گردهمایی مقدماتی اعضای هیأت‌های علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی ایران. سوم مرداد ۱۳۵۷. دانشگاه صنعتی تهران: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح الگو. انتخاب برای بازنگری.)
(«ی» به جای «ي».)
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
  
  
گردهمايي مقدماتي اعضاي هيات‌هاي علمي دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي ايران
+
گردهمایی مقدماتی اعضای هیات‌های علمی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی ایران
سوم مرداد ۱۳۵۷ دانشگاه صنعتي تهران
+
سوم مرداد ۱۳۵۷ دانشگاه صنعتی تهران
  
  
در سوم مردادماه ۱۳۵۷ بيش از ۱۵۰ تن از دانشگاهيان ايران در دانشگاه صنعتي تهران گردهم آمدند. اين گردهمايي در پايان سال تحصيلي ۵۷ - ۱۳۵۶، يعني آخرين سال تحصيلي دوران آريامهري، برگزار شد و نخستين باري كه دانشگاهيان دانشگاه‌هاي مختلف كنار هم مي‌نشستند تا سخن گفتن از كار و وظايف خود را آغاز كنند.
+
در سوم مردادماه ۱۳۵۷ بیش از ۱۵۰ تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی تهران گردهم آمدند. این گردهمایی در پایان سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶، یعنی آخرین سال تحصیلی دوران آریامهری، برگزار شد و نخستین باری كه دانشگاهیان دانشگاه‌های مختلف كنار هم می‌نشستند تا سخن گفتن از كار و وظایف خود را آغاز كنند.
در سال تحصيلي ۵۷ - ۱۳۵۶ جنبش اعتراضي دانشجويان و استادان هر زمان قوت و قاطعيت بيشتري مي‌يافت. مديران انتصابي، اينجا و آنجا، دانشگاه‌ها را به تعطيل كشانده بودند. در دانشگاه تهران كليه‌ي دانشجويان يكي دو دانشكده را اخراج كرده همه‌ي آنان را به ياري كمپيوتر و با دادن نمره‌ي رد تنبيه كرده بودند. وزارت علوم خودسرانه تصميم به انحلال يكي دو موسسه‌ي آموزش عالي گرفت، ماموران ساواك دانشگاه تبريز را مورد هجوم قرار دادند و به ضرب و جرح و قتل دانشجويان پرداختند. شوراي استادان به اين عمليات ددمنشانه اعتراض كرد و مهاجمان را سربازان تيمور و چنگيز خواند. از آغاز سال تحصيلي انحلال كتابخانه‌هاي دانشجويي و برچيدن همه‌ي فعاليت‌هاي فوق برنامه‌ي دانشجويان هدف مقامات دولتي / دانشگاهي / ساواكي بود. اينجا و آنجا استادان نيز به حمايت از دانشجويان برخاستند. گروهي ساواك پناه به نام «اولياي دانشجويان» در برابر دانشگاه تهران و به قول خودشان «اين لانه‌ي فساد» به تظاهر پرداختند تا مراتب نارضايي خود را از تعليمات انحراف‌آميز استادان بيان كنند و خواستار آن شوند كه خط انقلاب سفيد قاطعانه‌تر پياده شود.
+
در سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶ جنبش اعتراضی دانشجویان و استادان هر زمان قوت و قاطعیت بیشتری می‌یافت. مدیران انتصابی، اینجا و آنجا، دانشگاه‌ها را به تعطیل كشانده بودند. در دانشگاه تهران كلیه‌ی دانشجویان یكی دو دانشكده را اخراج كرده همه‌ی آنان را به یاری كمپیوتر و با دادن نمره‌ی رد تنبیه كرده بودند. وزارت علوم خودسرانه تصمیم به انحلال یكی دو موسسه‌ی آموزش عالی گرفت، ماموران ساواك دانشگاه تبریز را مورد هجوم قرار دادند و به ضرب و جرح و قتل دانشجویان پرداختند. شورای استادان به این عملیات ددمنشانه اعتراض كرد و مهاجمان را سربازان تیمور و چنگیز خواند. از آغاز سال تحصیلی انحلال كتابخانه‌های دانشجویی و برچیدن همه‌ی فعالیت‌های فوق برنامه‌ی دانشجویان هدف مقامات دولتی / دانشگاهی / ساواكی بود. اینجا و آنجا استادان نیز به حمایت از دانشجویان برخاستند. گروهی ساواك پناه به نام «اولیای دانشجویان» در برابر دانشگاه تهران و به قول خودشان «این لانه‌ی فساد» به تظاهر پرداختند تا مراتب نارضایی خود را از تعلیمات انحراف‌آمیز استادان بیان كنند و خواستار آن شوند كه خط انقلاب سفید قاطعانه‌تر پیاده شود.
حركت اعتراضي دانشگاه‌ها در اين سال از اين ويژگي برخوردار بود كه ديگر دانشجويان در اعتراض و مخالفت تنها نبودند. مخالفت استادان با رژيم به اشكال گوناگون گسترش مي‌يافت. در ميان اين فعاليت‌ها، اعتصاب هيات علمي دانشگاه صنعتي تهران داراي اهميت خاصي است. رژيم و «آموزگار» سرسپرده‌اش براي فرو نشاندن موج اعتراضي دانشجويان و متفرق كردن آنان، تصميم به انتقال دانشگاه صنعتي تهران به اصفهان گرفت. هيات علمي دانشگاه صنعتي تهران به مخالفت با اين «نقل و انتقال» پرداخت و به دنبال اقدامات گوناگون از فروردين 1357 اعلام اعتصاب كرد. اين اعتصاب با پشتيباني و حمايت كامل دانشگاهيان سراسر كشور روبه‌رو شد. دولت اقدام به قطع حقوق هيات علمي كرد اما اعتصابيان صندوق وام اضطراري دانشگاهيان دانشگاه صنعتي را تاسيس كردند و مردم به ياري آنان شتافتند. وزارت علوم از پذيرفتن دانشجوي جديد براي دانشگاه صنعتي تهران خودداري كرد. دانشگاهيان صنعتي در چهارمين ماه اعتصاب خود اعلام كردند كه علي‌رغم تصميمات مقامات رسمي، به ياري مردم، خود دانشگاه را در تهران همچنان مفتوح و فعال نگه مي‌دارند و با انتشار آگهي از داوطلبان ورود به دانشگاه صنعتي جهت پذيرش 700 دانشجو، ثبت‌نام كردند؛ اين نخستين نشانه‌ي پيدايش قدرت دوگانه در روند انقلاب ايران بود. ديگر دولت تصميم گيرنده نبود. بلكه مردم خود تصميم مي‌گرفتند، خود سرنوشت خويش را تعيين مي‌كردند.
+
حركت اعتراضی دانشگاه‌ها در این سال از این ویژگی برخوردار بود كه دیگر دانشجویان در اعتراض و مخالفت تنها نبودند. مخالفت استادان با رژیم به اشكال گوناگون گسترش می‌یافت. در میان این فعالیت‌ها، اعتصاب هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران دارای اهمیت خاصی است. رژیم و «آموزگار» سرسپرده‌اش برای فرو نشاندن موج اعتراضی دانشجویان و متفرق كردن آنان، تصمیم به انتقال دانشگاه صنعتی تهران به اصفهان گرفت. هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران به مخالفت با این «نقل و انتقال» پرداخت و به دنبال اقدامات گوناگون از فروردین 1357 اعلام اعتصاب كرد. این اعتصاب با پشتیبانی و حمایت كامل دانشگاهیان سراسر كشور روبه‌رو شد. دولت اقدام به قطع حقوق هیات علمی كرد اما اعتصابیان صندوق وام اضطراری دانشگاهیان دانشگاه صنعتی را تاسیس كردند و مردم به یاری آنان شتافتند. وزارت علوم از پذیرفتن دانشجوی جدید برای دانشگاه صنعتی تهران خودداری كرد. دانشگاهیان صنعتی در چهارمین ماه اعتصاب خود اعلام كردند كه علی‌رغم تصمیمات مقامات رسمی، به یاری مردم، خود دانشگاه را در تهران همچنان مفتوح و فعال نگه می‌دارند و با انتشار آگهی از داوطلبان ورود به دانشگاه صنعتی جهت پذیرش 700 دانشجو، ثبت‌نام كردند؛ این نخستین نشانه‌ی پیدایش قدرت دوگانه در روند انقلاب ایران بود. دیگر دولت تصمیم گیرنده نبود. بلكه مردم خود تصمیم می‌گرفتند، خود سرنوشت خویش را تعیین می‌كردند.
«گردهمايي مقدماتي» در روز سوم مرداد تشكيل شد. در نخستين (و تنها) شماره‌ي «نشريه‌ي خبري دانشگاهيان ايران» كه در اجراي تصميمات گردهمايي انتشار يافت، درباره‌ي اين گردهمايي و هدف‌هاي آن چنين مي‌خوانيم:
+
«گردهمایی مقدماتی» در روز سوم مرداد تشكیل شد. در نخستین (و تنها) شماره‌ی «نشریه‌ی خبری دانشگاهیان ایران» كه در اجرای تصمیمات گردهمایی انتشار یافت، درباره‌ی این گردهمایی و هدف‌های آن چنین می‌خوانیم:
«در سوم مردادماه گذشته، بيش از 150 تن از دانشگاهيان ايران در دانشگاه صنعتي آريامهر تهران گردهم آمدند تا به بحث و بررسي درباره‌ي مسائل آموزش عالي بپردازند.
+
«در سوم مردادماه گذشته، بیش از 150 تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی آریامهر تهران گردهم آمدند تا به بحث و بررسی درباره‌ی مسائل آموزش عالی بپردازند.
آنچه بر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي مي‌گذرد ضرورت چنين بررسي را روشن مي‌دارد. نظام دانشگاهي ايران به بيراهه مي‌رود از انجام تكاليف و وظايف اجتماعي خود غافل مانده است. دانش‌آموختگان اين نظام، ايام تحصيل خود را عمر تلف شده مي‌دانند و بر اين ؟؟؟ دارند كه چرا فرصت آن نداشته‌اند كه در كشورهاي ديگر به علم‌آموزي و دانش‌اندوزي بپردازند. استادان خود را به كاري گمارده مي‌بينند كه هر زمان از تزلزل و بي‌ثباتي بهره‌ي بيشتري مي‌گيرد و با اميال و اغراض غيرعلمي و چه بسا ضدعلمي، آغشته‌تر مي‌گردد و در اين ميان موانع غيردانشگاهي و مصالح غيرعلمي مي‌كوشد كه تا چنان همگان را به بند كشاند كه فرصت حركت و جنبش بر احدي نماند و كسي را ياراي سخني نباشد.
+
آنچه بر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی می‌گذرد ضرورت چنین بررسی را روشن می‌دارد. نظام دانشگاهی ایران به بیراهه می‌رود از انجام تكالیف و وظایف اجتماعی خود غافل مانده است. دانش‌آموختگان این نظام، ایام تحصیل خود را عمر تلف شده می‌دانند و بر این ؟؟؟ دارند كه چرا فرصت آن نداشته‌اند كه در كشورهای دیگر به علم‌آموزی و دانش‌اندوزی بپردازند. استادان خود را به كاری گمارده می‌بینند كه هر زمان از تزلزل و بی‌ثباتی بهره‌ی بیشتری می‌گیرد و با امیال و اغراض غیرعلمی و چه بسا ضدعلمی، آغشته‌تر می‌گردد و در این میان موانع غیردانشگاهی و مصالح غیرعلمی می‌كوشد كه تا چنان همگان را به بند كشاند كه فرصت حركت و جنبش بر احدی نماند و كسی را یارای سخنی نباشد.
نظام دانشگاهي يكي از نهادهاي آينده‌ساز هر جامعه است و جامعه‌اي كه فردايي خندان و شكوفان مي‌خواهد بايد خنداني و شكوفايي نظام دانشگاهي امروز خود را جويا باشد. بحران امروز نظام دانشگاهي ايران نه تنها از بحران نظام اجتماعي كنوني گفت‌وگو مي‌كند بلكه مبشر نگراني‌هايي است كه هركس بايد از فرداي فرهنگي و علمي كشور در دل داشته باشد. وضع دانش و پژوهش امروز كشور نيز با سرنوشت نظام دانشگاهي بستگي نزديك دارد. دانشگاه چه چيز را بايد بياموزد؛ در پژوهش چه بايد باشد؟ استقلال نظام دانشگاهي چه معنايي دارد؟
+
نظام دانشگاهی یكی از نهادهای آینده‌ساز هر جامعه است و جامعه‌ای كه فردایی خندان و شكوفان می‌خواهد باید خندانی و شكوفایی نظام دانشگاهی امروز خود را جویا باشد. بحران امروز نظام دانشگاهی ایران نه تنها از بحران نظام اجتماعی كنونی گفت‌وگو می‌كند بلكه مبشر نگرانی‌هایی است كه هركس باید از فردای فرهنگی و علمی كشور در دل داشته باشد. وضع دانش و پژوهش امروز كشور نیز با سرنوشت نظام دانشگاهی بستگی نزدیك دارد. دانشگاه چه چیز را باید بیاموزد؛ در پژوهش چه باید باشد؟ استقلال نظام دانشگاهی چه معنایی دارد؟
واحد دانشگاهي را چه زمان و چگونه بايد به وجود آورد؟ آيا آن چنانكه در سال‌هاي اخير ديده‌ايم چند وجب خاك خدا، مهم‌ترين شرط ايجاد يك موسسه آموزش عالي است؛ گسترش نظام دانشگاهي بر اساس چه ضوابطي بايد باشد؟ موازين آموزشي كدامند؟ كاركرد نظام آموزشي، بايد بر چه اساسي سنجيده شود؟ موفقيت و عدم موفقيت دانشجويان چگونه بايد ارزيابي شود؟ در دستگاه آموزشي، نقش پژوهش چه بايد باشد؟ آيا نظام دانشگاهي تنها به پاسداري از ميراث فرهنگي گذشتگان وظيفه دارد يا به آفريدن فرهنگي نو؟
+
واحد دانشگاهی را چه زمان و چگونه باید به وجود آورد؟ آیا آن چنانكه در سال‌های اخیر دیده‌ایم چند وجب خاك خدا، مهم‌ترین شرط ایجاد یك موسسه آموزش عالی است؛ گسترش نظام دانشگاهی بر اساس چه ضوابطی باید باشد؟ موازین آموزشی كدامند؟ كاركرد نظام آموزشی، باید بر چه اساسی سنجیده شود؟ موفقیت و عدم موفقیت دانشجویان چگونه باید ارزیابی شود؟ در دستگاه آموزشی، نقش پژوهش چه باید باشد؟ آیا نظام دانشگاهی تنها به پاسداری از میراث فرهنگی گذشتگان وظیفه دارد یا به آفریدن فرهنگی نو؟
اركان اصلي نظام دانشگاهي كدامند و هريك چه وظايف و تكاليفي دارند؟ نقش استاد و دانشجو در اين نظام چيست؟ منظور از سپردن كار دانشگاه به دانشگاهيان چيست؟ رابطه‌ي دولت به‌عنوان دستگاه اجرايي يا نظام دانشگاهي چيست؟ و چگونه بايد باشد؟ نظام دانشگاهي چگونه مي‌تواند از انقياد فرهنگي بركنار بماند و كانون آفرينش دانش و شكوفايي پژوهش باشد؟ رابطه نظام دانشگاهي با ديگر اجزاي نظام آموزشي چيست و چه بايد باشد؟
+
اركان اصلی نظام دانشگاهی كدامند و هریك چه وظایف و تكالیفی دارند؟ نقش استاد و دانشجو در این نظام چیست؟ منظور از سپردن كار دانشگاه به دانشگاهیان چیست؟ رابطه‌ی دولت به‌عنوان دستگاه اجرایی یا نظام دانشگاهی چیست؟ و چگونه باید باشد؟ نظام دانشگاهی چگونه می‌تواند از انقیاد فرهنگی بركنار بماند و كانون آفرینش دانش و شكوفایی پژوهش باشد؟ رابطه نظام دانشگاهی با دیگر اجزای نظام آموزشی چیست و چه باید باشد؟
اين همه پرسش‌هايي است كه بر سر زبان‌هاست و طرح آنها، خود نشانه‌ي بحران همه‌جانبه‌اي است كه نظام آموزش عالي را در بر گرفته است...».
+
این همه پرسش‌هایی است كه بر سر زبان‌هاست و طرح آنها، خود نشانه‌ی بحران همه‌جانبه‌ای است كه نظام آموزش عالی را در بر گرفته است...».
گردهمايي در پايان كار خود قطعنامه‌اي را به اتفاق آرا تصويب نمود؛ در اين قطعنامه از جمله آمده است:
+
گردهمایی در پایان كار خود قطعنامه‌ای را به اتفاق آرا تصویب نمود؛ در این قطعنامه از جمله آمده است:
1- ضمن ابراز خرسندي از انتشار آگهي پذيرش 700 دانشجوي دوره ليسانس از طرف دانشگاه صنعتي آريامهر تهران براي سال تحصيلي آينده، همراه با تجديد مراتب پشتيباني خود از خواست‌هاي هيات علمي دانشگاه صنعتي آريامهر تهران بدين وسيله آمادگي خود را جهت هرگونه همكاري علمي، فكري و اداري داوطلبانه در راه انجام برنامه‌هاي اين دانشگاه در سال تحصيلي آينده اعلام مي‌داريم.
+
1- ضمن ابراز خرسندی از انتشار آگهی پذیرش 700 دانشجوی دوره لیسانس از طرف دانشگاه صنعتی آریامهر تهران برای سال تحصیلی آینده، همراه با تجدید مراتب پشتیبانی خود از خواست‌های هیات علمی دانشگاه صنعتی آریامهر تهران بدین وسیله آمادگی خود را جهت هرگونه همكاری علمی، فكری و اداری داوطلبانه در راه انجام برنامه‌های این دانشگاه در سال تحصیلی آینده اعلام می‌داریم.
2- طرح و بررسي مسائل دانشگاهي ايران در طي اين گردهمايي، به روشني آشكار كرد كه نظام دانشگاهي با بحران ژرفي روبه‌رو است، و عدم استقلال دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي،‌ عدم وجود آزادي در آنها و عدم امنيت شغلي براي اعضا كادر علمي از علل عمده‌ي اين بحران است. حاضران ضرورت بررسي عميق اين مسائل را تاييد كرده و تصريح مي‌نمايند كه با شركت كليه دانشگاهيان علاقه‌مند، مجمع بحث و گفت‌وگويي به منظور بررسي جنبه‌هاي مختلف بحران در نظام آموزش عالي كشور حداكثر تا آخر آذرماه 1357 تشكيل گردد.
+
2- طرح و بررسی مسائل دانشگاهی ایران در طی این گردهمایی، به روشنی آشكار كرد كه نظام دانشگاهی با بحران ژرفی روبه‌رو است، و عدم استقلال دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی،‌ عدم وجود آزادی در آنها و عدم امنیت شغلی برای اعضا كادر علمی از علل عمده‌ی این بحران است. حاضران ضرورت بررسی عمیق این مسائل را تایید كرده و تصریح می‌نمایند كه با شركت كلیه دانشگاهیان علاقه‌مند، مجمع بحث و گفت‌وگویی به منظور بررسی جنبه‌های مختلف بحران در نظام آموزش عالی كشور حداكثر تا آخر آذرماه 1357 تشكیل گردد.
  
 
{{ستاره}}
 
{{ستاره}}
  
در اين گردهمايي دانشگاهيان دانشگاه‌هاي مختلف كشور هريك شرحي درباره‌ي وضع دانشگاه خود در سال تحصيلي 57-1356 بيان كردند. در اينجا سه گزارش درباره‌ي دانشگاه صنعتي تهران، دانشگاه جندي‌شاپور و دانشگاه تهران به چاپ مي‌رسد.
+
در این گردهمایی دانشگاهیان دانشگاه‌های مختلف كشور هریك شرحی درباره‌ی وضع دانشگاه خود در سال تحصیلی 57-1356 بیان كردند. در اینجا سه گزارش درباره‌ی دانشگاه صنعتی تهران، دانشگاه جندی‌شاپور و دانشگاه تهران به چاپ می‌رسد.
  
