سفینهٔ ناظم حکمت

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۰۴ توسط Idin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۹

ناظم، این شاعر بزرگ را، گرچه ده سال است که جسماً از میان ما رفته، محال است بتوان درگذشته نگریست. این امر دربارهٔ تمامی شاعران به‌راستی بزرگ صدق می‌کند. او با گوشت و پوست تُرکی خویش، میان ما، در اتحاد شوروی، در فرانسه، در هر جا که شعرهایش زنده است زندگی می‌کند.

به‌هنگام مرگش اتحاد شوروی از من خواست مدیریت انجمنی را برای جمع‌آوری تمام اوراق و اسناد و دست‌نوشته‌ها و مکاتبات او برعهده گیرم. اکنون همهٔ آن‌ها در وضعی عالی در بایگانی‌های ادبی دولت محفوظ است و انتظار روزی را می‌کشد که بتواند به‌ملتش بازگردد.

به لطف همین کار ده‌ ساله است که مجموعهٔ هشت جلدی کلیات ناظم حکمت در بلغارستان به‌زبان ترکی منتشر شده‌است.

مع‌ذلک خاطرهٔ او ادبیات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. دریانوردان دریای سیاه با اشتیاق پیشنهاد ما را پذیرفتند و نام شاعر را بر یک کشتی تازه‌ساز نهادند، و چند سالی است که دریاها و اقیانوس‌ها شاهد عبور ناظم حکمت هستند. بندر مبداء او اُدساست، و هر بار که به‌دریا گشتی می‌رود یا به بندر باز می‌گردد، این ناظم حکمت است که از داردانل و بسفر و بر درازای سواحل سرزمینی که در آن زاده شده است گذر می‌کند؛ سرزمینی که آن چنان زیبا آتشین دوست می‌داشت و آن‌چنان زیبا در آثار خود از آن یاد کرده و فرزند پرافتخار آن است.

شاعر بزرگ ملی، ناظم، دوستانی در همه جای دنیا داشت. تمام مردمان را دوست می‌داشت. به مردم ایمان داشت. عمیقاً معتقد بود که آیندهٔ آدمی در گرو گسترش آرمان‌های سوسیالیسم است. سوسیالیسم که زندگی ناظم وقف خدمت به‌آن شده بود، به‌مثابه شاعری، به‌مثابه مردی سیاسی و انسانی محض.

کنستانتین سیمونوف