نامه سرگشادهٔ کانون نویسندگان ایران بهآقای دکتر ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهوری درباره سانسور و اختناق
الگو:در حال تایپ آقای رئیس جمهوری:
در این لحظات حساس و خطیر تاریخ کشور که سانسور بر کلیه شئون اجتماعی ما حکومت میکند و گوئی همه نیروهای حاکم برای بستن چاپخانه ها، آتش زدن کتابها، بیکار کردن کارگران صنعت چاپ کشور و دستگاه های انتشاراتی و مرعوب کردن نویسندگان انقلابی و آزادی خواهان بسیج شده اند. کانون نویسندگان به سائقه رسالت تاریخی خود وظیفه دارد نظریات اصولی و منطقی خود را در این زمینه با شما که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دربرابر مردم مسئولیت دارد، درمیان بگذارد.
حدود دو ماه پیش پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و در آستانه تصدی این مقام توسط جناب عالی، کانون نویسندگان ایران طی نامه سرگشادهئی نظریات خود را در زمینه مخالفت با سانسور و لزوم دفاع از آزادی بیان و اندیشه و پیروزی از یک سیاست آزادخبری و فرهنگی در جامعه به ویژه رسانه های گروهی با شما و مردم ایران درمیان گذاشت که در واقع انعکاسی از خواست های اساسی مردم ایران بود. انتظار این بود که جناب عالی با توجه به مواضعی که پیش از تصدی مقام ریاست جمهوری در زمینه آزادی های فردی و اجتماعی خصوصا مخالفت با سانسور و دفاع از آزادی اندیشه و بیان اختیار کرده بودید، یارویاور نویسندگان و کارگزاران فرهنگی جامعه در جهت تثبیت آزادی های مربوط به اندیشه و بیان و چاپ و نشر باشید و دستگاههای اجرائی کشور که مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران زیر نظر و مسئولیت شما کار می کند در دفاع از این آزادی ها و فراهم کردن زمینه تفاهم ملی و اعتلای فرهنگی کشور به کوشند.
آقای رئیس جمهوری:
امروز که حدود سه ماه از شروع مسئولیت جناب عالی در مقام ریاست جمهوری می گذرد نه تنها کمترین توجهی به درخواست های کانون که در نامه سرگشاده با جناب عالی در میان گذاشته شده بود، نشده است، بلکه همه چیز حاکی از آن است که جامعه ما بیش از پیش در جهت محو آزادی های فردی و اجتماعی، به ویژه آزادی های اندیشه و بیان و نشر و دیگر آزادی های فرهنگی پیش می رود. سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در نامه سرگشادهئی که خطاب به جناب عالی اخیرا منتشر کرد، نگرانی عمیق خود را از این جریان اختناقی که می رود بر تمامی حیات فرهنگی کشور ما تعمیم یابد، اظهار کرد، کار به جائی رسیده است که دیگر هیچ چاپخانه و ناشر و موزعی قادر به نشر و چاپ و توزیع که به مذاق گروههای حاکم مخالف با هرگونه آزادفکری و آزاداندیشی خوش نیاید، نیستند. به دنبال دستور اخیر دادستانی انقلاب اسلامی، هجوم عوامل مسلح کمیته ها و سپاه پاسداران به چاپخانه ها، و مراکز نشر و توزیع جرائد و مطبوعات و کتاب آغاز شده و صاحبان آنها مجبور گردیده اند که از چاپ و نشر و توزیه مطبوعاتی که دارای اجازه چاپ نباشند خودداری کنند ورنه محل کسب آنان تعطیل خواهد شد. عملا نیز تعدای از چاپخانه ها به همین بهانه ها تعطیل شده و عده ئی از کارگران چاپ توقیف شده اند. از سوی دیگر با دستورات کتبی و شفاهی که به کتاب فروشی ها و ناشران ابلاغ شده دستگاه ممیزی و بررسی موجود در گذشته که کار سانسور را بر عهده داشت عملا دوباره مشغول به کار شده است.
