههای فولادسازی و شیمیائی، وارد کردن وسایل الکترونیکی،ساختن سدها،تهیه تجهیزات جنگی و تقویت نیروی دریائی پرداختند. اما در مسیر توسع و پیشرفت، بدبختانه از انتشار کتاب و صنعت کتاب غافل ماندند. به دیگر سخن، در این راه اندیشه، تفکر و فرهنگ کنار گذاشته شد. در نتیجه با صرف هزینههای سنگین و نیروی انسانی کافی،در امر توسعه بدانسان که انتظار میرفت توفیق نیافتند و هنوز هم فقر،بیماری و کمسوادی چهرهٔ اصلی کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهد.
بنابر گزارشهای یونسکو، گرسنگی کتاب و شکاف عمیق تولید و توزیع سرانه کتاب در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه گاهی از 20 تا 40 برابر نیز تجاوز میکند. چنین شکافی از عمق فاجعه و تاریکی اندیشهٔ صدها میلیون انسان خبر میدهد.
نمیتوان انکار کرد که وسایل ارتباط جمعی در چند نسل گذشته توانسته پاسخگوی تبلیغاتی باشد که به طور پنهان و آشکار برای جامعهها مطرح بوده است. اگر بخواهیم توسعهٔ وسایل ارتباط جمعی را با توسعه نشر کتاب مقایسه کنیم شاید دچار اشتباه شویم. چرا که حتی در کشورهای کاملا پیشرفتهٔ دنیا، توسعه در وسایل ارتباط جمعی ابتدا درمورد رادیو، سپس در زمینهٔ تلویزیون و در مرحلهٔ بعد درمورد کتاب بوده است.
در طول قرنها، تلاش و کوشش زیادی در جهت تکمیل کتابها به عمل آمده است و این امر اغلب در مسیر اصلاح شکل کتاب بهصورت لوحه،صفحه و رساله بوده است و در موارد دیگر فکر اصلاح و تکمیل جنس کتاب به صورت کاغذ پاپیروس پوست نوشتنی و کاغذ ظاهر شده است. از طرفی تولید زیاد،چاپ دوباره کتابهای کمیاب مانند کتابهای خطی یا کوشش در راه اصلاح چاپ دستی، چاپ مکانیکی، افست و غیره در توسعه کتابخوانی موثر افتاده است. تنها در قرن نوزدهم است که حد مطلوب برای کتاب به وجود میآید و این امر با چاپ کتاب با تیراژ زیاد و انواع روزنامه آغاز میشود. این جریان زمانی موثر می افتد که لازم میآید تهیهٔ کتاب و خواندن از حالت انحصاری خارج شود. در این هنگام است که در سراسر دنیا، نهضت سوادآموزی و افزایش میزان کتاب و روزنامه با رشد سرمایهداری و صنعت همراه میشود تا جامعه بتواند اطلاعاتی را که جهت توسعه و پیشرفت لازم دارد دریافت کند. زیرا پیشرفت در امر تعلیم و تربیت و وجود تحصیلات اجباری نیازهای جدیدی را مطرح میسازد. از اینرو در ابتدای قرن بیستم، عملا جوامع پیشرفته دنیا در امر انتشار کتاب و روزنامه نیز رو به توسعه میرفتند.