 
1
 
1
دانشگاه صنعتي تهران
+
دانشگاه صنعتی تهران
  
كمبود نيروي انساني متخصص كه بتواند چرخ‌هاي صنعت نو پاي كشور را بدون كمك خارجيان بگرداند همواره در مملكت ما محسوس بوده است. در مهرماه سال 1345  دانشگاه صنعتي بنا بر گفته‌ي مصادر امور، به منظور تربيت متخصصيني با وسعت ديد علمي و مهارت فني لازم كه در پيشبرد برنامه‌هاي توسعه اقتصادي و صنعتي كردن كشور موثر باشند، تاسيس گرديد. از همان ابتدا، كادر جوان و علاقه‌مند اين دانشگاه با دلسوزي و تلاش پيگير و با زحمات شبانه‌روزي و خستگي‌ناپذير خود مسئوليت برنامه‌ريزي و تكميل و تجهيز آن را به عهده گرفت. در نتيجه فداكاري آنها طولي نكشيد كه نهال اين دانشگاه ريشه دوانيد و استحكام يافت.
+
كمبود نیروی انسانی متخصص كه بتواند چرخ‌های صنعت نو پای كشور را بدون كمك خارجیان بگرداند همواره در مملكت ما محسوس بوده است. در مهرماه سال 1345  دانشگاه صنعتی بنا بر گفته‌ی مصادر امور، به منظور تربیت متخصصینی با وسعت دید علمی و مهارت فنی لازم كه در پیشبرد برنامه‌های توسعه اقتصادی و صنعتی كردن كشور موثر باشند، تاسیس گردید. از همان ابتدا، كادر جوان و علاقه‌مند این دانشگاه با دلسوزی و تلاش پیگیر و با زحمات شبانه‌روزی و خستگی‌ناپذیر خود مسئولیت برنامه‌ریزی و تكمیل و تجهیز آن را به عهده گرفت. در نتیجه فداكاری آنها طولی نكشید كه نهال این دانشگاه ریشه دوانید و استحكام یافت.
به دليل تاثيرپذيري اين محيط علمي و آموزشي از تحولات و اتفاقات اقتصادي ـ اجتماعي جامعه‌ي ايران، فعاليت‌هاي آن همواره دستخوش جزر و مدها قرار گرفته است. در طول عمر كوتاه 12 ساله اين دانشگاه و به جز در چند سال اول كه مشكلات و مسائل دانشگاه منحصرا جنبه صنفي داشته، وقايع مهمي در اين دانشگاه روي داده، كه اغلب ناشي از محدوديت‌هاي حاكم بر فضاي سياسي جامعه ايران بوده است. حركت‌هايي كه در بطن جامعه ايران جريان داشت به صورت‌هاي مختلف در داخل دانشگاه بازتاب مي‌يافت. در اغلب موارد ظهور ناآرامي‌ها با برخورد بين پليس و دانشجو توام بوده است. در زير به‌طور اجمالي به شرح وقايع مي‌پردازيم.
+
به دلیل تاثیرپذیری این محیط علمی و آموزشی از تحولات و اتفاقات اقتصادی ـ اجتماعی جامعه‌ی ایران، فعالیت‌های آن همواره دستخوش جزر و مدها قرار گرفته است. در طول عمر كوتاه 12 ساله این دانشگاه و به جز در چند سال اول كه مشكلات و مسائل دانشگاه منحصرا جنبه صنفی داشته، وقایع مهمی در این دانشگاه روی داده، كه اغلب ناشی از محدودیت‌های حاكم بر فضای سیاسی جامعه ایران بوده است. حركت‌هایی كه در بطن جامعه ایران جریان داشت به صورت‌های مختلف در داخل دانشگاه بازتاب می‌یافت. در اغلب موارد ظهور ناآرامی‌ها با برخورد بین پلیس و دانشجو توام بوده است. در زیر به‌طور اجمالی به شرح وقایع می‌پردازیم.
در بخش دانشجويي اولين اعتصاب و حركت اعتراض دانشجويان دانشگاه صنعتي همراه با دانشگاه‌هاي ديگر مربوط به افزايش بهاي بليط شركت واحد اتوبوسراني تهران در سال 1348 بوده است كه با بازگشت بهاي بليط به مقدار اوليه، اعتصاب دانشجويان نيز پايان گرفت. در ارديبهشت‌ماه سال 1350 كه زمينه اعتراضات دانشجويي در دانشگاه‌هاي ايران در رابطه با جشن‌هاي 2500 ساله فراهم بود. واقعه كشتار كارگران ناراضي كارخانه جهان چيست رخ داد. دانشجويان دانشگاه صنعتي همراه با دانشجويان ساير دانشگاه‌ها به تظاهرات پرداختند. در اين دانشگاه، تظاهرات دانشجويان با حمله‌ي وحشيانه و غافلگيرانه پليس روبه‌رو شد و با بازداشت حدود 600 دانشجو و زخمي شدن تعداد زيادي دانشجو و استاد پايان يافت. به دنبال اين سركوبي، اعضاي هيات علمي اين دانشگاه به‌عنوان اعتراض به اين مجامع و اعمال شنيع به‌طور دسته‌جمعي استعفا نمودند كه با وعده و قول‌هاي مساعد مسئولان امور داير بر عدم تكرار چنان وقايعي، فعاليت‌هاي دانشگاه از سر گرفته شد.
+
در بخش دانشجویی اولین اعتصاب و حركت اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشگاه‌های دیگر مربوط به افزایش بهای بلیط شركت واحد اتوبوسرانی تهران در سال 1348 بوده است كه با بازگشت بهای بلیط به مقدار اولیه، اعتصاب دانشجویان نیز پایان گرفت. در اردیبهشت‌ماه سال 1350 كه زمینه اعتراضات دانشجویی در دانشگاه‌های ایران در رابطه با جشن‌های 2500 ساله فراهم بود. واقعه كشتار كارگران ناراضی كارخانه جهان چیست رخ داد. دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشجویان سایر دانشگاه‌ها به تظاهرات پرداختند. در این دانشگاه، تظاهرات دانشجویان با حمله‌ی وحشیانه و غافلگیرانه پلیس روبه‌رو شد و با بازداشت حدود 600 دانشجو و زخمی شدن تعداد زیادی دانشجو و استاد پایان یافت. به دنبال این سركوبی، اعضای هیات علمی این دانشگاه به‌عنوان اعتراض به این مجامع و اعمال شنیع به‌طور دسته‌جمعی استعفا نمودند كه با وعده و قول‌های مساعد مسئولان امور دایر بر عدم تكرار چنان وقایعی، فعالیت‌های دانشگاه از سر گرفته شد.
تظاهرات و اعتصابات و درگيري‌هاي وابسته به آن سال‌ها بود كه مصادر امور را به فكر كنترل اوضاع و حفظ نظم و آرامش محيط‌هاي دانشگاهي از طريق استقرار دائمي پليس در داخل دانشگاه‌ها انداخت. در تابستان 1350، سيستم استقرار گارد در دانشگاه‌ها از مرحله فكر درآمد و عملا از سال تحصيلي 51-1350 حضور گارد در دانشگاه تحقق يافت. دخالت گارد در امور داخلي دانشگاه‌ها و به نام حفظ نظم در محوطه و كلاس‌هاي درس دوران جديدي از ناآرامي‌ها را به همراه آورد كه اثرات منفي و خفت‌بار آن همچنان در جوامع دانشگاهي با شدت وحدت هرچه تمام‌تر به صورت مختلف ديده مي‌شود.
+
تظاهرات و اعتصابات و درگیری‌های وابسته به آن سال‌ها بود كه مصادر امور را به فكر كنترل اوضاع و حفظ نظم و آرامش محیط‌های دانشگاهی از طریق استقرار دائمی پلیس در داخل دانشگاه‌ها انداخت. در تابستان 1350، سیستم استقرار گارد در دانشگاه‌ها از مرحله فكر درآمد و عملا از سال تحصیلی 51-1350 حضور گارد در دانشگاه تحقق یافت. دخالت گارد در امور داخلی دانشگاه‌ها و به نام حفظ نظم در محوطه و كلاس‌های درس دوران جدیدی از ناآرامی‌ها را به همراه آورد كه اثرات منفی و خفت‌بار آن همچنان در جوامع دانشگاهی با شدت وحدت هرچه تمام‌تر به صورت مختلف دیده می‌شود.
در نيمه يكي از شب‌هاي آبان‌ماه 1352 به دنبال اعتراضات و اعتصاب دانشجويان دانشگاه‌ها در رابطه با ورود نيكسون (رئيس‌جمهور وقت آمريكا) به ايران، گارد دانشگاه، به خوابگاه دانشجويان دانشگاه صنعتي حمله‌ور شد و به ضرب و جرح و بازداشت دانشجويان پرداخت. در پاييز 1353 در يكي ديگر از درگيري‌هاي گارد با دانشجويان، دانشجويي از دانشكده فيزيك اين دانشگاه در زير چرخ‌هاي جيپ گارد دانشگاه له شد. حضور گارد در اطراف ساختمان‌ها و كلاس‌هاي درس همواره برهم‌زننده آرامش و امنيت دانشجويان بوده است و در مواردي با عكس‌العمل دانشجويان به صورت خودداري از گذراندن امتحانات آخر ترم روبه‌رو شده است از جمله در سال تحصيلي 54-1353 خودداري از امتحانات حذف ترم را نيز به دنبال داشته است.
+
در نیمه یكی از شب‌های آبان‌ماه 1352 به دنبال اعتراضات و اعتصاب دانشجویان دانشگاه‌ها در رابطه با ورود نیكسون (رئیس‌جمهور وقت آمریكا) به ایران، گارد دانشگاه، به خوابگاه دانشجویان دانشگاه صنعتی حمله‌ور شد و به ضرب و جرح و بازداشت دانشجویان پرداخت. در پاییز 1353 در یكی دیگر از درگیری‌های گارد با دانشجویان، دانشجویی از دانشكده فیزیك این دانشگاه در زیر چرخ‌های جیپ گارد دانشگاه له شد. حضور گارد در اطراف ساختمان‌ها و كلاس‌های درس همواره برهم‌زننده آرامش و امنیت دانشجویان بوده است و در مواردی با عكس‌العمل دانشجویان به صورت خودداری از گذراندن امتحانات آخر ترم روبه‌رو شده است از جمله در سال تحصیلی 54-1353 خودداری از امتحانات حذف ترم را نیز به دنبال داشته است.
  
ركود فعاليت‌هاي آموزشي، به درازا كشيدن ترم تحصيلي و تعويق و حذف امتحانات در اين دانشگاه‌ها مانند حالات تطهير در ساير دانشگاه‌ها در درجه اول به دليل وجود مسائل خارج از دانشگاه بود و در درجه دوم به دليل حضور گارد در دانشگاه فقدان حقوق صنفي براي دانشجويان (نظير عدم امكانات بحث و اظهارنظر و انتقاد) نيز از جمله مسائلي هستند كه اعتراضات و اعتصابات را موجب شده است و البته سركوبي و ضرب و جرح افراد به وسيله گارد را به دنبال آورده است.
+
ركود فعالیت‌های آموزشی، به درازا كشیدن ترم تحصیلی و تعویق و حذف امتحانات در این دانشگاه‌ها مانند حالات تطهیر در سایر دانشگاه‌ها در درجه اول به دلیل وجود مسائل خارج از دانشگاه بود و در درجه دوم به دلیل حضور گارد در دانشگاه فقدان حقوق صنفی برای دانشجویان (نظیر عدم امكانات بحث و اظهارنظر و انتقاد) نیز از جمله مسائلی هستند كه اعتراضات و اعتصابات را موجب شده است و البته سركوبی و ضرب و جرح افراد به وسیله گارد را به دنبال آورده است.
در پاييز 56 جلسات هفتگي سخنراني كه با اجازه قبلي مديريت دانشگاه برنامه‌ريزي شده بود در نيمه راه توسط مديريت دانشگاه متوقف مي‌شود و درگيري‌هاي دانشجويان و مدعوين را با گارد و نيروهاي انتظامي در داخل و خارج دانشگاه به دنبال مي‌آورد. واقعه‌ي ناگواري كه براي يكي از اعضاي هيات علمي دانشگاه تهران كه براي شنيدن يكي از همين برنامه‌ها به دانشگاه صنعتي مي‌آيد رخ مي‌دهد مربوط به همين زمان مي‌باشد.
+
در پاییز 56 جلسات هفتگی سخنرانی كه با اجازه قبلی مدیریت دانشگاه برنامه‌ریزی شده بود در نیمه راه توسط مدیریت دانشگاه متوقف می‌شود و درگیری‌های دانشجویان و مدعوین را با گارد و نیروهای انتظامی در داخل و خارج دانشگاه به دنبال می‌آورد. واقعه‌ی ناگواری كه برای یكی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران كه برای شنیدن یكی از همین برنامه‌ها به دانشگاه صنعتی می‌آید رخ می‌دهد مربوط به همین زمان می‌باشد.
  
سلب حقوق صنفي از دانشجويان حتي به شكل جلوگيري از داير كردن نمايشگاه عكس دانشجويان در بهار سال جاري نيز متبلور گرديده است تا جايي كه دانشجويان برخلاف معمول مجبور مي‌شوند در خارج از دانشگاه در محلي با امكانات محدود نمايشگاه داير كنند.
+
سلب حقوق صنفی از دانشجویان حتی به شكل جلوگیری از دایر كردن نمایشگاه عكس دانشجویان در بهار سال جاری نیز متبلور گردیده است تا جایی كه دانشجویان برخلاف معمول مجبور می‌شوند در خارج از دانشگاه در محلی با امكانات محدود نمایشگاه دایر كنند.
  
نمونه‌هاي فوق همگي گواه بر اين است است كه مسائل دانشجويي در اين دانشگاه ريشه در مسائل و معضلات اجتماعي جامعه ما دارند. دانشجويان اين دانشگاه به‌عنوان جزئي از جامعه‌ي دانشجويي ايران و به دليل ماهيت حساس و جوينده و پرتحرك خود نه مي‌توانند و نه شايسته است كه نسبت به اين مسائل بي‌تفاوت و تماشاگر بمانند. محيط دانشجويي بايد زنده و پويا باشد تا زندگي‌ساز فرداي جامعه گردد.
+
نمونه‌های فوق همگی گواه بر این است است كه مسائل دانشجویی در این دانشگاه ریشه در مسائل و معضلات اجتماعی جامعه ما دارند. دانشجویان این دانشگاه به‌عنوان جزئی از جامعه‌ی دانشجویی ایران و به دلیل ماهیت حساس و جوینده و پرتحرك خود نه می‌توانند و نه شایسته است كه نسبت به این مسائل بی‌تفاوت و تماشاگر بمانند. محیط دانشجویی باید زنده و پویا باشد تا زندگی‌ساز فردای جامعه گردد.
  
در بخش فعاليت‌هاي كادر آموزشي و درگيري‌هاي اين قسمت از جامعه دانشگاهي ما، مسائل عمدتا به سلب حقوق صنفي توسط مديريت و نقض مقررات و آيين‌نامه‌ها و زير پا گذاشتن حرمت دانشگاه مربوط مي‌شود. كادر آموزشي اين دانشگاه در موارد مختلف و متعدد به وضعيت نابسامان اداره دانشگاه، عدم وجود استقلال و آزادي دانشگاهي و فقدان رفاه مادي و معنوي اعتراض نموده است. اعتراض به فجايع پليس و گارد در دانشگاه، ضرب و جرح افراد، سلب امنيت و آرامش و تلاش براي تحقق خواست‌هاي صنفي همواره به صورت صدور بيانيه، قطعنامه، نوشتن نامه به مقامات، تحريم كوتاه‌مدت كلاس‌ها، تحصن شبانه در دانشگاه و استعفاي دسته‌جمعي متبلور گشته است.
+
در بخش فعالیت‌های كادر آموزشی و درگیری‌های این قسمت از جامعه دانشگاهی ما، مسائل عمدتا به سلب حقوق صنفی توسط مدیریت و نقض مقررات و آیین‌نامه‌ها و زیر پا گذاشتن حرمت دانشگاه مربوط می‌شود. كادر آموزشی این دانشگاه در موارد مختلف و متعدد به وضعیت نابسامان اداره دانشگاه، عدم وجود استقلال و آزادی دانشگاهی و فقدان رفاه مادی و معنوی اعتراض نموده است. اعتراض به فجایع پلیس و گارد در دانشگاه، ضرب و جرح افراد، سلب امنیت و آرامش و تلاش برای تحقق خواست‌های صنفی همواره به صورت صدور بیانیه، قطعنامه، نوشتن نامه به مقامات، تحریم كوتاه‌مدت كلاس‌ها، تحصن شبانه در دانشگاه و استعفای دسته‌جمعی متبلور گشته است.
  
در بهمن‌ماه 1355 كادر آموزشي اين دانشگاه طي قطعنامه‌اي هرگونه ضرب و جرح و اهانت را مذموم مي‌داند و محكوم مي‌كند و آن را «مانعي براي ايجاد محيط آموزشي و پژوهشي سالم و سازنده در دانشگاه اعلام مي‌دارد». در همين قطعنامه هيات آموزشي دانشگاه، «مصرا خواستار آرامش و عدم توسل به خشونت و ارعاب و تهديد در محيط دانشگاه بوده و معتقد است كه استقرار و وجود دائمي مامورين انتظامي در محوطه دانشگاه خود باعث تشنج بوده و مي‌باشد».
+
در بهمن‌ماه 1355 كادر آموزشی این دانشگاه طی قطعنامه‌ای هرگونه ضرب و جرح و اهانت را مذموم می‌داند و محكوم می‌كند و آن را «مانعی برای ایجاد محیط آموزشی و پژوهشی سالم و سازنده در دانشگاه اعلام می‌دارد». در همین قطعنامه هیات آموزشی دانشگاه، «مصرا خواستار آرامش و عدم توسل به خشونت و ارعاب و تهدید در محیط دانشگاه بوده و معتقد است كه استقرار و وجود دائمی مامورین انتظامی در محوطه دانشگاه خود باعث تشنج بوده و می‌باشد».
در تابستان 1355، مديريت دانشگاه به منظور محو آثار ابتدايي‌ترين اصول دموكراسي در دانشگاه، اقدام به تغيير آيين‌نامه مي‌كند ولي ناگزير در مقابل پافشاري و اعتراض كادر آموزشي در زمستان همان سال ضوابط و تغييرات پيشنهادي را پس گرفته و براي مقابله با تلاش‌ها و مبارزات حق‌طلبانه كادر آموزشي به جست‌وجوي مستمسك‌هاي جديدي مي‌پردازند. ناكامي مصادر امور در اعمال نظرات يك‌جانبه و براي اينكه به‌طور قطع و يقين و براي هميشه از خواست‌هاي صنفي كادر آموزشي آسوده گردند، به يكباره تصميم به انحلال اين دانشگاه را اعلام مي‌كنند. اعلام اين تصميم مقارن با فعاليت‌هاي كادر آموزشي براي به دست آوردن افزايش حقوق مناسب با نرخ تورم بر اساس آيين‌نامه دانشگاه مي‌باشد. در همين اوان يعني در زمستان 55 در شرايطي كه كادر آموزشي براي اثبات وجود تورم مورد انكار دولت به تشكيل سمينارهايي مي‌پردازد. آقاي پرويز آموزگار معاون وقت وزارت علوم و آموزش عالي و رئيس فعلي دانشگاه فردوسي در مجمع كادر آموزشي اعلام مي‌كند «در صورتي كه كارهاي استادان مشابهتي با كار دانشجويان داشته باشد و يا چنين تعبير شود، دولت در موقعيت و موجوديت دانشگاه صنعتي تجديدنظر خواهد كرد». تصميم به انحلال دانشگاه صنعتي در اين زمان به صورت جدي‌تري عنوان مي‌گردد. كادر آموزشي دانشگاه كه موجوديت دانشگاهي ارزنده و حاصل زحمات شبانه‌روزي گروه بي‌شماري را در خطر مي‌بينيد براي نجات آن به تلاش و تكاپو مي‌افتد. به دنبال آن ديري نمي‌گذرد كه در تابستان 1356 دوازده نفر از اعضا كادر آموزشي زير سرپوش ماموريت به سازمان‌هاي دولتي خارج از دانشگاه تبعيد مي‌شوند و مساله‌اي بر مسائل قبلي دانشگاه افزوده مي‌گردد. تلاش‌هاي پيگير و همه‌جانبه آغاز مي‌گردد. مديريت دانشگاه تعويض مي‌شود. همكاران تبعيدي به دانشگاه بازمي‌گردند، درحالي‌كه تصميم به انحلال دانشگاه و مسائل ديگر نظير سلب و نفي حقوق مادي و معنوي كادر آموزشي همچنان لاينحل مي‌ماند.
+
در تابستان 1355، مدیریت دانشگاه به منظور محو آثار ابتدایی‌ترین اصول دموكراسی در دانشگاه، اقدام به تغییر آیین‌نامه می‌كند ولی ناگزیر در مقابل پافشاری و اعتراض كادر آموزشی در زمستان همان سال ضوابط و تغییرات پیشنهادی را پس گرفته و برای مقابله با تلاش‌ها و مبارزات حق‌طلبانه كادر آموزشی به جست‌وجوی مستمسك‌های جدیدی می‌پردازند. ناكامی مصادر امور در اعمال نظرات یك‌جانبه و برای اینكه به‌طور قطع و یقین و برای همیشه از خواست‌های صنفی كادر آموزشی آسوده گردند، به یكباره تصمیم به انحلال این دانشگاه را اعلام می‌كنند. اعلام این تصمیم مقارن با فعالیت‌های كادر آموزشی برای به دست آوردن افزایش حقوق مناسب با نرخ تورم بر اساس آیین‌نامه دانشگاه می‌باشد. در همین اوان یعنی در زمستان 55 در شرایطی كه كادر آموزشی برای اثبات وجود تورم مورد انكار دولت به تشكیل سمینارهایی می‌پردازد. آقای پرویز آموزگار معاون وقت وزارت علوم و آموزش عالی و رئیس فعلی دانشگاه فردوسی در مجمع كادر آموزشی اعلام می‌كند «در صورتی كه كارهای استادان مشابهتی با كار دانشجویان داشته باشد و یا چنین تعبیر شود، دولت در موقعیت و موجودیت دانشگاه صنعتی تجدیدنظر خواهد كرد». تصمیم به انحلال دانشگاه صنعتی در این زمان به صورت جدی‌تری عنوان می‌گردد. كادر آموزشی دانشگاه كه موجودیت دانشگاهی ارزنده و حاصل زحمات شبانه‌روزی گروه بی‌شماری را در خطر می‌بینید برای نجات آن به تلاش و تكاپو می‌افتد. به دنبال آن دیری نمی‌گذرد كه در تابستان 1356 دوازده نفر از اعضا كادر آموزشی زیر سرپوش ماموریت به سازمان‌های دولتی خارج از دانشگاه تبعید می‌شوند و مساله‌ای بر مسائل قبلی دانشگاه افزوده می‌گردد. تلاش‌های پیگیر و همه‌جانبه آغاز می‌گردد. مدیریت دانشگاه تعویض می‌شود. همكاران تبعیدی به دانشگاه بازمی‌گردند، درحالی‌كه تصمیم به انحلال دانشگاه و مسائل دیگر نظیر سلب و نفی حقوق مادی و معنوی كادر آموزشی همچنان لاینحل می‌ماند.
  
