فعالیتهای جنبی کشاورزی در مناطق روستائی ایران: تفاوت بین نسخهها
(نهایی شد.) |
جز («فعالیتهای جنبی کشاورزی در مناطق روستائی ایران» را محافظت کرد: بازنگری شده و مطابق با متن اصلی است. ([edit=sysop] (بیپایان) [move=sysop] (بیپایان))) |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۰
محمد جواد زاهدی
مقدّمه:
از گذشته بسیار دور تا بهامروز، ویژگی تولید در حوزههای روستائی کشور ما آمیختگی تولید کشاورزی و تولید مصنوعات (کالاهای) غیر کشاورزی بوده است. تا همین اواخر روستاها چون در خارج از حیطه اقتصاد پولی بود و مبادلات تجاری در آنها رواج نداشت، از این رو جوامع نسبتاً بستهئی را تشکیل میدادهاند که ساکنانش تقریباً ناگزیر بودهاند که تمامی مایحتاجشان را خود تولید و مصرف کنند. یعنی جامعه روستائی علاوه بر تولید کشاورزی که تولید غالب و عمدهٔ آن بود بهدلیل رواج نداشتن مبادله بایست در سایر زمینههای تولیدی نیز خودبسنده میبود. بهعبارت روشنتر، تقسیم کار اجتماعی در روستاها صورت کاملی بهخود نگرفته بود و میان تولید کشاورزی و تولیدات غیر کشاورزی موردنیاز جامعه سامان مشخصی وجود نداشت. این ویژگی قرنهای متمادی در جامعه روستائی کشور ما حاکم بوده است و هنوز هم کمابیش باقی است. چنین مینمود که اصلاحات ارضی با دگرگون کردن اساس مصرف روستاها و افزودن بهآن، و با کشاندن روستاها بهحیطهٔ اقتصاد پولی، و با عمومیت بخشیدن بهمبادله، اساس این رابطه را دیگرگون کرده باشد. اما، در عمل، در روستاها تولید کالاهای غیر کشاورزی در جوار تولید کشاورزی بهحیات خود ادامه داد. شکی نیست که در جریان این دیگرگونیهای ساخت اقتصادی روستا تولید کالاهای غیر کشاورزی بهعنوان فعالیتهای جنبی کشاورزی بسی بیشتر از خود تولیدات کشاورزی آسیب دیده است. اما تولید آن بهاین دلایل همچنان باقی ماند:
یک. حفظ یک منبع درآمد که بهاقتصاد فقیر خانوار روستائی کمک کند.
دو. استفاده از حداکثر امکانات تولیدی در زمینهٔ تولید اصلی و امکانات محیط پیرامون، برای تنوع بخشیدن بهتولید و خودکفائی هرچه بیشتر.
سه. ایجاد و حفظ اشتغال برای زنان، که نیمی از جمعیت ساکن روستا از آنان تشکیل میشود.
چهار. ایجاد تعادل میان نیروی انسانی هر خانوار و ظرفیتهای تولیدی آن خانوار.
پنج. وجود سنت دیرپای هماهنگی میان تولیدات کشاورزی و تولیدات غیر کشاورزی در روستاها. و دلایل دیگر.
بهعبارت کلّی، تولید کالاهای غیر کشاورزی در نقاط روستائی دقیقاً مبتنی بر سه نکته است، یکی ضرورتهای تولیدی روستا و دیگری تصمیمگیری معقول روستائی در زمینهٔ تولید، و سوم راه حلیهائی که هر جامعه برای ایجاد توازن میان نیروی انسانی و امکانات معیشتی خود ابداع و حفظ میکند.
شکی نیست که در اقتصاد سرمایهداری، تولید کوچک بهناگزیر و بر اساس نوعی جبر تاریخی سیری نزولی دارد و تولید کوچک روستائی هم، خواه تولید کشاورزی باشد و خواه تولید کالاهای غیر کشاورزی که در سطح کوچکی انجام میشود، از این قاعده مستثنی نیست. اما از آنجا که لازم است نظام تولیدی بههم پاشیدهٔ روستاهای ما سامان یابد، با توجه بهغلبهٔ فعلی اقتصاد تولید خانوادگی کوچکِ جامعه روستائی، و تقویت و توسعه بخشیدن بهکارکرد اقتصادی همین تولید کوچک خانوادگی در آینده ضرورت دارد، از این رو باید برای فعالیتهای جنبی کشاورزی چارهئی اندیشید و نقش مهمتری در مجموع اقتصاد ملی برای آن قائل شد.
