کودتا در خاورمیانه: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز
سطر ۶: سطر ۶:
  
 
{{در حال ویرایش}}
 
{{در حال ویرایش}}
 +
''' ک. لیدن'''
 +
 +
در سی سال اخیر کودتا جزئی از فرآیند سیاسی ممالک خاورمیانه شده است. بر خلاف تصور، اعمال خشونت لازمهٔ کودتا در خاورمیانه نیست، هرچند که امکان کاربرد آن همیشه وجود دارد. غالباً پس از هر کودتا چند تنی کشته و کسانی دادگاهی می‌شوند. در طول سی سال گذشته تنها در مراکش، تونس، عربستان سعودی، لبنان و اردن، کودتائی صورت نگرفته است، منتها، امکان تحقق آن بالقوه در تمام ممالک خاورمیانه و حتی در اسرائیل موجود است.
 +
 +
در مصر، کودتای سال ۱۹۵۲به انقلاب مبدل شد. جریانی که تاکنون در سایر ممالک خاورمیانه مشابه نداشته است. افسران و نظامیان کودتاچی خاورمیانه معمولاً بینشی رادیکال دارند و علل اقدام به‌کودتا را- که غالباً «انقلاب» خوانده می‌شود، در لزوم تحقق نوسازی و توسعه‌ٔ کشور اعلام می‌کنند.
 +
 +
آن دسته از کودتاهای خاورمیانه که به‌تأسیس حکومتی ناتوان و ضعیف می‌انجامد، دولتمردان جدید را ناگزیر به‌تمرکز قدرت می‌کند؛ اقدامی که علل و دلائل کودتا علیه حکومت سرنگون شده را غیرعقلائی کرده مقدمات کودتای بعدی را فراهم می‌آورد. این دور باطل زمانی متوقف می‌شود که رهبران یکی از کودتاها شایستگی و لیاقت خود را به‌اثبات رسانند و مشروعیت لازم را برای اقتدار خود به‌دست آرند. به‌تحلیل چند نمونه می‌پردازیم:
 +
 +
در بهار ۱۹۵۲ شرائط حاکم بر مصر حاکی از تحقق یک کودتا علیه ملک فاروق بود، ضمن آنکه آیندهٔ حکومت کودتاچیان از بسیاری جهات بستگی به‌عکس‌العمل دولت بریتانیا و نحوهٔ تخلیهٔ ناحیهٔ سوئز از طرف این کشور داشت. رژیم جدید مصر نمی‌توانست نسبت به‌فلسطین و سودان بی‌نظر باشد. ارتش مصر به‌دلیل شکست در جنگ با اسرائیل به‌شدت خوار و خفیف شده بود و احساس حقارت می‌کرد. شکست از اسرائیل قلب ارتش را به‌درد آورده بود.
 +
 +
استقرار نظم و کنترل مردم مصر، اگر نگوئیم غیرممکن، دست‌ کم بسیار مشکل به‌نظر می‌رسید، تا آنکه سرانجام قاهره در ماه ژانویه سر به‌شورش برداشت.
 +
 +
الیزر بری در کتاب «افسران ارتش» می‌نویسد:
 +
 +
«مهر سال ۱۹۵۲ خمیر مایه‌ئی از انقلاب بود. مردم در روزی که بعدها شنبهٔ خونین خوانده شد قیام کردند. اعمال خشونت، تظاهرات برای تخلیهٔ پایگاه‌های انگلیس و مخالفت با فساد سنتّی حکومت تجلی این انقلاب بود که به‌نهضت افسران آزاد منجر شد، ضمن این که تضاد شدید طبقاتی در قاهره و سراسر مصر که سال‌ها پیش وجود داشت حادتر گردید. در سال ۱۹۵۱ کارگران مصری چهل و نه بار اعتصاب کرده بودند. در نیمهٔ دوم همین سال کشاورزان مصری برای تقسیم اراضی و تصاحب زمین‌های فئودال‌ها چندین بار قیام کردند که چند مورد آن، تنها پس از قتل‌عام دهقانان تحت کنترل قرار گرفت.»
 +
 +
انجمن مخفی افسران جوان به‌رهبری سروان جمال عبدالناصر طرح نهائی خود را برای کودتا در اوائل تابستان ۱۹۵۲- یعنی زمانی که حکومت موفق به‌شناسائی کامل آنها شده بود و قصد دستگیری همهٔ آنها را داشت- عملی کرد. شرائط عمومی حاکم بر مصر نیز به‌آنها کمک کرد. افسران جوان وقوف کامل داشتند که سرنگونی رژیم به‌سادگی امکان‌پذیر است. آنها علی‌رغم چندین سال بحث و جدل، طرح کودتا را بدون برنامهٔ قبلی  به‌طور خلق‌الساعه به‌مورد اجرا گذاشتند. با این حال همه چیز به‌شکل زیبائی جفت و جور شد.
 +
 +
شاه و نخست وزیر برای فرار از گرمای قاهره، در ۲۲ ژوئیه به‌اسکندریه رفته بودند. اواخر شب واحد کوچکی به‌دستور ناصر در قاهره به‌یک قرارگاه حمله بردند و متعاقب آن بسیاری از رهبران سیاسی و مخالفان اجتماعی تا قبل از دمیدن آفتاب روز بعد دستگیرشدند. نیروهای انگلیسی مستقر در کانال سوئز، پس از شنیدن اخبار واصله از قاهره مات و متحیر ماندند. ملک فاروق که نه در ارتش حامیانی داشت و نه در میان مردم وجهه‌ئی، اجباراً عازم تبعیدگاه، خود شد. مردم مصر از هر طبقه، از کودتا و کودتاچیان استقبال کردند.
 +
 +
ژنرال پیر و مورد احترامی به‌نام '''نجیب'''، رئیس اسمی کشور شد. کودتاچیان موفق شده بودند، و شورای انقلاب کوشید مصر را به‌سوی یک انقلاب اصیل سیاسی و اجتماعی در جهت نظم داخلی و کسب حیثیت بین‌المللی هدایت کند.
 +
 +
 +
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۱]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۱]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ ‏۱۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۲۴

