کلید آزادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲: سطر ۲:
  
 
{{در حال ویرایش}}
 
{{در حال ویرایش}}
 +
 +
شرلی کاشوف
 +
 +
می‌اندیشم که «آزادی»
 +
 +
چیزی است که دیگری به‌من داده
 +
 +
تا آن که دریافتم زنجیرهای سنگین بی‌نامی
 +
 +
که به‌دیدن‌شان توانا نبودم
 +
 +
به‌بندم کشیده است.
 +
 +
 +
می‌اندیشم که «آزادی»
 +
 +
چیزی است که دیگری به‌من داده.
 +
 +
تا این که دریافتم آنچه به‌دست آورده‌ام.
 +
 +
به‌سادگی، اذنی بوده است که به‌خود داده‌ام.
 +
 +
تا از آن آزادی
 +
 +
که هیچ کسی جز خودم
 +
 +
نمی‌توانسته است به‌من دهد بهره گیرم.
 +
 +
 +
آن قیدها و بندها و زندان‌ها
 +
 +
چیزهایی هستند که نفرت از آنها را به‌ما آموخته‌اند.
 +
 +
با این وصف، این بناهای نفرت‌انگیز
 +
 +
درست همان بناهایی هستند
 +
 +
که ما خود استادانه برپا داشته‌ایم.
 +
 +
من عمری را به انتظار گذرانده‌ام
 +
 +
تا دیگری آزادم کند.
 +
 +
من نمی‌توانستم رشد کنم
 +
 +
من نمی‌دانستم
 +
 +
که کلید
 +
 +
در دست خود من است.
 +
 +
{{چپ‌چین}}
 +
ترجمهٔ رامین شهروند
 +
{{پایان چپ‌چین}}
 +
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۲]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۲]]

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۰۵

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۲

شرلی کاشوف

می‌اندیشم که «آزادی»

چیزی است که دیگری به‌من داده

تا آن که دریافتم زنجیرهای سنگین بی‌نامی

که به‌دیدن‌شان توانا نبودم

به‌بندم کشیده است.


می‌اندیشم که «آزادی»

چیزی است که دیگری به‌من داده.

تا این که دریافتم آنچه به‌دست آورده‌ام.

به‌سادگی، اذنی بوده است که به‌خود داده‌ام.

تا از آن آزادی

که هیچ کسی جز خودم

نمی‌توانسته است به‌من دهد بهره گیرم.


آن قیدها و بندها و زندان‌ها

چیزهایی هستند که نفرت از آنها را به‌ما آموخته‌اند.

با این وصف، این بناهای نفرت‌انگیز

درست همان بناهایی هستند

که ما خود استادانه برپا داشته‌ایم.

من عمری را به انتظار گذرانده‌ام

تا دیگری آزادم کند.

من نمی‌توانستم رشد کنم

من نمی‌دانستم

که کلید

در دست خود من است.

ترجمهٔ رامین شهروند