«در زیر این حقیقت شفّاف»: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۵: سطر ۵:
 
                 م ـ ع ـ سپانلو
 
                 م ـ ع ـ سپانلو
  
انبوه عابران و فروشندگان
+
انبوه عابران و فروشندگان
ظهر بهار و لحظه ی چشم انداز را
+
ظهر بهار و لحظه ی چشم انداز را
آکنده اند در همه سوی پیاده رو
+
آکنده اند در همه سوی پیاده رو
منشور آب میوه ها
+
منشور آب میوه ها
در آفتاب الوان ـ تبخیر می شود !
+
در آفتاب الوان ـ تبخیر می شود !
بیکاره ها ، مهاجرها ، کولی ها
+
بیکاره ها ، مهاجرها،کولی ها
سربازها که خواب سفر دارند
+
سربازها که خواب سفر دارند
با ریش ِ چند روزه و دمپائی
+
با ریش ِ چند روزه و دمپائی
در معبر بخار ِ گس ِ چای
+
در معبر بخار ِگس ِچای
بین بساط دستفروشان
+
بین بساط دستفروشان
از نی فروش با نی سحر آمیزش  
+
از نی فروش با نی سحر آمیزش  
تا فالگیر ، طوطی آینده
+
تا فالگیر ، طوطی آینده
پیوسته در غبار بهاری
+
پیوسته در غبار بهاری
انبوه می شوند و رها می شوند
+
انبوه می شوند و رها می شوند
تا با عبور فوج مدارس
+
تا با عبور فوج مدارس
تصویر را بر آشوبد
+
تصویر را بر آشوبد
صف های راه پیمایان
+
صف های راه پیمایان
فریاد ِ اعتصاب
+
فریاد ِاعتصاب
 
               ***
 
               ***
اینک پرنده باز
+
اینک پرنده باز
با چرخدستی اش
+
با چرخدستی اش
یک آسمان پرنده ی خشکیده را
+
یک آسمان پرنده ی خشکیده را
می آورد برای ِ فروش فصل
+
می آورد برای ِفروش فصل
و کودک محصل
+
و کودک محصل
و می گوید :«السلام آقا پرنده ها !»
+
و می گوید :«السلام آقا پرنده ها !»
 
                 ***
 
                 ***
این آسمان ِ تازه نفس می کشد
+
این آسمان ِتازه نفس می کشد
یک لحظه می نشیند باد
+
یک لحظه می نشیند باد
و آنگاه پر تلاطم تر می خواند
+
و آنگاه پر تلاطم تر می خواند
با برگ های نو رس ، با خرده ریز اعلان ها
+
با برگ های نو رس ، با خرده ریز اعلان ها
با اهتزاز بیرق جمهوری جدید .
+
با اهتزاز بیرق جمهوری جدید .
انگشت باد در کار است
+
انگشت باد در کار است
پرپر زنان به گشت می آید
+
پرپر زنان به گشت می آید
بین کتاب های کنار پیاده رو ؛
+
بین کتاب های کنار پیاده رو ؛
با حرکتی همآهنگ
+
با حرکتی همآهنگ
این چاپ های تازه ورق می خورند
+
این چاپ های تازه ورق می خورند
یک لحظه ، گاه ، عکس شهیدی
+
یک لحظه ، گاه ، عکس شهیدی
لبخند زن نمایان می گردد
+
لبخند زن نمایان می گردد
و روزهای ِ سال ورق می خورند
+
و روزهای ِسال ورق می خورند
در زیر این حقیقت شفاف .
+
در زیر این حقیقت شفاف .
 
                             28 / 1 / 58
 
                             28 / 1 / 58

نسخهٔ ‏۱۰ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۱۲

کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۸۲
 « در زیر این حقیقت شفاف »
                م ـ ع ـ سپانلو

انبوه عابران و فروشندگان ظهر بهار و لحظه ی چشم انداز را آکنده اند در همه سوی پیاده رو منشور آب میوه ها در آفتاب الوان ـ تبخیر می شود ! بیکاره ها ، مهاجرها،کولی ها سربازها که خواب سفر دارند با ریش ِ چند روزه و دمپائی در معبر بخار ِگس ِچای بین بساط دستفروشان از نی فروش با نی سحر آمیزش تا فالگیر ، طوطی آینده پیوسته در غبار بهاری انبوه می شوند و رها می شوند تا با عبور فوج مدارس تصویر را بر آشوبد صف های راه پیمایان فریاد ِاعتصاب

             ***

اینک پرنده باز با چرخدستی اش یک آسمان پرنده ی خشکیده را می آورد برای ِفروش فصل و کودک محصل و می گوید :«السلام آقا پرنده ها !»

               ***

این آسمان ِتازه نفس می کشد یک لحظه می نشیند باد و آنگاه پر تلاطم تر می خواند با برگ های نو رس ، با خرده ریز اعلان ها با اهتزاز بیرق جمهوری جدید . انگشت باد در کار است پرپر زنان به گشت می آید بین کتاب های کنار پیاده رو ؛ با حرکتی همآهنگ این چاپ های تازه ورق می خورند یک لحظه ، گاه ، عکس شهیدی لبخند زن نمایان می گردد و روزهای ِسال ورق می خورند در زیر این حقیقت شفاف .

                            28 / 1 / 58