با عبور از مرحله بالا، مرز اشباع فرا می رسد. جمعیت افزایش مییابد، ماشین در جوامع انسانی موثر میفاند و بالاخره صرفهجوئی در وقت لازم میآید. در اینجاست که نسبه به سایر جریانات زمان، نارسائی و بحران در کار مطبوعات و انتشارات پدیدار میگردد. به همراه این جریان،تحولات در وسایل سمعی و بصری بهوجود میآید و بهسرعت مسئولیت و رسالتی را که مطبوعات بر دوش داشتند ولی قادر به تحمل آن نبودند به خود اختصاص میدهند. در این مرحله، مردم مسائل علمی و غیرعلمی را بهاسانی از طریق وسایل سمعی و بصری یاد میگرفتند. روزنامهها بیش از کتاب از اثرات این جریان آسیب دیدند. زیرا همه وقایع و تفسیرها به وسیله رایدو و تلویزیون به میان خانوادهها راه یافت. پس لازم بود که تحولاتی در امر مطبوعات به وجود آید تا بتوانند با رایدو تلویزیون به رقابت برخیزند. ذکر این نکته لازم است که در سالهای آینده ممکن است کار انتشار کتاب درپارهئی موارد به مسیر قهقهرائی گرفتار آید چراکه افق دید ملتها از طریق رادیو تلویزیون به ناگهان گسترش فوقالعاده یافته و ارضای فکری این ملتها به تحولاتی نیازمند است. در هرحال مشکل اساسی که هم اکنون کتابها با آن روبهرویند این است که چگونه محتوای کتابها با علوم و اطلاعاتی که دائما در حال افزایش است همراهی کند. این گفته در مورد رمان و کتابهای داستان نیز صادق است زیرا مردم علاقمندند که انعکاسی از دنیای زنده و تغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی زمان خود را در آنها بیابند.
تحولات واقعی در مورد مواد تشکیلدهنده کتابها نیز به سالهای قبل از جنگ بینالملل دوم برمیگردد. این تحولات بعد از سال 1950 به گونهئی موثر در شکل تولید، انتشار،کیفیت چاپ، وضع کاغذ و نحوهٔ ارائه روی جلد دیده میشود. از طرفی در جریان تحول، جهت هر طبقه کتابهای ویژهئی با قیمت مناسب در نظر گرفته میشود تا همه طبقات جامعه از کتاب بهره گیرند. از این دوره به بعد تیراژ کتاب به سرعت افزایش مییابد و دگرگونیهای فکری، علمی و فرهنگی نیز در دسترس همگان قرار میگیرد. کتاب جلد کاغذی یادگار این دوره است.
توزیع نامتعادل انتشار کتاب
بنابر آماری که سازمان یونسکو در سال 1969 منتشر کرده از 5 میلیون عنوان کتابی که در جهان انتشار یافده در حودود 2250000 عنوان – با 5/45٪ کل عنوانهای منتشرهـ از آن کشورهای اروپائی (بهجز اتحاد شوروی) بوده است. بههنگام انتشار کتابها، این بخش از دنیا تنها 13٪ جمعیت را دارا بود که از عدام توازن و نابرابری در عرصه کتاب نسبت به سایر نواحی دنیا حکایت میکند. انتشار این همه کتاب علل گوناگونی دارد که میتوان از تقسیم اروپا به 20 کشور مستقل، نفوذ فرهنگی، توسعه و پیشرفت آن، خلاقیت تولید و توزیع کتاب که ناشی از قدرتس سیاسی سابق آن است نام برد.
اگر برخی از کشورهای دنیا را که شامل ممالک اروپائی، اتحاد شوروی، ایالات متحده، کانادا، استرالیا، نیوزلند و ژاپن میباشند در نظر بگیریم درمییابیم که این کشورها در سال 1969، تقریبا 81٪ عنوان کتابهای دنیا را منتشر کردهاند در حالی که فقط 20٪ جمعیت دنیا در این کشورها زندگی میکنند. این بدان معنی است که 70٪ جمعیت دنیا تنها 19٪ عنوان کتابهای دنیا را انتشار دادهاند. این شرایط نامتعادل، حکایت از گرسنگی شدید کتاب میان 70٪ جمعیت دنیا میکند.
