بیانیهئی دربارهٔ فیلم ناطق
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
این بیانیهٔ دستهجمعی نخستین بار بهوسیله سرگئی آیزنشتاین نوشته شد. پودوفکین و «آلکساندروف» با امضاء آن بر عقاید او در زمینهٔ فیلم ناطق صحه گذاشته با اصل نظریات « آیزنشتاین» موافقت کردند و با او همصدا شدند. بیانیهٔ فوق برای اولین بار در مجلهٔ «ژیزن ایسکوستوا» در لنینگراد در ۵ اوت ۱۹۲۸ بهچاپ رسید.
با استناد بهاین بیانیه، در آن سالها پیشرفت وتکامل فیلم ناطق در روسیه بهسختی و کندی پیش میرفته است. در سپتامبر همان سال شیوهٔ ناطق «شورین» برای نخستین بار در لنینگراد بهمرحلهٔ آزمایش درآمد و درماه مارس همان سال نتایج آن را در نمایشگاهی بهمعرض تماشای عموم گذاشتند. در ژوئیه ۱۶۱۶ شیوهٔ «تاگر» در مسکو شکل گرفت و درماه اوت در استودیوی «سوکینو»ی لنینگراد نخستین فیلم تمام ناطق با صدای همزمان (سینک) ساخته شد. در اکتبر همان سال در ضمن تهیهٔ فیلم «نو و کهنه» ساختهٔ سرگئی آیزنشتاین دولت شوروی ترتیباتی فراهم کرد که آیزنشتاین همراه با دستیارش «گریگوری آلکساندروف»و فیلمبردارش «ادوارد تیسِه» برای مطالعه و تحقیق پیرامون شیوه و چگونگی تحولات قیلم ناطق بهخارج از شوروی مسافرت کنند.
رویای فیلم ناطق بهحقیقت پیوسته است. آمریکائیها با اختراع فیلم ناطق عملاً آن را نخستین گام حصول سریع و اساسی را در این راه برداشتهاند. آلمانیها نیز در همین جهت فعالیت میکنند. تمامی جهان از چیز بیزبانی صحبت میکنند که سالهاست حرف زدن را آموخته است.
ما که در این کشور کار میکنیم، آگاهیم که با استعداد و امکانات فنیمان در آینده نزدیک بهفیلم ناطق دست نخواهیم یافت بههمین جهت و در شرایط فعلی قادر نخواهیم بود که گامی بهپیش برداریم. بنابراین، در حال حاضر موقعیتی پیش آمده است که بهملاحظه و بررسی پدیدهٔ فیلم ناطق بنشینیم و پس از کنکاش و جستوجو دربارهی پارهئی از مسائل عملی و ماهیت نظری آن نظرهائی منطقی ارائه کنیم. از آنجا که در حال حاضر با سرعتی روزافزون از این اختراع در فیلمهای این زمان بهطریق نادرستی استفاده میشود، لزوم بررسی و طرح سئوالاتی مناسب در باب این پدیده ضروری بهنظر میرسد. درابتدا ظاهراً مهمترین سئوال این است که علت و لزوم این اختراع چه بوده است؟ وانگهی تصورات و برداشتهای غلط از امکاناتی که در این کشف جدید نهفته، نه تنها ممکن است مانع تکامل و پیشرفت سینما- بهعنوان یک هنر- بشود، بلکه تمام معیارهای متعالی مرسوم و ارزندهئی را هم که در جهت ایجاد بنای این هنر، مدون و مقرر شده و تا امروز نیز شکل کاملی بهخود گرفته است تهدید بهنابودی میکند.
در حال حاضر فیلمهائی که بیشتر از تصاویر و حالتهای بصری استفاده میکنند تأثیری نیرومند و عمیق از خود در بیننده بهجا میگذارند و اینگونه فیلمها درمیان هنرهای دیگر حقاً جای معتبر و پرارزشی یافتهاند.