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۱۰۶

ک. لیدن

در سی سال اخیر کودتا جزئی از فرآیند سیاسی ممالک خاورمیانه شده است. بر خلاف تصور، اعمال خشونت لازمهٔ کودتا در خاورمیانه نیست، هرچند که امکان کاربرد آن همیشه وجود دارد. غالباً پس از هر کودتا چند تنی کشته و کسانی دادگاهی می‌شوند. در طول سی سال گذشته تنها در مراکش، تونس، عربستان سعودی، لبنان و اردن، کودتائی صورت نگرفته است، منتها، امکان تحقق آن بالقوه در تمام ممالک خاورمیانه و حتی در اسرائیل موجود است.

در مصر، کودتای سال ۱۹۵۲به انقلاب مبدل شد. جریانی که تاکنون در سایر ممالک خاورمیانه مشابه نداشته است. افسران و نظامیان کودتاچی خاورمیانه معمولاً بینشی رادیکال دارند و علل اقدام به‌کودتا را- که غالباً «انقلاب» خوانده می‌شود، در لزوم تحقق نوسازی و توسعه‌ٔ کشور اعلام می‌کنند.

آن دسته از کودتاهای خاورمیانه که به‌تأسیس حکومتی ناتوان و ضعیف می‌انجامد، دولتمردان جدید را ناگزیر به‌تمرکز قدرت می‌کند؛ اقدامی که علل و دلائل کودتا علیه حکومت سرنگون شده را غیرعقلائی کرده مقدمات کودتای بعدی را فراهم می‌آورد. این دور باطل زمانی متوقف می‌شود که رهبران یکی از کودتاها شایستگی و لیاقت خود را به‌اثبات رسانند و مشروعیت لازم را برای اقتدار خود به‌دست آرند. به‌تحلیل چند نمونه می‌پردازیم:

در بهار ۱۹۵۲ شرائط حاکم بر مصر حاکی از تحقق یک کودتا علیه ملک فاروق بود، ضمن آنکه آیندهٔ حکومت کودتاچیان از بسیاری جهات بستگی به‌عکس‌العمل دولت بریتانیا و نحوهٔ تخلیهٔ ناحیهٔ سوئز از طرف این کشور داشت. رژیم جدید مصر نمی‌توانست نسبت به‌فلسطین و سودان بی‌نظر باشد. ارتش مصر به‌دلیل شکست در جنگ با اسرائیل به‌شدت خوار و خفیف شده بود و احساس حقارت می‌کرد. شکست از اسرائیل قلب ارتش را به‌درد آورده بود.

استقرار نظم و کنترل مردم مصر، اگر نگوئیم غیرممکن، دست‌ کم بسیار مشکل به‌نظر می‌رسید، تا آنکه سرانجام قاهره در ماه ژانویه سر به‌شورش برداشت.

الیزر بری در کتاب «افسران ارتش» می‌نویسد:

«مهر سال ۱۹۵۲ خمیر مایه‌ئی از انقلاب بود. مردم در روزی که بعدها شنبهٔ خونین خوانده شد قیام کردند. اعمال خشونت، تظاهرات برای تخلیهٔ پایگاه‌های انگلیس و مخالفت با فساد سنتّی حکومت تجلی این انقلاب بود که به‌نهضت افسران آزاد منجر شد، ضمن این که تضاد شدید طبقاتی در قاهره و سراسر مصر که سال‌ها پیش وجود داشت حادتر گردید. در سال ۱۹۵۱ کارگران مصری چهل و نه بار اعتصاب کرده بودند. در نیمهٔ دوم همین سال کشاورزان مصری برای تقسیم اراضی و تصاحب زمین‌های فئودال‌ها چندین بار قیام کردند که چند مورد آن، تنها پس از قتل‌عام دهقانان تحت کنترل قرار گرفت.»

انجمن مخفی افسران جوان به‌رهبری سروان جمال عبدالناصر طرح نهائی خود را برای کودتا در اوائل تابستان ۱۹۵۲- یعنی زمانی که حکومت موفق به‌شناسائی کامل آنها شده بود و قصد دستگیری همهٔ آنها را داشت- عملی کرد. شرائط عمومی حاکم بر مصر نیز به‌آنها کمک کرد. افسران جوان وقوف کامل داشتند که سرنگونی رژیم به‌سادگی امکان‌پذیر است. آنها علی‌رغم چندین سال بحث و جدل، طرح کودتا را بدون برنامهٔ قبلی به‌طور خلق‌الساعه به‌مورد اجرا گذاشتند. با این حال همه چیز به‌شکل زیبائی جفت و جور شد.

شاه و نخست وزیر برای فرار از گرمای قاهره، در ۲۲ ژوئیه به‌اسکندریه رفته بودند. اواخر شب واحد کوچکی به‌دستور ناصر در قاهره به‌یک قرارگاه حمله بردند و متعاقب آن بسیاری از رهبران سیاسی و مخالفان اجتماعی تا قبل از دمیدن آفتاب روز بعد دستگیرشدند. نیروهای انگلیسی مستقر در کانال سوئز، پس از شنیدن اخبار واصله از قاهره مات و متحیر ماندند. ملک فاروق که نه در ارتش حامیانی داشت و نه در میان مردم وجهه‌ئی، اجباراً عازم تبعیدگاه، خود شد. مردم مصر از هر طبقه، از کودتا و کودتاچیان استقبال کردند.

ژنرال پیر و مورد احترامی به‌نام نجیب، رئیس اسمی کشور شد. کودتاچیان موفق شده بودند، و شورای انقلاب کوشید مصر را به‌سوی یک انقلاب اصیل سیاسی و اجتماعی در جهت نظم داخلی و کسب حیثیت بین‌المللی هدایت کند.