قربانی علم: تفاوت بین نسخهها
Hosseinmor (بحث | مشارکتها) جز |
Hosseinmor (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
آقای پایا پنج سال است نزد این بانوی بیوه پانسیون کامل است و مثل خانه خود احساس راحت میکند. هر روز صبح ببازار میرود و تمام مایحتاج خانم میلوارا خریداری میکند، او بفکر تهیه هیزم و سایر احتیاجات خانه نیز هست. بیوه میلوا کراراً در باره او گفته است: | آقای پایا پنج سال است نزد این بانوی بیوه پانسیون کامل است و مثل خانه خود احساس راحت میکند. هر روز صبح ببازار میرود و تمام مایحتاج خانم میلوارا خریداری میکند، او بفکر تهیه هیزم و سایر احتیاجات خانه نیز هست. بیوه میلوا کراراً در باره او گفته است: | ||
− | ::کاملا جای شوهر مرحومم را پر کرده است! | + | ::ـ کاملا جای شوهر مرحومم را پر کرده است! |
نسخهٔ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۵
تایپ این مقاله ناقص است. لطفاً قبل از شروع به تایپ صفحهٔ راهنما را ببینید. |
آقای پایا (1) سالهاست که بعنوان کارمند دون اشل در دفتر بخشداری کار میکند. او با حرارت و جدی، و بقول رئیس بخشداری کارمند محترمی است. بیست سال است که با حقوق ناچیزش میسازد و دلش را به مواعید روسای شهرستان مبنی به تبدیل او بکارمند رسمی خوش کرده و کار میکند و وظیفهی چهار و پنح نفر را انجام میدهد.
او همانطوریکه پایهی اداریش ایحاب میکند، مودب و مطیع است... رئیس اداره را عالیترین موجود جهان میداند و در برابر او لرزه بر اندامش میافتد، همچنانکه زمانی در برابر معلمش دچار رعشه میشد. سواد زیادی ندارد (درگواهینامهاش ذکر شده که کلاس چهارم ابتدایی را تمام کرده است، اما بعلت داشتن حافظهای قوی کارمند ارزندهای بشمار میاید. احتایحی به صورتجلسها و دفاتر یادداشت ندارد، زیرا تمام اوراق و همهی اعداد آنها را از حفظ میداند. اما مطلب بهمین جا ختم نمیشود، او هر بخشنامه و شمارهی آن و حتی شمارهی <روزنامهاداری (1)> را که بخشنامهی مورد بحث در آن چاپ و منتشر شده است، بیاد دارد. نه رئیس و نه منشیهای اداره هرگز نگاهی به پروندهها و روزنامهها نمیاندازند، زیرا که در صورت احتیاج به اشاره یا استاند بچیزی، با احضار اقای پایا فورا مشکلشان رفع میشود. پایا بهمنزلهی یک دفتر اطلاعات زنده است و غالبا مواردی پیش میآید که او موفق نمیشود براحتی در صندلی خود مستقر شود: مدام، از اتاقی به اتاق دیگر احضار میشود و شمارههای مورد نیاز را ذکر میکند.
آقای پایا در زندگی خصوصی نیز بقول آقای بخشدار، مرد بسیار محترمی است. هرگز پا به قهوهخانه نمیگذارد. یگانه تفریح و سرگرمی او آناست که پس از پایان کار اداری دوری در شهر بزند و بخانه برگردد. نزد بیوه زنی بنام میلوا (۲) سکونت دارد. خانه این زن پنج اتاق دارد که دوتایش را اجاره میدهد. در یکی از این اتاقها آقای سیما استآنویوویچ (۳) که کمتر در خانه پیدایش میشود سکونت گزیده است. این مرد مأمور وصول مالیات است. اما اطاق دیگر را که از اتاق استانویوویچ کوچک تراست، آقای پایا که بر خلاف مأمور وصول مالیات اوقات فراغت خود را همیشه در خانه میگذارند، اشغال کرده است.
آقای پایا پنج سال است نزد این بانوی بیوه پانسیون کامل است و مثل خانه خود احساس راحت میکند. هر روز صبح ببازار میرود و تمام مایحتاج خانم میلوارا خریداری میکند، او بفکر تهیه هیزم و سایر احتیاجات خانه نیز هست. بیوه میلوا کراراً در باره او گفته است:
- ـ کاملا جای شوهر مرحومم را پر کرده است!