راه گورستان

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۸ صفحه ۷۱

در روشنای مقبرهٔ خانوادگی

این نسخهٔ جدید خیابان است

رؤیت شده به‌وحشت کابوس کهنه‌ئی.


تابوت سُرمه رنگ

بر شانه‌های همردهٔ بام‌ها

در شط پرستارهٔ شب در تلاطم است؛

شمعی به‌کف گرفته، روان‌های خوابگرد

سوسوزنان.

ترانهٔ محکومی را

تشییع می‌کنند.


در خفیه‌گاه‌های خیابان بی‌عبور

شلاق در کف ایستاده

به‌تاریکی

در پاس‌های شب

آنان مراقبند

به‌نزدیکی...

دشنام‌ها به‌لهجهٔ تازی است

و مرده می‌کشند سراسر

بر چشم بیمناک تماشاگر.


یک لحظه درگذرگاه.

از باد، بوی مستیِ ممنوع

می‌آید از حواشیِ خلوت

تا متن زندگی

تا روشنای مقبرهٔ خانوادگی...