بیان آماری وضع حاشیه‌نشینان

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۶۴



گردآوری

محمدرضا حسینی کازرونی

هوشنگ قلعه گلابی



این گزارش در اسفند سال ۱۳۵۲ با استفاده از پژوهش‌هائی که در بخش مطالعات شهری موسسه تحقیقات اجتماعی انجام شده بود تهیه شده است. این پژوهش‌ها عبارت است از:

۱- حاشیه نشینان تهران - بهمن ماه ۱۳۵۰
۲- کپر نشینان بوشهر - مرداد ماه ۱۳۵۱
۳- حاشیه نشینان بندر عباس - بهمن ماه ۱۳۵۱
۴- حاشیه نشینان همدان و کرمانشاه - اردیبهشت ماه ۱۳۵۲
۵- حاشیه نشینان اهواز - مهرماه ۱۳۵۲

این گزارش در واقع جمع‌بندی مسائل و دستاوردهائی است که در این پژوهش‌ها بررسی و نوشته شده است. شکی نیست که امروزه ابعاد آماری زندگی حاشیه نشینان آن‌گونه نیست که در این گزارش آمده است. اما از آن‌جا که این گزارش با اتکاء به‌مقوله‌های آماری تصویری از زندگی حاشیه‌نشینان به‌دست می‌دهد مهم است چرا که اطلاعات ما از این گروه، امروزه هم ناچیز است. این حاشیه‌نشینان امروز هم یکی از گروه‌های محروم اجتماعی‌اند که در واقع نه شهر‌ی‌اند و نه‌روستائی، یعنی شهر نه آنان را در خود جذب کرده است و نه از خود رانده است. و این حالت فقط مربوط به‌نوع مسکن با موقعیت مکانی سکونت این افراد نیست بلکه آنان در همهٔ جنبه‌های اقتصادی - فرهنگی و اجتماعی زندگی خود با این حالت «نه‌ شهری و نه روستائی» دست بگریبانند

(کتاب جمعه)


  • تعریف حاشیه‌نشین: قبل از بررسی جامع و همه جانبهٔ وضع حاشیه‌نشینان، با توجه به‌نحوهٔ تصرف محل سکونت، نوع مسکن را ضابطهٔ تشخیص جامعهٔ حاشیه‌نشین در نظر می‌گرفتند. اما در عمل مشاهده شد که برای شناسائی حاشیه‌نشینان محدود کردن «نوع مسکن و نحوهٔ تصرف» ملاک جامعی نیست. زیرا کسان دیگری از قبیل کوره‌نشین‌ها، یعنی ساکنان اطاق‌های کوره‌ها، بودند که با رضایت مالک یا کارفرما در مسکن‌هائی غیر از آلونک، زاغه و چادر سکونت داشتند و از نظر نوع مسکن باید جزو جامعهٔ حاشیه‌نشین به‌حساب آیند. بنابراین تصمیم گرفته شد که «کیفیت و نوع مسکن، بدون در نظر گرفتن وضع حقوقی سکونت،» ملاک تشخیص باشد. بر این مبنا «حاشیه‌نشین شهری» به‌خانوارهائی اطلاق می‌شود که مسکن آنان یکی از این مکان‌ها باشد:


۱. آلونک: مسکن یک اطاقی که با مصالح کهنه و نامتعارف، معمولاً آجر و سنگ و گل و قوطی و حلبی سرهم بندی شده باشد.
۲. زاغِه: محل سکونتی است که در آن مصالحی به‌کار نرفته و پائین‌تر از سطح زمین یا در دیوارهٔ گود یا کوه کنده شده باشد [چیزی به‌گونهٔ «بوم کند»].
۳. کَپَر: محل سکونتی که بادله و حصیر و خشت، یا حصیر خالی ساخته شده باشد.
۴. چادر: شامل چادر کامل و یا چادرهائی که با پارچه، نایلون و مواد مشابه دیگر سرهم بندی شده باشد.
۵. اطاق: محل سکونتی است از خشت و گل و آجر که به‌صورت منظم ساخته شده باشد و امّا شکل و کیفیت آن از خانه‌های معمولی شهرها کاملاً متمایز است.
۶. قَمیر: محل سکونتی است که از قمیرهای (محل چیدن و پختن خشت) واحدهای کوره‌پزی متروک به‌وجود آمده باشد.
۷. زیرزمین: محل سکونتی است که در پائین‌تر از سطح زمین ایجاد شده و در ساخت آن مصالح به‌کار رفته باشد.
۸. مقبره: اطاق‌هائی است که در صحن امامزاده ساخته شده‌باشد، که هم محل دفن مردگان است هم محل سکونت زندگان.
۹. کَرگین: محل سکونتی است که دیوارهای آن با مصالح ساختمانی - معمولاً خشت و گِل - و سقف آن با حصیر و مشابه آن ساخته شده باشد.
۱۰. دیواره‌کپری: محل سکونتی که با سرهم‌بندی مصالح ساختمانی - بلوک سیمانی یا خشت و گل - ساخته شده و در مقابل آن سایبانی از حصیر و مشابه قرار داشته یا به‌وسیلهٔ حصاری از حصیر و مشابه آن محصور شده باشد.
۱۱. پاشلی: نوعی کپر با دیوارهٔ سنگی و طاق حصیری.
۱۲. زمین بی‌حصار و بی‌سرپناه: تعداد کمی از حاشیه‌نشینان، لااقل در فصل تابستان، «بیخانمان»اند و در زمین‌های بی‌سرپناه زندگی می‌کنند.

جمعیت و خانوار در کلّ مناطقی بررسی[۱] شده ۱۰۱۲۲ خانوار حاشیه نشین با ۴۸۲۶۷ نفر جمعیت سرشماری شده‌اند. در بین این شهرا تهران بزرگ با ۳۷۸۰ خانوار حاشیه‌نشین در مرتبه اول، همدان با ۲۷۶ خانوار حاشیه‌نشین در مرتبه آخر قرار گرفته‌اند. بعد از تهران، به‌ترتیب بندرعباس (۲۶۸۰ خانوار)، اهواز (۲۳۹۲ خانوار)، کرمانشاه (۵۸۲ خانوار) و بوشهر (۴۰۲ خانوار) می‌آیند. جمعیت حاشیه‌نشین شهرهای مذکور، به‌ترتیب تهران بزرگ ۱۸۵۲۲، اهواز ۱۲۶۹۴، بندرعباس ۱۱۳۴۶، کرمانشاه ۲۵۵۸، بوشهر ۱۹۸۶ و همدان ۱۲۶۱ نفر است.

باید توجه داشت که نسبت خانوارهای حاشیه‌نشین به‌کل خانوارها در هر شهر بیان‌گر ترتیب دیگری است: این نسبت در بندرعباس ۲۷ (مرتبه اول) در تهران ۱۰/۵ (مرتبهٔ آخر) است. در شهرهای دیگرِ بوشهر ۷، اهواز ۴، همدان ۱،و کرمانشاه ۱ است.

مقایسهٔ ابعاد خانوار در حاشیه‌نشین ومتن‌شهر، به‌استثنای تهران، نشان می‌دهد که خانوار‌های حاشیه‌نشین کم جمعیت‌ترند. متوسط حجم خانوار در مناطق حاشیه‌ئی بوشهر ۵، اهواز ۵، همدان ۴/۶، کرمانشاه ۴/۴، و بندرعباس ۴/۳ است.

میانگین افراد خانوار در متن شهر‌های مذکور، به‌ترتیب، ۵/۱، ۶، ۵، ۵/۱ و ۴/۹ است. میانگین افراد خانوار در تهران بزرگ ۴/۸ و حاشیه ۴/۹ است.