نواحی دنیا | تولید کتاب برحسب عنوان در دنیا | تعداد عنوان کتاب در یک میلیون نفر، مقیاس جهانی | درصد توزیع تولید کتاب | درصد توزیع جمعیت |
۵۷۱۰۰۰ | ۱۸۶ | مبنا ۱۰۰ | مبنا ۱۰۰ | |
افریقا | ۱۱٬۰۰۰ | ۲۸ | ۱٫۹ | ۱۲٫۸ |
امریکای شمالی | ۹۶٬۰۰۰ | ۲۸۴ | ۱۶٫۸ | ۱۱٫۰ |
امریکای جنوبی | ۲۰٬۰۰۰ | ۹۴ | ۳٫۵ | ۶٫۹ |
آسیا | ۸۳٬۰۰۰ | ۶۰ | ۱۴٫۵ | ۴۵٬۱ |
اروپا | ۲۷۶٬۰۰۰ | ۵۸۷ | ۴۸٫۳ | ۱۵٫۳ |
اقیانوسیه | ۵٬۰۰۰ | ۲۳۹ | ۰٫۹ | ۰٫۷ |
روسیه | ۸۰٬۰۰۰ | ۳۱۷ | ۱۴٫۰ | ۸٫۲ |
* ^ این آمار کشورهای چین، جمهوری دموکراتیک کره و جمهوری ویتنام را دربر نمیگیرد.
بهطور کلی 2/1 مردمی که خواندن و نوشتن میدانند در نقاطی زندگی میکنند که تنها 5/1 کتابهای دنیا را تولید میکنند و شامل آسیا (بدون ژاپن)، افریقا و آمریکای لاتین است.
البته نباید محتوا و معیارهای علمی کتابهای منتشره را نیز در کشورهای در حال توسعه فراموش کرد. بهدیگر سخن، کمبود کتاب و پائین بودن استانداردهای علمی آن فاجعهئی است که جهان امروز نباید از کنار آن بیاعتنا بگذرد.
میزان تیراژ کتاب نیز نمودار واقعیتهای مهمی است. کارشناسانی که در سال 1966 در توکیو گرد آمدند میزان تیراژ کتاب را در اسیا حدود 4300 نسخه در نظر گرفتند در حالی که حد متوسط تیراژ در مقیاس جهانی 15 تا 16 هزار نسخه برآورد شده است. تیراژ کتاب در کشورهای افریقا و آمریکای لاتین که بخش اعظم جمعیت دنیا را در خود جای دادهاند نیز از حد متوسط تیراژ جهانی بسیار پایین است.
آگاهی از نیازها:
شناخت نیازهای جامعه در زمینه نشر کتاب کار آسانی نیست. زیرا لازم است که آمارها و اطلاعات در رابطه با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه مطالعه شود. گاهی شاهد انتشار کتابهائی هستیم که جامعه چندان نیازی به آنها ندارد. یا کشورهای در حال توسعه که نیاز فراوانی به کتابهای علمی و فنی دارند، متوجه کتابهائی هستند که مردم کمتر از آنها بهره میگیرند. در کشورهای مختلف در هر شرایطی که باشند، در انتشار کتاب روی سه موضوع تاکید میشود:
1- کتابهای آموزشی، کتابهای دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی، آگاهی از نیازهای این گروه تا حدودی آسان است چرا که این گروهها در چهارچوب برنامههای آموزشی سازمان های فرهنگی، اقدام به خرید کتاب میکنند. تعداد تیراژ کتاب و عنوان این نوع کتاب، تابعی است از یک متغیر مشخص.
2- کتابهای ویژه کودکان که نمیوان میزان دقیق تیراژ و کیفیت نیازهای فکری کودکان نواحی مختلف جغرافیائی را باز شناخت، جز در مواردی که با تحقیقات و بررسیهای لازم،آگاهیهای کافی از نیازهای فکری و فرهنگی نواحی جغرافیائی در دست داشته باشیم.
3- کتابهای عمومی جهت همه افراد جامعه که متأسفانه تا کنون توجه کمتری به کیفیت آنها شده است. هدف این است که کتابهائی برای تغذیه فکری افرادی تهیه شود که از آموزش کافی بهرهمندند. در این بخش همواره با این مسأله روبرو هستیم، اگر مطالب کافی و گوناگون در دسترس مردم قرار گرفته نباشد، تنها باسواد کردن مردم کافی نیست.
