گردهمایی مقدماتی اعضای هیأتهای علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران. سوم مرداد ۱۳۵۷. دانشگاه صنعتی تهران: تفاوت بین نسخهها
(اصلاح الگو. انتخاب برای بازنگری.) |
(«ی» به جای «ي».) |
||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
− | + | گردهمایی مقدماتی اعضای هیاتهای علمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ایران | |
− | سوم مرداد ۱۳۵۷ دانشگاه | + | سوم مرداد ۱۳۵۷ دانشگاه صنعتی تهران |
− | در سوم مردادماه ۱۳۵۷ | + | در سوم مردادماه ۱۳۵۷ بیش از ۱۵۰ تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی تهران گردهم آمدند. این گردهمایی در پایان سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶، یعنی آخرین سال تحصیلی دوران آریامهری، برگزار شد و نخستین باری كه دانشگاهیان دانشگاههای مختلف كنار هم مینشستند تا سخن گفتن از كار و وظایف خود را آغاز كنند. |
− | در سال | + | در سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶ جنبش اعتراضی دانشجویان و استادان هر زمان قوت و قاطعیت بیشتری مییافت. مدیران انتصابی، اینجا و آنجا، دانشگاهها را به تعطیل كشانده بودند. در دانشگاه تهران كلیهی دانشجویان یكی دو دانشكده را اخراج كرده همهی آنان را به یاری كمپیوتر و با دادن نمرهی رد تنبیه كرده بودند. وزارت علوم خودسرانه تصمیم به انحلال یكی دو موسسهی آموزش عالی گرفت، ماموران ساواك دانشگاه تبریز را مورد هجوم قرار دادند و به ضرب و جرح و قتل دانشجویان پرداختند. شورای استادان به این عملیات ددمنشانه اعتراض كرد و مهاجمان را سربازان تیمور و چنگیز خواند. از آغاز سال تحصیلی انحلال كتابخانههای دانشجویی و برچیدن همهی فعالیتهای فوق برنامهی دانشجویان هدف مقامات دولتی / دانشگاهی / ساواكی بود. اینجا و آنجا استادان نیز به حمایت از دانشجویان برخاستند. گروهی ساواك پناه به نام «اولیای دانشجویان» در برابر دانشگاه تهران و به قول خودشان «این لانهی فساد» به تظاهر پرداختند تا مراتب نارضایی خود را از تعلیمات انحرافآمیز استادان بیان كنند و خواستار آن شوند كه خط انقلاب سفید قاطعانهتر پیاده شود. |
− | حركت | + | حركت اعتراضی دانشگاهها در این سال از این ویژگی برخوردار بود كه دیگر دانشجویان در اعتراض و مخالفت تنها نبودند. مخالفت استادان با رژیم به اشكال گوناگون گسترش مییافت. در میان این فعالیتها، اعتصاب هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران دارای اهمیت خاصی است. رژیم و «آموزگار» سرسپردهاش برای فرو نشاندن موج اعتراضی دانشجویان و متفرق كردن آنان، تصمیم به انتقال دانشگاه صنعتی تهران به اصفهان گرفت. هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران به مخالفت با این «نقل و انتقال» پرداخت و به دنبال اقدامات گوناگون از فروردین 1357 اعلام اعتصاب كرد. این اعتصاب با پشتیبانی و حمایت كامل دانشگاهیان سراسر كشور روبهرو شد. دولت اقدام به قطع حقوق هیات علمی كرد اما اعتصابیان صندوق وام اضطراری دانشگاهیان دانشگاه صنعتی را تاسیس كردند و مردم به یاری آنان شتافتند. وزارت علوم از پذیرفتن دانشجوی جدید برای دانشگاه صنعتی تهران خودداری كرد. دانشگاهیان صنعتی در چهارمین ماه اعتصاب خود اعلام كردند كه علیرغم تصمیمات مقامات رسمی، به یاری مردم، خود دانشگاه را در تهران همچنان مفتوح و فعال نگه میدارند و با انتشار آگهی از داوطلبان ورود به دانشگاه صنعتی جهت پذیرش 700 دانشجو، ثبتنام كردند؛ این نخستین نشانهی پیدایش قدرت دوگانه در روند انقلاب ایران بود. دیگر دولت تصمیم گیرنده نبود. بلكه مردم خود تصمیم میگرفتند، خود سرنوشت خویش را تعیین میكردند. |
− | + | «گردهمایی مقدماتی» در روز سوم مرداد تشكیل شد. در نخستین (و تنها) شمارهی «نشریهی خبری دانشگاهیان ایران» كه در اجرای تصمیمات گردهمایی انتشار یافت، دربارهی این گردهمایی و هدفهای آن چنین میخوانیم: | |
− | «در سوم مردادماه گذشته، | + | «در سوم مردادماه گذشته، بیش از 150 تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی آریامهر تهران گردهم آمدند تا به بحث و بررسی دربارهی مسائل آموزش عالی بپردازند. |
− | آنچه بر دانشگاهها و موسسات آموزش | + | آنچه بر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی میگذرد ضرورت چنین بررسی را روشن میدارد. نظام دانشگاهی ایران به بیراهه میرود از انجام تكالیف و وظایف اجتماعی خود غافل مانده است. دانشآموختگان این نظام، ایام تحصیل خود را عمر تلف شده میدانند و بر این ؟؟؟ دارند كه چرا فرصت آن نداشتهاند كه در كشورهای دیگر به علمآموزی و دانشاندوزی بپردازند. استادان خود را به كاری گمارده میبینند كه هر زمان از تزلزل و بیثباتی بهرهی بیشتری میگیرد و با امیال و اغراض غیرعلمی و چه بسا ضدعلمی، آغشتهتر میگردد و در این میان موانع غیردانشگاهی و مصالح غیرعلمی میكوشد كه تا چنان همگان را به بند كشاند كه فرصت حركت و جنبش بر احدی نماند و كسی را یارای سخنی نباشد. |
− | نظام | + | نظام دانشگاهی یكی از نهادهای آیندهساز هر جامعه است و جامعهای كه فردایی خندان و شكوفان میخواهد باید خندانی و شكوفایی نظام دانشگاهی امروز خود را جویا باشد. بحران امروز نظام دانشگاهی ایران نه تنها از بحران نظام اجتماعی كنونی گفتوگو میكند بلكه مبشر نگرانیهایی است كه هركس باید از فردای فرهنگی و علمی كشور در دل داشته باشد. وضع دانش و پژوهش امروز كشور نیز با سرنوشت نظام دانشگاهی بستگی نزدیك دارد. دانشگاه چه چیز را باید بیاموزد؛ در پژوهش چه باید باشد؟ استقلال نظام دانشگاهی چه معنایی دارد؟ |
− | واحد | + | واحد دانشگاهی را چه زمان و چگونه باید به وجود آورد؟ آیا آن چنانكه در سالهای اخیر دیدهایم چند وجب خاك خدا، مهمترین شرط ایجاد یك موسسه آموزش عالی است؛ گسترش نظام دانشگاهی بر اساس چه ضوابطی باید باشد؟ موازین آموزشی كدامند؟ كاركرد نظام آموزشی، باید بر چه اساسی سنجیده شود؟ موفقیت و عدم موفقیت دانشجویان چگونه باید ارزیابی شود؟ در دستگاه آموزشی، نقش پژوهش چه باید باشد؟ آیا نظام دانشگاهی تنها به پاسداری از میراث فرهنگی گذشتگان وظیفه دارد یا به آفریدن فرهنگی نو؟ |
− | اركان | + | اركان اصلی نظام دانشگاهی كدامند و هریك چه وظایف و تكالیفی دارند؟ نقش استاد و دانشجو در این نظام چیست؟ منظور از سپردن كار دانشگاه به دانشگاهیان چیست؟ رابطهی دولت بهعنوان دستگاه اجرایی یا نظام دانشگاهی چیست؟ و چگونه باید باشد؟ نظام دانشگاهی چگونه میتواند از انقیاد فرهنگی بركنار بماند و كانون آفرینش دانش و شكوفایی پژوهش باشد؟ رابطه نظام دانشگاهی با دیگر اجزای نظام آموزشی چیست و چه باید باشد؟ |
− | + | این همه پرسشهایی است كه بر سر زبانهاست و طرح آنها، خود نشانهی بحران همهجانبهای است كه نظام آموزش عالی را در بر گرفته است...». | |
− | + | گردهمایی در پایان كار خود قطعنامهای را به اتفاق آرا تصویب نمود؛ در این قطعنامه از جمله آمده است: | |
− | 1- ضمن ابراز | + | 1- ضمن ابراز خرسندی از انتشار آگهی پذیرش 700 دانشجوی دوره لیسانس از طرف دانشگاه صنعتی آریامهر تهران برای سال تحصیلی آینده، همراه با تجدید مراتب پشتیبانی خود از خواستهای هیات علمی دانشگاه صنعتی آریامهر تهران بدین وسیله آمادگی خود را جهت هرگونه همكاری علمی، فكری و اداری داوطلبانه در راه انجام برنامههای این دانشگاه در سال تحصیلی آینده اعلام میداریم. |
− | 2- طرح و | + | 2- طرح و بررسی مسائل دانشگاهی ایران در طی این گردهمایی، به روشنی آشكار كرد كه نظام دانشگاهی با بحران ژرفی روبهرو است، و عدم استقلال دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، عدم وجود آزادی در آنها و عدم امنیت شغلی برای اعضا كادر علمی از علل عمدهی این بحران است. حاضران ضرورت بررسی عمیق این مسائل را تایید كرده و تصریح مینمایند كه با شركت كلیه دانشگاهیان علاقهمند، مجمع بحث و گفتوگویی به منظور بررسی جنبههای مختلف بحران در نظام آموزش عالی كشور حداكثر تا آخر آذرماه 1357 تشكیل گردد. |
{{ستاره}} | {{ستاره}} | ||
− | در | + | در این گردهمایی دانشگاهیان دانشگاههای مختلف كشور هریك شرحی دربارهی وضع دانشگاه خود در سال تحصیلی 57-1356 بیان كردند. در اینجا سه گزارش دربارهی دانشگاه صنعتی تهران، دانشگاه جندیشاپور و دانشگاه تهران به چاپ میرسد. |
1 | 1 | ||
− | دانشگاه | + | دانشگاه صنعتی تهران |
− | كمبود | + | كمبود نیروی انسانی متخصص كه بتواند چرخهای صنعت نو پای كشور را بدون كمك خارجیان بگرداند همواره در مملكت ما محسوس بوده است. در مهرماه سال 1345 دانشگاه صنعتی بنا بر گفتهی مصادر امور، به منظور تربیت متخصصینی با وسعت دید علمی و مهارت فنی لازم كه در پیشبرد برنامههای توسعه اقتصادی و صنعتی كردن كشور موثر باشند، تاسیس گردید. از همان ابتدا، كادر جوان و علاقهمند این دانشگاه با دلسوزی و تلاش پیگیر و با زحمات شبانهروزی و خستگیناپذیر خود مسئولیت برنامهریزی و تكمیل و تجهیز آن را به عهده گرفت. در نتیجه فداكاری آنها طولی نكشید كه نهال این دانشگاه ریشه دوانید و استحكام یافت. |
− | به | + | به دلیل تاثیرپذیری این محیط علمی و آموزشی از تحولات و اتفاقات اقتصادی ـ اجتماعی جامعهی ایران، فعالیتهای آن همواره دستخوش جزر و مدها قرار گرفته است. در طول عمر كوتاه 12 ساله این دانشگاه و به جز در چند سال اول كه مشكلات و مسائل دانشگاه منحصرا جنبه صنفی داشته، وقایع مهمی در این دانشگاه روی داده، كه اغلب ناشی از محدودیتهای حاكم بر فضای سیاسی جامعه ایران بوده است. حركتهایی كه در بطن جامعه ایران جریان داشت به صورتهای مختلف در داخل دانشگاه بازتاب مییافت. در اغلب موارد ظهور ناآرامیها با برخورد بین پلیس و دانشجو توام بوده است. در زیر بهطور اجمالی به شرح وقایع میپردازیم. |
− | در بخش | + | در بخش دانشجویی اولین اعتصاب و حركت اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشگاههای دیگر مربوط به افزایش بهای بلیط شركت واحد اتوبوسرانی تهران در سال 1348 بوده است كه با بازگشت بهای بلیط به مقدار اولیه، اعتصاب دانشجویان نیز پایان گرفت. در اردیبهشتماه سال 1350 كه زمینه اعتراضات دانشجویی در دانشگاههای ایران در رابطه با جشنهای 2500 ساله فراهم بود. واقعه كشتار كارگران ناراضی كارخانه جهان چیست رخ داد. دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشجویان سایر دانشگاهها به تظاهرات پرداختند. در این دانشگاه، تظاهرات دانشجویان با حملهی وحشیانه و غافلگیرانه پلیس روبهرو شد و با بازداشت حدود 600 دانشجو و زخمی شدن تعداد زیادی دانشجو و استاد پایان یافت. به دنبال این سركوبی، اعضای هیات علمی این دانشگاه بهعنوان اعتراض به این مجامع و اعمال شنیع بهطور دستهجمعی استعفا نمودند كه با وعده و قولهای مساعد مسئولان امور دایر بر عدم تكرار چنان وقایعی، فعالیتهای دانشگاه از سر گرفته شد. |