• فعالیت جنبی کشاورزی چیست؟
مجموعهٔ فعالیتهائی که در جوار تولید کشاورزی و دامی بهایجاد کالا میانجامد فعالیتهای جنبی کشاورزی خوانده میشود. یعنی چنین کالاهائی از طریق تغییر شکل مواد حاصل از تولید کشاورزی یا دامی، یا تبدیل و ترکیب آنها یا استفاده از مواد اولیهٔ موجود در محیط طبیعی روستا ایجاد میشود. ماحصل این فعالیتهای جنبی کشاورزی هم ارزش مصرف دارد و هم ارزش مبادله. نگفته نماند که در اینجا ارزش هنری که کیفیت ویژهئی بهپارهئی از این تولیدات میدهد مورد نظر ما نیست[۱]. لازم است بهاین نکته اشاره کنیم که جنبهٔ خود مصرفی تولید در این رشته فعالیتها صرفاً ناشی از سطح نازل تولید است حال آن که محصول تولید شده بهخودی خود واجد خصلت کالائی است. (البته بهاستثنای دو مورد تهیه نان و آسیا کردن غلات و حبوبات که در اینجا در زمره فعالیتهای جنبی کشاورزی محسوب شده است). مفهوم فعالیتهای جنبی کشاورزی نیاز بهاندکی توضیح دارد. این فعالیتها درواقع گستردهتر از مفهوم «صنایع روستائی» است که خود شاخهئی از «صنایع دستی»[۲] است. اصطلاح متداول «صنایع روستائی» فقط ناظر بهمنشأ جغرافیائی این رشته از تولیدات است حال آن که مفهوم «فعالیتهای جنبی کشاورزی»، علاوه بر شمول بهمنشأ جغرافیائی، دلالت دارد بر اساس تولیدی این فعالیتها، که مبتنی بر یکی از شاخههای مهم اقتصاد کشاورزی، یعنی تولیدات زراعی یا دامی است، و نیز بیانگر نقش مکمل این دسته از تولیدات در کلّ، اقتصاد روستائی است. از این گذشته، امروزه صنعت دیگر معنی و مفهوم مشخصی دارد و فعالیتهای صنعتی بر اساس روستائی بودن یا شهری بودن گروهبندی نمیشود. گذشته از این، اصطلاح «صنایع روستائی» در زمینه فن و شیوه تولید گنگ و توهمانگیز است. بهنظر میرسد که این اصطلاح هم بهاندازهٔ کافی رسا و روشن نباشد چرا که از یک سو جدا کردن تولید مصنوعات دستی در قلمرو شهر و روستا (چنان که از این اصطلاح استنباط میشود) هم دشوار است و هم بیمعنی، و از سوی دیگر از این اصطلاح اتکاء تعیین کنندهٔ تولید این گونه مصنوعات بهفعالیتهای کشاورزی و دامداری، دریافته نمیشود. حال آن که، بهاستثنای یکی دو مورد حصیربافی یا سفالسازی و مانند اینها، ساختن این مصنوعات بدون استفاده از دستاوردهای تولیدات زراعی یا دامی ناممکن است و نادرند روستاهائی که مردمش بدون هیچ گونه فعالیتی در زمینه کشاورزی یا دامپروری بهتولید این گونه مصنوعات اشتغال داشته باشند و تنها منبع معیشتیشان تولید در زمینهٔ این گونه فعالیتها باشد. بهاین دلائل در اینجا از این گونه فعالیتها تحت عنوان «فعالیتهای جنبی کشاورزی» نام بردهایم و ناگفته نماند که کشاورزی در اینجا بهمفهوم وسیع یک بخش (Sector) اقتصادی بهکار برده شده است.
فعالیتهای جنبی کشاورزی را میتوان بهچند گروه عمده تقسیم کرد:
۱. گروه فعالیتهای بافندگی و فعالیتهای وابسته بهآن. مانند بافتن قالی، قالیچه، گلیم، جاجیم، جوراب، خورجین؛ جوال دوزی، پوستیندوزی؛ بافتن سجاده و روفرشی...
۲. گروه فعالیتهای نساجی و فعالیتهای وابسته بهآن. مانند تهیه منسوجات گلدوزی، سوزن دوزی، ابریشمبافی، زری بافی، ملحفه (ملافه)بافی؛ تهیهٔ پارچههای پشمی، شالبافی، عبا دوزی، چفیه دوزی، مقنعه دوزی، چادر دوزی نمدمالی، زیلوبافی، و...
۳. گروه فعالیتهای ریسندگی و فعالیتهای وابسته بهآن. مانند نخریسی، پشمریسی، ریسمان بافی، پنبه پاک کنی، پشم چینی،...
۴. گروه فعالیتهای حصیر بافی. مانند زنبیل بافی، سبد بافی، جاروبافی، بادبزن بافی، حصیر بافی...
۵. گروه فعالیتهای تهیه محصولات غذائی. مانند تهیه انواع نان، خشکبار، تهیهٔ پنیر، روغن، کشک، نگهداری زنبور عسل، آسیا کردن غلات و حبوبات...