در کشورهای آسیا، افریقا و آمریکای لاتین به سبب بالارفتن تعداد دانشآموزان ابتدائی بر میزان کتابهای آموزشی افزوده شده است. اما افزایش دانشآموزان ابتدائی نمیتواند نمودار پیشرفت نشر کتاب در یک جامعه فرهنگی باشد. در کشورهای در حال توسعه که دولتها انتشار کتابهای درسی را خود در اختیار دارند عنوانهای کتابها کالما مشخص و تا حدودی محدود است.
در کشور ژاپن کتابهای کودکان از امکانات وسیعی برخوردار است و ژاپن که همه ساله 4 تا 5 هزار عنوان کتاب کودک منتشر میکند، از بزرگترین تولیدکنندگان کتاب های کودکان در سراسر جهان به شمار میرود. کشورهای آمریکا، انگلستان، آلمان غربی و اتحاد شوروی نیز به انتشار کتاب کودکان اهمیتی خاص میدهند. در کشورهای در حال توسعه که در کار انتشار کتاب کودکان مشکلاتی دیده میشود باید به این نکتهها توجه داشته باشند:
1- کتابهای کودکان با قیمتهای ارزان به بازار کتاب عرضه شود تا همه کودکان کشورهای در حال توسعه قادر به خرید کتاب باشند و کتاب کودکان تنها خانوادههای پردرآمد را شامل نگردد.
2- در تهیه کتاب کودکان تجربههای آموزشی، هنری و اجتماعی به کار گرفته شود و در این راه از کارشناسان رنگ، چاپ، نقاشی، ادبیات، روانشناسی و هنر استفاده شود.
3- تولید و توزیع کتاب کودکان طوری انجام بگیرد که همه شهرنشینان و همه کودکان روستائی بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند.
4- تنوع در موضوعات انتخابی نباید فراموش شود. کودکان به موضوعات مختلفی عشق میورزند.
5- اگر برای یک کودک در عرض سال تنها یک کتاب خواندنی در نظر بگیریم تعداد تیراژ کتابهای کودکان سربهمیلیونها نسخه خواهد زد.
در کشورهای در حال توسعه، مشکلات انتشار کتاب برای بزرگسالان همواره مانع جریان تکامل فکری و فرهنگی جامعه میشود. در این قبیل کشورها، کتابهای علوم اجتماعی، تاریخ و مذهبی خوانندگان بیشتری دارند. عدهئی را عقیده بر این است که برای هر عنوان کتاب سه یا چهار نوع خواننده در نظر گرفته شود. اگر این طرز تفکر را در مورد کتابهای مورد نیاز بزرگسالان بپذیریم در کشورهای در حال توسعه به کمبود صدها میلیون کتاب پی میبریم که از گرسنگی شدید کتاب حکایت میکند.
تولید داخلی کتاب:
نیازهای عمومی را در جهت از میان برداشتن گرسنگی کتاب میتوان از دو طریق درمان کرد:
1- افزایش تولیدات داخلی.
2- مبادلات بینالمللی کتاب.
متاسفانه این دو وسیله در موارد بسیار نمیتواند در زمینه کمبود کتاب در کشورهای در حال توسعه مؤثر افتد و این عدم توانایی گاهی تا 75٪ میزان نیاز و ظرفیت میرسد. در مسائل مربوط به انتشار کتاب در جهان با چهار مرحله روبرو خواهیم بود:
1- نبودن توازن و تعادل در عنوان کتابها- عاملی که قادر نخواهد بود بههمه نیازهای طبقات و گروههای جامعه پاسخگو باشد.
2- فقدان توازن و عرضه نسخههای کتاب، عاملی که از فراهم نبودن مواد اولیه و سازمانهای ناقص انتشاراتی و چاپ ناشی میشود. در این زمینه موانع سرمایهگذاری و سیاسی را نباید فراموش کرد.
