مرغ دریا: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۴: سطر ۱۴:
 
دل من خون شد از آسیب دنیا
 
دل من خون شد از آسیب دنیا
 
عجب حالی است حال مرغ دریا
 
عجب حالی است حال مرغ دریا
 +
  
 
جهانی دارد اما این جهان نیست
 
جهانی دارد اما این جهان نیست
 
که در آن از کسالتها نشان نیست
 
که در آن از کسالتها نشان نیست
 +
  
 
نه در کارش فریب و خودنمایی
 
نه در کارش فریب و خودنمایی
 
نه در جانش غریو بی وفائی
 
نه در جانش غریو بی وفائی
 +
  
 
به نفرینش کجا آهنگ باشد
 
به نفرینش کجا آهنگ باشد
 
چه کم دارد کز آن دلتنگ باشد
 
چه کم دارد کز آن دلتنگ باشد
 +
  
 
مناظر بهجت انگیز و نظر پاک
 
مناظر بهجت انگیز و نظر پاک
 
تن زیبنده و جان طربناک
 
تن زیبنده و جان طربناک
 +
  
 
اگر راه جهان پست و بلند است
 
اگر راه جهان پست و بلند است
 
بدان سان کو خرامد دلپسند است
 
بدان سان کو خرامد دلپسند است
 +
  
 
حریف آفتاب و ابر در اوج
 
حریف آفتاب و ابر در اوج
 
رفیق جذر و مد همبازی موج
 
رفیق جذر و مد همبازی موج
 +
  
 
ز دور آن جا که بر امواج خفته است
 
ز دور آن جا که بر امواج خفته است
 
به چشم آید که نیلوفر شکفته است
 
به چشم آید که نیلوفر شکفته است
 +
  
 
چو برخیزد جهان زیر بر اوست
 
چو برخیزد جهان زیر بر اوست
 
همه پهنای دریا کشور اوست
 
همه پهنای دریا کشور اوست
 +
  
 
نه طوفانش بیازارد نه کولاک
 
نه طوفانش بیازارد نه کولاک
 
نه از آبش هراس آید نه از خاک
 
نه از آبش هراس آید نه از خاک
 +
  
 
نه از همسایگان مکر و اهانت
 
نه از همسایگان مکر و اهانت
 
نه از هم خانگان جور و خیانت
 
نه از هم خانگان جور و خیانت
 +
  
 
خیال آسوده جان ایمن افق باز
 
خیال آسوده جان ایمن افق باز
 
مجال زندگی یارای پرواز
 
مجال زندگی یارای پرواز
 +
  
 
به خود امیدوار از همگنان شاد
 
به خود امیدوار از همگنان شاد
 
منیع و مستقل آزد آزاد
 
منیع و مستقل آزد آزاد

نسخهٔ ‏۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۴۶

کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۱
کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۱
کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۲
کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۲


دل من خون شد از آسیب دنیا عجب حالی است حال مرغ دریا


جهانی دارد اما این جهان نیست که در آن از کسالتها نشان نیست


نه در کارش فریب و خودنمایی نه در جانش غریو بی وفائی


به نفرینش کجا آهنگ باشد چه کم دارد کز آن دلتنگ باشد


مناظر بهجت انگیز و نظر پاک تن زیبنده و جان طربناک


اگر راه جهان پست و بلند است بدان سان کو خرامد دلپسند است


حریف آفتاب و ابر در اوج رفیق جذر و مد همبازی موج


ز دور آن جا که بر امواج خفته است به چشم آید که نیلوفر شکفته است


چو برخیزد جهان زیر بر اوست همه پهنای دریا کشور اوست


نه طوفانش بیازارد نه کولاک نه از آبش هراس آید نه از خاک


نه از همسایگان مکر و اهانت نه از هم خانگان جور و خیانت


خیال آسوده جان ایمن افق باز مجال زندگی یارای پرواز


به خود امیدوار از همگنان شاد منیع و مستقل آزد آزاد