۶. سایر فعالیتها. مانند گیوه دوزی، سفالسازی (کوزه گری)، گُلابگیری و مانند اینها.
رونق این فعالیتها در جوامع روستائی کشور ما بهماهیت ساخت اقتصادی این جوامع بستگی دارد. مثلاً فعالیتهای مربوط بهگروه بافندگی در کلیهٔ مناطق روستائی، که بهدلیل وجود باران کافی و مساعد بودن وضع مراتع و چراگاههای طبیعی دامپروری در آن توسعه یافته است، عمومیت دارد. اتکاء این گروه از فعالیتهای جنبی کشاورزی بهپشم، که خود نتیجه وجود دامداری است، دلیلی است بر تعلق آن بهجامعهٔ قبیلهئی از یک سو و جامعه دهقانی-قبیلهئی از سوی دیگر.
قالی و قالیچهبافی، خورجین بافی، جوال بافی - جاجیم بافی و چادربافی (سیاه چادر)، در کلیهٔ جوامع عشایری (قبیلهئی) کشور ما متداول است. و بهدلیل غلبه و رواج شیوه تولید دامداری است که نواحی کرمان، اصفهان، فارس، آذربایجان، خراسان و کردستان مهمترین مراکز قالی بافی ایران است. و نیز فعالیتهای مربوط بهگروه حصیربافی بنا بهنوع مادهٔ اولیهٔ مورد نیاز آن، در مناطقی که از نظر شرایط اقلیمی بیشتر برای کشاورزی و باغبانی مساعد است، توسعه یافته است. هم از این روست که جوامع دهقانی و باغبانی گیلان، مازندران، خوزستان و هرمزگان مهمترین مراکز محصولات حصیری است. بهطور کلی رونق انواع مختلف فعالیتهای جنبی کشاورزی را در جوامع مختلف روستائی کشور میتوان بهصورت زیر گروهبندی کرد:
نوع جامعهٔ روستائی | نوع غالب تولید | انواع فعالیتهای جنبی کشاورزی |
قبیلهئی | دامداری | قالی بافی، قالیچهبافی، گلیمبافی، جاجیم بافی، جوراب بافی، خورجینبافی، جوالبافی، تهیه پنیر، روغن و کشک، تهیه پارچههای پشمی، چادربافی، ریسمان بافی، تهیه مشک، پوستیندوزی و پاپوشدوزی، پشمریسی... |
دهقانی - قبیلهئی | زراعت - دامداری | قالی و قالیچهبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، زیلوبافی، جوراببافی، خورجینبافی، جوالبافی، تهیه پنیر، روغن و کشک، تهیه پارچههای پشمی، نمدمالی، گیوهدوزی، طناببافی، نخریسی، شالبافی، پشمریسی، عبادوزی - نگهداری زنبور عسل... |
دهقانی - کشاورزی | زراعت | حصیربافی، پرورش کرم ابریشم، نگهداری زنبور عسل، تهیه خشکبار، ابریشمبافی، تهیه منسوجات گلدوزی، سوزن دوزی.
نخریسی - آسیا کردن غلات و حبوبات - سفال سازی... |
دهقانی - باغبانی | باغداری | حصیربافی - ریسمانبافی - تهیه خشکبار - نگهداری زنبور عسل. سفالسازی - گلابگیری. |
رویهمرفته اشتغال بهانواع فعالیتهای جنبی کشاورزی از یک سو بستگی دارد بهکمیت نیروی انسانی تولیدکننده و از سوی دیگر بهکیفیت (یا ظرفیت) امکانات تولیدی و معیشتی مربوط میشود.
نیروی مولدهٔ اصلی این رشته از فعالیت را زنان روستائی تشکیل میدهند. در نتیجه برای وجود این فعالیتها در مناطق روستائی لازم است که زنان از فعالیت در زمینه تولید زراعی برکنار باشند. هم از اینجاست که مثلاً در روستاهای جلگهئی گیلان و مازندران، که زنان مستقیماً در تولید کشاورزی مشارکت دارند، میزان اشتغال در زمینه فعالیتهای جنبی کشاورزی بسیار کم است. حال آنکه در روستاهای کوهستانی همین استانها، که شیوهٔ تولید دامداری غالب است، یا کلیهٔ جوامع قبیلهئی دیگر کشور، اشتغال بهانواع فعالیتهای جنبی کشاورزی بخش مهمی از اقتصاد تولیدی را تشکیل میدهد.
وجود امکانات تولیدی نیز در رونق این فعالیتها نقش تعیین کنندهئی دارد، مثلاً تقش تعیین کنندهٔ دامداری در اشتغال بهانواع فعالیتهای بافندگی.
