آیا انقلاب الجزایر جنگ دهقانی بود؟: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۶: | سطر ۱۶: | ||
{{در حال ویرایش}} | {{در حال ویرایش}} | ||
− | پس از انتشار کتاب «جنگهای دهقانی در قرن بیستم» اثر ولف Wolf در ۱۹۶۹، اکثراً انسانشناسانی که متخصص افریقای شمالی نیستند بهپیروی از او انقلاب الجزایر را جنگ دهقانی دانستند. چنین نظریهئی در واقع فقط به ولف اختصاص ندارد. در خود الجزایر نیز سخنوران سیاسی و نظریهپردازان، از هنگام استقلال در سال ۱۹۶۲، تمایل داشتهاند که از | + | پس از انتشار کتاب «جنگهای دهقانی در قرن بیستم» اثر ولف Wolf در ۱۹۶۹، اکثراً انسانشناسانی که متخصص افریقای شمالی نیستند بهپیروی از او انقلاب الجزایر را جنگ دهقانی دانستند. چنین نظریهئی در واقع فقط به ولف اختصاص ندارد. در خود الجزایر نیز سخنوران سیاسی و نظریهپردازان، از هنگام استقلال در سال ۱۹۶۲، تمایل داشتهاند که از دهقانان، قهرمانان انقلاب بسازند. این دیدگاه فقط از علاقه آنها بهدقت تاریخی متأثر نشده، بلکه همچنان که در جای دیگر نیز متذکر شدهام (کیلسترا ۱۹۷۷) انگیزهشان ملاحظات سیاسی کنونی هم بوده است. البته من نسبت به ملاحظات سیاسی رژیم کنونی الجزایر بهکلی بیعلاقه نیستم، امّا این توجه باعث نمیشود که علاقهام را نسبت بهوضوح تاریخی فراموش کنم. از همین رو، درباره نسبت بهوضوح تاریخی فراموش کنم. از همین رو، درباره نسبت دادن «جنگ دهقانی» به انقلاب الجزایر تردیدهائی دارم. |
+ | ابراز این تردیدها بلافاصله مسألهئی کلیتر و مهمتر را مطرح میکند، مفهوم '''جنگ دهقانی''' تا چه اندازه گویاتر و مفیدتر از مفهوم کلی شورش تودهئی با انقلاب است؟ آیا مشخصه بارزتری برای متمایزکردن جنگهای دهقانی از دیگر انواع جنگهای انقلابی وجود دارد؟ و اگر هست آیا همه جنگهای دهقانی خصلتهای مسلّط معینی را مشترکاً دارا هستند، یا باید چند نوع فرعی را از هم تفکیک کنیم؟ بررسی جامع تمام نکات شورشها یا جنبشهائی که میتوان آنها را جنگهای دهقانی خواند اصلاً در حوصله این مقاله نمیگنجد. بنابراین انقلاب الجزایر را بهعنوان موردی کاملاً مستند | ||
[[رده:کتاب جمعه ۲۴]] | [[رده:کتاب جمعه ۲۴]] | ||
[[رده:کتاب جمعه]] | [[رده:کتاب جمعه]] |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۷
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
پس از انتشار کتاب «جنگهای دهقانی در قرن بیستم» اثر ولف Wolf در ۱۹۶۹، اکثراً انسانشناسانی که متخصص افریقای شمالی نیستند بهپیروی از او انقلاب الجزایر را جنگ دهقانی دانستند. چنین نظریهئی در واقع فقط به ولف اختصاص ندارد. در خود الجزایر نیز سخنوران سیاسی و نظریهپردازان، از هنگام استقلال در سال ۱۹۶۲، تمایل داشتهاند که از دهقانان، قهرمانان انقلاب بسازند. این دیدگاه فقط از علاقه آنها بهدقت تاریخی متأثر نشده، بلکه همچنان که در جای دیگر نیز متذکر شدهام (کیلسترا ۱۹۷۷) انگیزهشان ملاحظات سیاسی کنونی هم بوده است. البته من نسبت به ملاحظات سیاسی رژیم کنونی الجزایر بهکلی بیعلاقه نیستم، امّا این توجه باعث نمیشود که علاقهام را نسبت بهوضوح تاریخی فراموش کنم. از همین رو، درباره نسبت بهوضوح تاریخی فراموش کنم. از همین رو، درباره نسبت دادن «جنگ دهقانی» به انقلاب الجزایر تردیدهائی دارم. ابراز این تردیدها بلافاصله مسألهئی کلیتر و مهمتر را مطرح میکند، مفهوم جنگ دهقانی تا چه اندازه گویاتر و مفیدتر از مفهوم کلی شورش تودهئی با انقلاب است؟ آیا مشخصه بارزتری برای متمایزکردن جنگهای دهقانی از دیگر انواع جنگهای انقلابی وجود دارد؟ و اگر هست آیا همه جنگهای دهقانی خصلتهای مسلّط معینی را مشترکاً دارا هستند، یا باید چند نوع فرعی را از هم تفکیک کنیم؟ بررسی جامع تمام نکات شورشها یا جنبشهائی که میتوان آنها را جنگهای دهقانی خواند اصلاً در حوصله این مقاله نمیگنجد. بنابراین انقلاب الجزایر را بهعنوان موردی کاملاً مستند