روشن است که مفاهیم اساسی و بنیادیئی که سینما را بهچنین حیطهئی از قدرت و تاثیرگذاری ژرف کشانیده، فقط و فقط عامل تدوین (مونتاژ) است. اظهار این نکته که مونتاژ تنها عامل مؤثر بر بیننده است، موضوعی است مسلم که فرهنگ جهانی سینماتاکنون با توجه بهفیلمهای ساخته شده، حقانیت و صحت آن را به اثبات رسانیده است.
موفقیت سینمای شوروی در بازارهای جهانی مدیون روشهای جدید مونتاژی است که برای نخستین بار در این دوره از فیلمهای ما آشکار شد و با حالتی شکوهمند اجزای واقعیت را سخت بههم متصل کرد.
بنابراین برای اشاعه و گسترش بیشتر سینما، آن لحظههائی مهم خواهد بود که بهروشهای مونتاژ و مفاهیم مربوط بهآن از لحاظ مؤثر بودن در بینندهٔ فیلم، قدرت و وسعت بیشتری بهآن داده شود. بررسی هرگونه کشف جدید از این نظر، مفهوم و اهمیت رنگ و فیلم چندبُعدی را نسبت به گسترهٔ اهمیت و معنای «صدا» نشان میدهد.
ضبط صدا یک اختراع دوجانبه است و احتمال داردکهاستفادهٔ بیرویه از آن با کوچکترین مقاومت و مخالفتی روبهرو شود. و این امر بهطور روز افزونی گسترش یابد تا این که صدا در فیلم مبدل بهپدیده ووسیلهئی شود که جز اقناع کنجکاوی و خواستهای ساده و سطحی تماشاگر فیلم مصرف دیگری نیابد.
در این صورت، موضوع بهرهبرداری تجاری از پرفروشترین کالایموجود(یعنی فیلم ناطق ) مسلم میشود و بدین طریق، عامل صوت از نظر کاربرد هنریش صرفاً تا حد تأثیر طبیعی خود، پیشرفت بیشتری نخواهد کرد. زیرا در این حالت، صدا باید مطابقت دقیقی با حرکت روی پرده باشد و خطای بینائی معینی را از گفتوگو و گفتار افراد یا صدای اشیاءو غیره فراهم آورد.
این نکته مسلم است که مفاهیم و معیارهای دورهٔ نخست سینما( سینمای صامت) مانع از پیشرفت این هنر نیست وو بهارزشهای آن نیز خدشهئی نمیرساند، بلکه این دورهٔ جدید (سینمای ناطق) چون جایگزینی دورهٔ پیشین شود، با استفادهٔ بیرویه و نامعقولی که از امکانات فنی آن میکنند، اصالت و خلوص دورهٔ سینمای صامت را محو و نابود میکند. در این حال، سینمای ناطق صرفاً وسیلهئی میشود برای ضبط درامهای خوش ساخت و آراسته، و بدین طریق میتوان پیشبینی کرد که سینما در آینده وسیلهئی برای ثبت و ضبط تصاویری ازاجراهای تئاتری و قطعات نمایشی خواهد شد.
استفاده از صدا بدین طریق ، فرهنگ تدوین (مونتاژ)را بهنابودی میکشد.الحاق و پیوستگی صدا بهقطعهٔ بصری تدوین (شات – نما) خاصیتی بهصوت میبخشد که اهمیت آن را تا یک قطعهٔ بصری و تصویری افزایش داده و مفهومی مستقل و مجزا بهآن خواهد داد و بیشک این موضوع لطمهٔ جبرانناپذیری بهمفهوم هنر تدوین میزند. زیرا در این حالت قطعات صدانه تنها نمیتوانند بهمثابهٔ قطعات بصری (شات – نما) عمل کنند، بلکه آنها را بههم نزدیک و متصل میکنند.
فقط آستانهٔ کنترپوانی از صوت در رابطه با قطعات بصری تدوین میتواند از عهدهٔ حل مسایل جدیدی و نحوهٔ مونتاژ و امکانات آن در فیلم ناطق برآید و بدین طریق قادر است مفهوم نهائی تدوین را گسترش داده و بهکمال برساند.