نقش امکانات و ظرفیتهای تولیدی، و نیز انواع فعالیتهای اصلی معیشتی، بر فعالیتهای جنبی کشاورزی تا حدود مشهود است، این نکته از ۱۵ مورد مطالعهئی که در پارهئی از روستاهای کشور انجام گرفته روشن شده است. ما در اینجا، در جدول زیر، رابطهٔ میان منابع اصلی معیشت و فعالیتهای جنبی کشاورزی را بر اساس این مطالعات باز نمودهایم[۳]:
منطقهٔ مورد مطالعه | منابع اصلی معیشت بهترتیب اهمیت | انواع فعالیتهای تولیدی جنبی کشاورزی |
روستاهای شهرستان سنندج | زراعت - دامپروری - باغداری | قالیبافی، ریسندگی |
روستاهای شهرستان قزوین | زراعت - دامداری | قالیبافی |
روستاهای شهرستان اردبیل | زراعت - دامداری | قالیبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، کوزهگری، پنیرسازی، پرورش زنبور عسل |
روستاهای شهرستان لاهیجان | زراعت - چایکاری | ماهیگیری، پرورش کرم ابریشم |
روستاهای شهرستان نائین | زراعت - باغداری - دامداری | قالیبافی، عبابافی (در سطح نازل) |
روستاهای شهرستان همدان | زراعت - باغداری - دامداری | قالیبافی، جاجیمبافی، (در سطح نازل)، |
روستاهای شهرستان مَمَسنی | دامداری - زراعت | سفالسازی |
روستاهای شهرستان رضائیه | زراعت - باغداری - دامداری | قالیبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی
جاجیمبافی و گلیمبافی (در سطح نازل)، زنبورداری، تهیه مواد لبنی |
روستاهای زیوه (آذربایجان غربی) | زراعت - دامداری | جاجیم و گلیمبافی - زنبورداری |
روستای باروق (آذربایجان شرقی) | زراعت - دامداری | جاجیم و گلیمبافی، تهیه پنیر و روغن |
مراکز حوزههای عمران روستائی ایلام و پشتکوه | دامداری - زراعت | قالیبافی، گلیمبافی، چادربافی |
مراکز حوزههای عمران روستائی شول و ده کهنه
(شهرستان برازجان) |
دامداری - زراعت | قالیبافی، - گیوهدوزی، جاجیمبافی، گلیمبافی |
• بیان آماری وضع فعالیتهای جنبی کشاورزی:
براساس آمار سرشماری سال ۱۳۴۵ مجموعاً ۴۲۹۶۳۶ خانوار در کل کشور بهتولید صنایع دستی اشتغال داشتهاند. توزیع این خانوارها بر اساس نوع فعالیت بهقرار زیر بوده است:
قالی و قالیچه | ۲۴۸۱۷۸ | خانوار |
گلیم، زیلو و جاجیم | ۲۷۹۳۸ | خانوار |
پارچهبافی و زریبافی | ۸۷۳۸ | خانوار |
پنبه پاککنی | ۲۳۹۶ | خانوار |
ریسندگی | ۵۰۲۱۷ | خانوار |
آسیا کردن غلات و حبوبات | ۹۹۳۴ | خانوار |
تهیه مواد غذائی | ۳۶۸۱۶ | خانوار |
دیگر صنایع | ۱۷۷۴۰ | خانوار |
از این تعداد ۳۴۴۹۵۳ خانوار را، یعنی ۸۰ درصد از کل خانوارهائی که بهفعالیت در این رشته از تولیدات اشتغال داشتهاند، خانوارهای روستائی تشکیل میدادند و نیز بر اساس همین سرشماری، میان جمعیت متحرکت کشور شمار خانوارهائی که در این زمینه فعالیت داشتهاند در مورد قالیبافی و گلیمبافی ۶۰۹۲، ریسندگی ۶۴۴۲ و تهیه مواد غذائی ۱۱۳۷۶ خانوار بوده است که بهترتیب ۸۸٫۹۶ و ۹۴ درصد از این خانوارها و ۹۴ درصد از این خانوارها را خانوارهای روستائی تشکیل میدادهاند.
این ارقام نمایانگر رواج نسبی فعالیتهای جنبی کشاورزی در حیات اقتصادی روستاهای کشور است. اما بهرغم ایم عمومیت نسبی نتایج حاصله از مطالعهٔ کارکرد اقتصادی این گونه فعالیتها چندان دلگرم کنند نیست.