− | تظاهرات و اعتصابات و | + | تظاهرات و اعتصابات و درگیریهای وابسته به آن سالها بود كه مصادر امور را به فكر كنترل اوضاع و حفظ نظم و آرامش محیطهای دانشگاهی از طریق استقرار دائمی پلیس در داخل دانشگاهها انداخت. در تابستان 1350، سیستم استقرار گارد در دانشگاهها از مرحله فكر درآمد و عملا از سال تحصیلی 51-1350 حضور گارد در دانشگاه تحقق یافت. دخالت گارد در امور داخلی دانشگاهها و به نام حفظ نظم در محوطه و كلاسهای درس دوران جدیدی از ناآرامیها را به همراه آورد كه اثرات منفی و خفتبار آن همچنان در جوامع دانشگاهی با شدت وحدت هرچه تمامتر به صورت مختلف دیده میشود. |
− | در | + | در نیمه یكی از شبهای آبانماه 1352 به دنبال اعتراضات و اعتصاب دانشجویان دانشگاهها در رابطه با ورود نیكسون (رئیسجمهور وقت آمریكا) به ایران، گارد دانشگاه، به خوابگاه دانشجویان دانشگاه صنعتی حملهور شد و به ضرب و جرح و بازداشت دانشجویان پرداخت. در پاییز 1353 در یكی دیگر از درگیریهای گارد با دانشجویان، دانشجویی از دانشكده فیزیك این دانشگاه در زیر چرخهای جیپ گارد دانشگاه له شد. حضور گارد در اطراف ساختمانها و كلاسهای درس همواره برهمزننده آرامش و امنیت دانشجویان بوده است و در مواردی با عكسالعمل دانشجویان به صورت خودداری از گذراندن امتحانات آخر ترم روبهرو شده است از جمله در سال تحصیلی 54-1353 خودداری از امتحانات حذف ترم را نیز به دنبال داشته است. |
− | ركود | + | ركود فعالیتهای آموزشی، به درازا كشیدن ترم تحصیلی و تعویق و حذف امتحانات در این دانشگاهها مانند حالات تطهیر در سایر دانشگاهها در درجه اول به دلیل وجود مسائل خارج از دانشگاه بود و در درجه دوم به دلیل حضور گارد در دانشگاه فقدان حقوق صنفی برای دانشجویان (نظیر عدم امكانات بحث و اظهارنظر و انتقاد) نیز از جمله مسائلی هستند كه اعتراضات و اعتصابات را موجب شده است و البته سركوبی و ضرب و جرح افراد به وسیله گارد را به دنبال آورده است. |
− | در | + | در پاییز 56 جلسات هفتگی سخنرانی كه با اجازه قبلی مدیریت دانشگاه برنامهریزی شده بود در نیمه راه توسط مدیریت دانشگاه متوقف میشود و درگیریهای دانشجویان و مدعوین را با گارد و نیروهای انتظامی در داخل و خارج دانشگاه به دنبال میآورد. واقعهی ناگواری كه برای یكی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران كه برای شنیدن یكی از همین برنامهها به دانشگاه صنعتی میآید رخ میدهد مربوط به همین زمان میباشد. |
− | سلب حقوق | + | سلب حقوق صنفی از دانشجویان حتی به شكل جلوگیری از دایر كردن نمایشگاه عكس دانشجویان در بهار سال جاری نیز متبلور گردیده است تا جایی كه دانشجویان برخلاف معمول مجبور میشوند در خارج از دانشگاه در محلی با امكانات محدود نمایشگاه دایر كنند. |
− | + | نمونههای فوق همگی گواه بر این است است كه مسائل دانشجویی در این دانشگاه ریشه در مسائل و معضلات اجتماعی جامعه ما دارند. دانشجویان این دانشگاه بهعنوان جزئی از جامعهی دانشجویی ایران و به دلیل ماهیت حساس و جوینده و پرتحرك خود نه میتوانند و نه شایسته است كه نسبت به این مسائل بیتفاوت و تماشاگر بمانند. محیط دانشجویی باید زنده و پویا باشد تا زندگیساز فردای جامعه گردد. | |
− | در بخش | + | در بخش فعالیتهای كادر آموزشی و درگیریهای این قسمت از جامعه دانشگاهی ما، مسائل عمدتا به سلب حقوق صنفی توسط مدیریت و نقض مقررات و آییننامهها و زیر پا گذاشتن حرمت دانشگاه مربوط میشود. كادر آموزشی این دانشگاه در موارد مختلف و متعدد به وضعیت نابسامان اداره دانشگاه، عدم وجود استقلال و آزادی دانشگاهی و فقدان رفاه مادی و معنوی اعتراض نموده است. اعتراض به فجایع پلیس و گارد در دانشگاه، ضرب و جرح افراد، سلب امنیت و آرامش و تلاش برای تحقق خواستهای صنفی همواره به صورت صدور بیانیه، قطعنامه، نوشتن نامه به مقامات، تحریم كوتاهمدت كلاسها، تحصن شبانه در دانشگاه و استعفای دستهجمعی متبلور گشته است. |
− | در بهمنماه 1355 كادر | + | در بهمنماه 1355 كادر آموزشی این دانشگاه طی قطعنامهای هرگونه ضرب و جرح و اهانت را مذموم میداند و محكوم میكند و آن را «مانعی برای ایجاد محیط آموزشی و پژوهشی سالم و سازنده در دانشگاه اعلام میدارد». در همین قطعنامه هیات آموزشی دانشگاه، «مصرا خواستار آرامش و عدم توسل به خشونت و ارعاب و تهدید در محیط دانشگاه بوده و معتقد است كه استقرار و وجود دائمی مامورین انتظامی در محوطه دانشگاه خود باعث تشنج بوده و میباشد». |
− | در تابستان 1355، | + | در تابستان 1355، مدیریت دانشگاه به منظور محو آثار ابتداییترین اصول دموكراسی در دانشگاه، اقدام به تغییر آییننامه میكند ولی ناگزیر در مقابل پافشاری و اعتراض كادر آموزشی در زمستان همان سال ضوابط و تغییرات پیشنهادی را پس گرفته و برای مقابله با تلاشها و مبارزات حقطلبانه كادر آموزشی به جستوجوی مستمسكهای جدیدی میپردازند. ناكامی مصادر امور در اعمال نظرات یكجانبه و برای اینكه بهطور قطع و یقین و برای همیشه از خواستهای صنفی كادر آموزشی آسوده گردند، به یكباره تصمیم به انحلال این دانشگاه را اعلام میكنند. اعلام این تصمیم مقارن با فعالیتهای كادر آموزشی برای به دست آوردن افزایش حقوق مناسب با نرخ تورم بر اساس آییننامه دانشگاه میباشد. در همین اوان یعنی در زمستان 55 در شرایطی كه كادر آموزشی برای اثبات وجود تورم مورد انكار دولت به تشكیل سمینارهایی میپردازد. آقای پرویز آموزگار معاون وقت وزارت علوم و آموزش عالی و رئیس فعلی دانشگاه فردوسی در مجمع كادر آموزشی اعلام میكند «در صورتی كه كارهای استادان مشابهتی با كار دانشجویان داشته باشد و یا چنین تعبیر شود، دولت در موقعیت و موجودیت دانشگاه صنعتی تجدیدنظر خواهد كرد». تصمیم به انحلال دانشگاه صنعتی در این زمان به صورت جدیتری عنوان میگردد. كادر آموزشی دانشگاه كه موجودیت دانشگاهی ارزنده و حاصل زحمات شبانهروزی گروه بیشماری را در خطر میبینید برای نجات آن به تلاش و تكاپو میافتد. به دنبال آن دیری نمیگذرد كه در تابستان 1356 دوازده نفر از اعضا كادر آموزشی زیر سرپوش ماموریت به سازمانهای دولتی خارج از دانشگاه تبعید میشوند و مسالهای بر مسائل قبلی دانشگاه افزوده میگردد. تلاشهای پیگیر و همهجانبه آغاز میگردد. مدیریت دانشگاه تعویض میشود. همكاران تبعیدی به دانشگاه بازمیگردند، درحالیكه تصمیم به انحلال دانشگاه و مسائل دیگر نظیر سلب و نفی حقوق مادی و معنوی كادر آموزشی همچنان لاینحل میماند. |
− | + | مسالهی انحلال دانشگاه زیر سرپوش انتقال به اصفهان مجددا از طرف مدیریت جدید عنوان میشود. در روزنامه آیندگان این سرمایه ملی را بدون رضایت ملی ایران به حراج میگذارند درحالیكه برنده از قبل تعیین شدهی حراج یعنی «دانشگاه علوم و فنون ارتش» در كمین تصاحب این طعمه (مطابق شرح روزنامه رستاخیز مورخ 29 آبان 56) چنگ و دندان نشان میدهد. مدیریت جدید دانشگاه نیز به نشان دادن چهرهی واقعی خود كه در پس وعده و وعیدهای اولیه پنهان كرده بود دست میزند و از هیچ كوششی برای زیر پا گذاشتن مقررات و نقض آییننامهها كوتاهی نمیكند. احكام ارتقا بهطور دلبخواه صادر میكند، پایه تشویقی به افراد معینی میدهد. عضو رسمی و منتخب دانشگاه را از شركت در جلسهی شورا محروم میكند رئیس دانشكدهای را از مقام خویش عزل نموده و عضو دیگری از همان دانشكده را از دانشگاه اخراج میكند، دانشجویی را بدون مجوز كمیتهی انضباطی دانشگاه، از تحصیل محروم مینماید. سخنرانی های دانشجویی را متوقف میكند و دست عوامل خارج دانشگاه را در ادارهی امور دانشگاه باز میگذارد. پسآمد چنان سیاستی وقایع آبانماه 56 در خیابان آیزنهاور، مقابل در ورودی دانشگاه بوده است. كادر آموزشی دانشگاه در جلسه 29 آبان 56 خود برگزاری برنامههای سخنرانی را علیالاصول مورد تایید قرار میدهد آن را بهعنوان یكی از اساسیترین حقوق آزادی بیان قلمداد میكند. به دنبال وقوع حادثه ناگوار برای یكی از اعضا هیات علمی دانشگاه تهران كه ناشی از قطع سخنرانیها بوده است. هیات علمی دانشگاه صنعتی در نامهای به نخست وزیر در تاریخ 13/9/56 مینویسد: | |
− | «ضرب و جرح | + | «ضرب و جرح افرادی كه در كسوت معلمی به آموزش مردان و زنان فردای جامعه مشغولند منحصرا به واقعه 30 آبان نبوده و در جریان سالهای اخیر نیز به دفعات برای عدهی كثیری منجمله چند تن از اعضا هیات علمی این دانشگاه رخ داده است. انجام امر خطیر آموزش زیر سلطهی چماق و توهین به شرف انسانی و نقض سنتها و میراث فرهنگی این مرز و بوم كه عملا ركود و توقف حركتهای زنده و سازندهی علمی و آموزشی را سبب گردیده است، به هیچوجه نمیتواند با برنامههای صنعتی كردن كشور و بسط تمدن و گسترش فرهنگ ملی منطبق باشد». |
− | به موازات اقدامات فوق، | + | به موازات اقدامات فوق، چارهجویی و پیگیری فعالیتها در زمینه جلوگیری از انحلال دانشگاه نیز همچنان تا به امروز ادامه مییابد. |
− | ضمن | + | ضمن درگیری در پیكاری مقدس به منظور نجات دانشگاه صنعتی تهران، كادر آموزشی این دانشگاه در محدودهی امكانات خویش سعی در انجام وظیفه ملی و تعهدات شغلی و صنفی نیز مینماید. در خردادماه 1357 طی قطعنامهای اعمال غیرانسانی و یورش چنگیزی مامورین انتظامی به دانشگاه آذرآبادگان را محكوم كرده و ضمن «عرض تسلیت به جامعه دانشگاهی و به ملت ایران، انزجار عمیق خود را از كشتار و رویدادهای فجیع اردیبهشتماه 57 در آن دانشگاه ابراز میدارد». |
− | + | تجربیات 12 ساله در دانشگاه صنعتی نشان داده است كه مادامی كه معضلات و مسائل اجتماعی و اقتصادی وطن ما را دستخوش بحرانها میكند، جامعه دانشگاهی هرگز نمیتواند به صورت جز ؟؟؟ جدا از عینیتهای جامعه، بدون دغدغه و فارغ از هشیاری و حساسیت در محدودهای تنگ، سرگرم فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود باشد. این جامعه همچنین آموخته است كه تن در دادن به نظرهای خودكامه چیزی جز پذیرفتن بینشی قهقرایی و افتادن به ورطه سقوطی مرگبار و خیانت به منافع ملی نیست. مادامی كه استقلال و آزادی دانشگاهی از حرف به عمل در نیاید و مادامی كه مدیریت دانشگاه از افراد دانشگاهی (به مفهوم واقعی كلمهی) تشكیل نشود و تا زمانی كه روحیه نظامیگری از جامعهی دانشگاهی رخت برنبندد، گشایشی در اوضاع پدید نخواهد آمد و رنگ و روغنهای جدید و تعویض چهرهها بیثمر است. | |
− | + | همچنین تجربه كادر آموزشی دانشگاه صنعتی به خصوص در ماههای اخیر نشان داده است كه تنها وسیلهی تحقق خواستهایمان اقدامات متشكل و یكپارچه ماست. تحقق خواستها آنجا كه از حمایت و اقدام جمعی برخوردار بوده است، ممكن بوده، و آنجا كه تفرقه و تشتت در این جامعه حاكم باشد بر مسائل و مشكلات و ناهمواری راه افزوده میگردد. | |
− | همكاران | + | همكاران عزیز: معتقدیم كه مشكلاتی را كه ما در دانشگاه صنعتی در پیش رو داریم نهادهای گوناگون مساله واحدی هستند كه مبتلا به همه دانشگاهها و موسسات آموزش عالی كشور است. در تلاش برای حل این مشكلات و از پیش پا برداشتن موانع، حمایت مادی و معنوی گروههای مختلف مردم با ماست. آنچه در طول 80 روزی كه از اعتصاب كادر آموزشی دانشگاه صنعتی میگذرد دیده شده، حمایت و تایید گروههای مختلف مردم خصوصا شما همكاران ارجمند سایر دانشگاههای ایران بوده است. اطمینان داریم كه اگر تشكل و همبستگی خود و حمایت همهجانبه ملت ایران به خصوص همكاران سایر دانشگاهها نبود، نمیتوانستیم تا این حد در برابر خودكامگی و تصمیمات ضد مالی و غیراصولی اولیا امور ایستادگی كنیم. لذا ضمن تاكید بر لزوم حفظ تشكل و ایجاد همبستگی، از تمام ملت ایران و به خصوص همكاران ارجمند سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی كشور كه چه از طریق كمكهای مادی و معنوی و چه به صورت اعلامیه و بیانیه و قطعنامه و غیره ما را یاری كردهاند صمیمانه تشكر نماییم. ما با پشتگرمی از تاییدات مردم، تلاشهای حق طلبانه خود را ادامه خواهیم داد و برای تحقق خواستهایمان تشكل و همبستگی بیش از پیش و پویاتری را آرزو میكنیم. |
