اتحادیههای کارگری: سازمان دادن بهتجربهٔ بزرگ انقلاب ایران: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
{{در حال ویرایش}} | {{در حال ویرایش}} | ||
− | اول ماه مه، جشن جهانی کارگران است. روز کارگر است. این روزها تاریخچه اول ماه مه را درهمه روزنامهها کم و بیش نوشتهاند.پس به تعریف کارگر بپردازیم. | + | :::اول ماه مه، جشن جهانی کارگران است. روز کارگر است. این روزها تاریخچه اول ماه مه را درهمه روزنامهها کم و بیش نوشتهاند.پس به تعریف کارگر بپردازیم. |
==کارگر چیست؟== | ==کارگر چیست؟== | ||
− | در ماده یک قانون کار مصوب اسفند (۱۳۷۷) گفته میشود:«کارگر ...کسی است که به هر عنوان بهدستور کارفرما در مقابل دریافت حقوق یا مزد کار می کند.» همین قانون « کارگران کشاورزی، خدمه، و مستخدمین منازل» و اشخاصی را که «مشمول قانون استخدام کشوری یا سایر قوانین ومقررات استخدامی میباشند» از حوزه شمول قانون کار مستثنی کرده است. | + | :::در ماده یک قانون کار مصوب اسفند (۱۳۷۷) گفته میشود:«کارگر ...کسی است که به هر عنوان بهدستور کارفرما در مقابل دریافت حقوق یا مزد کار می کند.» همین قانون « کارگران کشاورزی، خدمه، و مستخدمین منازل» و اشخاصی را که «مشمول قانون استخدام کشوری یا سایر قوانین ومقررات استخدامی میباشند» از حوزه شمول قانون کار مستثنی کرده است. |
− | تعریف بهظاهر سادهٔ قانون کار،در عمل اشکالات زیادی را برانگیخت: غرض از کار چه نوع کاری است: کار فکری یا کار یدی؟ غرض از کارگر کشاورزی چیست؟ کارگران برنجکوبی و پنبه پاککنی هم کارگر کشاورزی هستند یا نه؟ با توجه به توسعه فراوانی که دولتو بخش دولتی پیدا کرده است، چگونه میتوان کارمندان و کارکنان بخش عمومی را از قانون کار بهکنار گذاشت؟ عدم توجه به مسألهٔ کار فکری، عملاً موجب شده است که در بخش خصوصی، کارفرمایان هرچه میخواهند با مستخدمان و کارگران خود بکنند و کسی را فریادرسی نباشد. | + | :::تعریف بهظاهر سادهٔ قانون کار،در عمل اشکالات زیادی را برانگیخت: غرض از کار چه نوع کاری است: کار فکری یا کار یدی؟ غرض از کارگر کشاورزی چیست؟ کارگران برنجکوبی و پنبه پاککنی هم کارگر کشاورزی هستند یا نه؟ با توجه به توسعه فراوانی که دولتو بخش دولتی پیدا کرده است، چگونه میتوان کارمندان و کارکنان بخش عمومی را از قانون کار بهکنار گذاشت؟ عدم توجه به مسألهٔ کار فکری، عملاً موجب شده است که در بخش خصوصی، کارفرمایان هرچه میخواهند با مستخدمان و کارگران خود بکنند و کسی را فریادرسی نباشد. |
− | از تعریف قانون بگذریم که تعریفی ناقص است. بهفکر این باشیم که چنان معیارهائی بدست آوریم که بتواندما را در تعریف درستتری از «کارگر» یاری دهد. | + | :::از تعریف قانون بگذریم که تعریفی ناقص است. بهفکر این باشیم که چنان معیارهائی بدست آوریم که بتواندما را در تعریف درستتری از «کارگر» یاری دهد. |