در شرایط تولیدی حاضر این فعالیتها غالباً فقط پاسخگوی قسمتی از احتیاجات مصرفی خانوارهای روستائی است. چرا که در بسیاری از مناطق درآمد خانوارهای روستائی از تولید کالاهای غیر کشاورزی از حدود یک سوم درآمد تولیدات زراعی یا دامی فراتر نمیرود[۴] و این نشاندهنده نقش نسبتاً کم اهمیت فعالیتهای جنبی کشاورزی در حیات اقتصادی خانوارهای روستائی است. حال آن که با توجه بهتقاضای مصرف وسیعی که برای این قبیل کالاها (چه در داخل و چه در خارج از کشور) وجود دارد وضع نباید چنین باشد. در حال حاضر سطح فعالیتها در این زمینه در بسیاری از نقاط ایران در حدی نیست که بتواند نقش مؤثری اشتغال و درآمد خانوارهای روستائی داشته باشد. بررسیهای متعددی که در مناطق روستائی کشور بهعمل آمده حاکی از نقش اقتصادی کم اهمیت این گونه فعالیتهاست در حیات اقتصادی روستاهای مطالعه شده[۵].
براساس مطالعات انجام شده «این صنایع (= تولیدات) عموماً خصلت خود مصرفی دارند، یعنی فاقد جنبه تولید درآمد و صدور بهخارج از منطقه میباشند.» بهعبارت دیگر بنا بهمطالعات انجام شده [در حال حاضر] مهمترین ویژگی این گونه فعالیتها در روستاهای کشور بیرونقی و کارکرد اقتصادی ناچیز آن است[۶]. با وجود آن که شرایط موجود تولید زراعی و دامی، ظرفیتهای نیروی فعال روستاها و دیگر منابع در روستاهای کشور، امکانات مناسبی برای رواج فعالیتهای جنبی کشاورزی در بسیاری از نقاط ایران فراهم آورده است اما این فعالیتها از نظر دامنهٔ پوشش در کارکردهای اقتصادی خانوار وسعت چندانی ندارد و در غالب موارد از مرزهای خود مصرفی فراتر نمیرود.
همه مطالعات انجام شده حاکی از آن است که بخش عمدهٔ نیروی کار در زمینه فعالیتهای جنبی کشاورزی بهوسیله زنان تأمین میشود. بر اساس سرشماری سال ۱۳۴۵ نرخ فعالیت زنان روستائی نسبت بهجمعیت زنان ۱۰ سال بهبالا معادل ۱۴ درصد برآورد شده است و این یک واقعیت است که در غالب مناطق ایران نسبت شاغلان بهنیروی فعال، در میان جمعیت زنان بسیار ناچیز است. بدون شک مهمترین دلیل این وضع را باید فقدان مشاغل مربوط بهزنان دانست، یعنی با توجه بهحکم بالا، فقدان عمومیت اشتغال در زمینهٔ فعالیتهای جنبی کشاورزی (میان جمعیت زنان) - بهرغم قابلیت این رشته از فعالیتها برای ایجاد اشتغال در مناطق روستائی درحال حاضر شرایطی فراهم شده است که بر اساس آن، بخش مهمی از نیروی بالقوه فعال کشور سهمی در مجموع کارکردهای اقتصادی کشور بر عهده ندارد.
براساس اطلاعاتی که از وضع فعالیتهای جنبی کشاورزی در روستاهای کشور در دست است در حال حاضر میتوان برای این گونه فعالیتها سه ویژگی عمده قائل شد:
۱. نیروی کار این گونه فعالیتها عمدتاً بهوسیلهٔ زنان روستائی تامین میشود.
۲. قسمت مهمی از کالاهای تولید شده در این رشته جنبه خود مصرفی داشته و تا کنون فایده چندانی برای بالا بردن درآمد خانوارهای روستائی نداشته است.
۳. فعالیت در زمینه این رشته از تولیدات میان خانوارهائی که وضع اقتصادی نسبتاً مرفهتری دارند، عمومیت بیشتری دارد.
شیوههای تولید در اینگونه فعالیتها عمدتاً سنتی است. ابزار کار و طرحها بهویژه در مواردی چون قالیبافی، جاجیمبافی، گلیمبافی، خورجینبافی و... همان طرحها و نقشههای قدیمی است. پارهئی از مطالعات انجام شده حاکی از آن است که در بسیاری از روستاها «با وجود مهارت و آگاهی روستائیان در این نوع صنایع [= فعالیتهای تولید] متاسفانه بهعلت فقر و تنگدستی و عدم توانائی خرید مواد اولیه لازم از این کار دست کشیدهاند.»[۷]
فقدان سرمایه بهناگزیر بخشی از نیروهای مولده را در زمینه این فعالیتها بهنوعی استثمار شدن کشانده است.[۸]
تولید این رشته از فعالیتها در روستاها عموماً بهشکل تولید خانگی است. نداشتن بضاعت خرید مواد اولیه و وسائل کار و غیره رابطهٔ پیلهوری را در زمینه این فعالیتها رواج داده است که نتیجهٔ محتوم آن استثمار هرچه بیشتر فعالیتهای جنبی کشاورزی بهدلیل «کمبود سرمایه لازم و نبود بازار مبادله که ناشی از جدائی و در حاشیه قرار گرفتن منطقه است، توسعه نیافته است.»[۹]
بهطور کلی با جمعبندی آن چه تاکنون گفته شد میتوان نتیجه گرفت:
۱. عمومیت، رونق و تنوع فعالیتهای جنبی کشاورزی در جامعه دهقانی - قبیلهئی نسبت بهسایر جوامع روستائی - عشایری کشور ما بیشتر است. شاید دلیل این امر قبل از همه مربوط بهرونق نسبی اقتصاد روستائی این جامعه نسبت بهسه نوع جامعه روستائی دیگر بسیار تکامل یافتهتر است، که این نیز میتواند بهنوبهٔ خود عامل موثری در اشتغال زنان بهفعالیتهای مربوط بهتولیدات غیر کشاورزی در روستاها باشد.
