نطق مراسم تدفین
نسخهٔ تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۲۳ توسط Samin.mohajerani2 (بحث | مشارکتها)
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
این واقعه روز دوشنبه یعنی عادی ترین روز هفته که عادیترین وقایع رخ میدهد، بوقوع پیوست. خورشید مانند همیشه از مشرق طلوع کرده بود، آقای رئیس اداره مانند روزهای گذشته دیر به اداره میرفت، کدبانوی خانه مانند همیشه از صبح زود با شوهرش دعوا و مرافعه کرده بود، خلاصه کلام: اینها وقایع بسیار عادی بود که احتمالا در هر روز دوشنبهای رخ میدهد.
اما در این روز دوشنبه یک واقعهٔ غیرعادی هم رخ داد. صبح زود شخصی بس غیرعادی، یعنی ژاندارمی، از طرف ادارهٔ ژاندارمری بملاقاتم آمد. این ملاقات بخصوص وقتی چشمهای پر از اشک او را مشاهده کردم، بنظرم غیرعادیتر رسید، چون تا آن روز اشک در چشم هیچ ژاندارمی ندیده بودم. بهمین علت