3- تعادل متوسط که ناشی از بهرهگیری ناقص از ظرفیت انتشاراتی و عدم سازماندهی در کار چاپ کتاب است.
4- در جائی که خواننده کتاب رو به افزایش است اما کمبود شدید و حتی گرسنگی کتاب وجود دارد، حمایت شدید از ناشران و توجه به مکانیسم بازار کتاب مورد نیاز است.
در سالهای گذشته، انتشار کتاب در سراسر جهان بهویژه در کشورهای در حال توسعه دچار رکود شده و تنها یک انقلاب واقعی در انتشار کتاب میتواند نیازهای فکری و فرهنگی بیش از دوسوم مردم جهان را جوابگو باشد.
صادرات کتاب:
صادرات کتاب به کشورهای در حال توسعه که گرفتار گرسنگی کتاباند، از طرف کشورهای فرانسه،آلمانی غربی، انگلستان، شوروی، ژاپن، هلند، سوئیس، ایالات متحده و اسپانیا صورت میگیرد. صادرات کتاب در مقیاس امروزی نمیتواند راه حل مناسبی برای از میان برداشتن گرسنگی کتاب باشد و این امر ناشی از عوامل زیر است:
1- صادرات کتاب و توزیع آن با در نظر گرفتن عامل زبان صورت میگیرد در نتیجه همه مردم ممالک در حال توسعه بهسبب عدم آشنائی به زبان قادر نخواهند بود از این کتابها استفاده کنند.
2- توزیع کتاب شامل همه کشورها نیست. چه بسا که در جریان توزیع کتاب، میزان نفوذ فرهنگی و منافع اقتصادی کشور صادرکننده کتاب ملاک عمل قرار گیرد.
3- پارهئی از کشورهای استعمارزده، بعد از رسیدن به استقلال به زبانهای بینالمللی بیاعتنا شدند و تنها زبانهای محلی را تقویت کردند.
4- در مقایسه با جمعیت کشورهای در حال توسعه، میزان صادرات کتاب به این کشورها بسیاز جزئی و تا حدودی بیاهمیت مینماید.
5- در اغلب موارد، صادرات کتاب تنها به کتابهای آموزشی یا به کتابهای دوره ابتدائی محدود میشود.
6- شرایط سیاسی پارهئی از کشورهای در حال توسعه طوری است که از ورود یا انتشار کتاب جلوگیری میکنند.
هرچند کشورهائی نظیر آمریکا و اتحاد شوروی پارهئی کتابها را بهزبان اصلی کشورهای واردکننده کتاب چاپ و پخش میکنند اما این امر نیز نمیتواند پاسخگوی همه نیازهای مردمی باشد که به گرسنگی کتاب مبتلا هستند. تنوع زبان در قارههای آسیا، افریقا و آمریکای لاتین عامل بازدارنده دیگری است که صادرات کتاب را محدود میکند. مثلا در دنیا، نمیتوان کشوری را پیدا کرد که بتواند تولید مداوم کتاب برای ملتهای آسیائی که به بیش از 25 زبان تکلم میکنند انجام دهد و اصولا از نظر اقتصادی نیز هیچ کشوری قادر به چنین فعالیتی نمیباشد. از طرفی تعداد افرادی که در این قاره علاقمند به مطالعه میباشند شاید برابر جمعیت قاره اورپا باشد.
کنفرانس کارشناسان درمورد تولید و توزیع کتاب در قاره آسیا نشان میدهد که این قاره در سال 1964 در حدود 128 میلیون نسخه کتاب تولید کرده است و واردات کتاب قاره میان 27 تا 37 میلیون نسخه یا یکدو تولید داخلی بوده و ارزشی برابر 20 میلیون دلار داشته است.