مساله‌‌ي انحلال دانشگاه زير سرپوش انتقال به اصفهان مجددا از طرف مديريت جديد عنوان مي‌شود. در روزنامه آيندگان اين سرمايه ملي را بدون رضايت ملي ايران به حراج مي‌گذارند درحالي‌كه برنده از قبل تعيين شده‌ي حراج يعني «دانشگاه علوم و فنون ارتش» در كمين تصاحب اين طعمه (مطابق شرح روزنامه رستاخيز مورخ 29 آبان 56) چنگ و دندان نشان مي‌دهد. مديريت جديد دانشگاه نيز به نشان دادن چهره‌ي واقعي خود كه در پس وعده و وعيدهاي اوليه پنهان كرده بود دست مي‌زند و از هيچ كوششي براي زير پا گذاشتن مقررات و نقض آيين‌نامه‌ها كوتاهي نمي‌كند. احكام ارتقا به‌طور دلبخواه صادر مي‌كند، پايه تشويقي به افراد معيني مي‌دهد. عضو رسمي و منتخب دانشگاه را از شركت در جلسه‌ي شورا محروم مي‌كند رئيس دانشكده‌اي را از مقام خويش عزل نموده و عضو ديگري از همان دانشكده را از دانشگاه اخراج مي‌كند، دانشجويي را بدون مجوز كميته‌ي انضباطي دانشگاه، از تحصيل محروم مي‌نمايد. سخنراني هاي دانشجويي را متوقف مي‌كند و دست عوامل خارج دانشگاه را در اداره‌ي امور دانشگاه باز مي‌گذارد. پس‌آمد چنان سياستي وقايع آبان‌ماه 56 در خيابان آيزنهاور، مقابل در ورودي دانشگاه بوده است. كادر آموزشي دانشگاه در جلسه 29 آبان 56 خود برگزاري برنامه‌هاي سخنراني را علي‌الاصول مورد تاييد قرار مي‌دهد آن را به‌عنوان يكي از اساسي‌ترين حقوق آزادي بيان قلمداد مي‌كند. به دنبال وقوع حادثه ناگوار براي يكي از اعضا هيات علمي دانشگاه تهران كه ناشي از قطع سخنراني‌ها بوده است. هيات علمي دانشگاه صنعتي در نامه‌اي به نخست وزير در تاريخ 13/9/56 مي‌نويسد:
+
مساله‌‌ی انحلال دانشگاه زیر سرپوش انتقال به اصفهان مجددا از طرف مدیریت جدید عنوان می‌شود. در روزنامه آیندگان این سرمایه ملی را بدون رضایت ملی ایران به حراج می‌گذارند درحالی‌كه برنده از قبل تعیین شده‌ی حراج یعنی «دانشگاه علوم و فنون ارتش» در كمین تصاحب این طعمه (مطابق شرح روزنامه رستاخیز مورخ 29 آبان 56) چنگ و دندان نشان می‌دهد. مدیریت جدید دانشگاه نیز به نشان دادن چهره‌ی واقعی خود كه در پس وعده و وعیدهای اولیه پنهان كرده بود دست می‌زند و از هیچ كوششی برای زیر پا گذاشتن مقررات و نقض آیین‌نامه‌ها كوتاهی نمی‌كند. احكام ارتقا به‌طور دلبخواه صادر می‌كند، پایه تشویقی به افراد معینی می‌دهد. عضو رسمی و منتخب دانشگاه را از شركت در جلسه‌ی شورا محروم می‌كند رئیس دانشكده‌ای را از مقام خویش عزل نموده و عضو دیگری از همان دانشكده را از دانشگاه اخراج می‌كند، دانشجویی را بدون مجوز كمیته‌ی انضباطی دانشگاه، از تحصیل محروم می‌نماید. سخنرانی های دانشجویی را متوقف می‌كند و دست عوامل خارج دانشگاه را در اداره‌ی امور دانشگاه باز می‌گذارد. پس‌آمد چنان سیاستی وقایع آبان‌ماه 56 در خیابان آیزنهاور، مقابل در ورودی دانشگاه بوده است. كادر آموزشی دانشگاه در جلسه 29 آبان 56 خود برگزاری برنامه‌های سخنرانی را علی‌الاصول مورد تایید قرار می‌دهد آن را به‌عنوان یكی از اساسی‌ترین حقوق آزادی بیان قلمداد می‌كند. به دنبال وقوع حادثه ناگوار برای یكی از اعضا هیات علمی دانشگاه تهران كه ناشی از قطع سخنرانی‌ها بوده است. هیات علمی دانشگاه صنعتی در نامه‌ای به نخست وزیر در تاریخ 13/9/56 می‌نویسد:
  
«ضرب و جرح افرادي كه در كسوت معلمي به آموزش مردان و زنان فرداي جامعه مشغولند منحصرا به واقعه 30 آبان نبوده و در جريان سال‌هاي اخير نيز به دفعات براي عده‌ي كثيري منجمله چند تن از اعضا هيات علمي اين دانشگاه رخ داده است. انجام امر خطير آموزش زير سلطه‌ي چماق و توهين به شرف انساني و نقض سنت‌ها و ميراث فرهنگي اين مرز و بوم كه عملا ركود و توقف حركت‌هاي زنده و سازنده‌ي علمي و آموزشي را سبب گرديده است، به هيچ‌وجه نمي‌تواند با برنامه‌هاي صنعتي كردن كشور و بسط تمدن و گسترش فرهنگ ملي منطبق باشد».
+
«ضرب و جرح افرادی كه در كسوت معلمی به آموزش مردان و زنان فردای جامعه مشغولند منحصرا به واقعه 30 آبان نبوده و در جریان سال‌های اخیر نیز به دفعات برای عده‌ی كثیری منجمله چند تن از اعضا هیات علمی این دانشگاه رخ داده است. انجام امر خطیر آموزش زیر سلطه‌ی چماق و توهین به شرف انسانی و نقض سنت‌ها و میراث فرهنگی این مرز و بوم كه عملا ركود و توقف حركت‌های زنده و سازنده‌ی علمی و آموزشی را سبب گردیده است، به هیچ‌وجه نمی‌تواند با برنامه‌های صنعتی كردن كشور و بسط تمدن و گسترش فرهنگ ملی منطبق باشد».
  
به موازات اقدامات فوق، چاره‌جويي و پيگيري فعاليت‌ها در زمينه جلوگيري از انحلال دانشگاه نيز همچنان تا به امروز ادامه مي‌يابد.
+
به موازات اقدامات فوق، چاره‌جویی و پیگیری فعالیت‌ها در زمینه جلوگیری از انحلال دانشگاه نیز همچنان تا به امروز ادامه می‌یابد.
ضمن درگيري در پيكاري مقدس به منظور نجات دانشگاه صنعتي تهران، كادر آموزشي اين دانشگاه در محدوده‌ي امكانات خويش سعي در انجام وظيفه ملي و تعهدات شغلي و صنفي نيز مي‌نمايد. در خردادماه 1357 طي قطعنامه‌اي اعمال غيرانساني و يورش چنگيزي مامورين انتظامي به دانشگاه آذرآبادگان را محكوم كرده و ضمن «عرض تسليت به جامعه دانشگاهي و به ملت ايران، انزجار عميق خود را از كشتار و رويدادهاي فجيع ارديبهشت‌ماه 57 در آن دانشگاه ابراز مي‌دارد».
+
ضمن درگیری در پیكاری مقدس به منظور نجات دانشگاه صنعتی تهران، كادر آموزشی این دانشگاه در محدوده‌ی امكانات خویش سعی در انجام وظیفه ملی و تعهدات شغلی و صنفی نیز می‌نماید. در خردادماه 1357 طی قطعنامه‌ای اعمال غیرانسانی و یورش چنگیزی مامورین انتظامی به دانشگاه آذرآبادگان را محكوم كرده و ضمن «عرض تسلیت به جامعه دانشگاهی و به ملت ایران، انزجار عمیق خود را از كشتار و رویدادهای فجیع اردیبهشت‌ماه 57 در آن دانشگاه ابراز می‌دارد».
تجربيات 12 ساله در دانشگاه صنعتي نشان داده است كه مادامي كه معضلات و مسائل اجتماعي و اقتصادي وطن ما را دستخوش بحران‌ها مي‌كند، جامعه دانشگاهي هرگز نمي‌تواند به صورت جز ؟؟؟ جدا از عينيت‌هاي جامعه، بدون دغدغه و فارغ از هشياري و حساسيت در محدوده‌اي تنگ، سرگرم فعاليت‌هاي آموزشي و پژوهشي خود باشد. اين جامعه همچنين آموخته است كه تن در دادن به نظرهاي خودكامه چيزي جز پذيرفتن بينشي قهقرايي و افتادن به ورطه سقوطي مرگبار و خيانت به منافع ملي نيست. مادامي كه استقلال و آزادي دانشگاهي از حرف به عمل در نيايد و مادامي كه مديريت دانشگاه از افراد دانشگاهي (به مفهوم واقعي كلمه‌ي) تشكيل نشود و تا زماني كه روحيه نظامي‌گري از جامعه‌ي دانشگاهي رخت برنبندد، گشايشي در اوضاع پديد نخواهد آمد و رنگ و روغن‌هاي جديد و تعويض چهره‌ها بي‌ثمر است.
+
تجربیات 12 ساله در دانشگاه صنعتی نشان داده است كه مادامی كه معضلات و مسائل اجتماعی و اقتصادی وطن ما را دستخوش بحران‌ها می‌كند، جامعه دانشگاهی هرگز نمی‌تواند به صورت جز ؟؟؟ جدا از عینیت‌های جامعه، بدون دغدغه و فارغ از هشیاری و حساسیت در محدوده‌ای تنگ، سرگرم فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی خود باشد. این جامعه همچنین آموخته است كه تن در دادن به نظرهای خودكامه چیزی جز پذیرفتن بینشی قهقرایی و افتادن به ورطه سقوطی مرگبار و خیانت به منافع ملی نیست. مادامی كه استقلال و آزادی دانشگاهی از حرف به عمل در نیاید و مادامی كه مدیریت دانشگاه از افراد دانشگاهی (به مفهوم واقعی كلمه‌ی) تشكیل نشود و تا زمانی كه روحیه نظامی‌گری از جامعه‌ی دانشگاهی رخت برنبندد، گشایشی در اوضاع پدید نخواهد آمد و رنگ و روغن‌های جدید و تعویض چهره‌ها بی‌ثمر است.
همچنين تجربه كادر آموزشي دانشگاه صنعتي به خصوص در ماه‌هاي اخير نشان داده است كه تنها وسيله‌ي تحقق خواست‌هايمان اقدامات متشكل و يكپارچه ماست. تحقق خواست‌ها آنجا كه از حمايت و اقدام جمعي برخوردار بوده است، ممكن بوده، و آنجا كه تفرقه و تشتت در اين جامعه حاكم باشد بر مسائل و مشكلات و ناهمواري راه افزوده مي‌گردد.
+
همچنین تجربه كادر آموزشی دانشگاه صنعتی به خصوص در ماه‌های اخیر نشان داده است كه تنها وسیله‌ی تحقق خواست‌هایمان اقدامات متشكل و یكپارچه ماست. تحقق خواست‌ها آنجا كه از حمایت و اقدام جمعی برخوردار بوده است، ممكن بوده، و آنجا كه تفرقه و تشتت در این جامعه حاكم باشد بر مسائل و مشكلات و ناهمواری راه افزوده می‌گردد.
  
همكاران عزيز: معتقديم كه مشكلاتي را كه ما در دانشگاه صنعتي در پيش رو داريم نهادهاي گوناگون مساله‌ واحدي هستند كه مبتلا به همه دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي كشور است. در تلاش براي حل اين مشكلات و از پيش پا برداشتن موانع، حمايت مادي و معنوي گروه‌هاي مختلف مردم با ماست. آنچه در طول 80 روزي كه از اعتصاب كادر آموزشي دانشگاه صنعتي مي‌گذرد ديده شده، حمايت و تاييد گروه‌هاي مختلف مردم خصوصا شما همكاران ارجمند ساير دانشگاه‌هاي ايران بوده است. اطمينان داريم كه اگر تشكل و همبستگي خود و حمايت همه‌جانبه ملت ايران به خصوص همكاران ساير دانشگاه‌ها نبود، نمي‌توانستيم تا اين حد در برابر خودكامگي و تصميمات ضد مالي و غيراصولي اوليا امور ايستادگي كنيم. لذا ضمن تاكيد بر لزوم حفظ تشكل و ايجاد همبستگي، از تمام ملت ايران و به خصوص همكاران ارجمند ساير دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي كشور كه چه از طريق كمك‌هاي مادي و معنوي و چه به صورت اعلاميه و بيانيه و قطعنامه و غيره ما را ياري كرده‌اند صميمانه تشكر نماييم. ما با پشتگرمي از تاييدات مردم، تلاش‌هاي حق طلبانه خود را ادامه خواهيم داد و براي تحقق خواست‌هايمان تشكل و همبستگي بيش از پيش و پوياتري را آرزو مي‌كنيم.
+
همكاران عزیز: معتقدیم كه مشكلاتی را كه ما در دانشگاه صنعتی در پیش رو داریم نهادهای گوناگون مساله‌ واحدی هستند كه مبتلا به همه دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی كشور است. در تلاش برای حل این مشكلات و از پیش پا برداشتن موانع، حمایت مادی و معنوی گروه‌های مختلف مردم با ماست. آنچه در طول 80 روزی كه از اعتصاب كادر آموزشی دانشگاه صنعتی می‌گذرد دیده شده، حمایت و تایید گروه‌های مختلف مردم خصوصا شما همكاران ارجمند سایر دانشگاه‌های ایران بوده است. اطمینان داریم كه اگر تشكل و همبستگی خود و حمایت همه‌جانبه ملت ایران به خصوص همكاران سایر دانشگاه‌ها نبود، نمی‌توانستیم تا این حد در برابر خودكامگی و تصمیمات ضد مالی و غیراصولی اولیا امور ایستادگی كنیم. لذا ضمن تاكید بر لزوم حفظ تشكل و ایجاد همبستگی، از تمام ملت ایران و به خصوص همكاران ارجمند سایر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی كشور كه چه از طریق كمك‌های مادی و معنوی و چه به صورت اعلامیه و بیانیه و قطعنامه و غیره ما را یاری كرده‌اند صمیمانه تشكر نماییم. ما با پشتگرمی از تاییدات مردم، تلاش‌های حق طلبانه خود را ادامه خواهیم داد و برای تحقق خواست‌هایمان تشكل و همبستگی بیش از پیش و پویاتری را آرزو می‌كنیم.
  
 
2
 
2
دانشگاه جندي‌شاپور سال 57-1356
+
دانشگاه جندی‌شاپور سال 57-1356
  
دانشگاه جندي‌شاپور اهواز صحنه‌ي يكي از غم‌انگيزترين و اسفناك‌ترين نابودي حقوق انساني و تجلي صريح و بدون پرده‌ي خشونت گارد، عدم استقلال نظام دانشگاهي، فقدان آزادي و دموكراسي و عدم امنيت شغلي مي‌باشد. دخالت گارد در امور آموزشي و اداري دانشگاه به قدري عيان و روشن است كه حتي بعضي از معاونين دانشگاه ناتواني خويش را در برابر گارد و عدم اطلاع خود را از تصميمات آن بارها عنوان كرده‌اند. بدون هيچ‌گونه غلوي مي‌توان گفت كه دانشگاه جندي‌شاپور نه به وسيله هيات علمي و نه به وسيله كادر اداري، بلكه به وسيله گارد اداره مي‌شود. دخالت‌هاي بي‌جاي گارد در مسائل دانشگاه مثل فشار بر روي استادان و دانشجويان در مورد امتحان گرفتن و امتحان دادن، وادار كردن استادان به تشكيل كلاس‌ها با دو تا سه دانشجو، وادار كردن استادان به حضور و غياب در كلاس‌ها و دادن گزارش به «مسئولان»، اتخاذ تصميمات يك‌جانبه در مورد مسائل آموزشي و تغيير سيستم چهار ماهه (ترمي) به سه ماهه (كوارتري) بدون مشورت با اعضا هيات علمي، تعطيل كتابخانه و سينماي دانشجويان كه اغلب بدون اطلاع حتي معاونين دانشگاه انجام گرفت، گوياي اين واقعيت است.
+
دانشگاه جندی‌شاپور اهواز صحنه‌ی یكی از غم‌انگیزترین و اسفناك‌ترین نابودی حقوق انسانی و تجلی صریح و بدون پرده‌ی خشونت گارد، عدم استقلال نظام دانشگاهی، فقدان آزادی و دموكراسی و عدم امنیت شغلی می‌باشد. دخالت گارد در امور آموزشی و اداری دانشگاه به قدری عیان و روشن است كه حتی بعضی از معاونین دانشگاه ناتوانی خویش را در برابر گارد و عدم اطلاع خود را از تصمیمات آن بارها عنوان كرده‌اند. بدون هیچ‌گونه غلوی می‌توان گفت كه دانشگاه جندی‌شاپور نه به وسیله هیات علمی و نه به وسیله كادر اداری، بلكه به وسیله گارد اداره می‌شود. دخالت‌های بی‌جای گارد در مسائل دانشگاه مثل فشار بر روی استادان و دانشجویان در مورد امتحان گرفتن و امتحان دادن، وادار كردن استادان به تشكیل كلاس‌ها با دو تا سه دانشجو، وادار كردن استادان به حضور و غیاب در كلاس‌ها و دادن گزارش به «مسئولان»، اتخاذ تصمیمات یك‌جانبه در مورد مسائل آموزشی و تغییر سیستم چهار ماهه (ترمی) به سه ماهه (كوارتری) بدون مشورت با اعضا هیات علمی، تعطیل كتابخانه و سینمای دانشجویان كه اغلب بدون اطلاع حتی معاونین دانشگاه انجام گرفت، گویای این واقعیت است.
  
بديهي است كه مسائل دانشگاه جندي‌شاپور جدا از مسائل جامعه ايران جدا از بحراني كه دامن‌گير آموزش عالي شده است، نيست. در جامعه‌اي كه دولت آن بدون توجه به درخواست ده‌ها دانشگاه و موسسه آموزش عالي، درخواست صدها استاد و گروه‌هاي مختلف مردم، اصناف، نويسندگان، شعرا، وكلا و قضات مبني بر عدم انحلال دانشگاه صنعتي، اقدام به انحلال آن مي‌كند، و يا وقتي كوس رسوايي مقامات عالي‌رتبه مملكتي در دزدي و رشوه‌خواري زده مي‌شود. دولت فقط به اقدام «بركناري» آنان از مقام‌شان مي‌كند، و وقتي ميليون‌ها تومان پول مردم صرف ساختن و خراب كردن يك پل مي‌شود، وقتي ديوان‌سالاري و فساد اداري و رشوه‌خواري بيشتر مقامات عالي‌رتبه مملكتي را در بر گرفته است، طبيعي است كه رئيس دانشگاه جندي‌شاپور خيال كند كه دانشگاه ملك شخصي اوست و درحالي‌كه در گرماي طاقت‌فرساي اهواز و نبودن هيچ‌گونه خوابگاهي براي پسران، دانشجويان پسر مجبورند در زيرزمين‌ها و اطاقك‌ها شب را سر كنند. «دانشگاه» يك قصر 40 ميليون توماني در محوطه دانشگاه مي‌سازد كه شايد رئيس هيات امناء [اشرف پهلوي] سالي يك شب را آنجا سر كند.
+
بدیهی است كه مسائل دانشگاه جندی‌شاپور جدا از مسائل جامعه ایران جدا از بحرانی كه دامن‌گیر آموزش عالی شده است، نیست. در جامعه‌ای كه دولت آن بدون توجه به درخواست ده‌ها دانشگاه و موسسه آموزش عالی، درخواست صدها استاد و گروه‌های مختلف مردم، اصناف، نویسندگان، شعرا، وكلا و قضات مبنی بر عدم انحلال دانشگاه صنعتی، اقدام به انحلال آن می‌كند، و یا وقتی كوس رسوایی مقامات عالی‌رتبه مملكتی در دزدی و رشوه‌خواری زده می‌شود. دولت فقط به اقدام «بركناری» آنان از مقام‌شان می‌كند، و وقتی میلیون‌ها تومان پول مردم صرف ساختن و خراب كردن یك پل می‌شود، وقتی دیوان‌سالاری و فساد اداری و رشوه‌خواری بیشتر مقامات عالی‌رتبه مملكتی را در بر گرفته است، طبیعی است كه رئیس دانشگاه جندی‌شاپور خیال كند كه دانشگاه ملك شخصی اوست و درحالی‌كه در گرمای طاقت‌فرسای اهواز و نبودن هیچ‌گونه خوابگاهی برای پسران، دانشجویان پسر مجبورند در زیرزمین‌ها و اطاقك‌ها شب را سر كنند. «دانشگاه» یك قصر 40 میلیون تومانی در محوطه دانشگاه می‌سازد كه شاید رئیس هیات امناء [اشرف پهلوی] سالی یك شب را آنجا سر كند.
  