۲. در صورتی که منابع معیشتی دیگر از قبیل ماهیگیری و غیره در دسترس باشد سطح فعالیتهای تولیدی جنبی کشاورزی نازل خواهد ماند.
۳. فعالیتهای جنبی کشاورزی عمدتاً شامل گروه فعالیتهای بافندگی است که مادهٔ اولیهٔ اصلی آن (پشم) از طریق دام تأمین میشود و اختلاط زراعت با دامداری در بسیاری از نقاط ایران عامل موثری در عمومیت یافتن فعالیتهای تولیدی بافندگی در روستاهاست. محتمل است که یکی از دلایل این اختلاط خود ضرورت تهیه مواد اولیه برای پرداختن بهاین رشته از تولیدات غیر کشاورزی باشد.
۴. بهدلیل نازل بودن سطح تولید، محصولات تولیدی این رشته از فعالیتها (بهاستثنای چند مورد عمده از قبیل قالیبافی، زیلوبافی - گلیمبافی و مانند اینها) غالباً جنبهٔ خود مصرفی دارد. این کیفیت بههیچ رو نشانهٔ فقدان بازار مصرف برای این گونه مصنوعات، یا عدم قابلیت آنها برای عرضه بهبازار نیست.
۵. نبودن امکانات سرمایهگذاری کافی یکی از مهمترین عوامل درجازدن و بیرونق بودن این رشته از فعالیتها در بسیاری از نقاط روستائی کشور است و شاید بههمین دلیل است که اساساً در بسیاری از روستاهای فقیر و دورافتادهٔ این رشته از فعالیتها وجود ندارد.
۶. نیروی انسانی تولیدکننده در این رشته از فعالیتها را عموماً زنان روستا تشکیل میدهند.
۷. تولید در اکثر موارد بهشکل خانگی است. یعنی نیروی انسانی خانوار نیروی مولدهٔ اصلی این رشته از فعالیتها را تشکیل میدهد. البته در مواردی که سرمایهٔ کافی بهتولید در این رشته فعالیتها اختصاص داده شده کارگر دستمزد بگیر نیز بهجمع کارکنان خانوادگی افزوده میشود.
۸. کلیهٔ مراحل تولید، بهویژه در بافندگی، در روستاها انجام نمیشود و روستا برای ادامه فعالیت در این رشته بهشهر نیاز دارد و بهآن وابسته است.
چرا چنین است؟ و در این باره چه باید کرد؟
کمکاری و بیکاری آشکار و پنهان در مناطق روستائی در بسیاری از ماههای سال واقعیتی انکارناپذیر است. همین بیکاری و آزاد بودن نیروی کار یکی از مهمترین انگیزههای مهاجرت روستائیان است. چرا که قصد بیشتر افرادی که از روستا بهشهر مهاجرت میکنند یافتن کار و کسب درآمد است. تردیدی نیست که با ایجاد امکانات کار در روستاها، بسیاری از واقعیتهای نابسامان امروز دیگرگون خواهد شد و بسیاری از تنگناها و عوامل بازدارنده با دیگرگونی ماهیت وجودی خود بهابزار پیشرفت و نیروی محرّک توسعه بدل خواهد گشت.
توسعه و تقویت سنجیده و با برنامهٔ فعالیتهای جنبی کشاورزی یکی از نمودهای برجسته ایجاد امکانات کار در روستاها است.
این کار در شرایط فعلی یک اقدام لازم و ضروری است. چرا که:
۱. تشویق فعالیتهای جنبی کشاورزی و استفاده از نیروی عظیم کار دهقانی بهاقتصاد ملی امکان میدهد که بدون نیاز بهسرمایهٔ بسیار و تشکیل سرمایهٔ ثابت سنگین بهبسیاری از کالاهای مصرفی با کیفیت پسندیدهتر دست یابد[۱۰].
۲. زنان روستائی نیروی بالقوه فعال عظیمی را تشکیل میدهند اما اشتغال زنان در امور مربوط بهزراعت بههر حال از نوعی محدودیت برخوردار است. حال آنکه اشتغال بهفعالیتهای جنبی کشاورزی نه فقط هیچگونه محدودیتی ندارد بلکه این نوع فعالیتها حتی امکانات مناسبی برای اشتغال زنان خانهدار نیز در خود نهفته دارد.
