شکوفه سوگند: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۳: سطر ۳:
  
  
{{در حال ویرایش}}
+
{{بازنگری}}
  
 
== شکوفه‌ی سوگند ==
 
  
 
آمدم از کوره راه رفته، پشیمان
 
آمدم از کوره راه رفته، پشیمان
سطر ۱۶: سطر ۱۴:
 
با من، افسوس بود و سرزنش باد
 
با من، افسوس بود و سرزنش باد
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
بر لب او، رنگ خشم و طعنه و تردید
 
بر لب او، رنگ خشم و طعنه و تردید
سطر ۲۵: سطر ۲۴:
 
باز دلی می‌تپید با من، تنها
 
باز دلی می‌تپید با من، تنها
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
سنگ در اندیشه بود و کوه به‌فریاد
 
سنگ در اندیشه بود و کوه به‌فریاد
سطر ۳۴: سطر ۳۴:
 
سایه‌ی هر بوته، گور خاطره‌افروز
 
سایه‌ی هر بوته، گور خاطره‌افروز
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
پرسشم اما به‌لب، که او نه چنین بود
 
پرسشم اما به‌لب، که او نه چنین بود
سطر ۴۳: سطر ۴۴:
 
بانگ فریب‌آشنای یار درو نیست
 
بانگ فریب‌آشنای یار درو نیست
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
بر لب او می‌شکفت شعله‌ی لبخند
 
بر لب او می‌شکفت شعله‌ی لبخند
سطر ۵۲: سطر ۵۴:
 
یا نگه او چه وعده داشت دلاویز؟
 
یا نگه او چه وعده داشت دلاویز؟
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
او همه با من نشست خوشدل و خاموش
 
او همه با من نشست خوشدل و خاموش
سطر ۶۱: سطر ۶۴:
 
بر لب من هر سخن، شکوفه‌ی سوگند
 
بر لب من هر سخن، شکوفه‌ی سوگند
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
او همه با من نشست خوشدل و خاموش
 
او همه با من نشست خوشدل و خاموش
سطر ۷۰: سطر ۷۴:
 
با چه کسش عشق من به‌سینه فروکاست؟
 
با چه کسش عشق من به‌سینه فروکاست؟
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
آن‌همه بیهوده ماند، با هوس من
 
آن‌همه بیهوده ماند، با هوس من
سطر ۸۱: سطر ۸۶:
 
در دل من اشک‌ها نشست نه پیدا
 
در دل من اشک‌ها نشست نه پیدا
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
گر چه هوای گزند من به‌دلش بود
 
گر چه هوای گزند من به‌دلش بود
سطر ۹۰: سطر ۹۶:
 
کیفر او با امید دیرپسندش
 
کیفر او با امید دیرپسندش
  
 +
::::{{تک ستاره}}
  
 
من که ز شهرم به‌کوه و دشت سفر بود
 
من که ز شهرم به‌کوه و دشت سفر بود
سطر ۹۹: سطر ۱۰۶:
 
از همه بیگانه گشتم، از همه بیزار.
 
از همه بیگانه گشتم، از همه بیزار.
  
 
+
{{چپ‌چین}}
 
حسن هنرمندی
 
حسن هنرمندی
  
 
۲۸ خرداد ۱۳۴۰
 
۲۸ خرداد ۱۳۴۰
 
+
{{پایان چپ‌چین}}
  
 
[[رده:کتاب هفته]]
 
[[رده:کتاب هفته]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۱

کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۱
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۱
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۲
کتاب هفته شماره ۱۱ صفحه ۱۵۲



آمدم از کوره راه رفته، پشیمان

ناله، گره در گلو و حسرت فریاد

با من، اندوه بود و خستگی موج

با من، افسوس بود و سرزنش باد

*

بر لب او، رنگ خشم و طعنه و تردید

با لب من، طرح گفته، پوزش و نجوا

تا چه کند با شکنجه‌های جدائی،

باز دلی می‌تپید با من، تنها

*

سنگ در اندیشه بود و کوه به‌فریاد

زان‌همه بیداد نابجای توانسوز

ساقه‌ی هر سبزه، خار سینه‌گدازی

سایه‌ی هر بوته، گور خاطره‌افروز

*

پرسشم اما به‌لب، که او نه چنین بود

و آن‌که چنین می‌گریزد از من، او نیست

در نگه او که بی‌فریب سخن گفت

بانگ فریب‌آشنای یار درو نیست

*

بر لب او می‌شکفت شعله‌ی لبخند

وز دل من می‌زدود سایه‌ی پرهیز

من چه بگویم که با لبش چه سخن بود

یا نگه او چه وعده داشت دلاویز؟

*

او همه با من نشست خوشدل و خاموش

با دل او هر ترانه، مژده‌ی پیوند

با نگه او هزار بوسه به پیغام

بر لب من هر سخن، شکوفه‌ی سوگند

*

او همه با من نشست خوشدل و خاموش

از چه خدا را به‌قهر و همهمه برخاست

با چه کسش شکوه‌ای ز من به‌زبان رفت؟

با چه کسش عشق من به‌سینه فروکاست؟

*

آن‌همه بیهوده ماند، با هوس من

آن‌همه بیهوده ماند، با هوس من

کز لب او بوسه می‌ربود به‌رویا

بر لب او طعنه‌ها گذشت نه پنهان

در دل من اشک‌ها نشست نه پیدا

*

گر چه هوای گزند من به‌دلش بود

نیست در دلم ولی هوای گزندش

گر چه دلم در فریب زودگذر سوخت

کیفر او با امید دیرپسندش

*

من که ز شهرم به‌کوه و دشت سفر بود

خار نهفتم به‌سینه، سخت و دلازار

زین سفرن حاصلی نبود و به‌پایان،

از همه بیگانه گشتم، از همه بیزار.

حسن هنرمندی

۲۸ خرداد ۱۳۴۰