در دانشگاهي كه روساي دانشكده‌ها انتصابي و حتي نمايندگان دانشكده‌ها در شوراي دانشگاه به گونه‌اي انتصابي است طبيعي است كه روحيه ديوان‌سالاري و ديكتاتوري بر روابط بين رئيس و اعضا هيات علمي برقرار باشد. و از طرفي ديگر هم روحيه دلالي بر كليه امورات دانشگاه حكومت كند تا حدي كه دانشگاه به يك موسسه‌ي تجارتي و نمايشي تبديل شود. به‌طور مثال دانشگاه بدون مشورت با اعضا هيات علمي گروه‌هاي مختلف، آگهي براي پذيرش دانشجو براي 28 رشته‌ي فوق‌ليسانس مي‌دهد درحالي‌كه در مرحله ليسانس هم كميت دانشگاه لنگ است.
+
در دانشگاهی كه روسای دانشكده‌ها انتصابی و حتی نمایندگان دانشكده‌ها در شورای دانشگاه به گونه‌ای انتصابی است طبیعی است كه روحیه دیوان‌سالاری و دیكتاتوری بر روابط بین رئیس و اعضا هیات علمی برقرار باشد. و از طرفی دیگر هم روحیه دلالی بر كلیه امورات دانشگاه حكومت كند تا حدی كه دانشگاه به یك موسسه‌ی تجارتی و نمایشی تبدیل شود. به‌طور مثال دانشگاه بدون مشورت با اعضا هیات علمی گروه‌های مختلف، آگهی برای پذیرش دانشجو برای 28 رشته‌ی فوق‌لیسانس می‌دهد درحالی‌كه در مرحله لیسانس هم كمیت دانشگاه لنگ است.
  
در چندين سالي كه از عمر كوتاه دانشگاه مي‌گذرد، دانشگاه فقط در سطح گسترده شده است. ساختمان‌هاي نيمه‌تمام محوطه‌ي دانشگاه را پوشانده و تابلوهاي بي‌زبان از «دانشكده»هايي خبر مي‌دهد كه حتي ساختمانش هم مجود نيست چه برسد به اعضا هيات علمي و افراد آن.
+
در چندین سالی كه از عمر كوتاه دانشگاه می‌گذرد، دانشگاه فقط در سطح گسترده شده است. ساختمان‌های نیمه‌تمام محوطه‌ی دانشگاه را پوشانده و تابلوهای بی‌زبان از «دانشكده»هایی خبر می‌دهد كه حتی ساختمانش هم مجود نیست چه برسد به اعضا هیات علمی و افراد آن.
  
اكنون رشته سخن را به دست يكي از دانشجويان مي‌دهيم تا از ديدگاه آنان نيز به مسائل نظري افكنده باشيم.
+
اكنون رشته سخن را به دست یكی از دانشجویان می‌دهیم تا از دیدگاه آنان نیز به مسائل نظری افكنده باشیم.
  
در سرتاسر سال درگيري دانشجويان و استادان با گارد دانشگاه به صورت گره‌اي لاينحل متجلي بود. گارد خودسرانه به تعقيب، تهديد و ارعاب، ضرب و جرح و شكنجه دانشجويان مشغول بود. در آبان‌ماه اولين درگيري جدي با گارد شروع شد. دانشجويان كه به رفتار ناشايست و زشت گارد اعتراض كرده بودند با قطع كمك هزينه‌ي تحصيلي روبه‌رو شدند. به دنبال اين جريان، دانشجويان به تحريم دو هفته‌اي كلاس‌ها دست زدند و خواستار بهبود وضع غذاخوري، سرويس اتوبوس، وضع خوابگاه‌هاي دختران و رسيدگي به مساله‌ي كمك هزينه شدند. در هفته‌ي دوم تحريم، وقتي كه دانشجويان با بي‌اعتنايي مقامات دانشگاه نسبت به خواست‌هايشان روبه‌رو شدند، براي شور و مشورت به دانشكده‌ها آمدند. گارد از فرصت استفاده كرد و با حمله به دانشجويان، چهره‌ي دژخيمي خود را نشان داد. نتيجه‌ي اين حمله و ضرب و جرح كه بيش از يك ساعت به طول كشيد، زخمي شدن اكثر دانشجويان و پوشيده شدن صحن دانشكده‌ها، از خون آنان بود. پس از حمله، دانشگاه به صورت يكي از صحنه‌هاي جنگ قرون وسطايي درآمده بود.
+
در سرتاسر سال درگیری دانشجویان و استادان با گارد دانشگاه به صورت گره‌ای لاینحل متجلی بود. گارد خودسرانه به تعقیب، تهدید و ارعاب، ضرب و جرح و شكنجه دانشجویان مشغول بود. در آبان‌ماه اولین درگیری جدی با گارد شروع شد. دانشجویان كه به رفتار ناشایست و زشت گارد اعتراض كرده بودند با قطع كمك هزینه‌ی تحصیلی روبه‌رو شدند. به دنبال این جریان، دانشجویان به تحریم دو هفته‌ای كلاس‌ها دست زدند و خواستار بهبود وضع غذاخوری، سرویس اتوبوس، وضع خوابگاه‌های دختران و رسیدگی به مساله‌ی كمك هزینه شدند. در هفته‌ی دوم تحریم، وقتی كه دانشجویان با بی‌اعتنایی مقامات دانشگاه نسبت به خواست‌هایشان روبه‌رو شدند، برای شور و مشورت به دانشكده‌ها آمدند. گارد از فرصت استفاده كرد و با حمله به دانشجویان، چهره‌ی دژخیمی خود را نشان داد. نتیجه‌ی این حمله و ضرب و جرح كه بیش از یك ساعت به طول كشید، زخمی شدن اكثر دانشجویان و پوشیده شدن صحن دانشكده‌ها، از خون آنان بود. پس از حمله، دانشگاه به صورت یكی از صحنه‌های جنگ قرون وسطایی درآمده بود.
  
در نيمه‌ي دوم آذرماه دانشجويان سال اول كه به روش سه ماهه (كوارتري) مشغول تحصيل بودند و با اشكالات اين روش و ساير مسائل دانشگاه آشنا شده بودند، نسبت به روش كوارتري و خشونت گارد معترض شده و از دادن امتحان خودداري كردند و اين بهانه‌اي شد براي شروع دوباره وحشيگري گارد. گارد دانشجويان سال اول را بازداشت مي‌كرد و براي «بازپرسي» به محل گارد مي‌برد و تحت فشار از آنان تعهد امتحان دادن مي‌گرفت. اگر كسي مقاومت مي‌كرد پس از «بازپرسي» به ساواك معرفي مي‌شد.
+
در نیمه‌ی دوم آذرماه دانشجویان سال اول كه به روش سه ماهه (كوارتری) مشغول تحصیل بودند و با اشكالات این روش و سایر مسائل دانشگاه آشنا شده بودند، نسبت به روش كوارتری و خشونت گارد معترض شده و از دادن امتحان خودداری كردند و این بهانه‌ای شد برای شروع دوباره وحشیگری گارد. گارد دانشجویان سال اول را بازداشت می‌كرد و برای «بازپرسی» به محل گارد می‌برد و تحت فشار از آنان تعهد امتحان دادن می‌گرفت. اگر كسی مقاومت می‌كرد پس از «بازپرسی» به ساواك معرفی می‌شد.
  
نقش روساي دانشگاه‌ها در اين مسائل بي‌توجهي به خواست منطقي دانشجويان و تاييد وحشيگري گارد بود. نتيجه‌ي اعمال گارد پايمال شدن حقوق ساده‌ي انساني، ناقص‌العضو شدن عده‌اي از دانشجويان و پايين آمدن شخصيت دانشجويان به حقيرترين نقطه‌ي آن بود. با نزديك شدن امتحانات دانشجويان سال‌هاي بالاتر، كم‌كم موج اعتصابات و اعتراضات به تمام دانشجويان كشيده شد. ديگر هيچ دانشجويي حاضر به دادن امتحان نبود. اين مساله موجب درگيري‌هاي خونين‌تري بين دانشجويان و استادان از يك طرف و گارد از طرف ديگري شد.
+
نقش روسای دانشگاه‌ها در این مسائل بی‌توجهی به خواست منطقی دانشجویان و تایید وحشیگری گارد بود. نتیجه‌ی اعمال گارد پایمال شدن حقوق ساده‌ی انسانی، ناقص‌العضو شدن عده‌ای از دانشجویان و پایین آمدن شخصیت دانشجویان به حقیرترین نقطه‌ی آن بود. با نزدیك شدن امتحانات دانشجویان سال‌های بالاتر، كم‌كم موج اعتصابات و اعتراضات به تمام دانشجویان كشیده شد. دیگر هیچ دانشجویی حاضر به دادن امتحان نبود. این مساله موجب درگیری‌های خونین‌تری بین دانشجویان و استادان از یك طرف و گارد از طرف دیگری شد.
  
گارد متوسل به حربه‌ي ارعاب، وحشت و تهديد شد. دانشجويان در محوطه دانشگاه، در غذاخوري، در كلاس‌ها،‌ در كافه‌تريا جلب و مورد «بازپرسي» گارد قرار مي‌گرفتند. رفتار ناشايست گارد با دانشجويان خصوصا دختران به قدري زشت و اسف‌انگيز بود كه موجب اعتراض مستقيم و درگيري شديدتر دانشجويان با گارد مي‌گرديد. حاصل اين جنگ و گريز، بدن‌هاي خون‌آلود و شكسته شده‌ي دانشجويان پراكنده در محوطه‌ي دانشگاه بود.
+
گارد متوسل به حربه‌ی ارعاب، وحشت و تهدید شد. دانشجویان در محوطه دانشگاه، در غذاخوری، در كلاس‌ها،‌ در كافه‌تریا جلب و مورد «بازپرسی» گارد قرار می‌گرفتند. رفتار ناشایست گارد با دانشجویان خصوصا دختران به قدری زشت و اسف‌انگیز بود كه موجب اعتراض مستقیم و درگیری شدیدتر دانشجویان با گارد می‌گردید. حاصل این جنگ و گریز، بدن‌های خون‌آلود و شكسته شده‌ی دانشجویان پراكنده در محوطه‌ی دانشگاه بود.
در اواخر دي‌ماه گارد يكي از اتوبوس‌هاي دانشگاه را متوقف مي‌كند و دانشجويان را پايين مي‌آورد و ناگهان شروع به كتك زدن آنان مي‌كند. در اين جريان يكي از استادان دانشگاه كه در اتوبوس بود مجروح مي‌شود اين مساله فقط «تاسف» روساي دانشگاه را برانگيخت. اين حادثه درضمن نشان داد كه روساي دانشگاه هيچ‌گونه كنترلي بر گارد ندارند و گارد خودسرانه بدون اطلاع مقامات دانشگاه به اين اعمال شنيع و زشت دست مي‌زند. ولي با اين همه، اعمال گارد نه تنها مورد اعتراض روساي دانشگاه واقع نمي‌شود بلكه مورد تاييد آنان نيز است.
+
در اواخر دی‌ماه گارد یكی از اتوبوس‌های دانشگاه را متوقف می‌كند و دانشجویان را پایین می‌آورد و ناگهان شروع به كتك زدن آنان می‌كند. در این جریان یكی از استادان دانشگاه كه در اتوبوس بود مجروح می‌شود این مساله فقط «تاسف» روسای دانشگاه را برانگیخت. این حادثه درضمن نشان داد كه روسای دانشگاه هیچ‌گونه كنترلی بر گارد ندارند و گارد خودسرانه بدون اطلاع مقامات دانشگاه به این اعمال شنیع و زشت دست می‌زند. ولی با این همه، اعمال گارد نه تنها مورد اعتراض روسای دانشگاه واقع نمی‌شود بلكه مورد تایید آنان نیز است.
  
تماس با روساي دانشگاه و عنوان كردن درخواست منطقي دانشجويان با بي‌توجهي روبه‌رو شد. در يكي از اين تماس‌ها معاون آموزشي دانشگاه از اقدام گارد به تعهد گرفتن از دانشجويان براي امتحان دادن اظهار بي‌اطلاعي كرد و اضافه كرد كه او در اين‌گونه موارد هيچ‌گونه اقدامي نمي‌تواند بكند.
+
تماس با روسای دانشگاه و عنوان كردن درخواست منطقی دانشجویان با بی‌توجهی روبه‌رو شد. در یكی از این تماس‌ها معاون آموزشی دانشگاه از اقدام گارد به تعهد گرفتن از دانشجویان برای امتحان دادن اظهار بی‌اطلاعی كرد و اضافه كرد كه او در این‌گونه موارد هیچ‌گونه اقدامی نمی‌تواند بكند.
دانشجويان ناگزير با روساي دانشكده‌هاي علوم و رياضي گفت‌وشنودي را براي چاره‌جويي و جلوگيري از اعمال وحشيانه‌ي گارد و حل مسائل آموزشي برپا كردند. در هنگام گفت و شنود عده‌اي از اعضا گارد به جلسه حمله كرده دانشجويان را به باد كتك گرفتند. در اين ميان روساي دانشكده‌هاي علوم و رياضي نيز مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. ولي اين جريان نيز از طرف روساي دانشگاه مسكوت گذاشته شد.
+
دانشجویان ناگزیر با روسای دانشكده‌های علوم و ریاضی گفت‌وشنودی را برای چاره‌جویی و جلوگیری از اعمال وحشیانه‌ی گارد و حل مسائل آموزشی برپا كردند. در هنگام گفت و شنود عده‌ای از اعضا گارد به جلسه حمله كرده دانشجویان را به باد كتك گرفتند. در این میان روسای دانشكده‌های علوم و ریاضی نیز مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. ولی این جریان نیز از طرف روسای دانشگاه مسكوت گذاشته شد.
  
مقاومت دانشجويان در برابر بي‌توجهي روساي دانشگاه ادامه داشت. دانشجويان از ثبت‌نام براي ترم دوم خودداري كردند. فشار بر روي مقامات دانشگاه هم از طرف دانشجويان و هم از طرف بعضي از استادان به قدري زياد بود كه روساي دانشگاه را وادار كرد كه به گفت‌وگويي با دانشجويان بنشينند و تعهد كنند كه سيستم كوارتري حذف شود.
+
مقاومت دانشجویان در برابر بی‌توجهی روسای دانشگاه ادامه داشت. دانشجویان از ثبت‌نام برای ترم دوم خودداری كردند. فشار بر روی مقامات دانشگاه هم از طرف دانشجویان و هم از طرف بعضی از استادان به قدری زیاد بود كه روسای دانشگاه را وادار كرد كه به گفت‌وگویی با دانشجویان بنشینند و تعهد كنند كه سیستم كوارتری حذف شود.
  
در نيمه‌ي دوم درگيري دانشجويان با گارد به علل دخالت بي‌جاي آن، صورت شديدتري به خود گرفت حضور گارد در غذاخوري، در كافه تريا، در دانشكده‌ها و گاهي حتي در كلاس‌ها مورد اعتراض دانشجويان و استادان قرار گرفت. همين اعتراض منطقي عكس‌العمل وحشيانه‌اي را از گارد به دنبال داشت. گارد با حمله به كلاس‌هاي درس و تعقيب دانشجويان حتي در بيمارستان دانشگاه و در توالت‌ها و دستگيري آنان و پرونده‌سازي‌هاي مسخره و تحويل آنان به ساواك، به دانشجويان اعلام جنگ گرد. فشار «بازپرسي» بر دانشجويان دستگير شده به قدري شديد بود كه وقتي از بازداشتگاه برمي‌گشتند تكيده و نيمه شده بودند و علايم ضرب و جرح بر دست و پا و بدن آنان به وضوح ديده مي‌شد. در يكي از اين حملات گارد 12 نفر از دانشجويان را طناب به گردن در ملاءعام چون بردگان قرون وسطايي به حركت درآورد و سپس در برابر ديوار گارد به تماشا براي «عبرت» ديگران را داشت. علايم طناب بر گردن دانشجويان تا هفته‌هاي بعد باقي بود.
+
در نیمه‌ی دوم درگیری دانشجویان با گارد به علل دخالت بی‌جای آن، صورت شدیدتری به خود گرفت حضور گارد در غذاخوری، در كافه تریا، در دانشكده‌ها و گاهی حتی در كلاس‌ها مورد اعتراض دانشجویان و استادان قرار گرفت. همین اعتراض منطقی عكس‌العمل وحشیانه‌ای را از گارد به دنبال داشت. گارد با حمله به كلاس‌های درس و تعقیب دانشجویان حتی در بیمارستان دانشگاه و در توالت‌ها و دستگیری آنان و پرونده‌سازی‌های مسخره و تحویل آنان به ساواك، به دانشجویان اعلام جنگ گرد. فشار «بازپرسی» بر دانشجویان دستگیر شده به قدری شدید بود كه وقتی از بازداشتگاه برمی‌گشتند تكیده و نیمه شده بودند و علایم ضرب و جرح بر دست و پا و بدن آنان به وضوح دیده می‌شد. در یكی از این حملات گارد 12 نفر از دانشجویان را طناب به گردن در ملاءعام چون بردگان قرون وسطایی به حركت درآورد و سپس در برابر دیوار گارد به تماشا برای «عبرت» دیگران را داشت. علایم طناب بر گردن دانشجویان تا هفته‌های بعد باقی بود.
  
براي اعتراض به دستگيري دانشجويان و ضمانت‌هاي صادره از دادگاه و اعمال وحشيانه گارد، دانشجويان در برابر ساختمان مركزي به بست نشستند. در اولين ساعات دانشجويان مورد حمله گارد قرار گرفتند و سه دانشجو دستگير و بقيه پراكنده شدند. روز بعد دانشجويان مبادرت به يك اعتصاب نشسته در صحن دانشكده‌هاي خود كردند. گارد كتابخانه‌ها و دانشكده‌ها را محاصره كرد و از ورود و خروج دانشجويان جلوگيري به عمل آورد. رئيس دانشكده‌ي علوم مدت چندين ساعت در كتابخانه به حالت نيمه بازداشت به سر برد.
+
برای اعتراض به دستگیری دانشجویان و ضمانت‌های صادره از دادگاه و اعمال وحشیانه گارد، دانشجویان در برابر ساختمان مركزی به بست نشستند. در اولین ساعات دانشجویان مورد حمله گارد قرار گرفتند و سه دانشجو دستگیر و بقیه پراكنده شدند. روز بعد دانشجویان مبادرت به یك اعتصاب نشسته در صحن دانشكده‌های خود كردند. گارد كتابخانه‌ها و دانشكده‌ها را محاصره كرد و از ورود و خروج دانشجویان جلوگیری به عمل آورد. رئیس دانشكده‌ی علوم مدت چندین ساعت در كتابخانه به حالت نیمه بازداشت به سر برد.
  