۳. بسیاری از این گونه فعالیتها وابسته بهتولیدات کشاورزی و نیز سطح فعالیت دامداری است، و واقعیّت این است که ویژگیهای تولیدات کشاورزی و دامداری در بسیاری از مناطق ایران امکانات مساعدی برای گسترش این دسته فعالیتها فراهم آورده است. با گسترش و تقویت این گونه فعالیتها حتی میتوان بهبهرهوری سرمایه - حتی سرمایهگذاری محدود تولید خانگی - در فعالیتهای کشاورزی و دامداری افزود. یعنی از یک سو با عمومیت بخشیدن بهاین گونه فعالیتها در بسیاری از موارد میتوان ارزش افزودهٔ کالاهای تولیدی در بخش کشاورزی را بالا برد و از سوی دیگر میتوان فعالیتهای تولیدی جنبی کشاورزی را بهیکی از منابع مهم درآمد خانوار روستائی تبدیل کرد و شکی نیست که بالا رفتن درآمد خانوارهای روستائی - بهویژه خانوارهای صاحب زمین - تاثیر مثبتی بر سرمایهگذاری در فعالیتهای کشاورزی و دامداری باقی خواهد گذاشت.
۴. با گسترش فعالیتهای جنبی کشاورزی سطح وسیعی از خود مصرفی بهویژه در مناطق روستائی، تأمین میشود و قسمتی از نیازمندیهای بازار ملی برطرف خواهد شد و بخشی از کالاهای تولید شده از طریق صدور بهبازار جهانی برای اقتصاد کشور ارز فراهم خواهد آورد.
۵. مواد اولیه مورد نیاز این رشته از فعالیتهای تولیدی در داخل مملکت و در رابطه با سطح تولیدات کشاورزی و دامی تأمین میشود و در نتیجه کلیه ارزش افزودهٔ حاصله در سراسر جریان تولید از آغاز تا پایان نصیب اقتصاد مملکت خواهد شد.[۱۰]
۶. تقویت و تشویق فعالیتهای دستی میتواند از مشکلات تمرکز سریع صنایع و توسعهٔ بیتناسب شهرها و از بروز دشواریهای اجتماعی بکاهد و از مهاجرت روستائیان بهشهرها در طلب کار، جلوگیری کند.[۱۰]
پاورقیها
- ^ مصنوعات دستی اگر بهعنوان نوعی از هنر مطرح باشد همواره از حیات اقتصادی - اجتماعی خلقها الهام میگیرد و نمایانگر اندیشهها، عواطف و گاهی حتی شیوههای زندگی مردم هر سامان است، و سنتها و تاریخ اعتقادات آن قوم را بازگو میکند. مثلاً نقوش شاخ قوچ یا پروبال پرندگان شکاری در قالی، قالیچه، نمد و خورجین ترکمنها، از سوئی نمایانگر شیوه زندگی آنان از سوی دیگر بازگوی نوعی اعتقادات مذهبی منسوخ شده (اُنقونپرستی) آنان است برای اطلاعات بیشتر در این زمینه نک. به - ترکمنهای ایران، بررسی زمینههای اجتماعی - از هوشنگ پورکریم در مجله هنر و مردم، شماره ۶۱.
- ^ در تعریف صنایع دستی گفتهاند که «بهآن گروه از فعالیتهای تولیدی اطلاق میگردد که مظهر هنر، ذوق و سلیقه خاص ملی و نمونه عالی مهارت یک ملت در تجسم اندیشههای ظریف و بدیع خود باشند» نک زندگی اقتصاد ایران از منوچهر فرهنگ ص ۱۳۵. صنایع دستی درواقع خاستگاه واحدی ندارد. دستهئی از آن در شهرها بهوجود آمده و در همانجا رونق و عمومیت یافته و هرگز بهقلمرو روستا راه نیافته است. مثل خاتم کاری و منبت کاری، و دستهئی دیگر اساساً منشأ روستائی دارد مثل انواع حرفههای بافندگی و نساجی و کوزهگری و فلزکاری. که با توجه بهرابطهٔ شهر و روستا، و حتی منشأ روستائی بسیاری از شهرها، بهقلمرو اقتصاد شهری راه یافته و در آنجا رونق و تنوع بسیار یافته است. با گذشت زمان و تکامل فنون تولیدی پارهئی از این صناعات در روستاها بهکلی متروک شده و بهعوض در شهرها تنوع و توسعه فراوانی یافته است. مثل همین فلزکاری - نساجی یا بافندگی.
