ناظم حکمت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
| این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
بیمار است ناظم حکمت.
تا در این روز باد سرد
سرما نخورد
راه میرود و سینه اش را به روزنامهئی پوشانده است
در برف مرطوب
که خود به روزنامهئی میماند
خاکستری رنگ و زمزمهگر.
برگهای روزنامه زمزمه میکنند
بر سینهی شاعر زمزمه میکنند حوادث
برگها، برگهای درختان، در استانبول زمزمه میکنند.
دیدهاید در دکهی قصابان
در روزنامههای لکه دار از خون
که جگر را و دل را
و دیگر بریدهها یا اندرونهها را بستهبندی میکنند؟
قلب را در قفسش دیدهاید
در قفسهی صدریش
که گویی زیر زره میتپد،
زیر خطوط سربی روزنامهها؟
آندرهی وزونه سینسکی (شاعر روس) A-VOZNESSENSKI