چند شعر از «جان میلز»: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
[[رده:محمود کیانوش]] | [[رده:محمود کیانوش]] | ||
− | جان میلز شاعر انگلیسی است که زندگی خود را بیشتر در مشرق زمین گذرانده و بهاغلب کشورهای آسیائی مسافرت کرده است؛ از این رو٬ بیشتر از محیط و زندگی مرد این سامان تأثیر گرفته است. بهعلت اقامت طولانی که در کشور ژاپن داشته شکل و مضمون اشعار او بیشتر رنگ ترانهها و اشعار ژاپونی را دارد. یعنی اشعار او غالباً عبارت از ترانههای کوچکی است که انسان و طبیعت را در یک | + | جان میلز شاعر انگلیسی است که زندگی خود را بیشتر در مشرق زمین گذرانده و بهاغلب کشورهای آسیائی مسافرت کرده است؛ از این رو٬ بیشتر از محیط و زندگی مرد این سامان تأثیر گرفته است. بهعلت اقامت طولانی که در کشور ژاپن داشته شکل و مضمون اشعار او بیشتر رنگ ترانهها و اشعار ژاپونی را دارد. یعنی اشعار او غالباً عبارت از ترانههای کوچکی است که انسان و طبیعت را در یک لحظهٔ گذرا توصیف میکند. |
چهارسال پیش٬ مجموعه اشعار او بهنام «سواحل سیمگون» در ژاپن منتشر شد. و هماکنون مجموعه دیگر او بهنام «آفتاب و برف» در انگلستان در دست چاپ است. جان میلز چند سال است که در ایران بهسر میبرد و اکنون معلم ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران است. | چهارسال پیش٬ مجموعه اشعار او بهنام «سواحل سیمگون» در ژاپن منتشر شد. و هماکنون مجموعه دیگر او بهنام «آفتاب و برف» در انگلستان در دست چاپ است. جان میلز چند سال است که در ایران بهسر میبرد و اکنون معلم ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران است. | ||
سطر ۴۶: | سطر ۴۶: | ||
:::خاموش و عریان بر پای میمانند. | :::خاموش و عریان بر پای میمانند. | ||
− | ::: | + | :::{{تک ستاره}} |
:::در شهر سرد کویر | :::در شهر سرد کویر | ||
سطر ۵۶: | سطر ۵۶: | ||
:::میپژمرد و سخت میشود | :::میپژمرد و سخت میشود | ||
− | ::: | + | :::{{تک ستاره}} |
:::تا کی میتواند | :::تا کی میتواند | ||
سطر ۶۶: | سطر ۶۶: | ||
:::تحمل کند؟ | :::تحمل کند؟ | ||
− | ::: | + | :::{{تک ستاره}} |
:::آیا میتواند | :::آیا میتواند | ||
سطر ۷۸: | سطر ۷۸: | ||
:::سپری کند؟ | :::سپری کند؟ | ||
− | {{ | + | :::::::::::::::{{کوچک}}تهران ـ مارس ۱۹۵۸{{پایان کوچک}} |
− | تهران ـ مارس ۱۹۵۸ | ||
− | {{پایان | ||
'''۳''' | '''۳''' | ||
سطر ۱۰۰: | سطر ۹۸: | ||
:::نمناک از عشق | :::نمناک از عشق | ||
− | :::تنها شبیه باران | + | :::تنها شبیه باران بود، |
:::شباهتی که من | :::شباهتی که من | ||
سطر ۱۰۷: | سطر ۱۰۵: | ||
:::از آن بیخبر بودم. | :::از آن بیخبر بودم. | ||
+ | |||
+ | :::{{تک ستاره}} | ||
+ | |||
+ | :::در آفتاب ماندم | ||
+ | |||
+ | :::به انتظار آنکه بیائی؛ | ||
+ | |||
+ | :::بانتظار ماندم تا باد | ||
+ | |||
+ | :::در سینهٔ برگها آه انگیخت، | ||
+ | |||
+ | :::تا علفها شتابناک دویدند | ||
+ | |||
+ | :::و درختان سر فرود آوردند | ||
+ | |||
+ | :::در هوای سرد. | ||
+ | |||
+ | :::لرزشی در من خزید | ||
+ | |||
+ | :::و چشمانم نمناک شد | ||
+ | |||
+ | :::با نمی که | ||
+ | |||
+ | :::از باران نبود. | ||
+ | |||
+ | :::{{تک ستاره}}{{تک ستاره}}{{تک ستاره}} | ||
+ | |||
+ | :::هنگامی که رشتهٔ باران گسست | ||
+ | |||
+ | :::برگها را شاداب | ||
+ | |||
+ | :::و علفها را سبز بجا نهاده بود | ||
+ | |||
+ | :::خورشید زمین را روشن کرد، | ||
+ | |||
+ | :::چهرهٔ گلها را خشکاند | ||
+ | |||
+ | :::و گیاهان را آرامش داد؛ | ||
+ | |||
+ | :::به هر چیز در هر جا | ||