  • منشأ جغرافیائی: به‌خلاف آنچه گفته‌اند همهٔ حاشیه‌نشینان مهاجران جدید روستاها نیستند. این مطلب در مورد حاشیه نشینان بندرعباس، بوشهر و همدان به‌وضوح دیده می‌شود: چون حتی اگر فقط رؤسای خانوارها را منظور کنیم باز نسبت متولدین رؤسای خانوار حاشیه‌نشین خود شهر برای شهرهای مذکور به ترتیب ۲۴/۶، ۲۵/۰ و ۱۸/۵ است. معهذا منشأ ۸۰/۵ درصد رؤسای خانوار حاشیه‌نشین «مناطق مطالعه شده[۲]» روستاها است که ۳۱/۶ درصد از روستاهای اطراف شهر مورد مطالعه و بقیه از روستاهای سایر شهرستان‌ها به‌شهرهای مورد بررسی مهاجرت کرده‌اند. (جدول ۱)
اگر ملاک قضاوت همه افراد خانوار باشد، ضعف نظری که به‌آن اشاره شد آشکارتر است. چون در این صورت ۴۵ درصد حاشیه‌نشینان متولدان همان شهرند و ۵ درصد آنان از شهرهای دیگر به‌آن مهاجرت کرده‌اند. (جدول ۲)
در هر حال اکثر حاشیه‌نشینان سال‌ها است ساکن شهرند: ۶۱/۶۶ درصد رؤسای خانوارهای حاشیه‌نشین که در شهر متولد نشده‌اند بیش از ۱۰ سال است که در شهر مورد بررسی سکونت دارند و بحق بومی آن به‌شمار می‌روند. (جدول ۳)
میانگین سال‌های اقامت رؤسای خانوار مهاجر حاشیه‌نشین در همدان ۲۲، کرمانشاه ۱۸، اهواز ۱۶ و بندرعباس ۱۳ سال است. (که دراین بررسی مراد از آن «شغل پدر رئیس خانوار» است.)


  • منشأ اجتماعی: هرچند منشاء اجتماعی تعداد نسبتاً زیادی از حاشیه‌نشینان - حدود ۶۳ درصد - از قشرهای گوناگون دهقانی است اما به‌خلاف آنچه مشهور است قشرهای مزبور در خوش نشینان، یعنی روستائیان بی‌زمین و بدون نسق، خلاصه نمی‌شود.
زیرا نزدیک به ۳۲ درصد حاشیه‌نشینان نسب از دهقانان صاحب نسق و سهم بَر (رعایای سابق) و ۱۸/۴ درصد از خرده مالکان دارند. فقط ۱۰/۷ درصد حشیه‌نشینان از فرزندان خوش نشینانند، یعنی کارگر کشاورزی و چوپان منشأ اجتماعی ۳۷ درصد حاشیه‌نشینان لایه‌های زیرین قشرهای گوناگون طبقه کارگر و طبقه متوسط قدیم است. البته این را هم بگوئیم که اطلاع ما از شغل پدر محدود است به‌آخرین شغل او، و این شغل الزاماً همان شغلی نیست که در زادگاهش داشته است. نتیجه آن که از این ۳۷ درصد احتمالاً عده زیادی قبلاً وابسته به‌یکی از قشرهای دهقانی بوده‌اند که بعد از مهاجرت تغییر شغل داده به‌فعالیت‌های غیر کشاورزی پرداخته‌اند. (جدول ۴)


