ده رمان بزرگ جهان ۵: تفاوت بین نسخهها
(انتخاب برای تایپ) |
(تایپ تا پایان صفحه ۱۲۸) |
||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
{{در حال ویرایش}} | {{در حال ویرایش}} | ||
+ | |||
+ | '''اثر سامرست موآم داستانسرای بزرگ معاصر''' | ||
+ | |||
+ | '''ترجمهٔ: کاوه دهگان''' | ||
+ | |||
+ | تولستوی از افراد آن طبقهٔ اجتماع بود که نویسندگان برجسته از میان ایشان بهوجود نیامده است. او، پسر '''کنت نیکولا تولستوی''' و شاهزاده خانم '''ماریا ولکونسکی''' بود. مادرش ثروت پدری داشت. تولستوی که پنجمین فرزند خانواده محسوب میشد، در خانهٔ اجدادی مادرش واقع در '''یاسنایاپولیانا''' بهدنیا آمد. پدر و مادر او در زمان کودکیش مردند. تولستوی، نخست بهوسیلهٔ معلمین «سرخانه» باسواد شد و بعد در دانشگاه '''غازان''' و پس از آن در دانشگاه '''سنپترزبورگ''' بهتحصیل پرداخت. او دانشجوی ضعیفی بود و از هیچیک از این دانشگاهها گواهینامه نگرفت. روابط و پیوندهای اشرافی تولستوی بهاو اجازه داد که وارد «جامعه» شود، و اول در '''غازان''' و بعد در '''سنپترزبورگ''' و '''مسکو''' بهمجالس بال و شبنشینی و مهمانیها رفت. | ||
+ | |||
+ | در اینوقت، تولستوی عرقخوری قهار و قماربازی بیبندوبار بود. یکبار، برای آنکه وامی را که در نتیجهٔ قمار بهگردنش افتاده بود بپردازد، مجبور شد خانهای را که در '''یاسنایاپولیانا''' داشت و قسمتی از ارثیهٔ او بود، بفروشد. او مردی بود که غریزهٔ جنسی نیرومندی داشت بنا بهنوشتهٔ دفترچهٔ خاطرات روزانه او، شبی | ||
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۹
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
اثر سامرست موآم داستانسرای بزرگ معاصر
ترجمهٔ: کاوه دهگان
تولستوی از افراد آن طبقهٔ اجتماع بود که نویسندگان برجسته از میان ایشان بهوجود نیامده است. او، پسر کنت نیکولا تولستوی و شاهزاده خانم ماریا ولکونسکی بود. مادرش ثروت پدری داشت. تولستوی که پنجمین فرزند خانواده محسوب میشد، در خانهٔ اجدادی مادرش واقع در یاسنایاپولیانا بهدنیا آمد. پدر و مادر او در زمان کودکیش مردند. تولستوی، نخست بهوسیلهٔ معلمین «سرخانه» باسواد شد و بعد در دانشگاه غازان و پس از آن در دانشگاه سنپترزبورگ بهتحصیل پرداخت. او دانشجوی ضعیفی بود و از هیچیک از این دانشگاهها گواهینامه نگرفت. روابط و پیوندهای اشرافی تولستوی بهاو اجازه داد که وارد «جامعه» شود، و اول در غازان و بعد در سنپترزبورگ و مسکو بهمجالس بال و شبنشینی و مهمانیها رفت.
در اینوقت، تولستوی عرقخوری قهار و قماربازی بیبندوبار بود. یکبار، برای آنکه وامی را که در نتیجهٔ قمار بهگردنش افتاده بود بپردازد، مجبور شد خانهای را که در یاسنایاپولیانا داشت و قسمتی از ارثیهٔ او بود، بفروشد. او مردی بود که غریزهٔ جنسی نیرومندی داشت بنا بهنوشتهٔ دفترچهٔ خاطرات روزانه او، شبی