در اين جريانات استادان دانشگاه كه شاهد و ناظر وحشيگري گارد بودند و بعضي از آنان مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودند در يك گردهمايي با حضور دانشجويان، قطعنامه‌اي را تصويب نمودند كه در آن خواستار خروج گارد از دانشگاه شدند و اعمال شنيع گارد را محكوم، از دانشجويان پشتيباني بي‌دريغ كردند و بي‌لياقتي و بي‌كفايتي روساي دانشگاه را تقبيح كردند. روز بعد نيز اعلاميه‌اي از طرف عده‌اي از استادان در دانشگاه پخش شد كه به شدت اعمال زشت گارد را تقبيح كرده و خواستار ايجاد اتحاديه استادان شدند. اين قطعنامه و اعلاميه گوياي درك صحيح استادان از واقعيت درون دانشگاه بود.
+
در این جریانات استادان دانشگاه كه شاهد و ناظر وحشیگری گارد بودند و بعضی از آنان مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودند در یك گردهمایی با حضور دانشجویان، قطعنامه‌ای را تصویب نمودند كه در آن خواستار خروج گارد از دانشگاه شدند و اعمال شنیع گارد را محكوم، از دانشجویان پشتیبانی بی‌دریغ كردند و بی‌لیاقتی و بی‌كفایتی روسای دانشگاه را تقبیح كردند. روز بعد نیز اعلامیه‌ای از طرف عده‌ای از استادان در دانشگاه پخش شد كه به شدت اعمال زشت گارد را تقبیح كرده و خواستار ایجاد اتحادیه استادان شدند. این قطعنامه و اعلامیه گویای درك صحیح استادان از واقعیت درون دانشگاه بود.
  
مي‌گويند دانشگاه جندي‌شاپور 1700 سال پيش تاسيس شده است. با توجه به اين نكته چنين به نظر مي‌رسد كه دانشگاه جندي‌شاپور سير قهقرايي داشته است. زيرا بينش حاكم بر دانشگاه امروز يك بينش برده‌داري است. چنين است وضعيت دانشگاه جندي‌شاپور. در اين دانشگاه در هر حركتي استادان و دانشجويان با گارد روبه‌رو هستند. گارد نه تنها دانشجويان، بلكه استادان را نيز مورد «بازپرسي» ضرب و جرح و توهين قرار مي‌دهد. از دموكراسي و آزادي در دانشگاه فقط لاشه گنديده‌اي مانده است و دانشگاه تبديل به محلي براي رشوه‌خواري، دزدي، فساد، اعمال خشونت، ديكتاتوري روساي آن و پوزه‌سايان درگاه آنان شده است. در عرض دو دهه‌اي كه از عمر دانشگاه مي‌گذرد هيچ كار تحقيقي، هيچ كار علمي منتشر شده در آن انجام نپذيرفته است و آنان كه صبورانه در پي انجام تحقيقاتي در مورد مسائل مورد نياز جامعه هستند، با هزاران مشكل روبه‌رو هستند و عملا ديوان‌سالاري وحشتناك حاكم بر دانشگاه آنان را زير بار خود خفه مي‌كند.
+
می‌گویند دانشگاه جندی‌شاپور 1700 سال پیش تاسیس شده است. با توجه به این نكته چنین به نظر می‌رسد كه دانشگاه جندی‌شاپور سیر قهقرایی داشته است. زیرا بینش حاكم بر دانشگاه امروز یك بینش برده‌داری است. چنین است وضعیت دانشگاه جندی‌شاپور. در این دانشگاه در هر حركتی استادان و دانشجویان با گارد روبه‌رو هستند. گارد نه تنها دانشجویان، بلكه استادان را نیز مورد «بازپرسی» ضرب و جرح و توهین قرار می‌دهد. از دموكراسی و آزادی در دانشگاه فقط لاشه گندیده‌ای مانده است و دانشگاه تبدیل به محلی برای رشوه‌خواری، دزدی، فساد، اعمال خشونت، دیكتاتوری روسای آن و پوزه‌سایان درگاه آنان شده است. در عرض دو دهه‌ای كه از عمر دانشگاه می‌گذرد هیچ كار تحقیقی، هیچ كار علمی منتشر شده در آن انجام نپذیرفته است و آنان كه صبورانه در پی انجام تحقیقاتی در مورد مسائل مورد نیاز جامعه هستند، با هزاران مشكل روبه‌رو هستند و عملا دیوان‌سالاری وحشتناك حاكم بر دانشگاه آنان را زیر بار خود خفه می‌كند.
  
نياز به يك فضاي علمي مسئول در برابر جامعه، نياز به محلي براي تربيت افرادي كه از نظر علمي و جامعه‌شناسي در برابر تمام مسائل جامعه متعهد باشند و نياز به يك فضاي آزاد و دموكراتيك براي آموزش عالي، همه نيازهايي است كه جدا از نياز به يك جامعه‌ي آزاد و شكوفان و دموكراتيك نيست. براي تحقق اين نيازها بايد به يك پاكسازي بنيادي در دانشگاه‌ها دست زد و يك شعور علمي مسئول را در دانشگاه‌ها به وجود آورد تا استاد و دانشجو دوش به دوش هم براي ساختن جامعه بهروز فردا قدم بردارند و اين عملي نيست مگر آنكه اداره دانشگاه‌ها به دانشگاهيان سپرده شود. دانشگاهياني متشكل در يك سازمان ملي و متعهد و مسئول در برابر اين جامعه.
+
نیاز به یك فضای علمی مسئول در برابر جامعه، نیاز به محلی برای تربیت افرادی كه از نظر علمی و جامعه‌شناسی در برابر تمام مسائل جامعه متعهد باشند و نیاز به یك فضای آزاد و دموكراتیك برای آموزش عالی، همه نیازهایی است كه جدا از نیاز به یك جامعه‌ی آزاد و شكوفان و دموكراتیك نیست. برای تحقق این نیازها باید به یك پاكسازی بنیادی در دانشگاه‌ها دست زد و یك شعور علمی مسئول را در دانشگاه‌ها به وجود آورد تا استاد و دانشجو دوش به دوش هم برای ساختن جامعه بهروز فردا قدم بردارند و این عملی نیست مگر آنكه اداره دانشگاه‌ها به دانشگاهیان سپرده شود. دانشگاهیانی متشكل در یك سازمان ملی و متعهد و مسئول در برابر این جامعه.
  
  
 
3
 
3
دانشگاه تهران در سالي كه گذشت
+
دانشگاه تهران در سالی كه گذشت
  
دانشگاه تهران در سال گذشته تعطيل بود. اگر دانشگاه مركز آموزش و پژوهش است، در سال گذشته، در دانشگاه تهران نه آموزشي صورت گرفت و نه پژوهشي. كمپيوتر دانشجو انتخاب كرد، كمپيوتر نام‌نويسي كرد، كمپيوتر نمره داد، كمپيوتر گروهي را اخراج كرد و گروهي ديگر را هم فارغ‌التحصيل و كمپيوتر در زير انگشتان مديريت دانشگاه انجام وظيفه مي‌كرد.
+
دانشگاه تهران در سال گذشته تعطیل بود. اگر دانشگاه مركز آموزش و پژوهش است، در سال گذشته، در دانشگاه تهران نه آموزشی صورت گرفت و نه پژوهشی. كمپیوتر دانشجو انتخاب كرد، كمپیوتر نام‌نویسی كرد، كمپیوتر نمره داد، كمپیوتر گروهی را اخراج كرد و گروهی دیگر را هم فارغ‌التحصیل و كمپیوتر در زیر انگشتان مدیریت دانشگاه انجام وظیفه می‌كرد.
  
خصيصه‌ي اصلي زندگي دانشگاهي دانشگاه تهران در سال‌هاي اخير، كاهش پيش از پيش امكان دخالت دانشگاهيان در اداره‌ي امور خود و افزايش روزافزون قدرت مديريت دانشگاهي است. نگاهي به جهت تغيير مقررات دانشگاهي در ده سال گذشته گواه روشني بر اين واقعيت است. در دانشگاه تهران اگر چيزي انتخابي است، انتخاب‌كننده مديريت دانشگاه است به عبارت ديگر انتخابي بودن با عضويت در شورايي است چون شوراي دانشگاه كه از خود اختياري ندارد و يا انتصابي است به اسم انتخاب. در همه‌ي موارد تصميم‌گيري، كلام آخر با مديريت دانشگاه است كه آنچه خواهد كند و آنچه پسندد، روا دارد. بدين نحو، دانشگاه وسيله و ابزاري است در راه اجراي اهداف و اميال شخصي مديريت دانشگاهي و اعمال اغراض دستگاه‌هاي اجرايي. در چنين فضايي، جلب نظر موافق مديران و تصميم‌گيرندگان مگر به ياري روابط شخصي و خصوصي امكان‌پذير نيست. «به هر حيله در دل دوست رهي بايد كرد» و به اين‌گونه است كه امور دانشگاهي از شاهراه ضوابط به دور مي‌افتد و دچار گمراهي روابط مي‌گردد و دانشگاه در سراشيبي تملق و چاپلوسي قرار مي‌گيرد تا رضايت مديران آشارتر شود و مديريت به برگزاري جشن و چراغاني و پايكوبي و مراسم و تشريفات دل مي‌بندد تا حضور خود را در زندگي غيردانشگاهي اعلام كند و بر بيگانگي از زندگي علمي پرده بيفكند.
+
خصیصه‌ی اصلی زندگی دانشگاهی دانشگاه تهران در سال‌های اخیر، كاهش پیش از پیش امكان دخالت دانشگاهیان در اداره‌ی امور خود و افزایش روزافزون قدرت مدیریت دانشگاهی است. نگاهی به جهت تغییر مقررات دانشگاهی در ده سال گذشته گواه روشنی بر این واقعیت است. در دانشگاه تهران اگر چیزی انتخابی است، انتخاب‌كننده مدیریت دانشگاه است به عبارت دیگر انتخابی بودن با عضویت در شورایی است چون شورای دانشگاه كه از خود اختیاری ندارد و یا انتصابی است به اسم انتخاب. در همه‌ی موارد تصمیم‌گیری، كلام آخر با مدیریت دانشگاه است كه آنچه خواهد كند و آنچه پسندد، روا دارد. بدین نحو، دانشگاه وسیله و ابزاری است در راه اجرای اهداف و امیال شخصی مدیریت دانشگاهی و اعمال اغراض دستگاه‌های اجرایی. در چنین فضایی، جلب نظر موافق مدیران و تصمیم‌گیرندگان مگر به یاری روابط شخصی و خصوصی امكان‌پذیر نیست. «به هر حیله در دل دوست رهی باید كرد» و به این‌گونه است كه امور دانشگاهی از شاهراه ضوابط به دور می‌افتد و دچار گمراهی روابط می‌گردد و دانشگاه در سراشیبی تملق و چاپلوسی قرار می‌گیرد تا رضایت مدیران آشارتر شود و مدیریت به برگزاری جشن و چراغانی و پایكوبی و مراسم و تشریفات دل می‌بندد تا حضور خود را در زندگی غیردانشگاهی اعلام كند و بر بیگانگی از زندگی علمی پرده بیفكند.
  
در ده ساله‌ي اخير اين مديريت دانشگاهي، «مديريتي وارداتي» بوده است و اين خود حكايت از تناقضي آشكار مي‌كند: دانشگاه مادر كه هر زمان خدماتش ستوده مي‌شود و شماره‌ي وزيران، وكيلان، سناتورها، مسئولان و متخصصان گوناگوني كه پرورده است بر زبان‌ها مي‌آيد نمي‌تواند مديران خود را تربيت كند و بايد به دست كساني كه نه بازندگي دانشگاهي ايران آشنايي دارند و نه سابقه‌ي كار علمي احيانا هم از داوطلبان ناكام ورود به خدمت آموزشي هستند) اداره شود. دانشگاه ما در تحت قيمومت نادانشگاهيان اداره مي‌شود و اين قيمومت اداري، قيمومت فرهنگي و علمي را نيز به دنبال آورده است. در اين دانشگاه كسي ارتقا نمي‌يابد مگر آنكه به زبان‌هاي بيگانه بنويسد و نوشته او زينت‌بخش صفحات نشريات بيگانه باشد: دانشگاه تهران نه تنها نمي‌تواند مديران خود را انتخاب كند بلكه از تشخيص صلاحيت اعضاي هيات علمي خود نيز محروم مانده است. اين مديران قيم‌مآب در ده سال اخير هريك به‌طور متوسط حدود دو سال بر دانشگاه تهران مديريت كرده‌اند حال آنكه واحد زماني زندگي دانشگاهي «سال تحصيلي» است. اينان در آغاز يك سال تحصيلي آمده‌اند و در پايان سال تحصيلي ديگر رخت سفر بربسته‌اند و هركس پرسان و جويان كه «اين آمدن و رفتن‌شان بهر چه بود؟»
+
در ده ساله‌ی اخیر این مدیریت دانشگاهی، «مدیریتی وارداتی» بوده است و این خود حكایت از تناقضی آشكار می‌كند: دانشگاه مادر كه هر زمان خدماتش ستوده می‌شود و شماره‌ی وزیران، وكیلان، سناتورها، مسئولان و متخصصان گوناگونی كه پرورده است بر زبان‌ها می‌آید نمی‌تواند مدیران خود را تربیت كند و باید به دست كسانی كه نه بازندگی دانشگاهی ایران آشنایی دارند و نه سابقه‌ی كار علمی احیانا هم از داوطلبان ناكام ورود به خدمت آموزشی هستند) اداره شود. دانشگاه ما در تحت قیمومت نادانشگاهیان اداره می‌شود و این قیمومت اداری، قیمومت فرهنگی و علمی را نیز به دنبال آورده است. در این دانشگاه كسی ارتقا نمی‌یابد مگر آنكه به زبان‌های بیگانه بنویسد و نوشته او زینت‌بخش صفحات نشریات بیگانه باشد: دانشگاه تهران نه تنها نمی‌تواند مدیران خود را انتخاب كند بلكه از تشخیص صلاحیت اعضای هیات علمی خود نیز محروم مانده است. این مدیران قیم‌مآب در ده سال اخیر هریك به‌طور متوسط حدود دو سال بر دانشگاه تهران مدیریت كرده‌اند حال آنكه واحد زمانی زندگی دانشگاهی «سال تحصیلی» است. اینان در آغاز یك سال تحصیلی آمده‌اند و در پایان سال تحصیلی دیگر رخت سفر بربسته‌اند و هركس پرسان و جویان كه «این آمدن و رفتن‌شان بهر چه بود؟»
  
حاصل چنين وضعي، تزلزل و بي‌ثباتي اركان دانشگاهي، تنزل سطح علمي و ركود فعاليت‌هاي پژوهشي، ممانعت از مشاركت دانشگاهيان در تعيين سرنوشت خود و ترويج بي‌علاقگي و بي‌تفاوتي در ميان دانشگاهيان است. روشن است كه چنين مديريت دانشگاهي تنها بر پايه‌ي نيروي لايزال «دانشياني» (چرا گارد جنگل را جنگلبان، گارد سرحدات را مرزبان و مي‌توان ناميد و گارد دانشگاه را نبايد دانشيان ناميد؟ اين واژه‌سازي را روا داريم تا هم زبان پارسي را غنا بخشيم و هم لحظه‌اي فرصت آن يابيم كه به رابطه‌ي ميان «نظم جنگل» و «نظم دانشگاه» بينديشيم) استوار است كه هر زمان خرد و كلان و استاد و دانشجو را سرمستانه مي‌نوازد اما سپيده‌دمان كه ناشناسان در صحن دانشگاه استادي را مضروب و مجروح مي‌كنند، در بستر خود به سنگيني غنوده است و از امدادخواهي مجروح خبري نمي‌يابد. عجبا اين خيل عظيم دانشبانان كه بر سر و روي همه مي‌كوبند در آن زمان كجا بوده‌اند و چگونه از محوطه‌ي دانشگاه حفاظت مي‌كرده‌اند كه «ناشناسان» آمدند و زدند و رفتند و خواب خوش دانشبانان را آشفته نكردند؟ راستي را كه چه برهان قانع‌كننده‌اي بر ضرورت وجودي دانشبانان و صميمت همدردهاي انسان‌دوستانه مديران!
+
حاصل چنین وضعی، تزلزل و بی‌ثباتی اركان دانشگاهی، تنزل سطح علمی و ركود فعالیت‌های پژوهشی، ممانعت از مشاركت دانشگاهیان در تعیین سرنوشت خود و ترویج بی‌علاقگی و بی‌تفاوتی در میان دانشگاهیان است. روشن است كه چنین مدیریت دانشگاهی تنها بر پایه‌ی نیروی لایزال «دانشیانی» (چرا گارد جنگل را جنگلبان، گارد سرحدات را مرزبان و می‌توان نامید و گارد دانشگاه را نباید دانشیان نامید؟ این واژه‌سازی را روا داریم تا هم زبان پارسی را غنا بخشیم و هم لحظه‌ای فرصت آن یابیم كه به رابطه‌ی میان «نظم جنگل» و «نظم دانشگاه» بیندیشیم) استوار است كه هر زمان خرد و كلان و استاد و دانشجو را سرمستانه می‌نوازد اما سپیده‌دمان كه ناشناسان در صحن دانشگاه استادی را مضروب و مجروح می‌كنند، در بستر خود به سنگینی غنوده است و از امدادخواهی مجروح خبری نمی‌یابد. عجبا این خیل عظیم دانشبانان كه بر سر و روی همه می‌كوبند در آن زمان كجا بوده‌اند و چگونه از محوطه‌ی دانشگاه حفاظت می‌كرده‌اند كه «ناشناسان» آمدند و زدند و رفتند و خواب خوش دانشبانان را آشفته نكردند؟ راستی را كه چه برهان قانع‌كننده‌ای بر ضرورت وجودی دانشبانان و صمیمت همدردهای انسان‌دوستانه مدیران!
سال پيشين، مديريت دانشگاه تهران در همه‌ي زمينه‌ها گوي سبقت را از پيشينيان و همگنان ربود:
+
سال پیشین، مدیریت دانشگاه تهران در همه‌ی زمینه‌ها گوی سبقت را از پیشینیان و همگنان ربود:
  
سال تحصيلي را با مصاحبه‌اي درباره وقايع 16 آذر 1322 آغاز كرد و نشان داد كه جعل وقايع و قلب تاريخ از اصول مديريت دانشگاهي است. اعتراض به انتصاب يكي از وزيران پيشين را به مقام استادي دانشگاه مسكوت گذاشت و به اين طريق حيثيت علمي دانشگاهيان و اصول اوليه‌ي زندگي دانشگاهي را به مسخره گرفت نه حرمت استاد را محترم شمرد و نه حق دانشجو را و بر هتك حرمت آن يك و تجاوز به حقوق اين ديگر، صحه گذاشت. استاد ضرب و شتم و جرح ديد و به بازنشستگي‌هاي زودرس دچار آمد و دانشجو گرفتار تصميمات خلق‌الساعه نادرست گرديد. مديريت دانشگاه، كتابخانه را محفل نظم علمي دانست و شبانه، با دلاوري كتابخانه‌هاي دانشجويان را درهم ريخت و فراموش كرد كه آن‌كس كه كتابخانه را مي‌بندد در زندان را گشوده است و آنجا كه كتاب نباشد دانش و پژوهش نيست.
+
سال تحصیلی را با مصاحبه‌ای درباره وقایع 16 آذر 1322 آغاز كرد و نشان داد كه جعل وقایع و قلب تاریخ از اصول مدیریت دانشگاهی است. اعتراض به انتصاب یكی از وزیران پیشین را به مقام استادی دانشگاه مسكوت گذاشت و به این طریق حیثیت علمی دانشگاهیان و اصول اولیه‌ی زندگی دانشگاهی را به مسخره گرفت نه حرمت استاد را محترم شمرد و نه حق دانشجو را و بر هتك حرمت آن یك و تجاوز به حقوق این دیگر، صحه گذاشت. استاد ضرب و شتم و جرح دید و به بازنشستگی‌های زودرس دچار آمد و دانشجو گرفتار تصمیمات خلق‌الساعه نادرست گردید. مدیریت دانشگاه، كتابخانه را محفل نظم علمی دانست و شبانه، با دلاوری كتابخانه‌های دانشجویان را درهم ریخت و فراموش كرد كه آن‌كس كه كتابخانه را می‌بندد در زندان را گشوده است و آنجا كه كتاب نباشد دانش و پژوهش نیست.
  
مديريت دانشگاه به رعايت مقررات آموزشي و موازين دانشگاهي تظاهر كرد تا دانشكده‌ها را به تعطيل كشاند. دانشجويان را اخراج كند و رعب و هراس را بر دل‌ها نشاند و در اين راه از هيچ تمهيدي فروگذار نكرد؛ نمره‌ي استاد را خود بر كارنامه‌ي دانشجو گذاشت و انضباطي را كه استاد و گروه آموزشي و دانشكده بايد بر محيط درس مستولي سازند، خودسرانه ملك طلق خود دانست تا پيرايش و آرايش دانشگاه را كمال لازم بخشد و چون كوس اين رسوايي‌ها بر سر كوي و بام به صدا درآمد پيروزمندانه گفت، كه اين همه از نتايج تمدن ماشيني غرب است كه كامپيوتر را جانشين چرتكه‌هاي سنتي شرق نموده است.
+
مدیریت دانشگاه به رعایت مقررات آموزشی و موازین دانشگاهی تظاهر كرد تا دانشكده‌ها را به تعطیل كشاند. دانشجویان را اخراج كند و رعب و هراس را بر دل‌ها نشاند و در این راه از هیچ تمهیدی فروگذار نكرد؛ نمره‌ی استاد را خود بر كارنامه‌ی دانشجو گذاشت و انضباطی را كه استاد و گروه آموزشی و دانشكده باید بر محیط درس مستولی سازند، خودسرانه ملك طلق خود دانست تا پیرایش و آرایش دانشگاه را كمال لازم بخشد و چون كوس این رسوایی‌ها بر سر كوی و بام به صدا درآمد پیروزمندانه گفت، كه این همه از نتایج تمدن ماشینی غرب است كه كامپیوتر را جانشین چرتكه‌های سنتی شرق نموده است.
  