2 | 2 | ||
− | دانشگاه | + | دانشگاه جندیشاپور سال 57-1356 |
− | دانشگاه | + | دانشگاه جندیشاپور اهواز صحنهی یكی از غمانگیزترین و اسفناكترین نابودی حقوق انسانی و تجلی صریح و بدون پردهی خشونت گارد، عدم استقلال نظام دانشگاهی، فقدان آزادی و دموكراسی و عدم امنیت شغلی میباشد. دخالت گارد در امور آموزشی و اداری دانشگاه به قدری عیان و روشن است كه حتی بعضی از معاونین دانشگاه ناتوانی خویش را در برابر گارد و عدم اطلاع خود را از تصمیمات آن بارها عنوان كردهاند. بدون هیچگونه غلوی میتوان گفت كه دانشگاه جندیشاپور نه به وسیله هیات علمی و نه به وسیله كادر اداری، بلكه به وسیله گارد اداره میشود. دخالتهای بیجای گارد در مسائل دانشگاه مثل فشار بر روی استادان و دانشجویان در مورد امتحان گرفتن و امتحان دادن، وادار كردن استادان به تشكیل كلاسها با دو تا سه دانشجو، وادار كردن استادان به حضور و غیاب در كلاسها و دادن گزارش به «مسئولان»، اتخاذ تصمیمات یكجانبه در مورد مسائل آموزشی و تغییر سیستم چهار ماهه (ترمی) به سه ماهه (كوارتری) بدون مشورت با اعضا هیات علمی، تعطیل كتابخانه و سینمای دانشجویان كه اغلب بدون اطلاع حتی معاونین دانشگاه انجام گرفت، گویای این واقعیت است. |
− | + | بدیهی است كه مسائل دانشگاه جندیشاپور جدا از مسائل جامعه ایران جدا از بحرانی كه دامنگیر آموزش عالی شده است، نیست. در جامعهای كه دولت آن بدون توجه به درخواست دهها دانشگاه و موسسه آموزش عالی، درخواست صدها استاد و گروههای مختلف مردم، اصناف، نویسندگان، شعرا، وكلا و قضات مبنی بر عدم انحلال دانشگاه صنعتی، اقدام به انحلال آن میكند، و یا وقتی كوس رسوایی مقامات عالیرتبه مملكتی در دزدی و رشوهخواری زده میشود. دولت فقط به اقدام «بركناری» آنان از مقامشان میكند، و وقتی میلیونها تومان پول مردم صرف ساختن و خراب كردن یك پل میشود، وقتی دیوانسالاری و فساد اداری و رشوهخواری بیشتر مقامات عالیرتبه مملكتی را در بر گرفته است، طبیعی است كه رئیس دانشگاه جندیشاپور خیال كند كه دانشگاه ملك شخصی اوست و درحالیكه در گرمای طاقتفرسای اهواز و نبودن هیچگونه خوابگاهی برای پسران، دانشجویان پسر مجبورند در زیرزمینها و اطاقكها شب را سر كنند. «دانشگاه» یك قصر 40 میلیون تومانی در محوطه دانشگاه میسازد كه شاید رئیس هیات امناء [اشرف پهلوی] سالی یك شب را آنجا سر كند. | |
− | در | + | در دانشگاهی كه روسای دانشكدهها انتصابی و حتی نمایندگان دانشكدهها در شورای دانشگاه به گونهای انتصابی است طبیعی است كه روحیه دیوانسالاری و دیكتاتوری بر روابط بین رئیس و اعضا هیات علمی برقرار باشد. و از طرفی دیگر هم روحیه دلالی بر كلیه امورات دانشگاه حكومت كند تا حدی كه دانشگاه به یك موسسهی تجارتی و نمایشی تبدیل شود. بهطور مثال دانشگاه بدون مشورت با اعضا هیات علمی گروههای مختلف، آگهی برای پذیرش دانشجو برای 28 رشتهی فوقلیسانس میدهد درحالیكه در مرحله لیسانس هم كمیت دانشگاه لنگ است. |
− | در | + | در چندین سالی كه از عمر كوتاه دانشگاه میگذرد، دانشگاه فقط در سطح گسترده شده است. ساختمانهای نیمهتمام محوطهی دانشگاه را پوشانده و تابلوهای بیزبان از «دانشكده»هایی خبر میدهد كه حتی ساختمانش هم مجود نیست چه برسد به اعضا هیات علمی و افراد آن. |
− | اكنون رشته سخن را به دست | + | اكنون رشته سخن را به دست یكی از دانشجویان میدهیم تا از دیدگاه آنان نیز به مسائل نظری افكنده باشیم. |
− | در سرتاسر سال | + | در سرتاسر سال درگیری دانشجویان و استادان با گارد دانشگاه به صورت گرهای لاینحل متجلی بود. گارد خودسرانه به تعقیب، تهدید و ارعاب، ضرب و جرح و شكنجه دانشجویان مشغول بود. در آبانماه اولین درگیری جدی با گارد شروع شد. دانشجویان كه به رفتار ناشایست و زشت گارد اعتراض كرده بودند با قطع كمك هزینهی تحصیلی روبهرو شدند. به دنبال این جریان، دانشجویان به تحریم دو هفتهای كلاسها دست زدند و خواستار بهبود وضع غذاخوری، سرویس اتوبوس، وضع خوابگاههای دختران و رسیدگی به مسالهی كمك هزینه شدند. در هفتهی دوم تحریم، وقتی كه دانشجویان با بیاعتنایی مقامات دانشگاه نسبت به خواستهایشان روبهرو شدند، برای شور و مشورت به دانشكدهها آمدند. گارد از فرصت استفاده كرد و با حمله به دانشجویان، چهرهی دژخیمی خود را نشان داد. نتیجهی این حمله و ضرب و جرح كه بیش از یك ساعت به طول كشید، زخمی شدن اكثر دانشجویان و پوشیده شدن صحن دانشكدهها، از خون آنان بود. پس از حمله، دانشگاه به صورت یكی از صحنههای جنگ قرون وسطایی درآمده بود. |
− | در | + | در نیمهی دوم آذرماه دانشجویان سال اول كه به روش سه ماهه (كوارتری) مشغول تحصیل بودند و با اشكالات این روش و سایر مسائل دانشگاه آشنا شده بودند، نسبت به روش كوارتری و خشونت گارد معترض شده و از دادن امتحان خودداری كردند و این بهانهای شد برای شروع دوباره وحشیگری گارد. گارد دانشجویان سال اول را بازداشت میكرد و برای «بازپرسی» به محل گارد میبرد و تحت فشار از آنان تعهد امتحان دادن میگرفت. اگر كسی مقاومت میكرد پس از «بازپرسی» به ساواك معرفی میشد. |
− | نقش | + | نقش روسای دانشگاهها در این مسائل بیتوجهی به خواست منطقی دانشجویان و تایید وحشیگری گارد بود. نتیجهی اعمال گارد پایمال شدن حقوق سادهی انسانی، ناقصالعضو شدن عدهای از دانشجویان و پایین آمدن شخصیت دانشجویان به حقیرترین نقطهی آن بود. با نزدیك شدن امتحانات دانشجویان سالهای بالاتر، كمكم موج اعتصابات و اعتراضات به تمام دانشجویان كشیده شد. دیگر هیچ دانشجویی حاضر به دادن امتحان نبود. این مساله موجب درگیریهای خونینتری بین دانشجویان و استادان از یك طرف و گارد از طرف دیگری شد. |
− | گارد متوسل به | + | گارد متوسل به حربهی ارعاب، وحشت و تهدید شد. دانشجویان در محوطه دانشگاه، در غذاخوری، در كلاسها، در كافهتریا جلب و مورد «بازپرسی» گارد قرار میگرفتند. رفتار ناشایست گارد با دانشجویان خصوصا دختران به قدری زشت و اسفانگیز بود كه موجب اعتراض مستقیم و درگیری شدیدتر دانشجویان با گارد میگردید. حاصل این جنگ و گریز، بدنهای خونآلود و شكسته شدهی دانشجویان پراكنده در محوطهی دانشگاه بود. |
− | در اواخر | + | در اواخر دیماه گارد یكی از اتوبوسهای دانشگاه را متوقف میكند و دانشجویان را پایین میآورد و ناگهان شروع به كتك زدن آنان میكند. در این جریان یكی از استادان دانشگاه كه در اتوبوس بود مجروح میشود این مساله فقط «تاسف» روسای دانشگاه را برانگیخت. این حادثه درضمن نشان داد كه روسای دانشگاه هیچگونه كنترلی بر گارد ندارند و گارد خودسرانه بدون اطلاع مقامات دانشگاه به این اعمال شنیع و زشت دست میزند. ولی با این همه، اعمال گارد نه تنها مورد اعتراض روسای دانشگاه واقع نمیشود بلكه مورد تایید آنان نیز است. |
− | تماس با | + | تماس با روسای دانشگاه و عنوان كردن درخواست منطقی دانشجویان با بیتوجهی روبهرو شد. در یكی از این تماسها معاون آموزشی دانشگاه از اقدام گارد به تعهد گرفتن از دانشجویان برای امتحان دادن اظهار بیاطلاعی كرد و اضافه كرد كه او در اینگونه موارد هیچگونه اقدامی نمیتواند بكند. |
− | + | دانشجویان ناگزیر با روسای دانشكدههای علوم و ریاضی گفتوشنودی را برای چارهجویی و جلوگیری از اعمال وحشیانهی گارد و حل مسائل آموزشی برپا كردند. در هنگام گفت و شنود عدهای از اعضا گارد به جلسه حمله كرده دانشجویان را به باد كتك گرفتند. در این میان روسای دانشكدههای علوم و ریاضی نیز مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. ولی این جریان نیز از طرف روسای دانشگاه مسكوت گذاشته شد. | |
− | مقاومت | + | مقاومت دانشجویان در برابر بیتوجهی روسای دانشگاه ادامه داشت. دانشجویان از ثبتنام برای ترم دوم خودداری كردند. فشار بر روی مقامات دانشگاه هم از طرف دانشجویان و هم از طرف بعضی از استادان به قدری زیاد بود كه روسای دانشگاه را وادار كرد كه به گفتوگویی با دانشجویان بنشینند و تعهد كنند كه سیستم كوارتری حذف شود. |
− | در | + | در نیمهی دوم درگیری دانشجویان با گارد به علل دخالت بیجای آن، صورت شدیدتری به خود گرفت حضور گارد در غذاخوری، در كافه تریا، در دانشكدهها و گاهی حتی در كلاسها مورد اعتراض دانشجویان و استادان قرار گرفت. همین اعتراض منطقی عكسالعمل وحشیانهای را از گارد به دنبال داشت. گارد با حمله به كلاسهای درس و تعقیب دانشجویان حتی در بیمارستان دانشگاه و در توالتها و دستگیری آنان و پروندهسازیهای مسخره و تحویل آنان به ساواك، به دانشجویان اعلام جنگ گرد. فشار «بازپرسی» بر دانشجویان دستگیر شده به قدری شدید بود كه وقتی از بازداشتگاه برمیگشتند تكیده و نیمه شده بودند و علایم ضرب و جرح بر دست و پا و بدن آنان به وضوح دیده میشد. در یكی از این حملات گارد 12 نفر از دانشجویان را طناب به گردن در ملاءعام چون بردگان قرون وسطایی به حركت درآورد و سپس در برابر دیوار گارد به تماشا برای «عبرت» دیگران را داشت. علایم طناب بر گردن دانشجویان تا هفتههای بعد باقی بود. |
− | + | برای اعتراض به دستگیری دانشجویان و ضمانتهای صادره از دادگاه و اعمال وحشیانه گارد، دانشجویان در برابر ساختمان مركزی به بست نشستند. در اولین ساعات دانشجویان مورد حمله گارد قرار گرفتند و سه دانشجو دستگیر و بقیه پراكنده شدند. روز بعد دانشجویان مبادرت به یك اعتصاب نشسته در صحن دانشكدههای خود كردند. گارد كتابخانهها و دانشكدهها را محاصره كرد و از ورود و خروج دانشجویان جلوگیری به عمل آورد. رئیس دانشكدهی علوم مدت چندین ساعت در كتابخانه به حالت نیمه بازداشت به سر برد. | |
− | در | + | در این جریانات استادان دانشگاه كه شاهد و ناظر وحشیگری گارد بودند و بعضی از آنان مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودند در یك گردهمایی با حضور دانشجویان، قطعنامهای را تصویب نمودند كه در آن خواستار خروج گارد از دانشگاه شدند و اعمال شنیع گارد را محكوم، از دانشجویان پشتیبانی بیدریغ كردند و بیلیاقتی و بیكفایتی روسای دانشگاه را تقبیح كردند. روز بعد نیز اعلامیهای از طرف عدهای از استادان در دانشگاه پخش شد كه به شدت اعمال زشت گارد را تقبیح كرده و خواستار ایجاد اتحادیه استادان شدند. این قطعنامه و اعلامیه گویای درك صحیح استادان از واقعیت درون دانشگاه بود. |
