بیدلیل: تفاوت بین نسخهها
جز |
جز |
||
سطر ۷۲: | سطر ۷۲: | ||
دفنه دوموریه در داستانهای خود ترحم و وحشت و عشق و نفرت را درهم میآمیزد و صحنههای مختلف زندگی را با زبانی ساده و بیپیرایه در برابر چشمهای ما قرار میدهد، سادهنویسی یکی از مشخصات بارز هنر نویسندگی اوست و درعین حال از لحاظ تحلیل مسائل روانی کمتر در زمان ما نظیری برایش میتوان پیدا کرد. | دفنه دوموریه در داستانهای خود ترحم و وحشت و عشق و نفرت را درهم میآمیزد و صحنههای مختلف زندگی را با زبانی ساده و بیپیرایه در برابر چشمهای ما قرار میدهد، سادهنویسی یکی از مشخصات بارز هنر نویسندگی اوست و درعین حال از لحاظ تحلیل مسائل روانی کمتر در زمان ما نظیری برایش میتوان پیدا کرد. | ||
− | داستان بیدلیل براساس یک اصل مسلم روانی نوشته شده و یکی از نظریههای معروف فروید را به سادهترین وجه برای ما تشریح و تحلیل میکند. در این داستان زنی خودکشی میکند و به نظر میرسد که خودکشی او هیچ دلیلی ندارد.. و نویسنده ما را قدمبهقدم با خود به گذشتهٔ این زن میبرد و پرده از رازهای جالب و تکان دهندهٔ زندگی او | + | داستان بیدلیل براساس یک اصل مسلم روانی نوشته شده و یکی از نظریههای معروف فروید را به سادهترین وجه برای ما تشریح و تحلیل میکند. در این داستان زنی خودکشی میکند و به نظر میرسد که خودکشی او هیچ دلیلی ندارد.. و نویسنده ما را قدمبهقدم با خود به گذشتهٔ این زن میبرد و پرده از رازهای جالب و تکان دهندهٔ زندگی او برمیدارد. دفنه دوموریه سال گذشته در مجلهٔ «ژورنال بانوان آمریکا - Ladies Home journal» نوشته بود: «بعد از ربکا بهترین داستانی که من نوشتهام داستان بیدلیل است.» |
− | + | {{چپچین}} | |
'''هوشنگ مستوفی''' | '''هوشنگ مستوفی''' | ||
تهران آذرماه ۱۳۴۰ | تهران آذرماه ۱۳۴۰ | ||
− | + | {{پایان چپچین}} | |
مری فارن Mary farren یک روز صبح ساعت یازده و نیم وارد اطاق اسلحهٔ {{نشان|۱}} شوهرش شد، هفتتیر او را برداشت و پر کرد و خود را با گلوله زد. پیشخدمت منزل صدای گلوله را در آشپزخانه شنید. او میدانست که در آن موقع روز «سر جان فارن Sir John Farren» در منزل نیست و برای ناهار هم مراجعت نخواهد کرد. پس هیچکس در اطاق اسلحه کاری نداشت. این بود که برای تحقیق به طرف اطاق مزبور رفت و در آنجا خانم فارن را دید که روی زمین غلطیده است و در خون خود غوطه میخورد. خانم فارن مرده بود. | مری فارن Mary farren یک روز صبح ساعت یازده و نیم وارد اطاق اسلحهٔ {{نشان|۱}} شوهرش شد، هفتتیر او را برداشت و پر کرد و خود را با گلوله زد. پیشخدمت منزل صدای گلوله را در آشپزخانه شنید. او میدانست که در آن موقع روز «سر جان فارن Sir John Farren» در منزل نیست و برای ناهار هم مراجعت نخواهد کرد. پس هیچکس در اطاق اسلحه کاری نداشت. این بود که برای تحقیق به طرف اطاق مزبور رفت و در آنجا خانم فارن را دید که روی زمین غلطیده است و در خون خود غوطه میخورد. خانم فارن مرده بود. | ||
==پاورقی== | ==پاورقی== | ||
− | #{{پاورقی|۱}} در اروپا و آمریکا متمولین و اعیان که عادت به شکار دارند اتاق مخصوصی برای نگهداری وسائل شکار خود دارند که آن را اتاق اسلحه یا اتاق شکار | + | #{{پاورقی|۱}} در اروپا و آمریکا متمولین و اعیان که عادت به شکار دارند اتاق مخصوصی برای نگهداری وسائل شکار خود دارند که آن را اتاق اسلحه یا اتاق شکار مینامند. «مترجم» |
[[رده:کتاب هفته]] | [[رده:کتاب هفته]] |
نسخهٔ ۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۲
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
دفنه دوموریه
Duphne du Maurier
خانم دفنه دوموریه از نویسندگان بزرگ انگلستان در زمان ماست. شاید اگر شما داستان ربکای او را خوانده باشید کافی باشد که بدانید این زن چه نویسندهٔ تونائیست و در داستاننویسی و خلق کردن طبایع و شخصیتهای مختلف چه قدرت و مهارتی دارد.
دفنه دوموریه در داستانهای خود ترحم و وحشت و عشق و نفرت را درهم میآمیزد و صحنههای مختلف زندگی را با زبانی ساده و بیپیرایه در برابر چشمهای ما قرار میدهد، سادهنویسی یکی از مشخصات بارز هنر نویسندگی اوست و درعین حال از لحاظ تحلیل مسائل روانی کمتر در زمان ما نظیری برایش میتوان پیدا کرد.
داستان بیدلیل براساس یک اصل مسلم روانی نوشته شده و یکی از نظریههای معروف فروید را به سادهترین وجه برای ما تشریح و تحلیل میکند. در این داستان زنی خودکشی میکند و به نظر میرسد که خودکشی او هیچ دلیلی ندارد.. و نویسنده ما را قدمبهقدم با خود به گذشتهٔ این زن میبرد و پرده از رازهای جالب و تکان دهندهٔ زندگی او برمیدارد. دفنه دوموریه سال گذشته در مجلهٔ «ژورنال بانوان آمریکا - Ladies Home journal» نوشته بود: «بعد از ربکا بهترین داستانی که من نوشتهام داستان بیدلیل است.»
هوشنگ مستوفی
تهران آذرماه ۱۳۴۰
مری فارن Mary farren یک روز صبح ساعت یازده و نیم وارد اطاق اسلحهٔ [۱] شوهرش شد، هفتتیر او را برداشت و پر کرد و خود را با گلوله زد. پیشخدمت منزل صدای گلوله را در آشپزخانه شنید. او میدانست که در آن موقع روز «سر جان فارن Sir John Farren» در منزل نیست و برای ناهار هم مراجعت نخواهد کرد. پس هیچکس در اطاق اسلحه کاری نداشت. این بود که برای تحقیق به طرف اطاق مزبور رفت و در آنجا خانم فارن را دید که روی زمین غلطیده است و در خون خود غوطه میخورد. خانم فارن مرده بود.
پاورقی
- ^ در اروپا و آمریکا متمولین و اعیان که عادت به شکار دارند اتاق مخصوصی برای نگهداری وسائل شکار خود دارند که آن را اتاق اسلحه یا اتاق شکار مینامند. «مترجم»