مديريت دانشگاه حتي حق برخورداري از امنيت مسكن فردي را هم ناديده گرفت و دانشجويان كوي دانشگاه را كه به دعوت مسئولان امر و در پي گفت‌وگو گرد آمده  
+
مدیریت دانشگاه حتی حق برخورداری از امنیت مسكن فردی را هم نادیده گرفت و دانشجویان كوی دانشگاه را كه به دعوت مسئولان امر و در پی گفت‌وگو گرد آمده  
بودند به ميان كوچه و بازار ريخت تا شب‌ها در باغ‌هاي عمومي بخوابند و هواي تازه استنشاق كنند و نگران درس و مشق و امتحان نباشند.
+
بودند به میان كوچه و بازار ریخت تا شب‌ها در باغ‌های عمومی بخوابند و هوای تازه استنشاق كنند و نگران درس و مشق و امتحان نباشند.
  
مديريت دانشگاه بر فساد دستگاه اداري و خاصه خرجي‌هاي خود پرده انداخت: روزنامه‌ها از اختلاس و فساد در دانشگاه تهران و از آنچه سرپرستي دانشجويان به ياد داده است گفت‌وگو كردند. مديريت دانشگاه دم بر نياورد و لب نگشود تا صدق و كذب اين گفته‌ها دانسته شود. مديريت دانشگاه در حفظ سكوت ازين هم پيش‌تر رفت. در حضور مديران، استادان دانشگاه را عامل استعمار و نوكر بيگانه خواندند و اينان غيرت حرفه‌اي نداشتند كه زبان بگشايند و نام و نشان اين عاملان استعمار را بخواهند و با سكوت خود پذيرفتند كه نوكران بيگانه و عاملان استعمار را در دانشگاه تهران مأوا و منزلي است!
+
مدیریت دانشگاه بر فساد دستگاه اداری و خاصه خرجی‌های خود پرده انداخت: روزنامه‌ها از اختلاس و فساد در دانشگاه تهران و از آنچه سرپرستی دانشجویان به یاد داده است گفت‌وگو كردند. مدیریت دانشگاه دم بر نیاورد و لب نگشود تا صدق و كذب این گفته‌ها دانسته شود. مدیریت دانشگاه در حفظ سكوت ازین هم پیش‌تر رفت. در حضور مدیران، استادان دانشگاه را عامل استعمار و نوكر بیگانه خواندند و اینان غیرت حرفه‌ای نداشتند كه زبان بگشایند و نام و نشان این عاملان استعمار را بخواهند و با سكوت خود پذیرفتند كه نوكران بیگانه و عاملان استعمار را در دانشگاه تهران مأوا و منزلی است!
  
مديريت دانشگاه، اصل بديهي عطف به ماسبق نشدن تصميمات و مقررات و قوانين را زير پا گذارد و اعلام كرد كه به دانشجوياني كه در چند سال پيش، در دوره‌هاي ليسانس به تحصيل مشغول بوده‌اند و امسال به ناگهان اخراج شده‌اند، درجه‌ي فوق ديپلمي را اعطاء مي‌كند كه در پايان سال تحصيلي تصميم بر ايجاد آن گرفته شده است!
+
مدیریت دانشگاه، اصل بدیهی عطف به ماسبق نشدن تصمیمات و مقررات و قوانین را زیر پا گذارد و اعلام كرد كه به دانشجویانی كه در چند سال پیش، در دوره‌های لیسانس به تحصیل مشغول بوده‌اند و امسال به ناگهان اخراج شده‌اند، درجه‌ی فوق دیپلمی را اعطاء می‌كند كه در پایان سال تحصیلی تصمیم بر ایجاد آن گرفته شده است!
  
از مديريت دانشگاه در سال گذشته معجزه‌اي هم به ظهور پيوست: با استفاده از اصول صحيح مديريت، دانشجويان را به نحوي سركوب و منكوب كرد و باران رحمت را بر آنها باريدن داد و گروه‌گروه از دانشگاه اخراج كرد كه «اولياي دانشجويان» مشتاقانه اجتماع كردند و اين همه را شكرانه گفتند و غريو شادي سر دادند!
+
از مدیریت دانشگاه در سال گذشته معجزه‌ای هم به ظهور پیوست: با استفاده از اصول صحیح مدیریت، دانشجویان را به نحوی سركوب و منكوب كرد و باران رحمت را بر آنها باریدن داد و گروه‌گروه از دانشگاه اخراج كرد كه «اولیای دانشجویان» مشتاقانه اجتماع كردند و این همه را شكرانه گفتند و غریو شادی سر دادند!
چنين دانشگاهي موجب سربلندي است؟ در چنين دانشگاهي گفت‌وگو از فضيلت دانش، حرمت استاد و مشاركت دانشجو چه معنايي دارد؟
+
چنین دانشگاهی موجب سربلندی است؟ در چنین دانشگاهی گفت‌وگو از فضیلت دانش، حرمت استاد و مشاركت دانشجو چه معنایی دارد؟
  
دانشگاهي كه خود همه چيز را به زير پا مي‌گذارد چه چيزي را به دانشجو مي‌آموزد؟ استاداني كه در زندگي روزانه‌ي خود بايد چنين شرمساري و سرافكندگي‌هايي را نظاره كنند چگونه مي‌توانند زماني كه صحبت از بزرگداشت مقام علم و دانش پيش مي‌آيد زهرخند ناباورانه نداشته باشند؟
+
دانشگاهی كه خود همه چیز را به زیر پا می‌گذارد چه چیزی را به دانشجو می‌آموزد؟ استادانی كه در زندگی روزانه‌ی خود باید چنین شرمساری و سرافكندگی‌هایی را نظاره كنند چگونه می‌توانند زمانی كه صحبت از بزرگداشت مقام علم و دانش پیش می‌آید زهرخند ناباورانه نداشته باشند؟
  
مديريت دانشگاه تهران در سال گذشته فرصت آن را هم يافت كه خدمات علمي پر ارجي انجام دهد: به ايجاد چندين دوره‌ي دكترا تصميم گرفت، پس از بحث‌هاي طولاني بالاخره روشن كرد كه «تهران يونيورسيتي» درست‌تر از «يونيورستي آف تهران» است و ارشاد فرمود كه «ويژگي‌هاي هيات علمي دانشگاه تهران» را بايد «ويژگي‌هاي...» نوشت و غلط املايي نكرد و از كامپيوتر هم نمره‌ي «هـ» نگرفت اين هم از ويژگي‌هاي زندگي مديريت دانشگاه تهران در سال پيشين بود. وين هنوز از نتايج سحر است!
+
مدیریت دانشگاه تهران در سال گذشته فرصت آن را هم یافت كه خدمات علمی پر ارجی انجام دهد: به ایجاد چندین دوره‌ی دكترا تصمیم گرفت، پس از بحث‌های طولانی بالاخره روشن كرد كه «تهران یونیورسیتی» درست‌تر از «یونیورستی آف تهران» است و ارشاد فرمود كه «ویژگی‌های هیات علمی دانشگاه تهران» را باید «ویژگی‌های...» نوشت و غلط املایی نكرد و از كامپیوتر هم نمره‌ی «هـ» نگرفت این هم از ویژگی‌های زندگی مدیریت دانشگاه تهران در سال پیشین بود. وین هنوز از نتایج سحر است!
  
  

نسخهٔ ‏۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۲۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۳۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۳۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۳۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۱۳۱


گردهمایی مقدماتی اعضای هیات‌های علمی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی ایران سوم مرداد ۱۳۵۷ دانشگاه صنعتی تهران


در سوم مردادماه ۱۳۵۷ بیش از ۱۵۰ تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی تهران گردهم آمدند. این گردهمایی در پایان سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶، یعنی آخرین سال تحصیلی دوران آریامهری، برگزار شد و نخستین باری كه دانشگاهیان دانشگاه‌های مختلف كنار هم می‌نشستند تا سخن گفتن از كار و وظایف خود را آغاز كنند. در سال تحصیلی ۵۷ - ۱۳۵۶ جنبش اعتراضی دانشجویان و استادان هر زمان قوت و قاطعیت بیشتری می‌یافت. مدیران انتصابی، اینجا و آنجا، دانشگاه‌ها را به تعطیل كشانده بودند. در دانشگاه تهران كلیه‌ی دانشجویان یكی دو دانشكده را اخراج كرده همه‌ی آنان را به یاری كمپیوتر و با دادن نمره‌ی رد تنبیه كرده بودند. وزارت علوم خودسرانه تصمیم به انحلال یكی دو موسسه‌ی آموزش عالی گرفت، ماموران ساواك دانشگاه تبریز را مورد هجوم قرار دادند و به ضرب و جرح و قتل دانشجویان پرداختند. شورای استادان به این عملیات ددمنشانه اعتراض كرد و مهاجمان را سربازان تیمور و چنگیز خواند. از آغاز سال تحصیلی انحلال كتابخانه‌های دانشجویی و برچیدن همه‌ی فعالیت‌های فوق برنامه‌ی دانشجویان هدف مقامات دولتی / دانشگاهی / ساواكی بود. اینجا و آنجا استادان نیز به حمایت از دانشجویان برخاستند. گروهی ساواك پناه به نام «اولیای دانشجویان» در برابر دانشگاه تهران و به قول خودشان «این لانه‌ی فساد» به تظاهر پرداختند تا مراتب نارضایی خود را از تعلیمات انحراف‌آمیز استادان بیان كنند و خواستار آن شوند كه خط انقلاب سفید قاطعانه‌تر پیاده شود. حركت اعتراضی دانشگاه‌ها در این سال از این ویژگی برخوردار بود كه دیگر دانشجویان در اعتراض و مخالفت تنها نبودند. مخالفت استادان با رژیم به اشكال گوناگون گسترش می‌یافت. در میان این فعالیت‌ها، اعتصاب هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران دارای اهمیت خاصی است. رژیم و «آموزگار» سرسپرده‌اش برای فرو نشاندن موج اعتراضی دانشجویان و متفرق كردن آنان، تصمیم به انتقال دانشگاه صنعتی تهران به اصفهان گرفت. هیات علمی دانشگاه صنعتی تهران به مخالفت با این «نقل و انتقال» پرداخت و به دنبال اقدامات گوناگون از فروردین 1357 اعلام اعتصاب كرد. این اعتصاب با پشتیبانی و حمایت كامل دانشگاهیان سراسر كشور روبه‌رو شد. دولت اقدام به قطع حقوق هیات علمی كرد اما اعتصابیان صندوق وام اضطراری دانشگاهیان دانشگاه صنعتی را تاسیس كردند و مردم به یاری آنان شتافتند. وزارت علوم از پذیرفتن دانشجوی جدید برای دانشگاه صنعتی تهران خودداری كرد. دانشگاهیان صنعتی در چهارمین ماه اعتصاب خود اعلام كردند كه علی‌رغم تصمیمات مقامات رسمی، به یاری مردم، خود دانشگاه را در تهران همچنان مفتوح و فعال نگه می‌دارند و با انتشار آگهی از داوطلبان ورود به دانشگاه صنعتی جهت پذیرش 700 دانشجو، ثبت‌نام كردند؛ این نخستین نشانه‌ی پیدایش قدرت دوگانه در روند انقلاب ایران بود. دیگر دولت تصمیم گیرنده نبود. بلكه مردم خود تصمیم می‌گرفتند، خود سرنوشت خویش را تعیین می‌كردند. «گردهمایی مقدماتی» در روز سوم مرداد تشكیل شد. در نخستین (و تنها) شماره‌ی «نشریه‌ی خبری دانشگاهیان ایران» كه در اجرای تصمیمات گردهمایی انتشار یافت، درباره‌ی این گردهمایی و هدف‌های آن چنین می‌خوانیم: «در سوم مردادماه گذشته، بیش از 150 تن از دانشگاهیان ایران در دانشگاه صنعتی آریامهر تهران گردهم آمدند تا به بحث و بررسی درباره‌ی مسائل آموزش عالی بپردازند. آنچه بر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی می‌گذرد ضرورت چنین بررسی را روشن می‌دارد. نظام دانشگاهی ایران به بیراهه می‌رود از انجام تكالیف و وظایف اجتماعی خود غافل مانده است. دانش‌آموختگان این نظام، ایام تحصیل خود را عمر تلف شده می‌دانند و بر این ؟؟؟ دارند كه چرا فرصت آن نداشته‌اند كه در كشورهای دیگر به علم‌آموزی و دانش‌اندوزی بپردازند. استادان خود را به كاری گمارده می‌بینند كه هر زمان از تزلزل و بی‌ثباتی بهره‌ی بیشتری می‌گیرد و با امیال و اغراض غیرعلمی و چه بسا ضدعلمی، آغشته‌تر می‌گردد و در این میان موانع غیردانشگاهی و مصالح غیرعلمی می‌كوشد كه تا چنان همگان را به بند كشاند كه فرصت حركت و جنبش بر احدی نماند و كسی را یارای سخنی نباشد. نظام دانشگاهی یكی از نهادهای آینده‌ساز هر جامعه است و جامعه‌ای كه فردایی خندان و شكوفان می‌خواهد باید خندانی و شكوفایی نظام دانشگاهی امروز خود را جویا باشد. بحران امروز نظام دانشگاهی ایران نه تنها از بحران نظام اجتماعی كنونی گفت‌وگو می‌كند بلكه مبشر نگرانی‌هایی است كه هركس باید از فردای فرهنگی و علمی كشور در دل داشته باشد. وضع دانش و پژوهش امروز كشور نیز با سرنوشت نظام دانشگاهی بستگی نزدیك دارد. دانشگاه چه چیز را باید بیاموزد؛ در پژوهش چه باید باشد؟ استقلال نظام دانشگاهی چه معنایی دارد؟ واحد دانشگاهی را چه زمان و چگونه باید به وجود آورد؟ آیا آن چنانكه در سال‌های اخیر دیده‌ایم چند وجب خاك خدا، مهم‌ترین شرط ایجاد یك موسسه آموزش عالی است؛ گسترش نظام دانشگاهی بر اساس چه ضوابطی باید باشد؟ موازین آموزشی كدامند؟ كاركرد نظام آموزشی، باید بر چه اساسی سنجیده شود؟ موفقیت و عدم موفقیت دانشجویان چگونه باید ارزیابی شود؟ در دستگاه آموزشی، نقش پژوهش چه باید باشد؟ آیا نظام دانشگاهی تنها به پاسداری از میراث فرهنگی گذشتگان وظیفه دارد یا به آفریدن فرهنگی نو؟ اركان اصلی نظام دانشگاهی كدامند و هریك چه وظایف و تكالیفی دارند؟ نقش استاد و دانشجو در این نظام چیست؟ منظور از سپردن كار دانشگاه به دانشگاهیان چیست؟ رابطه‌ی دولت به‌عنوان دستگاه اجرایی یا نظام دانشگاهی چیست؟ و چگونه باید باشد؟ نظام دانشگاهی چگونه می‌تواند از انقیاد فرهنگی بركنار بماند و كانون آفرینش دانش و شكوفایی پژوهش باشد؟ رابطه نظام دانشگاهی با دیگر اجزای نظام آموزشی چیست و چه باید باشد؟ این همه پرسش‌هایی است كه بر سر زبان‌هاست و طرح آنها، خود نشانه‌ی بحران همه‌جانبه‌ای است كه نظام آموزش عالی را در بر گرفته است...». گردهمایی در پایان كار خود قطعنامه‌ای را به اتفاق آرا تصویب نمود؛ در این قطعنامه از جمله آمده است: 1- ضمن ابراز خرسندی از انتشار آگهی پذیرش 700 دانشجوی دوره لیسانس از طرف دانشگاه صنعتی آریامهر تهران برای سال تحصیلی آینده، همراه با تجدید مراتب پشتیبانی خود از خواست‌های هیات علمی دانشگاه صنعتی آریامهر تهران بدین وسیله آمادگی خود را جهت هرگونه همكاری علمی، فكری و اداری داوطلبانه در راه انجام برنامه‌های این دانشگاه در سال تحصیلی آینده اعلام می‌داریم. 2- طرح و بررسی مسائل دانشگاهی ایران در طی این گردهمایی، به روشنی آشكار كرد كه نظام دانشگاهی با بحران ژرفی روبه‌رو است، و عدم استقلال دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی،‌ عدم وجود آزادی در آنها و عدم امنیت شغلی برای اعضا كادر علمی از علل عمده‌ی این بحران است. حاضران ضرورت بررسی عمیق این مسائل را تایید كرده و تصریح می‌نمایند كه با شركت كلیه دانشگاهیان علاقه‌مند، مجمع بحث و گفت‌وگویی به منظور بررسی جنبه‌های مختلف بحران در نظام آموزش عالی كشور حداكثر تا آخر آذرماه 1357 تشكیل گردد.

***

در این گردهمایی دانشگاهیان دانشگاه‌های مختلف كشور هریك شرحی درباره‌ی وضع دانشگاه خود در سال تحصیلی 57-1356 بیان كردند. در اینجا سه گزارش درباره‌ی دانشگاه صنعتی تهران، دانشگاه جندی‌شاپور و دانشگاه تهران به چاپ می‌رسد.

1 دانشگاه صنعتی تهران

كمبود نیروی انسانی متخصص كه بتواند چرخ‌های صنعت نو پای كشور را بدون كمك خارجیان بگرداند همواره در مملكت ما محسوس بوده است. در مهرماه سال 1345 دانشگاه صنعتی بنا بر گفته‌ی مصادر امور، به منظور تربیت متخصصینی با وسعت دید علمی و مهارت فنی لازم كه در پیشبرد برنامه‌های توسعه اقتصادی و صنعتی كردن كشور موثر باشند، تاسیس گردید. از همان ابتدا، كادر جوان و علاقه‌مند این دانشگاه با دلسوزی و تلاش پیگیر و با زحمات شبانه‌روزی و خستگی‌ناپذیر خود مسئولیت برنامه‌ریزی و تكمیل و تجهیز آن را به عهده گرفت. در نتیجه فداكاری آنها طولی نكشید كه نهال این دانشگاه ریشه دوانید و استحكام یافت. به دلیل تاثیرپذیری این محیط علمی و آموزشی از تحولات و اتفاقات اقتصادی ـ اجتماعی جامعه‌ی ایران، فعالیت‌های آن همواره دستخوش جزر و مدها قرار گرفته است. در طول عمر كوتاه 12 ساله این دانشگاه و به جز در چند سال اول كه مشكلات و مسائل دانشگاه منحصرا جنبه صنفی داشته، وقایع مهمی در این دانشگاه روی داده، كه اغلب ناشی از محدودیت‌های حاكم بر فضای سیاسی جامعه ایران بوده است. حركت‌هایی كه در بطن جامعه ایران جریان داشت به صورت‌های مختلف در داخل دانشگاه بازتاب می‌یافت. در اغلب موارد ظهور ناآرامی‌ها با برخورد بین پلیس و دانشجو توام بوده است. در زیر به‌طور اجمالی به شرح وقایع می‌پردازیم. در بخش دانشجویی اولین اعتصاب و حركت اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشگاه‌های دیگر مربوط به افزایش بهای بلیط شركت واحد اتوبوسرانی تهران در سال 1348 بوده است كه با بازگشت بهای بلیط به مقدار اولیه، اعتصاب دانشجویان نیز پایان گرفت. در اردیبهشت‌ماه سال 1350 كه زمینه اعتراضات دانشجویی در دانشگاه‌های ایران در رابطه با جشن‌های 2500 ساله فراهم بود. واقعه كشتار كارگران ناراضی كارخانه جهان چیست رخ داد. دانشجویان دانشگاه صنعتی همراه با دانشجویان سایر دانشگاه‌ها به تظاهرات پرداختند. در این دانشگاه، تظاهرات دانشجویان با حمله‌ی وحشیانه و غافلگیرانه پلیس روبه‌رو شد و با بازداشت حدود 600 دانشجو و زخمی شدن تعداد زیادی دانشجو و استاد پایان یافت. به دنبال این سركوبی، اعضای هیات علمی این دانشگاه به‌عنوان اعتراض به این مجامع و اعمال شنیع به‌طور دسته‌جمعی استعفا نمودند كه با وعده و قول‌های مساعد مسئولان امور دایر بر عدم تكرار چنان وقایعی، فعالیت‌های دانشگاه از سر گرفته شد. تظاهرات و اعتصابات و درگیری‌های وابسته به آن سال‌ها بود كه مصادر امور را به فكر كنترل اوضاع و حفظ نظم و آرامش محیط‌های دانشگاهی از طریق استقرار دائمی پلیس در داخل دانشگاه‌ها انداخت. در تابستان 1350، سیستم استقرار گارد در دانشگاه‌ها از مرحله فكر درآمد و عملا از سال تحصیلی 51-1350 حضور گارد در دانشگاه تحقق یافت. دخالت گارد در امور داخلی دانشگاه‌ها و به نام حفظ نظم در محوطه و كلاس‌های درس دوران جدیدی از ناآرامی‌ها را به همراه آورد كه اثرات منفی و خفت‌بار آن همچنان در جوامع دانشگاهی با شدت وحدت هرچه تمام‌تر به صورت مختلف دیده می‌شود. در نیمه یكی از شب‌های آبان‌ماه 1352 به دنبال اعتراضات و اعتصاب دانشجویان دانشگاه‌ها در رابطه با ورود نیكسون (رئیس‌جمهور وقت آمریكا) به ایران، گارد دانشگاه، به خوابگاه دانشجویان دانشگاه صنعتی حمله‌ور شد و به ضرب و جرح و بازداشت دانشجویان پرداخت. در پاییز 1353 در یكی دیگر از درگیری‌های گارد با دانشجویان، دانشجویی از دانشكده فیزیك این دانشگاه در زیر چرخ‌های جیپ گارد دانشگاه له شد. حضور گارد در اطراف ساختمان‌ها و كلاس‌های درس همواره برهم‌زننده آرامش و امنیت دانشجویان بوده است و در مواردی با عكس‌العمل دانشجویان به صورت خودداری از گذراندن امتحانات آخر ترم روبه‌رو شده است از جمله در سال تحصیلی 54-1353 خودداری از امتحانات حذف ترم را نیز به دنبال داشته است.