- ^ این مطالعات که بهوسیله وزارت تعاون و امور روستاها از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ انجام شده عبارتند از:
۱) بررسی نیروی انسانی و امکانات عمرانی در روستاهای شهرستان سنندج. سال مطالعه ۱۳۵۰
۲) بررسی نیروی انسانی و امکانات عمرانی در روستاهای شهرستان قزوین. سال مطالعه ۱۳۵۱
۳) بررسی صنایع روستائی شهرستان اردبیل. سال مطالعه ۱۳۵۱
۴) بررسی نیروی انسانی و امکانات عمرانی در روستاهای شهرستان اردبیل. سال مطالعه ۱۳۵۱
۵) بررسی نیروی انسانی و امکانات عمرانی در روستاهای شهرستان لاهیجان. سال مطالعه ۱۳۵۱
۶) بررسی صنایع روستائی شهرستان نائین. سال مطالعه ۱۳۵۲
۷) گزارش بررسی نیروی انسانی، اشتغال، درآمد، مهاجرت و برنامههای عمرانی در روستاهای شهرستان نائین. سال مطالعه ۱۳۵۲
۸) بررسی نیروی انسانی و فعالیتهای غیر کشاورزی در روستاهای شهرستان همدان. سال مطالعه ۱۳۵۲
۹) بررسی امکانات توسعه فعالیتهای غیر کشاورزی در حوزه عمل شرکتهای سهامی زراعی قی، کارزین و افزر (فیروزآباد فارس) سال مطالعه ۱۳۵۳
۱۰) بررسی نیروی انسانی و صنایع روستائی شرکت تعاونی تولید فهلیان (نورآباد ممسنی) سال مطالعه ۱۳۵۳
۱۱) بررسی نیروی انسانی و امکان توسعه فعالیتهای غیر کشاورزی در روستاهای شهرستان رضائیه. سال مطالعه ۱۳۵۳
۱۲) بررسی امکان توسعه فعالیتهای غیر کشاورزی در حوزههای عمران روستائی زیوه (آذربایجان غربی) - باروق (آذربایجان شرقی) - فنوج (سیستان و بلوچستان) زنگیآباد (کرمان) - فاضلآباد (گرگان) - بهاباد (یزد). سال مطالعه ۱۳۵۳
۱۳) بررسی امکان توسعه فعالیتهای غیر کشاورزی در حوزههای عمران روستائی شهرستان ممسنی. سال مطالعه ۱۳۵۴
۱۴) بررسی امکان توسعه فعالیتهای غیر کشاورزی در حوزههای عمران روستائی استان ایلام و پشتکوه. سال مطالعه ۱۳۵۴
۱۵) بررسی نیروی انسانی و صنایع روستائی در مراکز حوزههای عمران روستائی شول و ده کهنه در شهرستان برازجان. سال مطالعه ۱۳۵۴ - ^ نکـ بررسی نیروی انسانی و امکان توسعه فعالیتهای غیر کشاورزی در روستاهای شهرستان رضائیه - وزارت تعاون و امور روستاها سال ۱۳۵۳
- ^ نکـ - املش «محال گیل و گالش و بلوک چای و برنج» سازمان برنامه و بودجه و مرکز آمایش سرزمین خردادماه ۱۳۵۶
- منظومه عشایری - روستائی موسیان «قشلاق و امکان گرمسیری» سازمان برنامه و بودجه مرکز آمایش سرزمین تیرماه ۱۳۵۶
- جزیره آبادان، منظومههای روستائی «اروند» و «بهمنشیر» سازمان برنامه و بودجه مرکز آمایش سرزمین تیرماه ۱۳۵۶
- بررسی اقتصادی و اجتماعی روستاهای قوچان، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، بخش تحقیقات روستائی اردیبهشت ۱۳۴۸
- بررسی اقتصادی و اجتماعی روستاهای ایلام، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، بخش تحقیقات روستائی مهرماه ۱۳۴۴ - ^ نکـ بررسی اقتصادی و اجتماعی روستاهای درهگز، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، بخش تحقیقات روستائی مهرماه ۱۳۴۸
- ^ نکـ بررسی اقتصادی و اجتماعی روستاهای نیشابور، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، بخش تحقیقات روستائی بهمن ماه ۱۳۴۶ ص ۶۱
- ^ در شهرها که حرفهها و پیشههای دستی توسعه یافته و از شکل تولید خانگی بهتولید کارگاهی تحول یافته است دستمزد کم، کارگاههای نمور و تاریک، عدم حمایت قانون و عدم اجرای مقررات بیمه واقعیتهائی است که روابط کارگر فقیر و کارفرمای خردهپا حاکم است و در مناطق روستائی نیز همین استثمار در ابعاد کوچکتری جریان دارد.
- ^ منظومه عشایری روستائی موسیان. مرکز آمایش سرزمین، تیرماه ۱۳۵۶ صفحه ۳۴
- ^ نکـ زندگی اقتصادی ایران، ص ۹ - ۱۳۵