− | آدمی کار میکند چون محتاج است ومیکوشد تا با کار، نیازهای خود را پاسخ دهد. همهٔ داستان زندگی اجتماعی از همین جا شروع میشود. آن هم بههمین سادگی. اما این جا هم« آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». این که براساس همین کار و کارکردن و نیاز برآوردن چگونه گروهها و طبقات بهوجود آمد وچگونه هر زمان طبقهئی کوشید تا حاصل کار طبقه یا طبقات دیگر را تملک کند و چگونه همین مبارزه به تاریخ بشری شکل داد، مبحث جداگانهئی است که میتواند از بحث امروز بهکنار گذاشته شود. | + | :::آدمی کار میکند چون محتاج است ومیکوشد تا با کار، نیازهای خود را پاسخ دهد. همهٔ داستان زندگی اجتماعی از همین جا شروع میشود. آن هم بههمین سادگی. اما این جا هم« آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». این که براساس همین کار و کارکردن و نیاز برآوردن چگونه گروهها و طبقات بهوجود آمد وچگونه هر زمان طبقهئی کوشید تا حاصل کار طبقه یا طبقات دیگر را تملک کند و چگونه همین مبارزه به تاریخ بشری شکل داد، مبحث جداگانهئی است که میتواند از بحث امروز بهکنار گذاشته شود. |
− | اگر بشر همواره کار میکرده است نوع و شکل کار او همیشه یکسان نبوده، و وقتی از کارگر صحبت میکنیم غرض نوع و شکل مخصوصی از کار است که درجوامع سرمایهداری بهوجود آمد. | + | :::اگر بشر همواره کار میکرده است نوع و شکل کار او همیشه یکسان نبوده، و وقتی از کارگر صحبت میکنیم غرض نوع و شکل مخصوصی از کار است که درجوامع سرمایهداری بهوجود آمد. |
:::تا پیش از این هر کس که کار میکرد آلات و ابزار کار خودرا نیز تملک داشت. | :::تا پیش از این هر کس که کار میکرد آلات و ابزار کار خودرا نیز تملک داشت. | ||
− | نمونهً روشن این واقعیت، وضع پیشهوران و ارباب حرف و صنعتگران در جوامع پیش از دوران سرمایهداری است. با آغاز سرمایهداری است که کارگران بهمعنای امروزین کلمه و طبقهً کارگر یا «پرولتاریا» بهوجود میآید. در این معنا کارگر کسی است که نیروی کار خود را در مقابل مزد میفروشد و محصول کارش بهوسیلهً خریدار نیروی کار یا کارفرما تملک میشود. نکتهً اساسی در این است که آنچه کارگر برای کارفرما تولید میکند با آنچه از کارفرما دریافت میکند برابر نیست. تاوت میان این دو که نصیب کارفرما شود '''اضافه محصول''' یا '''ارزش اضافی''' نام دارد. با توجه بهاین تعریف، طبقهً کارگر عبارت است از مجموع مزدبگیرانی که از ابزار و وسائل تولیدمحروم ماندهاند و مجبورند برای تأمین معاش، نیروی کار خود را بفروشند و برای سرمایهداران، صاحبان وسائل تولید،'''کالا''' و در نتیجه '''ارزش اضافی''' تولید کنند. | + | :::نمونهً روشن این واقعیت، وضع پیشهوران و ارباب حرف و صنعتگران در جوامع پیش از دوران سرمایهداری است. با آغاز سرمایهداری است که کارگران بهمعنای امروزین کلمه و طبقهً کارگر یا «پرولتاریا» بهوجود میآید. در این معنا کارگر کسی است که نیروی کار خود را در مقابل مزد میفروشد و محصول کارش بهوسیلهً خریدار نیروی کار یا کارفرما تملک میشود. نکتهً اساسی در این است که آنچه کارگر برای کارفرما تولید میکند با آنچه از کارفرما دریافت میکند برابر نیست. تاوت میان این دو که نصیب کارفرما شود '''اضافه محصول''' یا '''ارزش اضافی''' نام دارد. با توجه بهاین تعریف، طبقهً کارگر عبارت است از مجموع مزدبگیرانی که از ابزار و وسائل تولیدمحروم ماندهاند و مجبورند برای تأمین معاش، نیروی کار خود را بفروشند و برای سرمایهداران، صاحبان وسائل تولید،'''کالا''' و در نتیجه '''ارزش اضافی''' تولید کنند. |