درمورد قاره افریقا گرسنگی کتاب شدیدتر از قاره آسیاست و این وضع ناشی از وجود زبانهای متعدد بومی است. در همه کشورهای افریقائی که پیشتر مستعمرات انگلیس یا فرانسه بودهاند در حال حاضر نیز زبان های انگلیسی یا فرانسه اولویت و اهمیت خود را در تهیه کتابهای خارجی حفظ کرده است. علاوه بر این در اغلب نقاط شهری،این زبانها زبان آموزشی شدهاند. از این رو، ملل افریقائی در عین به کارگرفتن زبانهای انگلیسی یا فرانسه در آموزش روابط بینالمللی تلاش میکنند که از نابودی زبانهای بومی و حتی روستائی خود نیز جلوگیری کنند. زیرا نابودی زبانهای بومی، نابودی فرهنگ ملل افریقائی را به دنبال خواهد داشت. از این رو با کمک سازمان یونسکو هم اکنون بررسی، تحقیق و گردآوری منابع ادب و هنر افریقا ابعاد پروسعتی یافته است.
کارشناسان تولید و توزیع کتاب حدس می زنند که در سال 1964 در حدود 75٪ کتابهای فروختهشده در افریقا از کشورهای خارجی وارد شده و بالغ بر 24 میلیون نسخه بوده. درحالی که در همان سال تولید داخلی قاره نزدیک به 3/7 میلیون نسخه محاسبه شده است. در سال 1965،ارزش کتابهای وارداتی در قاره افریقا معادل 64 میلیون دلار بود. از آنچه که درمورد افریقا گفته شد میتوان چنین نتیجه گرفت:
1- بازارهای کتاب قاره افریقا بهسرعت در اختیار ناشران خارجی قرار میگیرد. ناشران داخلی و انتشارات قاره ممکن است در رقابت با ناشران خارجی نابود گردند.
2- کتابهای وارداتی تنها بخش ناچیزی از نیازهای طبقه تحصیلکرده را برطرف میسازد.
3- ناشران افریقایی قادر به رقابت با ناشران خارجی نیستند. در همان حال نمیتوانند به احتیاجات مردم خود از نشر کتاب جواب دهند.
امریکای لاتین وضع ویژهیی دارد. این ناحیه سالیان درازی است که از مراکز نشر اندیشه، کتاب و معطبوعات است. با وجود این بسیاری از بازارهای کتاب امریکای لاتین در دست ناشران اروپائی است. در داخل امریکای لاتین ناشران محلی در انتشار کتاب بهزبان اسپانیائی موفق بودهاند. از طرفی اسپانیا به عنوان یک کشور صادره کننده کتاب بهامریکای لاتین بهشمار میآید و این اهمیت و اعتبار نظیر اعتباری است که ایالات متحده، در طی سالیان دراز در امریکای لاتین به دست آورده است. ارزش کتابهای صادراتی اسپانیا به آمریکای لاتین میان سالهای 69-1960 سهبرابر شده- البه این جریان به زیان ناشران محلی و چاپ کتاب در خود ناحیه بوده است.
از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که تجارت بینالمللی کتاب و کمکهای مربوط بهصدور کتاب تنها میتواند بخش ناچیزی از نیازهای کشورها و قارهها را جوابگو باشد و بههیچ وجه نمیتواند بهعنوان درمان درد گرسنگی کتاب بهکار گرفته شود.
از طرفی در تجارت بینالمللی کتاب نیز مشکلات زیادی وجود دارد:
1- مشکلات اداری و حمل و نقل کتاب به کشورها و قاره ها.
2- مشکلات ارزی در پارهئی از کشورها.
3- مشکلات گمرکی (بازبینی، سانسور و غیره).