+ | |||
+ | :::زندگی نو بخشید. | ||
+ | |||
+ | :::من به عبث در انتظار تو ماندم | ||
+ | |||
+ | :::زیرا که باران همچنان بر گونههایم میلغزید. | ||
+ | |||
+ | :::::::::::::::{{کوچک}}تهران ـ مه ۱۹۵۹{{پایان کوچک}} | ||
'''۴''' | '''۴''' | ||
− | ''' | + | '''مینیاتورساز ایرانی''' |
− | :::ماه نو دمیدهای در میان درختان | + | :::ماه نو دمیدهای در میان درختان مینهد |
:::و ستارگان زردفامی در میان برگها میافشاند؛ | :::و ستارگان زردفامی در میان برگها میافشاند؛ | ||
سطر ۱۱۸: | سطر ۱۶۴: | ||
:::آه انسان را میشنود٬ و با اعجاز٬ تصویر او را | :::آه انسان را میشنود٬ و با اعجاز٬ تصویر او را | ||
− | :::همچون خیالی گذرا در | + | :::همچون خیالی گذرا در نسیم، میپردازد. |
+ | |||
+ | :::::::::::::::{{کوچک}}خرمشهر ـ مارس ۱۹۵۸{{پایان کوچک}} | ||
− | + | :::::::::::::::'''ترجمهٔ محمد کیانوش''' | |
− | |||
− |
نسخهٔ ۱۱ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۵۹
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
جان میلز شاعر انگلیسی است که زندگی خود را بیشتر در مشرق زمین گذرانده و بهاغلب کشورهای آسیائی مسافرت کرده است؛ از این رو٬ بیشتر از محیط و زندگی مرد این سامان تأثیر گرفته است. بهعلت اقامت طولانی که در کشور ژاپن داشته شکل و مضمون اشعار او بیشتر رنگ ترانهها و اشعار ژاپونی را دارد. یعنی اشعار او غالباً عبارت از ترانههای کوچکی است که انسان و طبیعت را در یک لحظهٔ گذرا توصیف میکند.
چهارسال پیش٬ مجموعه اشعار او بهنام «سواحل سیمگون» در ژاپن منتشر شد. و هماکنون مجموعه دیگر او بهنام «آفتاب و برف» در انگلستان در دست چاپ است. جان میلز چند سال است که در ایران بهسر میبرد و اکنون معلم ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران است.
۱
پنجره
- از درون پنجره
- بر آبها مینگرم
- و خورشید سرخ فامرا
- در سینه مهی لطیف میبینم
۲
تهران
- کوهساران شمال
- بهنگام گرمای روز
- در برابر آفتاب
- سایهای بر شهر نمیافکنند
- و شبانگاه
- خاموش و عریان بر پای میمانند.
- *
- در شهر سرد کویر
- در خاموشی شب
- قلب من٬ که روزش خشکانده است
- میپژمرد و سخت میشود
- *
- تا کی میتواند
- رنج روز را تاب آورد
- و حمله تند خشکی را
- تحمل کند؟
- *
- آیا میتواند
- در شهر کویر
- در میان کوهساران شمال
- شکنجه سکوت سر شبانگاهی را
- سپری کند؟
- تهران ـ مارس ۱۹۵۸
۳
انتظار
- باران در میان برگها همهمه میکرد
- همچنانکه من تنها نشسته بودم.
- هنگامی که خورشید پرتو میافشاند
- نمیتوانستم باران را وصف کنم؛
- آنچه بود حرارت بود.
- چشمان میشی تو
- نمناک از عشق
- تنها شبیه باران بود،
- شباهتی که من
- بهنگام پرتو افشانی خورشید
- از آن بیخبر بودم.
- *
- در آفتاب ماندم
- به انتظار آنکه بیائی؛
- بانتظار ماندم تا باد
- در سینهٔ برگها آه انگیخت،
- تا علفها شتابناک دویدند
- و درختان سر فرود آوردند
- در هوای سرد.
- لرزشی در من خزید
- و چشمانم نمناک شد
- با نمی که
- از باران نبود.
- ***
- هنگامی که رشتهٔ باران گسست
- برگها را شاداب
- و علفها را سبز بجا نهاده بود
- خورشید زمین را روشن کرد،
- چهرهٔ گلها را خشکاند
- و گیاهان را آرامش داد؛
- به هر چیز در هر جا
- زندگی نو بخشید.
- من به عبث در انتظار تو ماندم
- زیرا که باران همچنان بر گونههایم میلغزید.
- تهران ـ مه ۱۹۵۹
۴
مینیاتورساز ایرانی
- ماه نو دمیدهای در میان درختان مینهد
- و ستارگان زردفامی در میان برگها میافشاند؛
- آه انسان را میشنود٬ و با اعجاز٬ تصویر او را
- همچون خیالی گذرا در نسیم، میپردازد.
- خرمشهر ـ مارس ۱۹۵۸
- ترجمهٔ محمد کیانوش