اوبه، اوبه
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
عکس گزارشی از نادر مهربان
قوتورسوئیپای کوه سبلان است. دهی است با چند خانوار در فصل سرما، و خانوارهای بیشتری در فصل گرما. شهرت این محل در آذربایجان شرقی، بهعلت وجود آبگرمش و نیز بهسبب تمرکز اصلی اوبهنشینان شاهسون است.
قوتورسوئی که میتوان آن را بهفارسی چشمه گالمعنا کرد، بهعنوان نزدیکترین ده و مرکز استحمام ایل اهمیت زیادی دارد. اوبهها بهمسافتی که با توجه بهسرسبزی انتخاب میشود در اطراف همین آبگرم و دامنههای سبلان اطراق میکنند و زمین اصلی ییلاق اوبه نشینان، کوهستانهای اطراف سبلان کوه است.
برای همۀ مردم آذربایجان، سبلان مظهر سرافرازی و زیبائی است، که سنگین و متین بر پهنه این ملک نظر دوخته خاموش نشسته است، و هم سرچشمۀ زایشهای طبیعی است. شیفتگی بهآن تا آنجا است که افسانههای فراوانی دربارهاش ساختهاند و ترانههای عاشیقها (خوانندگان مردمی)آذربایجان، مملو از تصاویری است دربارۀ این کوه و رؤیای آتشفشانش.
اوبهنشینها که «حرکت»عامل اصلی زندگیشان است، همواره در اثر سالیان طولانی، مناسبترین مناطق را برای تغییر مکان خود مییابند و دو فصل گرما و سرما را، نه برای خود، بلکه بیشتر برای دامهایشان میگذرانند، بهاین ترتیب که ییلاق کردنشان از اوایل خرداد شروع و تا اوایل شهریور با توجه بهشرایط جوی ادامه مییابد. مدت سه ماه گرما را در دامنههای سبلان میگذرانند و بقیۀ سال را در دشت مغان بهسر میبرند.
اوبهدر زبان ترکی همان چادر است که از نوع دایرهای، با پوششی بیشتر نمدین ساخته میشود.
شاهسونها ریشه در زندگی دامی دارند و همه چیزشان بهتناسب زندگی دام انتخاب میشود. کمتر دیده شده چندین اوبه در یک مکان گرد هم جمع شوند، مگر در مواقع محدودی که زمین اجازۀ قبول دامهایشان را برای چریدن بدهد. هم از این رو و هم بهسبب نبودنِ اجباری، مردان در اوبه، زنان شاهسون هیئتی خشن دارند و گوئی تمامی نیروی طبیعت و محیط را در خود جمع آوردهاند.
استواری این مردم در ستیز با طبیعت شکل گرفته است. از این رو کمتر فرد ضعیفی در میانشان دیده میشود، چرا که محیط اجازۀ زندگی بهضعیف نمیدهد. در نتیجه، کلّ ایل، همیشه از صافی طبیعت گذشته است تا بهاکنون خویش برسد. مردان بهخاطر دامها همیشه در مناطق دور از دسترس هستند و رفت و برگشتشان معمولاً چندین روز طول میکشد. بهنظر میرسد که مادرسالاری در ایل حکمفرماست ولیکن برای مردان اهمیت بیاندازه قائلند.
قشلاق. جالب توجه در میان اوبه نشینان وجود بچههائی است که درس میخوانند. در زمان قشلاق، در دشت مغان، آنهائی که بهآبادی صاحب مدرسه نزدیکترند بچههایشان را بهمدرسه میفرستند هرچند وجود بچهها در زندگی داخلیشان خیلی مهمتر است و بسیاری از کارهای خانه را که بهطریقی بهدامپروری منتهی میشود انجام میدهند. بهخصوص پسران که در کار گوسفندداری بهترین یاور پدر خود هستند. دختران در میان اوبهئی که بتوانند قالی بافی میکنند و منبع درآمدی برای خانواده بهوجود میآورند. قالیهای بافته شده طرحهائی بسیار زیبا دارند. یک قالی 5×3 متری نتیجه سه الی چهارماه کار شبانه روزی دو تا سه دختر بر روی دار است، و آن را از چهار تا پنج هزار تومان میفروشند. تولید غذائیشان رابطۀ مستقیم با دامپروری دارد و معمولاً لبنیات است. تنها موقعی گوشت گوسفند میخورند که حیوان مریض و در حال مرگ باشد.
موهبت بزرگ زندگیشان نزدیکی آنها بهآبگرمهای معدنی است وگرنه از لحاظ بهداشتی وضع خوبی ندارند و تنها عامل سلامتشان هوای پاک کوهستان و مواد غذائی و سختی زندگیشان است که آنها را ورزیده و مقاوم بار میآورد.
فسمت بالای اوبه قله سبلان و سمت راست آن یخچال معروفش دیده میشود.
داخل اوبه. در این اوبه دار قالی بوسیله دو دختر پرپا شده است. با وجود داشتن سماور از آتش در سوراخ زمین برای چای استفاده میشود.
دختران قالی باف شاهسون
زنان شاهسون. انتخاب پوشش ظاهریشان دقیقاً بهسن و محیط اطراف بستگی دارد.
افراد یک خانواده
سنگچین وسط عکس محل نگهداری گوسفندان است که در بیشتر مواقع در بغل اوبه ساخته میشود
زن شاهسون بهطرف «قوتورسوئی»میرود
کف اوبه بوسیله قالی و گلیم ساخته خودشان پوشانده میشود. بعلت تماس با شهریها بچهها بیشتر ظاهری شهری دارند.
اجاق برای پختن غذا معمولاً در خارج از اوبه برپا میشود. بعلت کمبود درخت هیزم بسیار مشکل تهیه میشود.
پسر بعنوان مرد خانواده در نبود پدر هدایت حرکت افراد خانواده را بعهده گر فته است.