ركود فعالیت‌های آموزشی، به درازا كشیدن ترم تحصیلی و تعویق و حذف امتحانات در این دانشگاه‌ها مانند حالات تطهیر در سایر دانشگاه‌ها در درجه اول به دلیل وجود مسائل خارج از دانشگاه بود و در درجه دوم به دلیل حضور گارد در دانشگاه فقدان حقوق صنفی برای دانشجویان (نظیر عدم امكانات بحث و اظهارنظر و انتقاد) نیز از جمله مسائلی هستند كه اعتراضات و اعتصابات را موجب شده است و البته سركوبی و ضرب و جرح افراد به وسیله گارد را به دنبال آورده است. در پاییز 56 جلسات هفتگی سخنرانی كه با اجازه قبلی مدیریت دانشگاه برنامه‌ریزی شده بود در نیمه راه توسط مدیریت دانشگاه متوقف می‌شود و درگیری‌های دانشجویان و مدعوین را با گارد و نیروهای انتظامی در داخل و خارج دانشگاه به دنبال می‌آورد. واقعه‌ی ناگواری كه برای یكی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران كه برای شنیدن یكی از همین برنامه‌ها به دانشگاه صنعتی می‌آید رخ می‌دهد مربوط به همین زمان می‌باشد.

سلب حقوق صنفی از دانشجویان حتی به شكل جلوگیری از دایر كردن نمایشگاه عكس دانشجویان در بهار سال جاری نیز متبلور گردیده است تا جایی كه دانشجویان برخلاف معمول مجبور می‌شوند در خارج از دانشگاه در محلی با امكانات محدود نمایشگاه دایر كنند.

نمونه‌های فوق همگی گواه بر این است است كه مسائل دانشجویی در این دانشگاه ریشه در مسائل و معضلات اجتماعی جامعه ما دارند. دانشجویان این دانشگاه به‌عنوان جزئی از جامعه‌ی دانشجویی ایران و به دلیل ماهیت حساس و جوینده و پرتحرك خود نه می‌توانند و نه شایسته است كه نسبت به این مسائل بی‌تفاوت و تماشاگر بمانند. محیط دانشجویی باید زنده و پویا باشد تا زندگی‌ساز فردای جامعه گردد.

در بخش فعالیت‌های كادر آموزشی و درگیری‌های این قسمت از جامعه دانشگاهی ما، مسائل عمدتا به سلب حقوق صنفی توسط مدیریت و نقض مقررات و آیین‌نامه‌ها و زیر پا گذاشتن حرمت دانشگاه مربوط می‌شود. كادر آموزشی این دانشگاه در موارد مختلف و متعدد به وضعیت نابسامان اداره دانشگاه، عدم وجود استقلال و آزادی دانشگاهی و فقدان رفاه مادی و معنوی اعتراض نموده است. اعتراض به فجایع پلیس و گارد در دانشگاه، ضرب و جرح افراد، سلب امنیت و آرامش و تلاش برای تحقق خواست‌های صنفی همواره به صورت صدور بیانیه، قطعنامه، نوشتن نامه به مقامات، تحریم كوتاه‌مدت كلاس‌ها، تحصن شبانه در دانشگاه و استعفای دسته‌جمعی متبلور گشته است.

در بهمن‌ماه 1355 كادر آموزشی این دانشگاه طی قطعنامه‌ای هرگونه ضرب و جرح و اهانت را مذموم می‌داند و محكوم می‌كند و آن را «مانعی برای ایجاد محیط آموزشی و پژوهشی سالم و سازنده در دانشگاه اعلام می‌دارد». در همین قطعنامه هیات آموزشی دانشگاه، «مصرا خواستار آرامش و عدم توسل به خشونت و ارعاب و تهدید در محیط دانشگاه بوده و معتقد است كه استقرار و وجود دائمی مامورین انتظامی در محوطه دانشگاه خود باعث تشنج بوده و می‌باشد». در تابستان 1355، مدیریت دانشگاه به منظور محو آثار ابتدایی‌ترین اصول دموكراسی در دانشگاه، اقدام به تغییر آیین‌نامه می‌كند ولی ناگزیر در مقابل پافشاری و اعتراض كادر آموزشی در زمستان همان سال ضوابط و تغییرات پیشنهادی را پس گرفته و برای مقابله با تلاش‌ها و مبارزات حق‌طلبانه كادر آموزشی به جست‌وجوی مستمسك‌های جدیدی می‌پردازند. ناكامی مصادر امور در اعمال نظرات یك‌جانبه و برای اینكه به‌طور قطع و یقین و برای همیشه از خواست‌های صنفی كادر آموزشی آسوده گردند، به یكباره تصمیم به انحلال این دانشگاه را اعلام می‌كنند. اعلام این تصمیم مقارن با فعالیت‌های كادر آموزشی برای به دست آوردن افزایش حقوق مناسب با نرخ تورم بر اساس آیین‌نامه دانشگاه می‌باشد. در همین اوان یعنی در زمستان 55 در شرایطی كه كادر آموزشی برای اثبات وجود تورم مورد انكار دولت به تشكیل سمینارهایی می‌پردازد. آقای پرویز آموزگار معاون وقت وزارت علوم و آموزش عالی و رئیس فعلی دانشگاه فردوسی در مجمع كادر آموزشی اعلام می‌كند «در صورتی كه كارهای استادان مشابهتی با كار دانشجویان داشته باشد و یا چنین تعبیر شود، دولت در موقعیت و موجودیت دانشگاه صنعتی تجدیدنظر خواهد كرد». تصمیم به انحلال دانشگاه صنعتی در این زمان به صورت جدی‌تری عنوان می‌گردد. كادر آموزشی دانشگاه كه موجودیت دانشگاهی ارزنده و حاصل زحمات شبانه‌روزی گروه بی‌شماری را در خطر می‌بینید برای نجات آن به تلاش و تكاپو می‌افتد. به دنبال آن دیری نمی‌گذرد كه در تابستان 1356 دوازده نفر از اعضا كادر آموزشی زیر سرپوش ماموریت به سازمان‌های دولتی خارج از دانشگاه تبعید می‌شوند و مساله‌ای بر مسائل قبلی دانشگاه افزوده می‌گردد. تلاش‌های پیگیر و همه‌جانبه آغاز می‌گردد. مدیریت دانشگاه تعویض می‌شود. همكاران تبعیدی به دانشگاه بازمی‌گردند، درحالی‌كه تصمیم به انحلال دانشگاه و مسائل دیگر نظیر سلب و نفی حقوق مادی و معنوی كادر آموزشی همچنان لاینحل می‌ماند.

مساله‌‌ی انحلال دانشگاه زیر سرپوش انتقال به اصفهان مجددا از طرف مدیریت جدید عنوان می‌شود. در روزنامه آیندگان این سرمایه ملی را بدون رضایت ملی ایران به حراج می‌گذارند درحالی‌كه برنده از قبل تعیین شده‌ی حراج یعنی «دانشگاه علوم و فنون ارتش» در كمین تصاحب این طعمه (مطابق شرح روزنامه رستاخیز مورخ 29 آبان 56) چنگ و دندان نشان می‌دهد. مدیریت جدید دانشگاه نیز به نشان دادن چهره‌ی واقعی خود كه در پس وعده و وعیدهای اولیه پنهان كرده بود دست می‌زند و از هیچ كوششی برای زیر پا گذاشتن مقررات و نقض آیین‌نامه‌ها كوتاهی نمی‌كند. احكام ارتقا به‌طور دلبخواه صادر می‌كند، پایه تشویقی به افراد معینی می‌دهد. عضو رسمی و منتخب دانشگاه را از شركت در جلسه‌ی شورا محروم می‌كند رئیس دانشكده‌ای را از مقام خویش عزل نموده و عضو دیگری از همان دانشكده را از دانشگاه اخراج می‌كند، دانشجویی را بدون مجوز كمیته‌ی انضباطی دانشگاه، از تحصیل محروم می‌نماید. سخنرانی های دانشجویی را متوقف می‌كند و دست عوامل خارج دانشگاه را در اداره‌ی امور دانشگاه باز می‌گذارد. پس‌آمد چنان سیاستی وقایع آبان‌ماه 56 در خیابان آیزنهاور، مقابل در ورودی دانشگاه بوده است. كادر آموزشی دانشگاه در جلسه 29 آبان 56 خود برگزاری برنامه‌های سخنرانی را علی‌الاصول مورد تایید قرار می‌دهد آن را به‌عنوان یكی از اساسی‌ترین حقوق آزادی بیان قلمداد می‌كند. به دنبال وقوع حادثه ناگوار برای یكی از اعضا هیات علمی دانشگاه تهران كه ناشی از قطع سخنرانی‌ها بوده است. هیات علمی دانشگاه صنعتی در نامه‌ای به نخست وزیر در تاریخ 13/9/56 می‌نویسد:

«ضرب و جرح افرادی كه در كسوت معلمی به آموزش مردان و زنان فردای جامعه مشغولند منحصرا به واقعه 30 آبان نبوده و در جریان سال‌های اخیر نیز به دفعات برای عده‌ی كثیری منجمله چند تن از اعضا هیات علمی این دانشگاه رخ داده است. انجام امر خطیر آموزش زیر سلطه‌ی چماق و توهین به شرف انسانی و نقض سنت‌ها و میراث فرهنگی این مرز و بوم كه عملا ركود و توقف حركت‌های زنده و سازنده‌ی علمی و آموزشی را سبب گردیده است، به هیچ‌وجه نمی‌تواند با برنامه‌های صنعتی كردن كشور و بسط تمدن و گسترش فرهنگ ملی منطبق باشد».

به موازات اقدامات فوق، چاره‌جویی و پیگیری فعالیت‌ها در زمینه جلوگیری از انحلال دانشگاه نیز همچنان تا به امروز ادامه می‌یابد. ضمن درگیری در پیكاری مقدس به منظور نجات دانشگاه صنعتی تهران، كادر آموزشی این دانشگاه در محدوده‌ی امكانات خویش سعی در انجام وظیفه ملی و تعهدات شغلی و صنفی نیز می‌نماید. در خردادماه 1357 طی قطعنامه‌ای اعمال غیرانسانی و یورش چنگیزی مامورین انتظامی به دانشگاه آذرآبادگان را محكوم كرده و ضمن «عرض تسلیت به جامعه دانشگاهی و به ملت ایران، انزجار عمیق خود را از كشتار و رویدادهای فجیع اردیبهشت‌ماه 57 در آن دانشگاه ابراز می‌دارد». تجربیات 12 ساله در دانشگاه صنعتی نشان داده است كه مادامی كه معضلات و مسائل اجتماعی و اقتصادی وطن ما را دستخوش بحران‌ها می‌كند، جامعه دانشگاهی هرگز نمی‌تواند به صورت جز ؟؟؟ جدا از عینیت‌های جامعه، بدون دغدغه و فارغ از هشیاری و حساسیت در محدوده‌ای تنگ، سرگرم فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی خود باشد. این جامعه همچنین آموخته است كه تن در دادن به نظرهای خودكامه چیزی جز پذیرفتن بینشی قهقرایی و افتادن به ورطه سقوطی مرگبار و خیانت به منافع ملی نیست. مادامی كه استقلال و آزادی دانشگاهی از حرف به عمل در نیاید و مادامی كه مدیریت دانشگاه از افراد دانشگاهی (به مفهوم واقعی كلمه‌ی) تشكیل نشود و تا زمانی كه روحیه نظامی‌گری از جامعه‌ی دانشگاهی رخت برنبندد، گشایشی در اوضاع پدید نخواهد آمد و رنگ و روغن‌های جدید و تعویض چهره‌ها بی‌ثمر است. همچنین تجربه كادر آموزشی دانشگاه صنعتی به خصوص در ماه‌های اخیر نشان داده است كه تنها وسیله‌ی تحقق خواست‌هایمان اقدامات متشكل و یكپارچه ماست. تحقق خواست‌ها آنجا كه از حمایت و اقدام جمعی برخوردار بوده است، ممكن بوده، و آنجا كه تفرقه و تشتت در این جامعه حاكم باشد بر مسائل و مشكلات و ناهمواری راه افزوده می‌گردد.

همكاران عزیز: معتقدیم كه مشكلاتی را كه ما در دانشگاه صنعتی در پیش رو داریم نهادهای گوناگون مساله‌ واحدی هستند كه مبتلا به همه دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی كشور است. در تلاش برای حل این مشكلات و از پیش پا برداشتن موانع، حمایت مادی و معنوی گروه‌های مختلف مردم با ماست. آنچه در طول 80 روزی كه از اعتصاب كادر آموزشی دانشگاه صنعتی می‌گذرد دیده شده، حمایت و تایید گروه‌های مختلف مردم خصوصا شما همكاران ارجمند سایر دانشگاه‌های ایران بوده است. اطمینان داریم كه اگر تشكل و همبستگی خود و حمایت همه‌جانبه ملت ایران به خصوص همكاران سایر دانشگاه‌ها نبود، نمی‌توانستیم تا این حد در برابر خودكامگی و تصمیمات ضد مالی و غیراصولی اولیا امور ایستادگی كنیم. لذا ضمن تاكید بر لزوم حفظ تشكل و ایجاد همبستگی، از تمام ملت ایران و به خصوص همكاران ارجمند سایر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی كشور كه چه از طریق كمك‌های مادی و معنوی و چه به صورت اعلامیه و بیانیه و قطعنامه و غیره ما را یاری كرده‌اند صمیمانه تشكر نماییم. ما با پشتگرمی از تاییدات مردم، تلاش‌های حق طلبانه خود را ادامه خواهیم داد و برای تحقق خواست‌هایمان تشكل و همبستگی بیش از پیش و پویاتری را آرزو می‌كنیم.

2 دانشگاه جندی‌شاپور سال 57-1356

دانشگاه جندی‌شاپور اهواز صحنه‌ی یكی از غم‌انگیزترین و اسفناك‌ترین نابودی حقوق انسانی و تجلی صریح و بدون پرده‌ی خشونت گارد، عدم استقلال نظام دانشگاهی، فقدان آزادی و دموكراسی و عدم امنیت شغلی می‌باشد. دخالت گارد در امور آموزشی و اداری دانشگاه به قدری عیان و روشن است كه حتی بعضی از معاونین دانشگاه ناتوانی خویش را در برابر گارد و عدم اطلاع خود را از تصمیمات آن بارها عنوان كرده‌اند. بدون هیچ‌گونه غلوی می‌توان گفت كه دانشگاه جندی‌شاپور نه به وسیله هیات علمی و نه به وسیله كادر اداری، بلكه به وسیله گارد اداره می‌شود. دخالت‌های بی‌جای گارد در مسائل دانشگاه مثل فشار بر روی استادان و دانشجویان در مورد امتحان گرفتن و امتحان دادن، وادار كردن استادان به تشكیل كلاس‌ها با دو تا سه دانشجو، وادار كردن استادان به حضور و غیاب در كلاس‌ها و دادن گزارش به «مسئولان»، اتخاذ تصمیمات یك‌جانبه در مورد مسائل آموزشی و تغییر سیستم چهار ماهه (ترمی) به سه ماهه (كوارتری) بدون مشورت با اعضا هیات علمی، تعطیل كتابخانه و سینمای دانشجویان كه اغلب بدون اطلاع حتی معاونین دانشگاه انجام گرفت، گویای این واقعیت است.

بدیهی است كه مسائل دانشگاه جندی‌شاپور جدا از مسائل جامعه ایران جدا از بحرانی كه دامن‌گیر آموزش عالی شده است، نیست. در جامعه‌ای كه دولت آن بدون توجه به درخواست ده‌ها دانشگاه و موسسه آموزش عالی، درخواست صدها استاد و گروه‌های مختلف مردم، اصناف، نویسندگان، شعرا، وكلا و قضات مبنی بر عدم انحلال دانشگاه صنعتی، اقدام به انحلال آن می‌كند، و یا وقتی كوس رسوایی مقامات عالی‌رتبه مملكتی در دزدی و رشوه‌خواری زده می‌شود. دولت فقط به اقدام «بركناری» آنان از مقام‌شان می‌كند، و وقتی میلیون‌ها تومان پول مردم صرف ساختن و خراب كردن یك پل می‌شود، وقتی دیوان‌سالاری و فساد اداری و رشوه‌خواری بیشتر مقامات عالی‌رتبه مملكتی را در بر گرفته است، طبیعی است كه رئیس دانشگاه جندی‌شاپور خیال كند كه دانشگاه ملك شخصی اوست و درحالی‌كه در گرمای طاقت‌فرسای اهواز و نبودن هیچ‌گونه خوابگاهی برای پسران، دانشجویان پسر مجبورند در زیرزمین‌ها و اطاقك‌ها شب را سر كنند. «دانشگاه» یك قصر 40 میلیون تومانی در محوطه دانشگاه می‌سازد كه شاید رئیس هیات امناء [اشرف پهلوی] سالی یك شب را آنجا سر كند.

در دانشگاهی كه روسای دانشكده‌ها انتصابی و حتی نمایندگان دانشكده‌ها در شورای دانشگاه به گونه‌ای انتصابی است طبیعی است كه روحیه دیوان‌سالاری و دیكتاتوری بر روابط بین رئیس و اعضا هیات علمی برقرار باشد. و از طرفی دیگر هم روحیه دلالی بر كلیه امورات دانشگاه حكومت كند تا حدی كه دانشگاه به یك موسسه‌ی تجارتی و نمایشی تبدیل شود. به‌طور مثال دانشگاه بدون مشورت با اعضا هیات علمی گروه‌های مختلف، آگهی برای پذیرش دانشجو برای 28 رشته‌ی فوق‌لیسانس می‌دهد درحالی‌كه در مرحله لیسانس هم كمیت دانشگاه لنگ است.

در چندین سالی كه از عمر كوتاه دانشگاه می‌گذرد، دانشگاه فقط در سطح گسترده شده است. ساختمان‌های نیمه‌تمام محوطه‌ی دانشگاه را پوشانده و تابلوهای بی‌زبان از «دانشكده»هایی خبر می‌دهد كه حتی ساختمانش هم مجود نیست چه برسد به اعضا هیات علمی و افراد آن.

اكنون رشته سخن را به دست یكی از دانشجویان می‌دهیم تا از دیدگاه آنان نیز به مسائل نظری افكنده باشیم.

در سرتاسر سال درگیری دانشجویان و استادان با گارد دانشگاه به صورت گره‌ای لاینحل متجلی بود. گارد خودسرانه به تعقیب، تهدید و ارعاب، ضرب و جرح و شكنجه دانشجویان مشغول بود. در آبان‌ماه اولین درگیری جدی با گارد شروع شد. دانشجویان كه به رفتار ناشایست و زشت گارد اعتراض كرده بودند با قطع كمك هزینه‌ی تحصیلی روبه‌رو شدند. به دنبال این جریان، دانشجویان به تحریم دو هفته‌ای كلاس‌ها دست زدند و خواستار بهبود وضع غذاخوری، سرویس اتوبوس، وضع خوابگاه‌های دختران و رسیدگی به مساله‌ی كمك هزینه شدند. در هفته‌ی دوم تحریم، وقتی كه دانشجویان با بی‌اعتنایی مقامات دانشگاه نسبت به خواست‌هایشان روبه‌رو شدند، برای شور و مشورت به دانشكده‌ها آمدند. گارد از فرصت استفاده كرد و با حمله به دانشجویان، چهره‌ی دژخیمی خود را نشان داد. نتیجه‌ی این حمله و ضرب و جرح كه بیش از یك ساعت به طول كشید، زخمی شدن اكثر دانشجویان و پوشیده شدن صحن دانشكده‌ها، از خون آنان بود. پس از حمله، دانشگاه به صورت یكی از صحنه‌های جنگ قرون وسطایی درآمده بود.