− | اگر این دو معیار اصلی تشخیص طبقهً کارگر را بپذیریم ( عدم تملک وسائل و ابزار کار و تولید، تولید کالا و در نتیجه ارزش اضافی) میبینیم که این طبقه تنها از کارگران صنعتی تشکیل نمیشود بلکه کارگران | + | :::اگر این دو معیار اصلی تشخیص طبقهً کارگر را بپذیریم ( عدم تملک وسائل و ابزار کار و تولید، تولید کالا و در نتیجه ارزش اضافی) میبینیم که این طبقه تنها از کارگران صنعتی تشکیل نمیشود بلکه کارگران |
کشاورزی، معدنکاران، و همچنین کسانی را شامل میشود که با کار فکری خود در تهیه و آمادهسازی کار صنعتی دخالت میکنند(کارمندان دفتری، نقشهکشیها، و و) و یا بهنحوی از انحاء بهتکمیل فعالیتهای تولیدی کمک میکنند(حمل نقل، مخابرات، و و) و بهاین طریق درتولید ارزش اضافی نقشی بهعهده می | کشاورزی، معدنکاران، و همچنین کسانی را شامل میشود که با کار فکری خود در تهیه و آمادهسازی کار صنعتی دخالت میکنند(کارمندان دفتری، نقشهکشیها، و و) و یا بهنحوی از انحاء بهتکمیل فعالیتهای تولیدی کمک میکنند(حمل نقل، مخابرات، و و) و بهاین طریق درتولید ارزش اضافی نقشی بهعهده می | ||
گیرند.مهمترین خصیصهً طبقهً کارگر تولید ارزش اضافی است. یعنی ارزش آنچه بهعنوان مزد دریافت میدارند از ارزش کالاها و خدماتی که بهوسیلهً کار خودتولید میکند کمتر است.اضافه ارزشی که بهاین ترتیب حاصل میشود دراختیار صاحبان وسائل تولید قرار میگیرند. | گیرند.مهمترین خصیصهً طبقهً کارگر تولید ارزش اضافی است. یعنی ارزش آنچه بهعنوان مزد دریافت میدارند از ارزش کالاها و خدماتی که بهوسیلهً کار خودتولید میکند کمتر است.اضافه ارزشی که بهاین ترتیب حاصل میشود دراختیار صاحبان وسائل تولید قرار میگیرند. | ||
− | واضح است که با توجه بهآنچه آمده کمیت، ترکیب، و کیفیت طبقه کارگر با توجه بهتوسعه و تحول وسائل تولید، تکنیکهای تولید و مناسبات تولید تغییر و تحول مییابد. | + | :::واضح است که با توجه بهآنچه آمده کمیت، ترکیب، و کیفیت طبقه کارگر با توجه بهتوسعه و تحول وسائل تولید، تکنیکهای تولید و مناسبات تولید تغییر و تحول مییابد. |
نسخهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۱۸
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
- اول ماه مه، جشن جهانی کارگران است. روز کارگر است. این روزها تاریخچه اول ماه مه را درهمه روزنامهها کم و بیش نوشتهاند.پس به تعریف کارگر بپردازیم.
کارگر چیست؟
- در ماده یک قانون کار مصوب اسفند (۱۳۷۷) گفته میشود:«کارگر ...کسی است که به هر عنوان بهدستور کارفرما در مقابل دریافت حقوق یا مزد کار می کند.» همین قانون « کارگران کشاورزی، خدمه، و مستخدمین منازل» و اشخاصی را که «مشمول قانون استخدام کشوری یا سایر قوانین ومقررات استخدامی میباشند» از حوزه شمول قانون کار مستثنی کرده است.
- تعریف بهظاهر سادهٔ قانون کار،در عمل اشکالات زیادی را برانگیخت: غرض از کار چه نوع کاری است: کار فکری یا کار یدی؟ غرض از کارگر کشاورزی چیست؟ کارگران برنجکوبی و پنبه پاککنی هم کارگر کشاورزی هستند یا نه؟ با توجه به توسعه فراوانی که دولتو بخش دولتی پیدا کرده است، چگونه میتوان کارمندان و کارکنان بخش عمومی را از قانون کار بهکنار گذاشت؟ عدم توجه به مسألهٔ کار فکری، عملاً موجب شده است که در بخش خصوصی، کارفرمایان هرچه میخواهند با مستخدمان و کارگران خود بکنند و کسی را فریادرسی نباشد.
