قربانی علم: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
[[Image:KHN001P059.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۹|کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۹]]
 
[[Image:KHN001P059.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۹|کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۹]]
 
[[Image:KHN001P060.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره یک صفحه ۶۰|کتاب هفته شماره یک صفحه ۶۰]]
 
[[Image:KHN001P060.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره یک صفحه ۶۰|کتاب هفته شماره یک صفحه ۶۰]]
{{در حال ویرایش}}
+
{{ناقص}}
  
 
[[رده:کتاب هفته ۱]]
 
[[رده:کتاب هفته ۱]]

نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۳

کتاب هفته شماره یک صفحه ۴۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۴۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۴۸
کتاب هفته شماره یک صفحه ۴۸
کتاب هفته شماره یک صفحه ۴۹
کتاب هفته شماره یک صفحه ۴۹
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۰
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۰
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۱
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۱
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۲
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۲
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۳
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۳
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۴
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۴
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۵
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۵
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۶
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۶
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۷
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۸
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۸
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۹
کتاب هفته شماره یک صفحه ۵۹
کتاب هفته شماره یک صفحه ۶۰
کتاب هفته شماره یک صفحه ۶۰

آقای پایا (1) سالهاست که بعنوان کارمند دون اشل در دفتر بخشداری کار میکند. او با حرارت و جدی، و بقول رئیس بخشداری کارمند محترمی است. بیست سال است که با حثوث ناچیزش میسازد و دلش را به مواعید روسای شهرستان مبنی به تبدیل او بکارمند رسمی خوش کرده و کار میکند و وظیفه‌ی چهار و پنح نفر را انجام می‌دهد.

او همانطوریکه پایه‌ی اداریش ایحاب میکند، مودب و مطیع است... رئیس اداره را عالیترین موجود جهان میداند و در برابر او لرزه بر اندامش میافتد، همچنانکه زمانی در برابر معلمش دچار رعشه میشد. سواد زیادی ندارد (درگواهینامه‌اش ذکر شده که کلاس چهارم ابتدایی را تمام کرده است، اما بعلت داشتن حافظه‌ای قوی کارمند ارزنده‌ای بشمار میاید. احتایحی به صورت‌جلسها و دفاتر یادداشت ندارد، زیرا تمام اوراق و همه‌ی اعداد آنها را از حفظ میداند. اما مطلب بهمین جا ختم نمیشود، او هر بخشنامه‌ و شماره‌ی آن و حتی شماره‌ی <روزنامه‌اداری (1)> را که بخشنامه‌ی مورد بحث در آن چاپ و منتشر شده است، بیاد دارد. نه رئیس و نه منشی‌های اداره هرگز نگاهی به پرونده‌ها و روزنامه‌ها نمی‌اندازند، زیرا که در صورت احتیاج به اشاره یا استاند بچیزی، با احضار اقای پایا فورا مشکلشان رفع میشود. پایا به‌منزله‌ی یک دفتر اطلاعات زنده است و غالبا مواردی پیش میآید که او موفق نمی‌شود براحتی در صندلی خود مستقر شود: مدام، از اتاقی به اتاق دیگر احضار می‌شود و شماره‌های مورد نیاز را ذکر می‌کند.