  • سواد: میزان سواد در بین حاشیه‌نشینان فوق‌العاده پائین است. حال اگر نسبت با سوادان جامعه حاشیه‌نشین را با متن شهر مقایسه کنیم این اختلاف بیش‌تر نمایان می‌شود:
از جمعیت حاشیه‌نشین ۷ سال به‌بالای اهواز ۲۷ درصد با سواداند. حال آن که این نسبت برای کل شهر بیش از ۵۵ درصد است[۳]. نسبت باسوادان حاشیه‌نشین بندرعباس ۲۴، همدان ۳۲، و کرمانشاه ۳۷ است. در بوشهر نسبت باسوادان حاشیه‌نشین به‌کل نفوس این گروه با احتساب محصلان از ۱۷ درصد تجاوز نمی‌کند و با حذف محصلان این نسبت به‌کم‌تر از ۱۱ درصد تنزل می‌کند. اکثریت قریب به‌اتفاق محصلان، در دورهٔ ابتدائی و مابقی در دورهٔ راهنمائی و دبیرستان تحصیل می‌کنند. در اهواز ۹۰ درصد محصلان در کلاس‌های ابتدائی و ۱۰ درصد بقیه در دورهٔ راهنمائی و دبیرستان مشغول تحصیل‌اند. این نسبت‌ها به‌ترتیب برای بندرعباس ۷۹ و ۲۱، بوشهر ۷۸ و ۲۲ و همدان و کرمانشاه ۷۶ و ۲۴ است.
تفکیک محصلان در جمعیت حاشیه‌نشین برحسب جنس بیانگر این مطلب است که درصد محصلان ختر، در مقایسه با محصلان پسر کم‌تر است. نسبت محصلان دختر در همدان ۲۴، اهواز ۳۰ و کرمانشاه ۴۱ است.
  • مهارت شغلی: مهارت حاشیه‌نشینان بیش‌تر در شاگردی کارهای فنی است، چون مکانیکی و جوشکاری، سیم کشی، کارهای ساختمانی، آشپزی، خیاطی، رانندگی، سفیدگری و قالیبافی. اگر نسبت افراد دارای مهارت را به‌جمعیت ۱۰ سال به‌بالا در نظر بگیریم، بالاترین نسبت (۵۳ درصد) به‌همدان و کم‌ترین نسبت (۹ درصد) به‌بوشهر تعلق دارد. این نسبت برای تهران ۲۲، اهواز ۱۹، کرمانشاه ۱۵ و بندرعباس ۱۲ است. باید توجه داشت که نسبت افراد دارای مهاجرت به‌جمعیت فعال (شاغل + بیکار در جست و جوی کار) در همدان ۷۷، تهران ۳۶ و بوشهر ۱۸ است.
ذکر این نکته لازم است که نباید تصور کرد که همهٔ کسانی که در کاری مهارت دارند، در صورت اشتغال، لزوماً شاغل همان رشته‌هائی‌اند که به‌مهارت‌شان بستگی دارد. در بندرعباس ۴۷ درصد شاغل در کاری‌اند که در آن مهارت دارند و ۳۱ درصد به‌کارهائی اشتغال دارند که با مهارت‌شان رابطه‌ئی ندارد. ۲۲ درصد هم مهارت دارند امّا کار نمی‌کنند، مثل خانه‌دارها و بیکاران. این نسبت‌ها به‌ترتیب برای اهواز ۸۲، ۸، ۱۰، همدان ۶۹، ۹، ۲۲ و کرمانشاه ۵۰، ۸، ۴۲ است. محل کارآموزی قاطبهٔ آن‌ها روستای زادگاه یا شهری است که در آن اقامت دارند.


  • وضع فعالیت: قریب ۳۳ درصد کل حاشیه نشینان از نظر اقتصادی فعالند. حدود ۳۰ درصد شاغل و ۳ درصد بیکار (یعنی کسانی که در جست و جوی کارند). بدین ترتیب، ملاحظه می‌شود بار تکفل سنگین است و یک نفر بار تأمین معیشت ۳ تا ۴ نفر را به‌دوش می‌کشد. بالاترین نسبت جمعیت فعال (۴۴ درصد) متعلق به‌حاشیه‌نشینان همدان و پائین‌ترین آن (۲۶ درصد) متعلق به‌اهواز است. این نسبت برای تهران ۴۱، کرمانشاه ۳۱، بوشهر ۲۷، اهواز ۲۴ و بندرعباس ۲۲ است، که نشان می‌دهد در بندرعباس و اهواز هم بار تکفل سنگین‌تر است یعنی به‌طور متوسط در هر خانوار ۴ تا ۵ نفری فقط یک نفر شاغل است. (جدول ۵)


  • شغل: بیش‌تر، یعنی ۵۶ درصد، کارگران ساده و بدون تخصص‌اند. حدود ۲۱ درصد کارگر ماهر و نیمه ماهرند که مهارت بیش‌ترشان نیز در حد شاگردی کارهای تخصصی است. شاغلان مستقل، مانند کاسب‌ها و پیشه‌وران، در حدود ۱۴ درصدِ شاغلان‌اند، مابقی به‌کارهای کشاورزی، دامداری و متفرقه، نظیر مطربی، دعانویسی، گدائی و مشابه آن‌ها اشتغال دارند. (جدول ۶)