− | + | میگویند دانشگاه جندیشاپور 1700 سال پیش تاسیس شده است. با توجه به این نكته چنین به نظر میرسد كه دانشگاه جندیشاپور سیر قهقرایی داشته است. زیرا بینش حاكم بر دانشگاه امروز یك بینش بردهداری است. چنین است وضعیت دانشگاه جندیشاپور. در این دانشگاه در هر حركتی استادان و دانشجویان با گارد روبهرو هستند. گارد نه تنها دانشجویان، بلكه استادان را نیز مورد «بازپرسی» ضرب و جرح و توهین قرار میدهد. از دموكراسی و آزادی در دانشگاه فقط لاشه گندیدهای مانده است و دانشگاه تبدیل به محلی برای رشوهخواری، دزدی، فساد، اعمال خشونت، دیكتاتوری روسای آن و پوزهسایان درگاه آنان شده است. در عرض دو دههای كه از عمر دانشگاه میگذرد هیچ كار تحقیقی، هیچ كار علمی منتشر شده در آن انجام نپذیرفته است و آنان كه صبورانه در پی انجام تحقیقاتی در مورد مسائل مورد نیاز جامعه هستند، با هزاران مشكل روبهرو هستند و عملا دیوانسالاری وحشتناك حاكم بر دانشگاه آنان را زیر بار خود خفه میكند. | |
− | + | نیاز به یك فضای علمی مسئول در برابر جامعه، نیاز به محلی برای تربیت افرادی كه از نظر علمی و جامعهشناسی در برابر تمام مسائل جامعه متعهد باشند و نیاز به یك فضای آزاد و دموكراتیك برای آموزش عالی، همه نیازهایی است كه جدا از نیاز به یك جامعهی آزاد و شكوفان و دموكراتیك نیست. برای تحقق این نیازها باید به یك پاكسازی بنیادی در دانشگاهها دست زد و یك شعور علمی مسئول را در دانشگاهها به وجود آورد تا استاد و دانشجو دوش به دوش هم برای ساختن جامعه بهروز فردا قدم بردارند و این عملی نیست مگر آنكه اداره دانشگاهها به دانشگاهیان سپرده شود. دانشگاهیانی متشكل در یك سازمان ملی و متعهد و مسئول در برابر این جامعه. | |
3 | 3 | ||
− | دانشگاه تهران در | + | دانشگاه تهران در سالی كه گذشت |
− | دانشگاه تهران در سال گذشته | + | دانشگاه تهران در سال گذشته تعطیل بود. اگر دانشگاه مركز آموزش و پژوهش است، در سال گذشته، در دانشگاه تهران نه آموزشی صورت گرفت و نه پژوهشی. كمپیوتر دانشجو انتخاب كرد، كمپیوتر نامنویسی كرد، كمپیوتر نمره داد، كمپیوتر گروهی را اخراج كرد و گروهی دیگر را هم فارغالتحصیل و كمپیوتر در زیر انگشتان مدیریت دانشگاه انجام وظیفه میكرد. |
− | + | خصیصهی اصلی زندگی دانشگاهی دانشگاه تهران در سالهای اخیر، كاهش پیش از پیش امكان دخالت دانشگاهیان در ادارهی امور خود و افزایش روزافزون قدرت مدیریت دانشگاهی است. نگاهی به جهت تغییر مقررات دانشگاهی در ده سال گذشته گواه روشنی بر این واقعیت است. در دانشگاه تهران اگر چیزی انتخابی است، انتخابكننده مدیریت دانشگاه است به عبارت دیگر انتخابی بودن با عضویت در شورایی است چون شورای دانشگاه كه از خود اختیاری ندارد و یا انتصابی است به اسم انتخاب. در همهی موارد تصمیمگیری، كلام آخر با مدیریت دانشگاه است كه آنچه خواهد كند و آنچه پسندد، روا دارد. بدین نحو، دانشگاه وسیله و ابزاری است در راه اجرای اهداف و امیال شخصی مدیریت دانشگاهی و اعمال اغراض دستگاههای اجرایی. در چنین فضایی، جلب نظر موافق مدیران و تصمیمگیرندگان مگر به یاری روابط شخصی و خصوصی امكانپذیر نیست. «به هر حیله در دل دوست رهی باید كرد» و به اینگونه است كه امور دانشگاهی از شاهراه ضوابط به دور میافتد و دچار گمراهی روابط میگردد و دانشگاه در سراشیبی تملق و چاپلوسی قرار میگیرد تا رضایت مدیران آشارتر شود و مدیریت به برگزاری جشن و چراغانی و پایكوبی و مراسم و تشریفات دل میبندد تا حضور خود را در زندگی غیردانشگاهی اعلام كند و بر بیگانگی از زندگی علمی پرده بیفكند. | |
− | در ده | + | در ده سالهی اخیر این مدیریت دانشگاهی، «مدیریتی وارداتی» بوده است و این خود حكایت از تناقضی آشكار میكند: دانشگاه مادر كه هر زمان خدماتش ستوده میشود و شمارهی وزیران، وكیلان، سناتورها، مسئولان و متخصصان گوناگونی كه پرورده است بر زبانها میآید نمیتواند مدیران خود را تربیت كند و باید به دست كسانی كه نه بازندگی دانشگاهی ایران آشنایی دارند و نه سابقهی كار علمی (و احیانا هم از داوطلبان ناكام ورود به خدمت آموزشی هستند) اداره شود. دانشگاه ما در تحت قیمومت نادانشگاهیان اداره میشود و این قیمومت اداری، قیمومت فرهنگی و علمی را نیز به دنبال آورده است. در این دانشگاه كسی ارتقا نمییابد مگر آنكه به زبانهای بیگانه بنویسد و نوشته او زینتبخش صفحات نشریات بیگانه باشد: دانشگاه تهران نه تنها نمیتواند مدیران خود را انتخاب كند بلكه از تشخیص صلاحیت اعضای هیات علمی خود نیز محروم مانده است. این مدیران قیممآب در ده سال اخیر هریك بهطور متوسط حدود دو سال بر دانشگاه تهران مدیریت كردهاند حال آنكه واحد زمانی زندگی دانشگاهی «سال تحصیلی» است. اینان در آغاز یك سال تحصیلی آمدهاند و در پایان سال تحصیلی دیگر رخت سفر بربستهاند و هركس پرسان و جویان كه «این آمدن و رفتنشان بهر چه بود؟» |
− | حاصل | + | حاصل چنین وضعی، تزلزل و بیثباتی اركان دانشگاهی، تنزل سطح علمی و ركود فعالیتهای پژوهشی، ممانعت از مشاركت دانشگاهیان در تعیین سرنوشت خود و ترویج بیعلاقگی و بیتفاوتی در میان دانشگاهیان است. روشن است كه چنین مدیریت دانشگاهی تنها بر پایهی نیروی لایزال «دانشیانی» (چرا گارد جنگل را جنگلبان، گارد سرحدات را مرزبان و میتوان نامید و گارد دانشگاه را نباید دانشیان نامید؟ این واژهسازی را روا داریم تا هم زبان پارسی را غنا بخشیم و هم لحظهای فرصت آن یابیم كه به رابطهی میان «نظم جنگل» و «نظم دانشگاه» بیندیشیم) استوار است كه هر زمان خرد و كلان و استاد و دانشجو را سرمستانه مینوازد اما سپیدهدمان كه ناشناسان در صحن دانشگاه استادی را مضروب و مجروح میكنند، در بستر خود به سنگینی غنوده است و از امدادخواهی مجروح خبری نمییابد. عجبا این خیل عظیم دانشبانان كه بر سر و روی همه میكوبند در آن زمان كجا بودهاند و چگونه از محوطهی دانشگاه حفاظت میكردهاند كه «ناشناسان» آمدند و زدند و رفتند و خواب خوش دانشبانان را آشفته نكردند؟ راستی را كه چه برهان قانعكنندهای بر ضرورت وجودی دانشبانان و صمیمت همدردهای انساندوستانه مدیران! |
− | سال | + | سال پیشین، مدیریت دانشگاه تهران در همهی زمینهها گوی سبقت را از پیشینیان و همگنان ربود: |
− | سال | + | سال تحصیلی را با مصاحبهای درباره وقایع 16 آذر 1322 آغاز كرد و نشان داد كه جعل وقایع و قلب تاریخ از اصول مدیریت دانشگاهی است. اعتراض به انتصاب یكی از وزیران پیشین را به مقام استادی دانشگاه مسكوت گذاشت و به این طریق حیثیت علمی دانشگاهیان و اصول اولیهی زندگی دانشگاهی را به مسخره گرفت نه حرمت استاد را محترم شمرد و نه حق دانشجو را و بر هتك حرمت آن یك و تجاوز به حقوق این دیگر، صحه گذاشت. استاد ضرب و شتم و جرح دید و به بازنشستگیهای زودرس دچار آمد و دانشجو گرفتار تصمیمات خلقالساعه نادرست گردید. مدیریت دانشگاه، كتابخانه را محفل نظم علمی دانست و شبانه، با دلاوری كتابخانههای دانشجویان را درهم ریخت و فراموش كرد كه آنكس كه كتابخانه را میبندد در زندان را گشوده است و آنجا كه كتاب نباشد دانش و پژوهش نیست. |
− | + | مدیریت دانشگاه به رعایت مقررات آموزشی و موازین دانشگاهی تظاهر كرد تا دانشكدهها را به تعطیل كشاند. دانشجویان را اخراج كند و رعب و هراس را بر دلها نشاند و در این راه از هیچ تمهیدی فروگذار نكرد؛ نمرهی استاد را خود بر كارنامهی دانشجو گذاشت و انضباطی را كه استاد و گروه آموزشی و دانشكده باید بر محیط درس مستولی سازند، خودسرانه ملك طلق خود دانست تا پیرایش و آرایش دانشگاه را كمال لازم بخشد و چون كوس این رسواییها بر سر كوی و بام به صدا درآمد پیروزمندانه گفت، كه این همه از نتایج تمدن ماشینی غرب است كه كامپیوتر را جانشین چرتكههای سنتی شرق نموده است. | |
− | + | مدیریت دانشگاه حتی حق برخورداری از امنیت مسكن فردی را هم نادیده گرفت و دانشجویان كوی دانشگاه را كه به دعوت مسئولان امر و در پی گفتوگو گرد آمده | |
− | بودند به | + | بودند به میان كوچه و بازار ریخت تا شبها در باغهای عمومی بخوابند و هوای تازه استنشاق كنند و نگران درس و مشق و امتحان نباشند. |
− | + | مدیریت دانشگاه بر فساد دستگاه اداری و خاصه خرجیهای خود پرده انداخت: روزنامهها از اختلاس و فساد در دانشگاه تهران و از آنچه سرپرستی دانشجویان به یاد داده است گفتوگو كردند. مدیریت دانشگاه دم بر نیاورد و لب نگشود تا صدق و كذب این گفتهها دانسته شود. مدیریت دانشگاه در حفظ سكوت ازین هم پیشتر رفت. در حضور مدیران، استادان دانشگاه را عامل استعمار و نوكر بیگانه خواندند و اینان غیرت حرفهای نداشتند كه زبان بگشایند و نام و نشان این عاملان استعمار را بخواهند و با سكوت خود پذیرفتند كه نوكران بیگانه و عاملان استعمار را در دانشگاه تهران مأوا و منزلی است! | |
− | + | مدیریت دانشگاه، اصل بدیهی عطف به ماسبق نشدن تصمیمات و مقررات و قوانین را زیر پا گذارد و اعلام كرد كه به دانشجویانی كه در چند سال پیش، در دورههای لیسانس به تحصیل مشغول بودهاند و امسال به ناگهان اخراج شدهاند، درجهی فوق دیپلمی را اعطاء میكند كه در پایان سال تحصیلی تصمیم بر ایجاد آن گرفته شده است! | |
− | از | + | از مدیریت دانشگاه در سال گذشته معجزهای هم به ظهور پیوست: با استفاده از اصول صحیح مدیریت، دانشجویان را به نحوی سركوب و منكوب كرد و باران رحمت را بر آنها باریدن داد و گروهگروه از دانشگاه اخراج كرد كه «اولیای دانشجویان» مشتاقانه اجتماع كردند و این همه را شكرانه گفتند و غریو شادی سر دادند! |
− | + | چنین دانشگاهی موجب سربلندی است؟ در چنین دانشگاهی گفتوگو از فضیلت دانش، حرمت استاد و مشاركت دانشجو چه معنایی دارد؟ | |
− | + | دانشگاهی كه خود همه چیز را به زیر پا میگذارد چه چیزی را به دانشجو میآموزد؟ استادانی كه در زندگی روزانهی خود باید چنین شرمساری و سرافكندگیهایی را نظاره كنند چگونه میتوانند زمانی كه صحبت از بزرگداشت مقام علم و دانش پیش میآید زهرخند ناباورانه نداشته باشند؟ | |
− | + | مدیریت دانشگاه تهران در سال گذشته فرصت آن را هم یافت كه خدمات علمی پر ارجی انجام دهد: به ایجاد چندین دورهی دكترا تصمیم گرفت، پس از بحثهای طولانی بالاخره روشن كرد كه «تهران یونیورسیتی» درستتر از «یونیورستی آف تهران» است و ارشاد فرمود كه «ویژگیهای هیات علمی دانشگاه تهران» را باید «ویژگیهای...» نوشت و غلط املایی نكرد و از كامپیوتر هم نمرهی «هـ» نگرفت این هم از ویژگیهای زندگی مدیریت دانشگاه تهران در سال پیشین بود. وین هنوز از نتایج سحر است! | |
نسخهٔ ۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۰
این مقاله در حال بازنگری است. اگر میخواهید این مقاله را ویرایش کنید لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. اگر میخواهید نکتهای را در مورد پیادهسازی این متن یادآوری کنید لطفاً در صفحهٔ بحث بنویسید. |
گردهمایی مقدماتی اعضای هیاتهای علمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ایران
سوم مرداد ۱۳۵۷ دانشگاه صنعتی تهران
در سوم مردادماه ۱۳۵۷ بیش از ۱۵۰ تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی تهران گردهم آمدند. این گردهمایی در پایان سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶، یعنی آخرین سال تحصیلی دوران آریامهری، برگزار شد و نخستین باری كه دانشگاهیان دانشگاههای مختلف كنار هم مینشستند تا سخن گفتن از كار و وظایف خود را آغاز كنند.
در سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶ جنبش اعتراضی دانشجویان و استادان هر زمان قوت و قاطعیت بیشتری مییافت. مدیران انتصابی، اینجا و آنجا، دانشگاهها را به تعطیل كشانده بودند. در دانشگاه تهران كلیهی دانشجویان یكی دو دانشكده را اخراج كرده همهی آنان را به یاری كمپیوتر و با دادن نمرهی رد تنبیه كرده بودند. وزارت علوم خودسرانه تصمیم به انحلال یكی دو موسسهی آموزش عالی گرفت، ماموران ساواك دانشگاه تبریز را مورد هجوم قرار دادند و به ضرب و جرح و قتل دانشجویان پرداختند. شورای استادان به این عملیات ددمنشانه اعتراض كرد و مهاجمان را سربازان تیمور و چنگیز خواند. از آغاز سال تحصیلی انحلال كتابخانههای دانشجویی و برچیدن همهی فعالیتهای فوق برنامهی دانشجویان هدف مقامات دولتی / دانشگاهی / ساواكی بود. اینجا و آنجا استادان نیز به حمایت از دانشجویان برخاستند. گروهی ساواك پناه به نام «اولیای دانشجویان» در برابر دانشگاه تهران و به قول خودشان «این لانهی فساد» به تظاهر پرداختند تا مراتب نارضایی خود را از تعلیمات انحرافآمیز استادان بیان كنند و خواستار آن شوند كه خط انقلاب سفید قاطعانهتر پیاده شود.
حركت اعتراضی دانشگاهها در این سال از این ویژگی برخوردار بود كه دیگر دانشجویان در اعتراض و مخالفت تنها نبودند. مخالفت استادان با رژیم به اشكال گوناگون گسترش مییافت. در میان این فعالیتها، اعتصاب هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران دارای اهمیت خاصی است. رژیم و «آموزگار» سرسپردهاش برای فرو نشاندن موج اعتراضی دانشجویان و متفرق كردن آنان، تصمیم به انتقال دانشگاه صنعتی تهران به اصفهان گرفت. هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران به مخالفت با این «نقل و انتقال» پرداخت و به دنبال اقدامات گوناگون از فروردین 1357 اعلام اعتصاب كرد. این اعتصاب با پشتیبانی و حمایت كامل دانشگاهیان سراسر كشور روبهرو شد. دولت اقدام به قطع حقوق هیات علمی كرد اما اعتصابیان صندوق وام اضطراری دانشگاهیان دانشگاه صنعتی را تاسیس كردند و مردم به یاری آنان شتافتند. وزارت علوم از پذیرفتن دانشجوی جدید برای دانشگاه صنعتی تهران خودداری كرد. دانشگاهیان صنعتی در چهارمین ماه اعتصاب خود اعلام كردند كه علیرغم تصمیمات مقامات رسمی، به یاری مردم، خود دانشگاه را در تهران همچنان مفتوح و فعال نگه میدارند و با انتشار آگهی از داوطلبان ورود به دانشگاه صنعتی جهت پذیرش 700 دانشجو، ثبتنام كردند؛ این نخستین نشانهی پیدایش قدرت دوگانه در روند انقلاب ایران بود. دیگر دولت تصمیم گیرنده نبود. بلكه مردم خود تصمیم میگرفتند، خود سرنوشت خویش را تعیین میكردند.
«گردهمایی مقدماتی» در روز سوم مرداد تشكیل شد. در نخستین (و تنها) شمارهی «نشریهی خبری دانشگاهیان ایران» كه در اجرای تصمیمات گردهمایی انتشار یافت، دربارهی این گردهمایی و هدفهای آن چنین میخوانیم:
«در سوم مردادماه گذشته، بیش از 150 تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی آریامهر تهران گردهم آمدند تا به بحث و بررسی دربارهی مسائل آموزش عالی بپردازند.
آنچه بر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی میگذرد ضرورت چنین بررسی را روشن میدارد. نظام دانشگاهی ایران به بیراهه میرود از انجام تكالیف و وظایف اجتماعی خود غافل مانده است. دانشآموختگان این نظام، ایام تحصیل خود را عمر تلف شده میدانند و بر این ؟؟؟ دارند كه چرا فرصت آن نداشتهاند كه در كشورهای دیگر به علمآموزی و دانشاندوزی بپردازند. استادان خود را به كاری گمارده میبینند كه هر زمان از تزلزل و بیثباتی بهرهی بیشتری میگیرد و با امیال و اغراض غیرعلمی و چه بسا ضدعلمی، آغشتهتر میگردد و در این میان موانع غیردانشگاهی و مصالح غیرعلمی میكوشد كه تا چنان همگان را به بند كشاند كه فرصت حركت و جنبش بر احدی نماند و كسی را یارای سخنی نباشد.
نظام دانشگاهی یكی از نهادهای آیندهساز هر جامعه است و جامعهای كه فردایی خندان و شكوفان میخواهد باید خندانی و شكوفایی نظام دانشگاهی امروز خود را جویا باشد. بحران امروز نظام دانشگاهی ایران نه تنها از بحران نظام اجتماعی كنونی گفتوگو میكند بلكه مبشر نگرانیهایی است كه هركس باید از فردای فرهنگی و علمی كشور در دل داشته باشد. وضع دانش و پژوهش امروز كشور نیز با سرنوشت نظام دانشگاهی بستگی نزدیك دارد. دانشگاه چه چیز را باید بیاموزد؛ در پژوهش چه باید باشد؟ استقلال نظام دانشگاهی چه معنایی دارد؟
واحد دانشگاهی را چه زمان و چگونه باید به وجود آورد؟ آیا آن چنانكه در سالهای اخیر دیدهایم چند وجب خاك خدا، مهمترین شرط ایجاد یك موسسه آموزش عالی است؛ گسترش نظام دانشگاهی بر اساس چه ضوابطی باید باشد؟ موازین آموزشی كدامند؟ كاركرد نظام آموزشی، باید بر چه اساسی سنجیده شود؟ موفقیت و عدم موفقیت دانشجویان چگونه باید ارزیابی شود؟ در دستگاه آموزشی، نقش پژوهش چه باید باشد؟ آیا نظام دانشگاهی تنها به پاسداری از میراث فرهنگی گذشتگان وظیفه دارد یا به آفریدن فرهنگی نو؟
اركان اصلی نظام دانشگاهی كدامند و هریك چه وظایف و تكالیفی دارند؟ نقش استاد و دانشجو در این نظام چیست؟ منظور از سپردن كار دانشگاه به دانشگاهیان چیست؟ رابطهی دولت بهعنوان دستگاه اجرایی یا نظام دانشگاهی چیست؟ و چگونه باید باشد؟ نظام دانشگاهی چگونه میتواند از انقیاد فرهنگی بركنار بماند و كانون آفرینش دانش و شكوفایی پژوهش باشد؟ رابطه نظام دانشگاهی با دیگر اجزای نظام آموزشی چیست و چه باید باشد؟
این همه پرسشهایی است كه بر سر زبانهاست و طرح آنها، خود نشانهی بحران همهجانبهای است كه نظام آموزش عالی را در بر گرفته است...».
گردهمایی در پایان كار خود قطعنامهای را به اتفاق آرا تصویب نمود؛ در این قطعنامه از جمله آمده است:
1- ضمن ابراز خرسندی از انتشار آگهی پذیرش 700 دانشجوی دوره لیسانس از طرف دانشگاه صنعتی آریامهر تهران برای سال تحصیلی آینده، همراه با تجدید مراتب پشتیبانی خود از خواستهای هیات علمی دانشگاه صنعتی آریامهر تهران بدین وسیله آمادگی خود را جهت هرگونه همكاری علمی، فكری و اداری داوطلبانه در راه انجام برنامههای این دانشگاه در سال تحصیلی آینده اعلام میداریم.
2- طرح و بررسی مسائل دانشگاهی ایران در طی این گردهمایی، به روشنی آشكار كرد كه نظام دانشگاهی با بحران ژرفی روبهرو است، و عدم استقلال دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، عدم وجود آزادی در آنها و عدم امنیت شغلی برای اعضا كادر علمی از علل عمدهی این بحران است. حاضران ضرورت بررسی عمیق این مسائل را تایید كرده و تصریح مینمایند كه با شركت كلیه دانشگاهیان علاقهمند، مجمع بحث و گفتوگویی به منظور بررسی جنبههای مختلف بحران در نظام آموزش عالی كشور حداكثر تا آخر آذرماه 1357 تشكیل گردد.
***
در این گردهمایی دانشگاهیان دانشگاههای مختلف كشور هریك شرحی دربارهی وضع دانشگاه خود در سال تحصیلی 57-1356 بیان كردند. در اینجا سه گزارش دربارهی دانشگاه صنعتی تهران، دانشگاه جندیشاپور و دانشگاه تهران به چاپ میرسد.
1 دانشگاه صنعتی تهران
كمبود نیروی انسانی متخصص كه بتواند چرخهای صنعت نو پای كشور را بدون كمك خارجیان بگرداند همواره در مملكت ما محسوس بوده است. در مهرماه سال 1345 دانشگاه صنعتی بنا بر گفتهی مصادر امور، به منظور تربیت متخصصینی با وسعت دید علمی و مهارت فنی لازم كه در پیشبرد برنامههای توسعه اقتصادی و صنعتی كردن كشور موثر باشند، تاسیس گردید. از همان ابتدا، كادر جوان و علاقهمند این دانشگاه با دلسوزی و تلاش پیگیر و با زحمات شبانهروزی و خستگیناپذیر خود مسئولیت برنامهریزی و تكمیل و تجهیز آن را به عهده گرفت. در نتیجه فداكاری آنها طولی نكشید كه نهال این دانشگاه ریشه دوانید و استحكام یافت. به دلیل تاثیرپذیری این محیط علمی و آموزشی از تحولات و اتفاقات اقتصادی ـ اجتماعی جامعهی ایران، فعالیتهای آن همواره دستخوش جزر و مدها قرار گرفته است. در طول عمر كوتاه 12 ساله این دانشگاه و به جز در چند سال اول كه مشكلات و مسائل دانشگاه منحصرا جنبه صنفی داشته، وقایع مهمی در این دانشگاه روی داده، كه اغلب ناشی از محدودیتهای حاكم بر فضای سیاسی جامعه ایران بوده است. حركتهایی كه در بطن جامعه ایران جریان داشت به صورتهای مختلف در داخل دانشگاه بازتاب مییافت. در اغلب موارد ظهور ناآرامیها با برخورد بین پلیس و دانشجو توام بوده است. در زیر بهطور اجمالی به شرح وقایع میپردازیم. در بخش دانشجویی اولین اعتصاب و حركت اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشگاههای دیگر مربوط به افزایش بهای بلیط شركت واحد اتوبوسرانی تهران در سال 1348 بوده است كه با بازگشت بهای بلیط به مقدار اولیه، اعتصاب دانشجویان نیز پایان گرفت. در اردیبهشتماه سال 1350 كه زمینه اعتراضات دانشجویی در دانشگاههای ایران در رابطه با جشنهای 2500 ساله فراهم بود. واقعه كشتار كارگران ناراضی كارخانه جهان چیست رخ داد. دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشجویان سایر دانشگاهها به تظاهرات پرداختند. در این دانشگاه، تظاهرات دانشجویان با حملهی وحشیانه و غافلگیرانه پلیس روبهرو شد و با بازداشت حدود 600 دانشجو و زخمی شدن تعداد زیادی دانشجو و استاد پایان یافت. به دنبال این سركوبی، اعضای هیات علمی این دانشگاه بهعنوان اعتراض به این مجامع و اعمال شنیع بهطور دستهجمعی استعفا نمودند كه با وعده و قولهای مساعد مسئولان امور دایر بر عدم تكرار چنان وقایعی، فعالیتهای دانشگاه از سر گرفته شد. تظاهرات و اعتصابات و درگیریهای وابسته به آن سالها بود كه مصادر امور را به فكر كنترل اوضاع و حفظ نظم و آرامش محیطهای دانشگاهی از طریق استقرار دائمی پلیس در داخل دانشگاهها انداخت. در تابستان 1350، سیستم استقرار گارد در دانشگاهها از مرحله فكر درآمد و عملا از سال تحصیلی 51-1350 حضور گارد در دانشگاه تحقق یافت. دخالت گارد در امور داخلی دانشگاهها و به نام حفظ نظم در محوطه و كلاسهای درس دوران جدیدی از ناآرامیها را به همراه آورد كه اثرات منفی و خفتبار آن همچنان در جوامع دانشگاهی با شدت وحدت هرچه تمامتر به صورت مختلف دیده میشود. در نیمه یكی از شبهای آبانماه 1352 به دنبال اعتراضات و اعتصاب دانشجویان دانشگاهها در رابطه با ورود نیكسون (رئیسجمهور وقت آمریكا) به ایران، گارد دانشگاه، به خوابگاه دانشجویان دانشگاه صنعتی حملهور شد و به ضرب و جرح و بازداشت دانشجویان پرداخت. در پاییز 1353 در یكی دیگر از درگیریهای گارد با دانشجویان، دانشجویی از دانشكده فیزیك این دانشگاه در زیر چرخهای جیپ گارد دانشگاه له شد. حضور گارد در اطراف ساختمانها و كلاسهای درس همواره برهمزننده آرامش و امنیت دانشجویان بوده است و در مواردی با عكسالعمل دانشجویان به صورت خودداری از گذراندن امتحانات آخر ترم روبهرو شده است از جمله در سال تحصیلی 54-1353 خودداری از امتحانات حذف ترم را نیز به دنبال داشته است.
