سکوت (آندرهیف): تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
[[رده:کاظم انصاری]] | [[رده:کاظم انصاری]] | ||
[[رده:مرتضا ممیز]] | [[رده:مرتضا ممیز]] | ||
+ | |||
+ | در یکی از شب های مهتابی ماه مه که بلبلان سرگرم نغمه سرائی بودند همسر ایگناتی (Ignaty) به اطاق شوهرش رفت. آثار رنج و محنت بر چهره اش نقش بسته بود. چراغ کوچک در دستش می لرزید. چون به نزدیک شوهر رسید شانه او را گرفت و گریه کنان گفت: | ||
+ | - پدر، برویم پیش ورا! | ||
+ | ایگناتی بی آنکه سر برگرداند از بالای عینک زیرچشمی به همسرش نگریست و آنقدر به وی خیره شد که همسرش دست آزاد خود را حرکت داد روی نیمکت کوتاهی نشست و گفت: | ||
+ | -راستی شما دو نفر ..... چقدر بی رحمید! | ||
+ | کلمه آخر را با تاکید خاصی ادا کرد و چهره مهربان و گوشتالودش از حرکتی دردناک و ناگوار زشت و بد ترکیب شد، گوئی می خواست با حرکت عضلات صورت نشان دهد که این مردم بی رحم |
نسخهٔ ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۲۷
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
در یکی از شب های مهتابی ماه مه که بلبلان سرگرم نغمه سرائی بودند همسر ایگناتی (Ignaty) به اطاق شوهرش رفت. آثار رنج و محنت بر چهره اش نقش بسته بود. چراغ کوچک در دستش می لرزید. چون به نزدیک شوهر رسید شانه او را گرفت و گریه کنان گفت: - پدر، برویم پیش ورا! ایگناتی بی آنکه سر برگرداند از بالای عینک زیرچشمی به همسرش نگریست و آنقدر به وی خیره شد که همسرش دست آزاد خود را حرکت داد روی نیمکت کوتاهی نشست و گفت: -راستی شما دو نفر ..... چقدر بی رحمید! کلمه آخر را با تاکید خاصی ادا کرد و چهره مهربان و گوشتالودش از حرکتی دردناک و ناگوار زشت و بد ترکیب شد، گوئی می خواست با حرکت عضلات صورت نشان دهد که این مردم بی رحم