در اولین کار تجربی، صدا باید مستقیماً در جهت طول خطوط مجزا و جدا از ناهمزمانیِ با قطعات تصری هدایت شود و این تنها روشی است که منجر به خلق یک کنترپوان ارکستری از تصاویر و پدیدههای سمعی و بصری میشود و بدین طریق همراهی تصویر با صدا را بهشکل ملموس و محسوسی بهاثبات میرساند.
این کشف جدید، در تاریخ هنر فیلم، امری تصادفی نیست بلکه علت پیدایش آن راههای بنیادی و ارگانیکی است که تماماً بهبنبستهای گذرناپذیر منتهی میشود و بهنظر میرسد که همهٔ این موانع بهطور نومیدکنندهئی، سدّی در مقابل اشاعهٔ سینمای پیشرو و (آوانگارد) ایجاد کند.
نخستین مانع بزرگ زیرنویس و تمام کوششهای بیهودهئی است که به نحوی بهترکیب و آمیختگی تدوین مربوط میشود. (در مورد مفهوم قطعهها تدوین تاکنون کم و بیش با تعاریف متفاوتی روبهرو بودهایم. عدّهئی آن را معادل عبارات و حتی کلمات میدانند.از این گذشته، طرز تلقی از این مفهوم تاکنون آن قدر ابتدائی و ناشیانه بوده است که حتی بعضی جای آن را با حرکت دوربین انیمیشن(animation) نیزعوض کردهاند.
مانع دوم، قطعات توضیحی است که بهترکیب و بافت تدوین تحمیل میشود و عملاً ضرب (تمپو) آن را کند میکند. (مثلاً نماهای درشت از صورت و اشیاء که باید بهعنوان عامل توضیحدهنده در لابلای تصاویر اصلی گنجانده شود.). مسایل مربوط بهاندیشه و داستان فیلم نیز هر روزه پیچیدهتر میشود.تلاش برای حل این مسایل بهوسیلهٔ روشهای بصری و تدوین بهتنهائی یا بهمسایل حل نشدنی منجر میشود یا بهکارگردان فشار میآورد که بهایجاد و ارائه یک تدوین خیالی و انتزاعی متوسل میشود و بدین طریق نتایج و عواقب ترسناکی چون بیمعنائی،ارتجاعی بودن،زوال و فساد گریبانگیرش شده راه را بر او میبندد. مسألهٔ مهم این است که در فیلم ناطق، صدا بهمثابهٔ عنصر تدوین، خودنمائی میکند. پس صدا عاملی است که باید جدا از تصویر بهآن نگاه کرد. بنابراین ضرورت معرفی و تشریح مفاهیم جدید و پیچیده با بیان افراطی احساس میشود، که در حال حاضر بهعلت فقدان امکانات، ما را با مشکلترین مسایل فنی فیلم ناطق روبهرو میکند. وانگهی با ساخته شدن فیلمهای ناقص و کامل نشدنیئی که فقط با تصاویر و حالتهای بصری رابطه برقرار میکند اِشکال کار ما را در قبال رقابت با سینمای ناطق تجاری افزایش داده این فشار را دو چندان میکند.
روش کنترپوانی صدا و تصویر، نه تنها سینمای بینالمللی را از خواب بیدار میکند، بلکه اهمیت آن را، از نظر فرهنگی تا حد بیسابقهئی بالا میبرد. از این گذشته کاربرد زبان فیلمهائی که با این روش ساخته میشود،تنها بهبازارهای ملی محدود نمیشود بلکه امکانات عظیمی را نیز بهوجود میآورد که هرگز قبل از آن برای بیان و طرح اندیشهئی جهانی از طریق سینما، سابقه نداشته است.
از کتاب «فیلم فرم» نوشته سرگئی آیزنشتاین ترجمهٔ احمد ضابطی جهرمی امضاء کنندگان سرگئی .م. آیزنشتاین وزولود.ای. پودفکین گریگوری .و. آلکساندروف