تلخ!: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
{{در حال ویرایش}} | {{در حال ویرایش}} | ||
+ | پای آبله ز راه بیابان رسیدهام | ||
+ | بشمرده دانه دانه کلوخ خراب او | ||
+ | :::::برده به سر به بیخ گیاهان و آب تلخ. | ||
+ | در بر رخم مبند که غم، بسته هر دارم | ||
+ | دلخستهام به زحمت شب زندهداریم | ||
+ | :::::ویرانهام ز هیبت آباد خواب تلخ. | ||
+ | |||
+ | عیبم، مبین، که زشت و نکو دیدهام بسی | ||
+ | دیده گناه کردن شیرین دیگران | ||
+ | :::::وضع بیگناه دلشدگانی ثواب تلخ. | ||
+ | |||
+ | در موسمی که خستگیم میبرد ز جای | ||
+ | با من بدار حوصله، بگشای در ز حرف | ||
+ | :::::اما در آن نه ذره عتاب و خطاب تلخ | ||
+ | |||
+ | چون این شنید، بر سر بالین من گریست | ||
+ | گفتا: کنون چه چاره؟ بگفتم اگر رسد | ||
+ | :::::با روزگار هجر و صبوری، شراب تلخ. | ||
[[رده:کتاب هفته]] | [[رده:کتاب هفته]] |
نسخهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۶
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
پای آبله ز راه بیابان رسیدهام بشمرده دانه دانه کلوخ خراب او
- برده به سر به بیخ گیاهان و آب تلخ.
در بر رخم مبند که غم، بسته هر دارم دلخستهام به زحمت شب زندهداریم
- ویرانهام ز هیبت آباد خواب تلخ.
عیبم، مبین، که زشت و نکو دیدهام بسی دیده گناه کردن شیرین دیگران
- وضع بیگناه دلشدگانی ثواب تلخ.
در موسمی که خستگیم میبرد ز جای با من بدار حوصله، بگشای در ز حرف
- اما در آن نه ذره عتاب و خطاب تلخ
چون این شنید، بر سر بالین من گریست گفتا: کنون چه چاره؟ بگفتم اگر رسد
- با روزگار هجر و صبوری، شراب تلخ.