اقدامات فوری:
قبل از دست زدن به تلاش و کوشش در راه تولید و نشر کتاب در سطح ملی، لازم است که بهچند نکته توجه شود:
1- چه مطالبی باید منتشر شود؟ شاید در پارهئی از کشورهای درحال توسعه، ترجمه کتابها و آثار بزرگ بش از تألیف کتاب مورد حاجت باشد زیرا ترجمه کامل آثار مهم بیش از نوشته ناقص محلی اعتبار دارد. فراموش نکنیم که بهوسیله ترجمه تنها میتوان 8 تا 9٪ آثار و نوشتههای جهانی را در دسترس علاقمندان محلی قرار داد. بهدیگر سخن میدان عمل ترجمه محدود است. علاوه بر این در شرایط طبیعی بازار کتاب، ممکن است ترجمه گرانتر تمام شود. زیرا در پارهئی موارد توافقهای بینالمللی یا دوطرفه (کاپیرایت- حقوق مولف) لازم است. با این حال، ترجمه کتاب میتوان بهمیزان زیادی کمبود کتابهای آموزشی و دانشگاهی را برطرف سازد. کتابهای جبر یا مکانیک را میتوان براساس یک برنامه آموزشی در بسیاری از کشورها ترجمه کرد. اما کتابهائی را که از محیط زیست انسان صحبت میدارد و رابطه انسان را با محیطشان نشان میدهد نمیتوان برای سایر کشورها ترجمه کرد. چرا که شرایط محلی متفاوتی دارند. کتابهای علوم اجتماعی نیز شاید در این ردیف باشند.
2- دولتهای و سازمانهائی که بخواهند تولید کتاب را در داخل کشورها بالا ببرند ابتدا باید یک محیط مساعد تولید کتاب بهوجود آورند. از طرفی در کشورهای درحال توسعه که نواساناتی در فروش کتاب دیده میشود و تیراژ کتاب نیز پائین است باید نویسندگان از حمایت مادی و معنوی دستگاههای مسئول برخوردار گردند.
3- در کشورهای در حال توسعه که فروش کتاب پایین است، سرمایهگذاری در کار منابع انتشاراتی ضروری مینماید. اغلب کشورهای در حال توسعه بهسبب کمبود درآمد قادر نیستند در کار انتشاراتی بهسرمایهگذاری عظیم دست بزنند. در اینجاست که ناگزیر از همکاری با کشورهای پیشرفته و ثروتمند میشوند. اصولا تولید کتاب و امر انتشارات به تربیت کارگران مجرب،تهیه کاغذ و ابزار فروش بستگی دارد. حتی عدهای را عقیده بر این است که زمانی تولید کتاب در قارههای آسیا، افریقا و امریکای لاتین پیشرفت خواهد کرد که سرمایهگذاری لازم در صنایع کاغذ صورت گیرد.
4- در کشورهای در حال توسعه جهت رفع گرسنگی کتاب، تأسیس کتابخانههای عمومی و محلی از اهمیت زیادی برخوردار است. چراکه بخشی از وجود گرسنگی کتاب به توزیع نابرابر و ناعادلانه کتاب در شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک و روستاها مربوط میشود.
5- گرسنگی کتاب نظیر گرسنگی غذا، لازم است بهدو طریق برطرف گردد:
الف- واردات کتابهای مورد نیاز و در عین حال افزایش تولید داخلی کتاب.
ب- ایجاد شبکه منظم توزیع کتاب در سراسر کشور و دستیابی علاقمندان بهکتابهای مورد نیاز.
منابع:
1- پیکر آرنولد و اسکارپیت، رابرت «گرسنگی کتاب»، پاریس، یونسکو،1973، ص. 30- 11
2- مالورتا، دینا: «قحطی کتاب در کشورهای روبه رشد»،بولتن یونسکو برای کتابخانهها، دوره بیست وچهارم، شماره 4 (ژوئیه- اوت 1970) ص. 215- 211.
3- واتوین کاردن، ف «رشد مبادله انتشارات با کشورهای روبه رشد در آفریقا، چند پیشنهاد»، بولتن یونسکو برای کتابخانهها، دوره سیام، شماره 2 (مارس- آوریل 1976) ص. 1912- 90.
4- سالنامه آماری یونسکو برای سال 1975، پاریس، یونسکو،1976 ، ص 581- 577.