در نیمه‌ی دوم آذرماه دانشجویان سال اول كه به روش سه ماهه (كوارتری) مشغول تحصیل بودند و با اشكالات این روش و سایر مسائل دانشگاه آشنا شده بودند، نسبت به روش كوارتری و خشونت گارد معترض شده و از دادن امتحان خودداری كردند و این بهانه‌ای شد برای شروع دوباره وحشیگری گارد. گارد دانشجویان سال اول را بازداشت می‌كرد و برای «بازپرسی» به محل گارد می‌برد و تحت فشار از آنان تعهد امتحان دادن می‌گرفت. اگر كسی مقاومت می‌كرد پس از «بازپرسی» به ساواك معرفی می‌شد.

نقش روسای دانشگاه‌ها در این مسائل بی‌توجهی به خواست منطقی دانشجویان و تایید وحشیگری گارد بود. نتیجه‌ی اعمال گارد پایمال شدن حقوق ساده‌ی انسانی، ناقص‌العضو شدن عده‌ای از دانشجویان و پایین آمدن شخصیت دانشجویان به حقیرترین نقطه‌ی آن بود. با نزدیك شدن امتحانات دانشجویان سال‌های بالاتر، كم‌كم موج اعتصابات و اعتراضات به تمام دانشجویان كشیده شد. دیگر هیچ دانشجویی حاضر به دادن امتحان نبود. این مساله موجب درگیری‌های خونین‌تری بین دانشجویان و استادان از یك طرف و گارد از طرف دیگری شد.

گارد متوسل به حربه‌ی ارعاب، وحشت و تهدید شد. دانشجویان در محوطه دانشگاه، در غذاخوری، در كلاس‌ها،‌ در كافه‌تریا جلب و مورد «بازپرسی» گارد قرار می‌گرفتند. رفتار ناشایست گارد با دانشجویان خصوصا دختران به قدری زشت و اسف‌انگیز بود كه موجب اعتراض مستقیم و درگیری شدیدتر دانشجویان با گارد می‌گردید. حاصل این جنگ و گریز، بدن‌های خون‌آلود و شكسته شده‌ی دانشجویان پراكنده در محوطه‌ی دانشگاه بود. در اواخر دی‌ماه گارد یكی از اتوبوس‌های دانشگاه را متوقف می‌كند و دانشجویان را پایین می‌آورد و ناگهان شروع به كتك زدن آنان می‌كند. در این جریان یكی از استادان دانشگاه كه در اتوبوس بود مجروح می‌شود این مساله فقط «تاسف» روسای دانشگاه را برانگیخت. این حادثه درضمن نشان داد كه روسای دانشگاه هیچ‌گونه كنترلی بر گارد ندارند و گارد خودسرانه بدون اطلاع مقامات دانشگاه به این اعمال شنیع و زشت دست می‌زند. ولی با این همه، اعمال گارد نه تنها مورد اعتراض روسای دانشگاه واقع نمی‌شود بلكه مورد تایید آنان نیز است.

تماس با روسای دانشگاه و عنوان كردن درخواست منطقی دانشجویان با بی‌توجهی روبه‌رو شد. در یكی از این تماس‌ها معاون آموزشی دانشگاه از اقدام گارد به تعهد گرفتن از دانشجویان برای امتحان دادن اظهار بی‌اطلاعی كرد و اضافه كرد كه او در این‌گونه موارد هیچ‌گونه اقدامی نمی‌تواند بكند. دانشجویان ناگزیر با روسای دانشكده‌های علوم و ریاضی گفت‌وشنودی را برای چاره‌جویی و جلوگیری از اعمال وحشیانه‌ی گارد و حل مسائل آموزشی برپا كردند. در هنگام گفت و شنود عده‌ای از اعضا گارد به جلسه حمله كرده دانشجویان را به باد كتك گرفتند. در این میان روسای دانشكده‌های علوم و ریاضی نیز مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. ولی این جریان نیز از طرف روسای دانشگاه مسكوت گذاشته شد.

مقاومت دانشجویان در برابر بی‌توجهی روسای دانشگاه ادامه داشت. دانشجویان از ثبت‌نام برای ترم دوم خودداری كردند. فشار بر روی مقامات دانشگاه هم از طرف دانشجویان و هم از طرف بعضی از استادان به قدری زیاد بود كه روسای دانشگاه را وادار كرد كه به گفت‌وگویی با دانشجویان بنشینند و تعهد كنند كه سیستم كوارتری حذف شود.

در نیمه‌ی دوم درگیری دانشجویان با گارد به علل دخالت بی‌جای آن، صورت شدیدتری به خود گرفت حضور گارد در غذاخوری، در كافه تریا، در دانشكده‌ها و گاهی حتی در كلاس‌ها مورد اعتراض دانشجویان و استادان قرار گرفت. همین اعتراض منطقی عكس‌العمل وحشیانه‌ای را از گارد به دنبال داشت. گارد با حمله به كلاس‌های درس و تعقیب دانشجویان حتی در بیمارستان دانشگاه و در توالت‌ها و دستگیری آنان و پرونده‌سازی‌های مسخره و تحویل آنان به ساواك، به دانشجویان اعلام جنگ گرد. فشار «بازپرسی» بر دانشجویان دستگیر شده به قدری شدید بود كه وقتی از بازداشتگاه برمی‌گشتند تكیده و نیمه شده بودند و علایم ضرب و جرح بر دست و پا و بدن آنان به وضوح دیده می‌شد. در یكی از این حملات گارد 12 نفر از دانشجویان را طناب به گردن در ملاءعام چون بردگان قرون وسطایی به حركت درآورد و سپس در برابر دیوار گارد به تماشا برای «عبرت» دیگران را داشت. علایم طناب بر گردن دانشجویان تا هفته‌های بعد باقی بود.

برای اعتراض به دستگیری دانشجویان و ضمانت‌های صادره از دادگاه و اعمال وحشیانه گارد، دانشجویان در برابر ساختمان مركزی به بست نشستند. در اولین ساعات دانشجویان مورد حمله گارد قرار گرفتند و سه دانشجو دستگیر و بقیه پراكنده شدند. روز بعد دانشجویان مبادرت به یك اعتصاب نشسته در صحن دانشكده‌های خود كردند. گارد كتابخانه‌ها و دانشكده‌ها را محاصره كرد و از ورود و خروج دانشجویان جلوگیری به عمل آورد. رئیس دانشكده‌ی علوم مدت چندین ساعت در كتابخانه به حالت نیمه بازداشت به سر برد.

در این جریانات استادان دانشگاه كه شاهد و ناظر وحشیگری گارد بودند و بعضی از آنان مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودند در یك گردهمایی با حضور دانشجویان، قطعنامه‌ای را تصویب نمودند كه در آن خواستار خروج گارد از دانشگاه شدند و اعمال شنیع گارد را محكوم، از دانشجویان پشتیبانی بی‌دریغ كردند و بی‌لیاقتی و بی‌كفایتی روسای دانشگاه را تقبیح كردند. روز بعد نیز اعلامیه‌ای از طرف عده‌ای از استادان در دانشگاه پخش شد كه به شدت اعمال زشت گارد را تقبیح كرده و خواستار ایجاد اتحادیه استادان شدند. این قطعنامه و اعلامیه گویای درك صحیح استادان از واقعیت درون دانشگاه بود.

می‌گویند دانشگاه جندی‌شاپور 1700 سال پیش تاسیس شده است. با توجه به این نكته چنین به نظر می‌رسد كه دانشگاه جندی‌شاپور سیر قهقرایی داشته است. زیرا بینش حاكم بر دانشگاه امروز یك بینش برده‌داری است. چنین است وضعیت دانشگاه جندی‌شاپور. در این دانشگاه در هر حركتی استادان و دانشجویان با گارد روبه‌رو هستند. گارد نه تنها دانشجویان، بلكه استادان را نیز مورد «بازپرسی» ضرب و جرح و توهین قرار می‌دهد. از دموكراسی و آزادی در دانشگاه فقط لاشه گندیده‌ای مانده است و دانشگاه تبدیل به محلی برای رشوه‌خواری، دزدی، فساد، اعمال خشونت، دیكتاتوری روسای آن و پوزه‌سایان درگاه آنان شده است. در عرض دو دهه‌ای كه از عمر دانشگاه می‌گذرد هیچ كار تحقیقی، هیچ كار علمی منتشر شده در آن انجام نپذیرفته است و آنان كه صبورانه در پی انجام تحقیقاتی در مورد مسائل مورد نیاز جامعه هستند، با هزاران مشكل روبه‌رو هستند و عملا دیوان‌سالاری وحشتناك حاكم بر دانشگاه آنان را زیر بار خود خفه می‌كند.

نیاز به یك فضای علمی مسئول در برابر جامعه، نیاز به محلی برای تربیت افرادی كه از نظر علمی و جامعه‌شناسی در برابر تمام مسائل جامعه متعهد باشند و نیاز به یك فضای آزاد و دموكراتیك برای آموزش عالی، همه نیازهایی است كه جدا از نیاز به یك جامعه‌ی آزاد و شكوفان و دموكراتیك نیست. برای تحقق این نیازها باید به یك پاكسازی بنیادی در دانشگاه‌ها دست زد و یك شعور علمی مسئول را در دانشگاه‌ها به وجود آورد تا استاد و دانشجو دوش به دوش هم برای ساختن جامعه بهروز فردا قدم بردارند و این عملی نیست مگر آنكه اداره دانشگاه‌ها به دانشگاهیان سپرده شود. دانشگاهیانی متشكل در یك سازمان ملی و متعهد و مسئول در برابر این جامعه.


3 دانشگاه تهران در سالی كه گذشت

دانشگاه تهران در سال گذشته تعطیل بود. اگر دانشگاه مركز آموزش و پژوهش است، در سال گذشته، در دانشگاه تهران نه آموزشی صورت گرفت و نه پژوهشی. كمپیوتر دانشجو انتخاب كرد، كمپیوتر نام‌نویسی كرد، كمپیوتر نمره داد، كمپیوتر گروهی را اخراج كرد و گروهی دیگر را هم فارغ‌التحصیل و كمپیوتر در زیر انگشتان مدیریت دانشگاه انجام وظیفه می‌كرد.

خصیصه‌ی اصلی زندگی دانشگاهی دانشگاه تهران در سال‌های اخیر، كاهش پیش از پیش امكان دخالت دانشگاهیان در اداره‌ی امور خود و افزایش روزافزون قدرت مدیریت دانشگاهی است. نگاهی به جهت تغییر مقررات دانشگاهی در ده سال گذشته گواه روشنی بر این واقعیت است. در دانشگاه تهران اگر چیزی انتخابی است، انتخاب‌كننده مدیریت دانشگاه است به عبارت دیگر انتخابی بودن با عضویت در شورایی است چون شورای دانشگاه كه از خود اختیاری ندارد و یا انتصابی است به اسم انتخاب. در همه‌ی موارد تصمیم‌گیری، كلام آخر با مدیریت دانشگاه است كه آنچه خواهد كند و آنچه پسندد، روا دارد. بدین نحو، دانشگاه وسیله و ابزاری است در راه اجرای اهداف و امیال شخصی مدیریت دانشگاهی و اعمال اغراض دستگاه‌های اجرایی. در چنین فضایی، جلب نظر موافق مدیران و تصمیم‌گیرندگان مگر به یاری روابط شخصی و خصوصی امكان‌پذیر نیست. «به هر حیله در دل دوست رهی باید كرد» و به این‌گونه است كه امور دانشگاهی از شاهراه ضوابط به دور می‌افتد و دچار گمراهی روابط می‌گردد و دانشگاه در سراشیبی تملق و چاپلوسی قرار می‌گیرد تا رضایت مدیران آشارتر شود و مدیریت به برگزاری جشن و چراغانی و پایكوبی و مراسم و تشریفات دل می‌بندد تا حضور خود را در زندگی غیردانشگاهی اعلام كند و بر بیگانگی از زندگی علمی پرده بیفكند.

در ده ساله‌ی اخیر این مدیریت دانشگاهی، «مدیریتی وارداتی» بوده است و این خود حكایت از تناقضی آشكار می‌كند: دانشگاه مادر كه هر زمان خدماتش ستوده می‌شود و شماره‌ی وزیران، وكیلان، سناتورها، مسئولان و متخصصان گوناگونی كه پرورده است بر زبان‌ها می‌آید نمی‌تواند مدیران خود را تربیت كند و باید به دست كسانی كه نه بازندگی دانشگاهی ایران آشنایی دارند و نه سابقه‌ی كار علمی (و احیانا هم از داوطلبان ناكام ورود به خدمت آموزشی هستند) اداره شود. دانشگاه ما در تحت قیمومت نادانشگاهیان اداره می‌شود و این قیمومت اداری، قیمومت فرهنگی و علمی را نیز به دنبال آورده است. در این دانشگاه كسی ارتقا نمی‌یابد مگر آنكه به زبان‌های بیگانه بنویسد و نوشته او زینت‌بخش صفحات نشریات بیگانه باشد: دانشگاه تهران نه تنها نمی‌تواند مدیران خود را انتخاب كند بلكه از تشخیص صلاحیت اعضای هیات علمی خود نیز محروم مانده است. این مدیران قیم‌مآب در ده سال اخیر هریك به‌طور متوسط حدود دو سال بر دانشگاه تهران مدیریت كرده‌اند حال آنكه واحد زمانی زندگی دانشگاهی «سال تحصیلی» است. اینان در آغاز یك سال تحصیلی آمده‌اند و در پایان سال تحصیلی دیگر رخت سفر بربسته‌اند و هركس پرسان و جویان كه «این آمدن و رفتن‌شان بهر چه بود؟»

حاصل چنین وضعی، تزلزل و بی‌ثباتی اركان دانشگاهی، تنزل سطح علمی و ركود فعالیت‌های پژوهشی، ممانعت از مشاركت دانشگاهیان در تعیین سرنوشت خود و ترویج بی‌علاقگی و بی‌تفاوتی در میان دانشگاهیان است. روشن است كه چنین مدیریت دانشگاهی تنها بر پایه‌ی نیروی لایزال «دانشیانی» (چرا گارد جنگل را جنگلبان، گارد سرحدات را مرزبان و می‌توان نامید و گارد دانشگاه را نباید دانشیان نامید؟ این واژه‌سازی را روا داریم تا هم زبان پارسی را غنا بخشیم و هم لحظه‌ای فرصت آن یابیم كه به رابطه‌ی میان «نظم جنگل» و «نظم دانشگاه» بیندیشیم) استوار است كه هر زمان خرد و كلان و استاد و دانشجو را سرمستانه می‌نوازد اما سپیده‌دمان كه ناشناسان در صحن دانشگاه استادی را مضروب و مجروح می‌كنند، در بستر خود به سنگینی غنوده است و از امدادخواهی مجروح خبری نمی‌یابد. عجبا این خیل عظیم دانشبانان كه بر سر و روی همه می‌كوبند در آن زمان كجا بوده‌اند و چگونه از محوطه‌ی دانشگاه حفاظت می‌كرده‌اند كه «ناشناسان» آمدند و زدند و رفتند و خواب خوش دانشبانان را آشفته نكردند؟ راستی را كه چه برهان قانع‌كننده‌ای بر ضرورت وجودی دانشبانان و صمیمت همدردهای انسان‌دوستانه مدیران! سال پیشین، مدیریت دانشگاه تهران در همه‌ی زمینه‌ها گوی سبقت را از پیشینیان و همگنان ربود:

سال تحصیلی را با مصاحبه‌ای درباره وقایع 16 آذر 1322 آغاز كرد و نشان داد كه جعل وقایع و قلب تاریخ از اصول مدیریت دانشگاهی است. اعتراض به انتصاب یكی از وزیران پیشین را به مقام استادی دانشگاه مسكوت گذاشت و به این طریق حیثیت علمی دانشگاهیان و اصول اولیه‌ی زندگی دانشگاهی را به مسخره گرفت نه حرمت استاد را محترم شمرد و نه حق دانشجو را و بر هتك حرمت آن یك و تجاوز به حقوق این دیگر، صحه گذاشت. استاد ضرب و شتم و جرح دید و به بازنشستگی‌های زودرس دچار آمد و دانشجو گرفتار تصمیمات خلق‌الساعه نادرست گردید. مدیریت دانشگاه، كتابخانه را محفل نظم علمی دانست و شبانه، با دلاوری كتابخانه‌های دانشجویان را درهم ریخت و فراموش كرد كه آن‌كس كه كتابخانه را می‌بندد در زندان را گشوده است و آنجا كه كتاب نباشد دانش و پژوهش نیست.

مدیریت دانشگاه به رعایت مقررات آموزشی و موازین دانشگاهی تظاهر كرد تا دانشكده‌ها را به تعطیل كشاند. دانشجویان را اخراج كند و رعب و هراس را بر دل‌ها نشاند و در این راه از هیچ تمهیدی فروگذار نكرد؛ نمره‌ی استاد را خود بر كارنامه‌ی دانشجو گذاشت و انضباطی را كه استاد و گروه آموزشی و دانشكده باید بر محیط درس مستولی سازند، خودسرانه ملك طلق خود دانست تا پیرایش و آرایش دانشگاه را كمال لازم بخشد و چون كوس این رسوایی‌ها بر سر كوی و بام به صدا درآمد پیروزمندانه گفت، كه این همه از نتایج تمدن ماشینی غرب است كه كامپیوتر را جانشین چرتكه‌های سنتی شرق نموده است.

مدیریت دانشگاه حتی حق برخورداری از امنیت مسكن فردی را هم نادیده گرفت و دانشجویان كوی دانشگاه را كه به دعوت مسئولان امر و در پی گفت‌وگو گرد آمده بودند به میان كوچه و بازار ریخت تا شب‌ها در باغ‌های عمومی بخوابند و هوای تازه استنشاق كنند و نگران درس و مشق و امتحان نباشند.

مدیریت دانشگاه بر فساد دستگاه اداری و خاصه خرجی‌های خود پرده انداخت: روزنامه‌ها از اختلاس و فساد در دانشگاه تهران و از آنچه سرپرستی دانشجویان به یاد داده است گفت‌وگو كردند. مدیریت دانشگاه دم بر نیاورد و لب نگشود تا صدق و كذب این گفته‌ها دانسته شود. مدیریت دانشگاه در حفظ سكوت ازین هم پیش‌تر رفت. در حضور مدیران، استادان دانشگاه را عامل استعمار و نوكر بیگانه خواندند و اینان غیرت حرفه‌ای نداشتند كه زبان بگشایند و نام و نشان این عاملان استعمار را بخواهند و با سكوت خود پذیرفتند كه نوكران بیگانه و عاملان استعمار را در دانشگاه تهران مأوا و منزلی است!

مدیریت دانشگاه، اصل بدیهی عطف به ماسبق نشدن تصمیمات و مقررات و قوانین را زیر پا گذارد و اعلام كرد كه به دانشجویانی كه در چند سال پیش، در دوره‌های لیسانس به تحصیل مشغول بوده‌اند و امسال به ناگهان اخراج شده‌اند، درجه‌ی فوق دیپلمی را اعطاء می‌كند كه در پایان سال تحصیلی تصمیم بر ایجاد آن گرفته شده است!

از مدیریت دانشگاه در سال گذشته معجزه‌ای هم به ظهور پیوست: با استفاده از اصول صحیح مدیریت، دانشجویان را به نحوی سركوب و منكوب كرد و باران رحمت را بر آنها باریدن داد و گروه‌گروه از دانشگاه اخراج كرد كه «اولیای دانشجویان» مشتاقانه اجتماع كردند و این همه را شكرانه گفتند و غریو شادی سر دادند! چنین دانشگاهی موجب سربلندی است؟ در چنین دانشگاهی گفت‌وگو از فضیلت دانش، حرمت استاد و مشاركت دانشجو چه معنایی دارد؟

دانشگاهی كه خود همه چیز را به زیر پا می‌گذارد چه چیزی را به دانشجو می‌آموزد؟ استادانی كه در زندگی روزانه‌ی خود باید چنین شرمساری و سرافكندگی‌هایی را نظاره كنند چگونه می‌توانند زمانی كه صحبت از بزرگداشت مقام علم و دانش پیش می‌آید زهرخند ناباورانه نداشته باشند؟

مدیریت دانشگاه تهران در سال گذشته فرصت آن را هم یافت كه خدمات علمی پر ارجی انجام دهد: به ایجاد چندین دوره‌ی دكترا تصمیم گرفت، پس از بحث‌های طولانی بالاخره روشن كرد كه «تهران یونیورسیتی» درست‌تر از «یونیورستی آف تهران» است و ارشاد فرمود كه «ویژگی‌های هیات علمی دانشگاه تهران» را باید «ویژگی‌های...» نوشت و غلط املایی نكرد و از كامپیوتر هم نمره‌ی «هـ» نگرفت این هم از ویژگی‌های زندگی مدیریت دانشگاه تهران در سال پیشین بود. وین هنوز از نتایج سحر است!