دفاعیهٔ ممنوعهٔ شریف رستم‌آبادی*: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۵: سطر ۵:
 
[[Image:31-030.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۳۰|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۳۰]]
 
[[Image:31-030.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۳۰|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۳۰]]
  
{{ناقص}}
+
{{در حال ویرایش}}
 +
 
 +
 
 +
'''کامبوزیا پرتوی:'''
 +
 
 +
 
 +
:::غروب که می‌شود، روی عادت، آخرین تکّهٔ تلخی را هم تو کاغذ می‌پیچی می‌دهی به '''قجر'''، پول را که گرفتی از دکانش می‌زنی بیرون سوار موتورت می‌شوی روشنش می‌کنی و از راه باریکهٔ '''لات جاده''' خودت را می‌رسانی به‌جاده، تا پاسگاه یک بند با یک دنده می‌آئی. غروب جاده خلوت است اگر آن چندتا ماشین جا مانده را به حساب نیاری.
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۱]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۱]]

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۲۹

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۳۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۳۰


کامبوزیا پرتوی:


غروب که می‌شود، روی عادت، آخرین تکّهٔ تلخی را هم تو کاغذ می‌پیچی می‌دهی به قجر، پول را که گرفتی از دکانش می‌زنی بیرون سوار موتورت می‌شوی روشنش می‌کنی و از راه باریکهٔ لات جاده خودت را می‌رسانی به‌جاده، تا پاسگاه یک بند با یک دنده می‌آئی. غروب جاده خلوت است اگر آن چندتا ماشین جا مانده را به حساب نیاری.