ركود فعالیتهای آموزشی، به درازا كشیدن ترم تحصیلی و تعویق و حذف امتحانات در این دانشگاهها مانند حالات تطهیر در سایر دانشگاهها در درجه اول به دلیل وجود مسائل خارج از دانشگاه بود و در درجه دوم به دلیل حضور گارد در دانشگاه فقدان حقوق صنفی برای دانشجویان (نظیر عدم امكانات بحث و اظهارنظر و انتقاد) نیز از جمله مسائلی هستند كه اعتراضات و اعتصابات را موجب شده است و البته سركوبی و ضرب و جرح افراد به وسیله گارد را به دنبال آورده است. در پاییز 56 جلسات هفتگی سخنرانی كه با اجازه قبلی مدیریت دانشگاه برنامهریزی شده بود در نیمه راه توسط مدیریت دانشگاه متوقف میشود و درگیریهای دانشجویان و مدعوین را با گارد و نیروهای انتظامی در داخل و خارج دانشگاه به دنبال میآورد. واقعهی ناگواری كه برای یكی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران كه برای شنیدن یكی از همین برنامهها به دانشگاه صنعتی میآید رخ میدهد مربوط به همین زمان میباشد.
سلب حقوق صنفی از دانشجویان حتی به شكل جلوگیری از دایر كردن نمایشگاه عكس دانشجویان در بهار سال جاری نیز متبلور گردیده است تا جایی كه دانشجویان برخلاف معمول مجبور میشوند در خارج از دانشگاه در محلی با امكانات محدود نمایشگاه دایر كنند.
نمونههای فوق همگی گواه بر این است است كه مسائل دانشجویی در این دانشگاه ریشه در مسائل و معضلات اجتماعی جامعه ما دارند. دانشجویان این دانشگاه بهعنوان جزئی از جامعهی دانشجویی ایران و به دلیل ماهیت حساس و جوینده و پرتحرك خود نه میتوانند و نه شایسته است كه نسبت به این مسائل بیتفاوت و تماشاگر بمانند. محیط دانشجویی باید زنده و پویا باشد تا زندگیساز فردای جامعه گردد.
در بخش فعالیتهای كادر آموزشی و درگیریهای این قسمت از جامعه دانشگاهی ما، مسائل عمدتا به سلب حقوق صنفی توسط مدیریت و نقض مقررات و آییننامهها و زیر پا گذاشتن حرمت دانشگاه مربوط میشود. كادر آموزشی این دانشگاه در موارد مختلف و متعدد به وضعیت نابسامان اداره دانشگاه، عدم وجود استقلال و آزادی دانشگاهی و فقدان رفاه مادی و معنوی اعتراض نموده است. اعتراض به فجایع پلیس و گارد در دانشگاه، ضرب و جرح افراد، سلب امنیت و آرامش و تلاش برای تحقق خواستهای صنفی همواره به صورت صدور بیانیه، قطعنامه، نوشتن نامه به مقامات، تحریم كوتاهمدت كلاسها، تحصن شبانه در دانشگاه و استعفای دستهجمعی متبلور گشته است.
در بهمنماه 1355 كادر آموزشی این دانشگاه طی قطعنامهای هرگونه ضرب و جرح و اهانت را مذموم میداند و محكوم میكند و آن را «مانعی برای ایجاد محیط آموزشی و پژوهشی سالم و سازنده در دانشگاه اعلام میدارد». در همین قطعنامه هیات آموزشی دانشگاه، «مصرا خواستار آرامش و عدم توسل به خشونت و ارعاب و تهدید در محیط دانشگاه بوده و معتقد است كه استقرار و وجود دائمی مامورین انتظامی در محوطه دانشگاه خود باعث تشنج بوده و میباشد». در تابستان 1355، مدیریت دانشگاه به منظور محو آثار ابتداییترین اصول دموكراسی در دانشگاه، اقدام به تغییر آییننامه میكند ولی ناگزیر در مقابل پافشاری و اعتراض كادر آموزشی در زمستان همان سال ضوابط و تغییرات پیشنهادی را پس گرفته و برای مقابله با تلاشها و مبارزات حقطلبانه كادر آموزشی به جستوجوی مستمسكهای جدیدی میپردازند. ناكامی مصادر امور در اعمال نظرات یكجانبه و برای اینكه بهطور قطع و یقین و برای همیشه از خواستهای صنفی كادر آموزشی آسوده گردند، به یكباره تصمیم به انحلال این دانشگاه را اعلام میكنند. اعلام این تصمیم مقارن با فعالیتهای كادر آموزشی برای به دست آوردن افزایش حقوق مناسب با نرخ تورم بر اساس آییننامه دانشگاه میباشد. در همین اوان یعنی در زمستان 55 در شرایطی كه كادر آموزشی برای اثبات وجود تورم مورد انكار دولت به تشكیل سمینارهایی میپردازد. آقای پرویز آموزگار معاون وقت وزارت علوم و آموزش عالی و رئیس فعلی دانشگاه فردوسی در مجمع كادر آموزشی اعلام میكند «در صورتی كه كارهای استادان مشابهتی با كار دانشجویان داشته باشد و یا چنین تعبیر شود، دولت در موقعیت و موجودیت دانشگاه صنعتی تجدیدنظر خواهد كرد». تصمیم به انحلال دانشگاه صنعتی در این زمان به صورت جدیتری عنوان میگردد. كادر آموزشی دانشگاه كه موجودیت دانشگاهی ارزنده و حاصل زحمات شبانهروزی گروه بیشماری را در خطر میبینید برای نجات آن به تلاش و تكاپو میافتد. به دنبال آن دیری نمیگذرد كه در تابستان 1356 دوازده نفر از اعضا كادر آموزشی زیر سرپوش ماموریت به سازمانهای دولتی خارج از دانشگاه تبعید میشوند و مسالهای بر مسائل قبلی دانشگاه افزوده میگردد. تلاشهای پیگیر و همهجانبه آغاز میگردد. مدیریت دانشگاه تعویض میشود. همكاران تبعیدی به دانشگاه بازمیگردند، درحالیكه تصمیم به انحلال دانشگاه و مسائل دیگر نظیر سلب و نفی حقوق مادی و معنوی كادر آموزشی همچنان لاینحل میماند.
مسالهی انحلال دانشگاه زیر سرپوش انتقال به اصفهان مجددا از طرف مدیریت جدید عنوان میشود. در روزنامه آیندگان این سرمایه ملی را بدون رضایت ملی ایران به حراج میگذارند درحالیكه برنده از قبل تعیین شدهی حراج یعنی «دانشگاه علوم و فنون ارتش» در كمین تصاحب این طعمه (مطابق شرح روزنامه رستاخیز مورخ 29 آبان 56) چنگ و دندان نشان میدهد. مدیریت جدید دانشگاه نیز به نشان دادن چهرهی واقعی خود كه در پس وعده و وعیدهای اولیه پنهان كرده بود دست میزند و از هیچ كوششی برای زیر پا گذاشتن مقررات و نقض آییننامهها كوتاهی نمیكند. احكام ارتقا بهطور دلبخواه صادر میكند، پایه تشویقی به افراد معینی میدهد. عضو رسمی و منتخب دانشگاه را از شركت در جلسهی شورا محروم میكند رئیس دانشكدهای را از مقام خویش عزل نموده و عضو دیگری از همان دانشكده را از دانشگاه اخراج میكند، دانشجویی را بدون مجوز كمیتهی انضباطی دانشگاه، از تحصیل محروم مینماید. سخنرانی های دانشجویی را متوقف میكند و دست عوامل خارج دانشگاه را در ادارهی امور دانشگاه باز میگذارد. پسآمد چنان سیاستی وقایع آبانماه 56 در خیابان آیزنهاور، مقابل در ورودی دانشگاه بوده است. كادر آموزشی دانشگاه در جلسه 29 آبان 56 خود برگزاری برنامههای سخنرانی را علیالاصول مورد تایید قرار میدهد آن را بهعنوان یكی از اساسیترین حقوق آزادی بیان قلمداد میكند. به دنبال وقوع حادثه ناگوار برای یكی از اعضا هیات علمی دانشگاه تهران كه ناشی از قطع سخنرانیها بوده است. هیات علمی دانشگاه صنعتی در نامهای به نخست وزیر در تاریخ 13/9/56 مینویسد:
«ضرب و جرح افرادی كه در كسوت معلمی به آموزش مردان و زنان فردای جامعه مشغولند منحصرا به واقعه 30 آبان نبوده و در جریان سالهای اخیر نیز به دفعات برای عدهی كثیری منجمله چند تن از اعضا هیات علمی این دانشگاه رخ داده است. انجام امر خطیر آموزش زیر سلطهی چماق و توهین به شرف انسانی و نقض سنتها و میراث فرهنگی این مرز و بوم كه عملا ركود و توقف حركتهای زنده و سازندهی علمی و آموزشی را سبب گردیده است، به هیچوجه نمیتواند با برنامههای صنعتی كردن كشور و بسط تمدن و گسترش فرهنگ ملی منطبق باشد».
به موازات اقدامات فوق، چارهجویی و پیگیری فعالیتها در زمینه جلوگیری از انحلال دانشگاه نیز همچنان تا به امروز ادامه مییابد. ضمن درگیری در پیكاری مقدس به منظور نجات دانشگاه صنعتی تهران، كادر آموزشی این دانشگاه در محدودهی امكانات خویش سعی در انجام وظیفه ملی و تعهدات شغلی و صنفی نیز مینماید. در خردادماه 1357 طی قطعنامهای اعمال غیرانسانی و یورش چنگیزی مامورین انتظامی به دانشگاه آذرآبادگان را محكوم كرده و ضمن «عرض تسلیت به جامعه دانشگاهی و به ملت ایران، انزجار عمیق خود را از كشتار و رویدادهای فجیع اردیبهشتماه 57 در آن دانشگاه ابراز میدارد». تجربیات 12 ساله در دانشگاه صنعتی نشان داده است كه مادامی كه معضلات و مسائل اجتماعی و اقتصادی وطن ما را دستخوش بحرانها میكند، جامعه دانشگاهی هرگز نمیتواند به صورت جز ؟؟؟ جدا از عینیتهای جامعه، بدون دغدغه و فارغ از هشیاری و حساسیت در محدودهای تنگ، سرگرم فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود باشد. این جامعه همچنین آموخته است كه تن در دادن به نظرهای خودكامه چیزی جز پذیرفتن بینشی قهقرایی و افتادن به ورطه سقوطی مرگبار و خیانت به منافع ملی نیست. مادامی كه استقلال و آزادی دانشگاهی از حرف به عمل در نیاید و مادامی كه مدیریت دانشگاه از افراد دانشگاهی (به مفهوم واقعی كلمهی) تشكیل نشود و تا زمانی كه روحیه نظامیگری از جامعهی دانشگاهی رخت برنبندد، گشایشی در اوضاع پدید نخواهد آمد و رنگ و روغنهای جدید و تعویض چهرهها بیثمر است. همچنین تجربه كادر آموزشی دانشگاه صنعتی به خصوص در ماههای اخیر نشان داده است كه تنها وسیلهی تحقق خواستهایمان اقدامات متشكل و یكپارچه ماست. تحقق خواستها آنجا كه از حمایت و اقدام جمعی برخوردار بوده است، ممكن بوده، و آنجا كه تفرقه و تشتت در این جامعه حاكم باشد بر مسائل و مشكلات و ناهمواری راه افزوده میگردد.