آقای رئیس جمهوری:
شدت و حدت خفقان و سانسور دامنه وی چنان وسیع پیدا کرده که حتی «اندیشه آزاد» ارگان کانون نویسندگان ایران که دو هفته یک بار منتشر می شد نیز از فشاروکارشکنی مصون نمانده است. به کلیه کسانی که دست اندرکار ماشین کردن، صفحه بندی، زینک کردن و چاپ و نشر و توزیع این نشریه بوده اند دستور داده شده که از تهیه و چاپ و توزیع آن خودداری کنند مگر آن که اجازه رسمی ارائه شود. در حالی که کانون نویسندگان ایران از طریق یکی از اعضای هیات دبیران خود تقاضای امتیاز را قریب سه ماه پیش از این تسلیم وزارت ارشاد ملی کرده و پرونده مربوط به آن در تاریخ 11/12/58 در همان وزارت خانه تکمیل شده است. به استناد همین تقاضا و با توجه به این که رسیدگی به چنین تقاضائی طبق قانون مطبوعات روال عادی خود را طی خواهد کرد، بود که کانون دست به انتشار نشریه آزاد زد و تا این تاریخ پنچ شماره از آن را منتشر کرد. اما با کمال تاسف وزارت ارشاد ملی نه تنها تا کنون پاسخی به تقاضای ما نداده بلکه عملا در پاسخ مراجعه نمایندگان ما مسئله را آینده ئی دور حواله می دهد و در واقع تعلیق به محال می کند. این ست نحوه برخورد وزارت ارشاد ملی در برابر تقاضای عادی و قانونی نویسندگان کشور برای داشتن نشریه ئی خاص خود که اکنون کار انتشار این نشریه مانند ده ها نشریه دیگر عملا متوقف مانده و کانون نویسندگان با همه سوابق خود در مبارزه با سانسور و اختناق ملی عملا بار دیگر دچار سانسور و اختناق شده که چون نیک بنگریم شدیدتر از گذشته است.
آقای رئیس جمهوری:
آیا گمان می رفت که آن همه تلاش و جانفشانی و مبارزه قهرمانانه مردم ایران در برابر سانسور و اختناق که در رژیم گذشته حاکم بود به چنین وضعی بینجامد؟ مگر خون هزاران نفر از مردم ایران در مبارزه با استبداد برای آن به زمین ریخته شد که جامعه ما بار دیگر دچار کابوس اختناقی، شدیدتر و همه جانبه تر از اختناق گدشته شود؟ شما که پیش از رسیده به ریاست جمهوری وعده جامعه وی آزاد را به مردم می دادید و با هر گونه سانسور و اختناق مخالفت می کردید، چگونه می توانید شاهد این اوضاع باشید و هیچ کونه اقدامی برای متوقف کردن چرخ اختناق که با قدرت تمام به حرکت درآمده است، نکنید؟
آقای رئیس جمهور:
ماهجوم به چاپخانه ها، جلوگیری از کسب و کار آزادانه دست اندرکاران چاپ و نشر و توزیع و نقض امنیت شعلی آنان، کوشش برای تثبیت دوباره گونه سانسور و اختناق را به شدت محموم میکنیم و از شما به عنوان مقام مسئول کشور می خواهیم که به تعهدات قبلی خود در زمینهٔ تأمین آزادی اجتماعی، به ویژه آزادی بیان و اندیشه و نشر، که محور تبلیغات انتخاباتی شما بود عمل کنید و نگذارید دست آوردهای انقلاب خونین مردم ایران در این زمینه نابود شود. ما خواستار آن هستیم که دستور اخیر دادستانی انقلاب اسلامی در زمینه ایجاد محدودیت برای چاپ و نشر لغو گردد و سایه شوم اختناق که می رود تا بار دیگر بر تمامی حیات فرهنگی و اجتماعی ما گسترده شود هم اکنون و هر چه زودتر از میان برداشته شود.
آقای رئیس جمهور:
آنان که وعده آزادی و عدالت اسلامی را به مردم ایران داده اند، با این گونه اقدامات اختناقی چه چیزی را می خواهند به اثبات برسانند؟ دستپاچگی و سراسیمگی و وحشت خود را از اندیشه های آزاد و آگاهی توده ها یا بی پایگی وعده های قبلی و عدم صداقت خویش را با مردم؟ ما صمیمانه و قاطعانه هشدار می دهیم که این شیوه های اختناقی هرگز به نتیجه نخواهد رسید و مردم بیدار و مبارز ایران هرگز اجازه نخواهند داد که دشمنان آزادی و تفکر سالم و سازنده میهنمان را به گورستان فکر و اندیشه مبدل کنند.
کانون نویسندگان ایران 20/2/1359