در سوگ آن سواران: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۲: سطر ۱۲:
  
 
خونشعله سر بر آورد از دشت تا کران‌ها
 
خونشعله سر بر آورد از دشت تا کران‌ها
 +
 
چندان که ریخت بر خاک گیسوی ارغوان‌ها
 
چندان که ریخت بر خاک گیسوی ارغوان‌ها
 +
 
پیراهنی ز خون کن جان‌های عاشقان را
 
پیراهنی ز خون کن جان‌های عاشقان را
 +
 
وانگه بگو بر آرند بر چوب، سرخ جان‌ها
 
وانگه بگو بر آرند بر چوب، سرخ جان‌ها
 +
 
از جوشش درون، باز پر همهمه‌ست دریا
 
از جوشش درون، باز پر همهمه‌ست دریا
 +
 
هان تا گشاده دارند در باد، بادبان‌ها
 
هان تا گشاده دارند در باد، بادبان‌ها
 +
 
خصم ستاره‌اند این ظلمتزیان فرتوت
 
خصم ستاره‌اند این ظلمتزیان فرتوت
 +
 
گو تا ستاره پنهان دارند آسمان‌ها
 
گو تا ستاره پنهان دارند آسمان‌ها
 +
 
ای آفتاب! برخیز زان پیش‌تر که شویند
 
ای آفتاب! برخیز زان پیش‌تر که شویند
 +
 
در خون روشن تو دستار این و آن‌ها
 
در خون روشن تو دستار این و آن‌ها
 +
 
در سوگ آن سواران نه شگفت اگر بروید
 
در سوگ آن سواران نه شگفت اگر بروید
 +
 
توفانی از شقایق بر خاک ترکمان‌ها
 
توفانی از شقایق بر خاک ترکمان‌ها
 +
 
از واژه‌ها چه جوئی؟ بگذار این سخن را
 
از واژه‌ها چه جوئی؟ بگذار این سخن را
 +
 
باشد که موج آتش برخیزد از زبان‌ها.
 
باشد که موج آتش برخیزد از زبان‌ها.
  
 +
{{چپ‌چین}}
 
اسفند 58
 
اسفند 58
 
عبدالله کوثری
 
عبدالله کوثری
 +
{{پایان چپ‌چین}}

نسخهٔ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۴۹

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۴ صفحه ۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۴ صفحه ۱۳

سه شعر، به‌یاد چهار شهید ترکمن

در سوگ آن سواران

خونشعله سر بر آورد از دشت تا کران‌ها

چندان که ریخت بر خاک گیسوی ارغوان‌ها

پیراهنی ز خون کن جان‌های عاشقان را

وانگه بگو بر آرند بر چوب، سرخ جان‌ها

از جوشش درون، باز پر همهمه‌ست دریا

هان تا گشاده دارند در باد، بادبان‌ها

خصم ستاره‌اند این ظلمتزیان فرتوت

گو تا ستاره پنهان دارند آسمان‌ها

ای آفتاب! برخیز زان پیش‌تر که شویند

در خون روشن تو دستار این و آن‌ها

در سوگ آن سواران نه شگفت اگر بروید

توفانی از شقایق بر خاک ترکمان‌ها

از واژه‌ها چه جوئی؟ بگذار این سخن را

باشد که موج آتش برخیزد از زبان‌ها.

اسفند 58 عبدالله کوثری