همكاران عزیز: معتقدیم كه مشكلاتی را كه ما در دانشگاه صنعتی در پیش رو داریم نهادهای گوناگون مساله واحدی هستند كه مبتلا به همه دانشگاهها و موسسات آموزش عالی كشور است. در تلاش برای حل این مشكلات و از پیش پا برداشتن موانع، حمایت مادی و معنوی گروههای مختلف مردم با ماست. آنچه در طول 80 روزی كه از اعتصاب كادر آموزشی دانشگاه صنعتی میگذرد دیده شده، حمایت و تایید گروههای مختلف مردم خصوصا شما همكاران ارجمند سایر دانشگاههای ایران بوده است. اطمینان داریم كه اگر تشكل و همبستگی خود و حمایت همهجانبه ملت ایران به خصوص همكاران سایر دانشگاهها نبود، نمیتوانستیم تا این حد در برابر خودكامگی و تصمیمات ضد مالی و غیراصولی اولیا امور ایستادگی كنیم. لذا ضمن تاكید بر لزوم حفظ تشكل و ایجاد همبستگی، از تمام ملت ایران و به خصوص همكاران ارجمند سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی كشور كه چه از طریق كمكهای مادی و معنوی و چه به صورت اعلامیه و بیانیه و قطعنامه و غیره ما را یاری كردهاند صمیمانه تشكر نماییم. ما با پشتگرمی از تاییدات مردم، تلاشهای حق طلبانه خود را ادامه خواهیم داد و برای تحقق خواستهایمان تشكل و همبستگی بیش از پیش و پویاتری را آرزو میكنیم.
2 دانشگاه جندیشاپور سال 57-1356
دانشگاه جندیشاپور اهواز صحنهی یكی از غمانگیزترین و اسفناكترین نابودی حقوق انسانی و تجلی صریح و بدون پردهی خشونت گارد، عدم استقلال نظام دانشگاهی، فقدان آزادی و دموكراسی و عدم امنیت شغلی میباشد. دخالت گارد در امور آموزشی و اداری دانشگاه به قدری عیان و روشن است كه حتی بعضی از معاونین دانشگاه ناتوانی خویش را در برابر گارد و عدم اطلاع خود را از تصمیمات آن بارها عنوان كردهاند. بدون هیچگونه غلوی میتوان گفت كه دانشگاه جندیشاپور نه به وسیله هیات علمی و نه به وسیله كادر اداری، بلكه به وسیله گارد اداره میشود. دخالتهای بیجای گارد در مسائل دانشگاه مثل فشار بر روی استادان و دانشجویان در مورد امتحان گرفتن و امتحان دادن، وادار كردن استادان به تشكیل كلاسها با دو تا سه دانشجو، وادار كردن استادان به حضور و غیاب در كلاسها و دادن گزارش به «مسئولان»، اتخاذ تصمیمات یكجانبه در مورد مسائل آموزشی و تغییر سیستم چهار ماهه (ترمی) به سه ماهه (كوارتری) بدون مشورت با اعضا هیات علمی، تعطیل كتابخانه و سینمای دانشجویان كه اغلب بدون اطلاع حتی معاونین دانشگاه انجام گرفت، گویای این واقعیت است.
بدیهی است كه مسائل دانشگاه جندیشاپور جدا از مسائل جامعه ایران جدا از بحرانی كه دامنگیر آموزش عالی شده است، نیست. در جامعهای كه دولت آن بدون توجه به درخواست دهها دانشگاه و موسسه آموزش عالی، درخواست صدها استاد و گروههای مختلف مردم، اصناف، نویسندگان، شعرا، وكلا و قضات مبنی بر عدم انحلال دانشگاه صنعتی، اقدام به انحلال آن میكند، و یا وقتی كوس رسوایی مقامات عالیرتبه مملكتی در دزدی و رشوهخواری زده میشود. دولت فقط به اقدام «بركناری» آنان از مقامشان میكند، و وقتی میلیونها تومان پول مردم صرف ساختن و خراب كردن یك پل میشود، وقتی دیوانسالاری و فساد اداری و رشوهخواری بیشتر مقامات عالیرتبه مملكتی را در بر گرفته است، طبیعی است كه رئیس دانشگاه جندیشاپور خیال كند كه دانشگاه ملك شخصی اوست و درحالیكه در گرمای طاقتفرسای اهواز و نبودن هیچگونه خوابگاهی برای پسران، دانشجویان پسر مجبورند در زیرزمینها و اطاقكها شب را سر كنند. «دانشگاه» یك قصر 40 میلیون تومانی در محوطه دانشگاه میسازد كه شاید رئیس هیات امناء [اشرف پهلوی] سالی یك شب را آنجا سر كند.
در دانشگاهی كه روسای دانشكدهها انتصابی و حتی نمایندگان دانشكدهها در شورای دانشگاه به گونهای انتصابی است طبیعی است كه روحیه دیوانسالاری و دیكتاتوری بر روابط بین رئیس و اعضا هیات علمی برقرار باشد. و از طرفی دیگر هم روحیه دلالی بر كلیه امورات دانشگاه حكومت كند تا حدی كه دانشگاه به یك موسسهی تجارتی و نمایشی تبدیل شود. بهطور مثال دانشگاه بدون مشورت با اعضا هیات علمی گروههای مختلف، آگهی برای پذیرش دانشجو برای 28 رشتهی فوقلیسانس میدهد درحالیكه در مرحله لیسانس هم كمیت دانشگاه لنگ است.
در چندین سالی كه از عمر كوتاه دانشگاه میگذرد، دانشگاه فقط در سطح گسترده شده است. ساختمانهای نیمهتمام محوطهی دانشگاه را پوشانده و تابلوهای بیزبان از «دانشكده»هایی خبر میدهد كه حتی ساختمانش هم مجود نیست چه برسد به اعضا هیات علمی و افراد آن.
اكنون رشته سخن را به دست یكی از دانشجویان میدهیم تا از دیدگاه آنان نیز به مسائل نظری افكنده باشیم.
در سرتاسر سال درگیری دانشجویان و استادان با گارد دانشگاه به صورت گرهای لاینحل متجلی بود. گارد خودسرانه به تعقیب، تهدید و ارعاب، ضرب و جرح و شكنجه دانشجویان مشغول بود. در آبانماه اولین درگیری جدی با گارد شروع شد. دانشجویان كه به رفتار ناشایست و زشت گارد اعتراض كرده بودند با قطع كمك هزینهی تحصیلی روبهرو شدند. به دنبال این جریان، دانشجویان به تحریم دو هفتهای كلاسها دست زدند و خواستار بهبود وضع غذاخوری، سرویس اتوبوس، وضع خوابگاههای دختران و رسیدگی به مسالهی كمك هزینه شدند. در هفتهی دوم تحریم، وقتی كه دانشجویان با بیاعتنایی مقامات دانشگاه نسبت به خواستهایشان روبهرو شدند، برای شور و مشورت به دانشكدهها آمدند. گارد از فرصت استفاده كرد و با حمله به دانشجویان، چهرهی دژخیمی خود را نشان داد. نتیجهی این حمله و ضرب و جرح كه بیش از یك ساعت به طول كشید، زخمی شدن اكثر دانشجویان و پوشیده شدن صحن دانشكدهها، از خون آنان بود. پس از حمله، دانشگاه به صورت یكی از صحنههای جنگ قرون وسطایی درآمده بود.
در نیمهی دوم آذرماه دانشجویان سال اول كه به روش سه ماهه (كوارتری) مشغول تحصیل بودند و با اشكالات این روش و سایر مسائل دانشگاه آشنا شده بودند، نسبت به روش كوارتری و خشونت گارد معترض شده و از دادن امتحان خودداری كردند و این بهانهای شد برای شروع دوباره وحشیگری گارد. گارد دانشجویان سال اول را بازداشت میكرد و برای «بازپرسی» به محل گارد میبرد و تحت فشار از آنان تعهد امتحان دادن میگرفت. اگر كسی مقاومت میكرد پس از «بازپرسی» به ساواك معرفی میشد.
نقش روسای دانشگاهها در این مسائل بیتوجهی به خواست منطقی دانشجویان و تایید وحشیگری گارد بود. نتیجهی اعمال گارد پایمال شدن حقوق سادهی انسانی، ناقصالعضو شدن عدهای از دانشجویان و پایین آمدن شخصیت دانشجویان به حقیرترین نقطهی آن بود. با نزدیك شدن امتحانات دانشجویان سالهای بالاتر، كمكم موج اعتصابات و اعتراضات به تمام دانشجویان كشیده شد. دیگر هیچ دانشجویی حاضر به دادن امتحان نبود. این مساله موجب درگیریهای خونینتری بین دانشجویان و استادان از یك طرف و گارد از طرف دیگری شد.
گارد متوسل به حربهی ارعاب، وحشت و تهدید شد. دانشجویان در محوطه دانشگاه، در غذاخوری، در كلاسها، در كافهتریا جلب و مورد «بازپرسی» گارد قرار میگرفتند. رفتار ناشایست گارد با دانشجویان خصوصا دختران به قدری زشت و اسفانگیز بود كه موجب اعتراض مستقیم و درگیری شدیدتر دانشجویان با گارد میگردید. حاصل این جنگ و گریز، بدنهای خونآلود و شكسته شدهی دانشجویان پراكنده در محوطهی دانشگاه بود. در اواخر دیماه گارد یكی از اتوبوسهای دانشگاه را متوقف میكند و دانشجویان را پایین میآورد و ناگهان شروع به كتك زدن آنان میكند. در این جریان یكی از استادان دانشگاه كه در اتوبوس بود مجروح میشود این مساله فقط «تاسف» روسای دانشگاه را برانگیخت. این حادثه درضمن نشان داد كه روسای دانشگاه هیچگونه كنترلی بر گارد ندارند و گارد خودسرانه بدون اطلاع مقامات دانشگاه به این اعمال شنیع و زشت دست میزند. ولی با این همه، اعمال گارد نه تنها مورد اعتراض روسای دانشگاه واقع نمیشود بلكه مورد تایید آنان نیز است.
تماس با روسای دانشگاه و عنوان كردن درخواست منطقی دانشجویان با بیتوجهی روبهرو شد. در یكی از این تماسها معاون آموزشی دانشگاه از اقدام گارد به تعهد گرفتن از دانشجویان برای امتحان دادن اظهار بیاطلاعی كرد و اضافه كرد كه او در اینگونه موارد هیچگونه اقدامی نمیتواند بكند. دانشجویان ناگزیر با روسای دانشكدههای علوم و ریاضی گفتوشنودی را برای چارهجویی و جلوگیری از اعمال وحشیانهی گارد و حل مسائل آموزشی برپا كردند. در هنگام گفت و شنود عدهای از اعضا گارد به جلسه حمله كرده دانشجویان را به باد كتك گرفتند. در این میان روسای دانشكدههای علوم و ریاضی نیز مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. ولی این جریان نیز از طرف روسای دانشگاه مسكوت گذاشته شد.
مقاومت دانشجویان در برابر بیتوجهی روسای دانشگاه ادامه داشت. دانشجویان از ثبتنام برای ترم دوم خودداری كردند. فشار بر روی مقامات دانشگاه هم از طرف دانشجویان و هم از طرف بعضی از استادان به قدری زیاد بود كه روسای دانشگاه را وادار كرد كه به گفتوگویی با دانشجویان بنشینند و تعهد كنند كه سیستم كوارتری حذف شود.
در نیمهی دوم درگیری دانشجویان با گارد به علل دخالت بیجای آن، صورت شدیدتری به خود گرفت حضور گارد در غذاخوری، در كافه تریا، در دانشكدهها و گاهی حتی در كلاسها مورد اعتراض دانشجویان و استادان قرار گرفت. همین اعتراض منطقی عكسالعمل وحشیانهای را از گارد به دنبال داشت. گارد با حمله به كلاسهای درس و تعقیب دانشجویان حتی در بیمارستان دانشگاه و در توالتها و دستگیری آنان و پروندهسازیهای مسخره و تحویل آنان به ساواك، به دانشجویان اعلام جنگ گرد. فشار «بازپرسی» بر دانشجویان دستگیر شده به قدری شدید بود كه وقتی از بازداشتگاه برمیگشتند تكیده و نیمه شده بودند و علایم ضرب و جرح بر دست و پا و بدن آنان به وضوح دیده میشد. در یكی از این حملات گارد 12 نفر از دانشجویان را طناب به گردن در ملاءعام چون بردگان قرون وسطایی به حركت درآورد و سپس در برابر دیوار گارد به تماشا برای «عبرت» دیگران را داشت. علایم طناب بر گردن دانشجویان تا هفتههای بعد باقی بود.
برای اعتراض به دستگیری دانشجویان و ضمانتهای صادره از دادگاه و اعمال وحشیانه گارد، دانشجویان در برابر ساختمان مركزی به بست نشستند. در اولین ساعات دانشجویان مورد حمله گارد قرار گرفتند و سه دانشجو دستگیر و بقیه پراكنده شدند. روز بعد دانشجویان مبادرت به یك اعتصاب نشسته در صحن دانشكدههای خود كردند. گارد كتابخانهها و دانشكدهها را محاصره كرد و از ورود و خروج دانشجویان جلوگیری به عمل آورد. رئیس دانشكدهی علوم مدت چندین ساعت در كتابخانه به حالت نیمه بازداشت به سر برد.
در این جریانات استادان دانشگاه كه شاهد و ناظر وحشیگری گارد بودند و بعضی از آنان مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودند در یك گردهمایی با حضور دانشجویان، قطعنامهای را تصویب نمودند كه در آن خواستار خروج گارد از دانشگاه شدند و اعمال شنیع گارد را محكوم، از دانشجویان پشتیبانی بیدریغ كردند و بیلیاقتی و بیكفایتی روسای دانشگاه را تقبیح كردند. روز بعد نیز اعلامیهای از طرف عدهای از استادان در دانشگاه پخش شد كه به شدت اعمال زشت گارد را تقبیح كرده و خواستار ایجاد اتحادیه استادان شدند. این قطعنامه و اعلامیه گویای درك صحیح استادان از واقعیت درون دانشگاه بود.