- از تعریف قانون بگذریم که تعریفی ناقص است. بهفکر این باشیم که چنان معیارهائی بدست آوریم که بتواندما را در تعریف درستتری از «کارگر» یاری دهد.
- آدمی کار میکند چون محتاج است ومیکوشد تا با کار، نیازهای خود را پاسخ دهد. همهٔ داستان زندگی اجتماعی از همین جا شروع میشود. آن هم بههمین سادگی. اما این جا هم« آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». این که براساس همین کار و کارکردن و نیاز برآوردن چگونه گروهها و طبقات بهوجود آمد وچگونه هر زمان طبقهئی کوشید تا حاصل کار طبقه یا طبقات دیگر را تملک کند و چگونه همین مبارزه به تاریخ بشری شکل داد، مبحث جداگانهئی است که میتواند از بحث امروز بهکنار گذاشته شود.
- اگر بشر همواره کار میکرده است نوع و شکل کار او همیشه یکسان نبوده، و وقتی از کارگر صحبت میکنیم غرض نوع و شکل مخصوصی از کار است که درجوامع سرمایهداری بهوجود آمد.
- تا پیش از این هر کس که کار میکرد آلات و ابزار کار خودرا نیز تملک داشت.
- نمونهً روشن این واقعیت، وضع پیشهوران و ارباب حرف و صنعتگران در جوامع پیش از دوران سرمایهداری است. با آغاز سرمایهداری است که کارگران بهمعنای امروزین کلمه و طبقهً کارگر یا «پرولتاریا» بهوجود میآید. در این معنا کارگر کسی است که نیروی کار خود را در مقابل مزد میفروشد و محصول کارش بهوسیلهً خریدار نیروی کار یا کارفرما تملک میشود. نکتهً اساسی در این است که آنچه کارگر برای کارفرما تولید میکند با آنچه از کارفرما دریافت میکند برابر نیست. تاوت میان این دو که نصیب کارفرما شود اضافه محصول یا ارزش اضافی نام دارد. با توجه بهاین تعریف، طبقهً کارگر عبارت است از مجموع مزدبگیرانی که از ابزار و وسائل تولیدمحروم ماندهاند و مجبورند برای تأمین معاش، نیروی کار خود را بفروشند و برای سرمایهداران، صاحبان وسائل تولید،کالا و در نتیجه ارزش اضافی تولید کنند.
- اگر این دو معیار اصلی تشخیص طبقهً کارگر را بپذیریم ( عدم تملک وسائل و ابزار کار و تولید، تولید کالا و در نتیجه ارزش اضافی) میبینیم که این طبقه تنها از کارگران صنعتی تشکیل نمیشود بلکه کارگران
کشاورزی، معدنکاران، و همچنین کسانی را شامل میشود که با کار فکری خود در تهیه و آمادهسازی کار صنعتی دخالت میکنند(کارمندان دفتری، نقشهکشیها، و و) و یا بهنحوی از انحاء بهتکمیل فعالیتهای تولیدی کمک میکنند(حمل نقل، مخابرات، و و) و بهاین طریق درتولید ارزش اضافی نقشی بهعهده می
گیرند.مهمترین خصیصهً طبقهً کارگر تولید ارزش اضافی است. یعنی ارزش آنچه بهعنوان مزد دریافت میدارند از ارزش کالاها و خدماتی که بهوسیلهً کار خودتولید میکند کمتر است.اضافه ارزشی که بهاین ترتیب حاصل میشود دراختیار صاحبان وسائل تولید قرار میگیرند.
- واضح است که با توجه بهآنچه آمده کمیت، ترکیب، و کیفیت طبقه کارگر با توجه بهتوسعه و تحول وسائل تولید، تکنیکهای تولید و مناسبات تولید تغییر و تحول مییابد.