میگویند دانشگاه جندیشاپور 1700 سال پیش تاسیس شده است. با توجه به این نكته چنین به نظر میرسد كه دانشگاه جندیشاپور سیر قهقرایی داشته است. زیرا بینش حاكم بر دانشگاه امروز یك بینش بردهداری است. چنین است وضعیت دانشگاه جندیشاپور. در این دانشگاه در هر حركتی استادان و دانشجویان با گارد روبهرو هستند. گارد نه تنها دانشجویان، بلكه استادان را نیز مورد «بازپرسی» ضرب و جرح و توهین قرار میدهد. از دموكراسی و آزادی در دانشگاه فقط لاشه گندیدهای مانده است و دانشگاه تبدیل به محلی برای رشوهخواری، دزدی، فساد، اعمال خشونت، دیكتاتوری روسای آن و پوزهسایان درگاه آنان شده است. در عرض دو دههای كه از عمر دانشگاه میگذرد هیچ كار تحقیقی، هیچ كار علمی منتشر شده در آن انجام نپذیرفته است و آنان كه صبورانه در پی انجام تحقیقاتی در مورد مسائل مورد نیاز جامعه هستند، با هزاران مشكل روبهرو هستند و عملا دیوانسالاری وحشتناك حاكم بر دانشگاه آنان را زیر بار خود خفه میكند.
نیاز به یك فضای علمی مسئول در برابر جامعه، نیاز به محلی برای تربیت افرادی كه از نظر علمی و جامعهشناسی در برابر تمام مسائل جامعه متعهد باشند و نیاز به یك فضای آزاد و دموكراتیك برای آموزش عالی، همه نیازهایی است كه جدا از نیاز به یك جامعهی آزاد و شكوفان و دموكراتیك نیست. برای تحقق این نیازها باید به یك پاكسازی بنیادی در دانشگاهها دست زد و یك شعور علمی مسئول را در دانشگاهها به وجود آورد تا استاد و دانشجو دوش به دوش هم برای ساختن جامعه بهروز فردا قدم بردارند و این عملی نیست مگر آنكه اداره دانشگاهها به دانشگاهیان سپرده شود. دانشگاهیانی متشكل در یك سازمان ملی و متعهد و مسئول در برابر این جامعه.
3
دانشگاه تهران در سالی كه گذشت
دانشگاه تهران در سال گذشته تعطیل بود. اگر دانشگاه مركز آموزش و پژوهش است، در سال گذشته، در دانشگاه تهران نه آموزشی صورت گرفت و نه پژوهشی. كمپیوتر دانشجو انتخاب كرد، كمپیوتر نامنویسی كرد، كمپیوتر نمره داد، كمپیوتر گروهی را اخراج كرد و گروهی دیگر را هم فارغالتحصیل و كمپیوتر در زیر انگشتان مدیریت دانشگاه انجام وظیفه میكرد.
خصیصهی اصلی زندگی دانشگاهی دانشگاه تهران در سالهای اخیر، كاهش پیش از پیش امكان دخالت دانشگاهیان در ادارهی امور خود و افزایش روزافزون قدرت مدیریت دانشگاهی است. نگاهی به جهت تغییر مقررات دانشگاهی در ده سال گذشته گواه روشنی بر این واقعیت است. در دانشگاه تهران اگر چیزی انتخابی است، انتخابكننده مدیریت دانشگاه است به عبارت دیگر انتخابی بودن با عضویت در شورایی است چون شورای دانشگاه كه از خود اختیاری ندارد و یا انتصابی است به اسم انتخاب. در همهی موارد تصمیمگیری، كلام آخر با مدیریت دانشگاه است كه آنچه خواهد كند و آنچه پسندد، روا دارد. بدین نحو، دانشگاه وسیله و ابزاری است در راه اجرای اهداف و امیال شخصی مدیریت دانشگاهی و اعمال اغراض دستگاههای اجرایی. در چنین فضایی، جلب نظر موافق مدیران و تصمیمگیرندگان مگر به یاری روابط شخصی و خصوصی امكانپذیر نیست. «به هر حیله در دل دوست رهی باید كرد» و به اینگونه است كه امور دانشگاهی از شاهراه ضوابط به دور میافتد و دچار گمراهی روابط میگردد و دانشگاه در سراشیبی تملق و چاپلوسی قرار میگیرد تا رضایت مدیران آشارتر شود و مدیریت به برگزاری جشن و چراغانی و پایكوبی و مراسم و تشریفات دل میبندد تا حضور خود را در زندگی غیردانشگاهی اعلام كند و بر بیگانگی از زندگی علمی پرده بیفكند.
در ده سالهی اخیر این مدیریت دانشگاهی، «مدیریتی وارداتی» بوده است و این خود حكایت از تناقضی آشكار میكند: دانشگاه مادر كه هر زمان خدماتش ستوده میشود و شمارهی وزیران، وكیلان، سناتورها، مسئولان و متخصصان گوناگونی كه پرورده است بر زبانها میآید نمیتواند مدیران خود را تربیت كند و باید به دست كسانی كه نه بازندگی دانشگاهی ایران آشنایی دارند و نه سابقهی كار علمی (و احیانا هم از داوطلبان ناكام ورود به خدمت آموزشی هستند) اداره شود. دانشگاه ما در تحت قیمومت نادانشگاهیان اداره میشود و این قیمومت اداری، قیمومت فرهنگی و علمی را نیز به دنبال آورده است. در این دانشگاه كسی ارتقا نمییابد مگر آنكه به زبانهای بیگانه بنویسد و نوشته او زینتبخش صفحات نشریات بیگانه باشد: دانشگاه تهران نه تنها نمیتواند مدیران خود را انتخاب كند بلكه از تشخیص صلاحیت اعضای هیات علمی خود نیز محروم مانده است. این مدیران قیممآب در ده سال اخیر هریك بهطور متوسط حدود دو سال بر دانشگاه تهران مدیریت كردهاند حال آنكه واحد زمانی زندگی دانشگاهی «سال تحصیلی» است. اینان در آغاز یك سال تحصیلی آمدهاند و در پایان سال تحصیلی دیگر رخت سفر بربستهاند و هركس پرسان و جویان كه «این آمدن و رفتنشان بهر چه بود؟»
حاصل چنین وضعی، تزلزل و بیثباتی اركان دانشگاهی، تنزل سطح علمی و ركود فعالیتهای پژوهشی، ممانعت از مشاركت دانشگاهیان در تعیین سرنوشت خود و ترویج بیعلاقگی و بیتفاوتی در میان دانشگاهیان است. روشن است كه چنین مدیریت دانشگاهی تنها بر پایهی نیروی لایزال «دانشیانی» (چرا گارد جنگل را جنگلبان، گارد سرحدات را مرزبان و میتوان نامید و گارد دانشگاه را نباید دانشیان نامید؟ این واژهسازی را روا داریم تا هم زبان پارسی را غنا بخشیم و هم لحظهای فرصت آن یابیم كه به رابطهی میان «نظم جنگل» و «نظم دانشگاه» بیندیشیم) استوار است كه هر زمان خرد و كلان و استاد و دانشجو را سرمستانه مینوازد اما سپیدهدمان كه ناشناسان در صحن دانشگاه استادی را مضروب و مجروح میكنند، در بستر خود به سنگینی غنوده است و از امدادخواهی مجروح خبری نمییابد. عجبا این خیل عظیم دانشبانان كه بر سر و روی همه میكوبند در آن زمان كجا بودهاند و چگونه از محوطهی دانشگاه حفاظت میكردهاند كه «ناشناسان» آمدند و زدند و رفتند و خواب خوش دانشبانان را آشفته نكردند؟ راستی را كه چه برهان قانعكنندهای بر ضرورت وجودی دانشبانان و صمیمت همدردهای انساندوستانه مدیران! سال پیشین، مدیریت دانشگاه تهران در همهی زمینهها گوی سبقت را از پیشینیان و همگنان ربود:
سال تحصیلی را با مصاحبهای درباره وقایع 16 آذر 1322 آغاز كرد و نشان داد كه جعل وقایع و قلب تاریخ از اصول مدیریت دانشگاهی است. اعتراض به انتصاب یكی از وزیران پیشین را به مقام استادی دانشگاه مسكوت گذاشت و به این طریق حیثیت علمی دانشگاهیان و اصول اولیهی زندگی دانشگاهی را به مسخره گرفت نه حرمت استاد را محترم شمرد و نه حق دانشجو را و بر هتك حرمت آن یك و تجاوز به حقوق این دیگر، صحه گذاشت. استاد ضرب و شتم و جرح دید و به بازنشستگیهای زودرس دچار آمد و دانشجو گرفتار تصمیمات خلقالساعه نادرست گردید. مدیریت دانشگاه، كتابخانه را محفل نظم علمی دانست و شبانه، با دلاوری كتابخانههای دانشجویان را درهم ریخت و فراموش كرد كه آنكس كه كتابخانه را میبندد در زندان را گشوده است و آنجا كه كتاب نباشد دانش و پژوهش نیست.
مدیریت دانشگاه به رعایت مقررات آموزشی و موازین دانشگاهی تظاهر كرد تا دانشكدهها را به تعطیل كشاند. دانشجویان را اخراج كند و رعب و هراس را بر دلها نشاند و در این راه از هیچ تمهیدی فروگذار نكرد؛ نمرهی استاد را خود بر كارنامهی دانشجو گذاشت و انضباطی را كه استاد و گروه آموزشی و دانشكده باید بر محیط درس مستولی سازند، خودسرانه ملك طلق خود دانست تا پیرایش و آرایش دانشگاه را كمال لازم بخشد و چون كوس این رسواییها بر سر كوی و بام به صدا درآمد پیروزمندانه گفت، كه این همه از نتایج تمدن ماشینی غرب است كه كامپیوتر را جانشین چرتكههای سنتی شرق نموده است.
مدیریت دانشگاه حتی حق برخورداری از امنیت مسكن فردی را هم نادیده گرفت و دانشجویان كوی دانشگاه را كه به دعوت مسئولان امر و در پی گفتوگو گرد آمده بودند به میان كوچه و بازار ریخت تا شبها در باغهای عمومی بخوابند و هوای تازه استنشاق كنند و نگران درس و مشق و امتحان نباشند.
مدیریت دانشگاه بر فساد دستگاه اداری و خاصه خرجیهای خود پرده انداخت: روزنامهها از اختلاس و فساد در دانشگاه تهران و از آنچه سرپرستی دانشجویان به یاد داده است گفتوگو كردند. مدیریت دانشگاه دم بر نیاورد و لب نگشود تا صدق و كذب این گفتهها دانسته شود. مدیریت دانشگاه در حفظ سكوت ازین هم پیشتر رفت. در حضور مدیران، استادان دانشگاه را عامل استعمار و نوكر بیگانه خواندند و اینان غیرت حرفهای نداشتند كه زبان بگشایند و نام و نشان این عاملان استعمار را بخواهند و با سكوت خود پذیرفتند كه نوكران بیگانه و عاملان استعمار را در دانشگاه تهران مأوا و منزلی است!
مدیریت دانشگاه، اصل بدیهی عطف به ماسبق نشدن تصمیمات و مقررات و قوانین را زیر پا گذارد و اعلام كرد كه به دانشجویانی كه در چند سال پیش، در دورههای لیسانس به تحصیل مشغول بودهاند و امسال به ناگهان اخراج شدهاند، درجهی فوق دیپلمی را اعطاء میكند كه در پایان سال تحصیلی تصمیم بر ایجاد آن گرفته شده است!
از مدیریت دانشگاه در سال گذشته معجزهای هم به ظهور پیوست: با استفاده از اصول صحیح مدیریت، دانشجویان را به نحوی سركوب و منكوب كرد و باران رحمت را بر آنها باریدن داد و گروهگروه از دانشگاه اخراج كرد كه «اولیای دانشجویان» مشتاقانه اجتماع كردند و این همه را شكرانه گفتند و غریو شادی سر دادند! چنین دانشگاهی موجب سربلندی است؟ در چنین دانشگاهی گفتوگو از فضیلت دانش، حرمت استاد و مشاركت دانشجو چه معنایی دارد؟
دانشگاهی كه خود همه چیز را به زیر پا میگذارد چه چیزی را به دانشجو میآموزد؟ استادانی كه در زندگی روزانهی خود باید چنین شرمساری و سرافكندگیهایی را نظاره كنند چگونه میتوانند زمانی كه صحبت از بزرگداشت مقام علم و دانش پیش میآید زهرخند ناباورانه نداشته باشند؟
مدیریت دانشگاه تهران در سال گذشته فرصت آن را هم یافت كه خدمات علمی پر ارجی انجام دهد: به ایجاد چندین دورهی دكترا تصمیم گرفت، پس از بحثهای طولانی بالاخره روشن كرد كه «تهران یونیورسیتی» درستتر از «یونیورستی آف تهران» است و ارشاد فرمود كه «ویژگیهای هیات علمی دانشگاه تهران» را باید «ویژگیهای...» نوشت و غلط املایی نكرد و از كامپیوتر هم نمرهی «هـ» نگرفت این هم از ویژگیهای زندگی مدیریت دانشگاه تهران در سال پیشین بود. وین هنوز از نتایج سحر است!